🤨
🔴 حقیقت از زبان یک کاربر توییتر:
✍ اگه ما دخترا با پسرا دوست نشیم
http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
🔸حسينيه تلویزیونی ايران امسال میزبان کدام سخنرانان و مداحان است؟
🆔 @YjcNewsChannel
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
یکی میگفت↓✨
_بچه ها!
نگید #حضرت_زهرا حرم نداره...
یِه بَرگِه بِگیرین روش بِنِویسین بِیت الزَهرا(س) بِزنین سَر دَر اُتاق یا خونَتون!
بگید #مادر من میخوام🙃🌱
ازاین به بعد اینجا #حرمت باشه
اونوقت هرکاری میکنید نیت کنید...
ظرف هم می شورید به نیت
ظرفای حرمش،هیئتش بشورید..
شما هم #حرم بسازید🕌😉
دیگہ ناخودآگاه مراقب رفتارمونیم
مبادا تو حرم هر #حرفی ...
#گناهی...!😌❌
#حرم_بسازید_شما_هم
#ای_وای_مادرم
@Shahadat_dahe_haftad
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌دختر پسرا حتما ببینید
🚫عشق مجازی
🔥امروز جامعه ما چقدر درگیر مباحث عشقی کاذب است و تقوای مجازی چقدر رعایت می شود؟!
📽استاد پورآقایی
🆔 @Timoora
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
داستان نماز اول وقت
بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم. پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت. چند دقیقه بعداز ورود ما اذان مغرب گفتند.
آقای پیرکراواتی، باشنیدن اذان، درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد وسجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نمازشد.!!
برای من جالب بود که یک پیرمردشیک وصورت تراشیده کراواتی اینطورمقید به نماز اول وقت باشد.
بعد ازاینکه همه نمازشان راخواندند، من ازاو دلیل نمازخواندن اول وقتش راپرسیدم!
و اوهم قضیه نماز و مرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد...
درجوانی مدتی ازطرف سردار سپه (رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم. ازطرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظرمرگ بچه ام بودم.!!
روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم...
آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادربچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم...
رسیدیم مشهدو بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله وگریه میکرد...
گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه
بچه را گرفت وگریه کنان داخل ضریح آقارفت
پیرمردی توجه ام رابه خودش جلب کرد که رو زمین نشسته بود وسفره کوچکی که مقداری انجیر ونبات خرد شده درآن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند وهرکسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکرمیکرد ومیرفت.!
به خودم گفتم ماعجب مردم احمق وساده ای داریم پیرمرد چطورهمه رادل خوش کرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات..!!
حواسم ازخانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پیرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟
گفتم:چه شرطی وبرای چی؟
شیخ گفت :قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه راسر وقت اذان بخوانی.!
متعجب شدم که او قضیه مرا ازکجا میدانست!؟ کمی فکرکردم دیدم اگرراست بگوید ارزشش را دارد...
خلاصه گفتم :باشه قبوله و بااینکه تا آنزمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم:باشه.!
همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد ودر ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید ومردم هم بدنبالش چون شفاء گرفته وخوب شده بود.!!
منهم ازآن موقع طبق قول وقرارم بامرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت میخوانم.!
اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتند سردارسپه جهت بازدید درراهه و ترس واضطراب عجیبی همه جارا گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی وقاطع برخورد میکرد.!
درحال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهرشد مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبرکنم بعداز بازدیدشاه نمازم را بخوانم.
چون به خودم قول داده بودم وبه آن پایبند بودم اول وضو گرفتم وایستادم به نماز..
رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم..!!
اگرعصبانی میشد یا عمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود...
نمازم که تمام شد بلندشدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم وگفتم :
قربان درخدمتگذاری حاضرم
شرمنده ام اگروقت شما تلف شد و...
رضاشاه هم پرسید :مهندس همیشه نماز اول وقت میخوانی!؟
گفتم : قربان ازوقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون درحرم امام رضا(ع)شرط کردم
رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد وبا چوب تعلیمی محکم به یکی زد وگفت:
مردیکه پدرسوخته، کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفابده، ونماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه.!
اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی نه این مرد.!
بعدها متوجه شدم،آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من، نظرش راعوض کرده بود و جانم را خریده بود.!!
ازآن تاریخ دیگرهرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم"حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم....
* خاطره مهندس گرایلی سازنده تونل کندوان
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
11.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گیرم اۍ شاه ڪسۍ نیست
خودم نوڪرتم
بهأبيأَنتَوَأُميیاأباعبدالله
#هر_خانه_یک_حسینیه
#لبیک_یا_حسین
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
🏴به مجلس عزای حسین خوش آمدید
💠به اذن مادرش حضرت زهرا و بامدد از حضرت رقیه سلام الله علیها
و آقا اباالفضل العباس علیه السلام
🏴عزاداری محرم ۱۴۴۲ را برای اولین بار در ایتا به صورت آنلاین(live ) دنبال کنید.
🕌به مدت ده شب در مسجد آنلاین میزبان شما عزادران حسینی هستیم👇
https://eitaa.com/joinchat/4217700402C961ea98555
📺پخش زنده همه مراسمات محرم📺
🎵تراک های ناب از مداحان کشوری🎵
مداحی آنلاین - هوا هوای بی قراری - مهدی رسولی.mp3
6.06M
هوا،هوای بی قراری...
شبا،شبای سوگواری...
خداروشکر هنوزم ارباب،هوای نوکراتو داری...
#حاج_مهدی_رسولی
🍃🌷🍃
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
✅ دلش می خواست، بچه زیاد داشتیم.
💎 ذوق می کرد که علی می تواند دستش را بگیرد به صندلی و بایستد. دلش می خواست زیاد بچه داشتیم، آن عقب ماشین شیطنت کنند و بزنند توی سر و کله هم. رویا پردازی می کرد: «علی بشین، زینب شیشه را بده بالا، حسین مگه با تو نیستم؟ فاطمه حواست به خواهرت باشه»
💎 راهی سفر مشهد بودیم. علی از در و دیوار قطار بالا می رفت. تازه می خواست راه بیفتد. هی خودش را می چسباند به در کوپه که باز کنید بروم بیرون. محسن کارش شده بود اینکه دست علی را بگیرد و از این سر واگن تاتی تاتی ببرد آن سر واگن و برگرداند. از توی کوپه صدایش را می شنیدم که قربان صدقه اش می رود: «پسر داریم، جیگر داریم. جیگر داریم، پسر داریم...» جلوی در کوپه که می رسید، می خندید: «زهرا بیا از ثمره عشقمون فیلم بگیر»
📚 سربلند، خاطرات شهید محسن حججی
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
12.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فرصت ویژۀ کرونا برای عزاداری
🔻سردار سلیمانی: تجربه نشان داده فرصتی که در تهدیدها هست، در خود فرصتها نیست!
🔰 #استاد_پناهیان
🦋 @majles_e_shohada 🦋
#شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید