eitaa logo
مجلس شهدا
914 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
8.6هزار ویدیو
72 فایل
🍃کانال مجلس شهدا🍃 ⚘پیام رسان " ایتا "⚘ http://eitaa.com/majles_e_shohada 🌹ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعــیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدارا چیدند🌹 ارتباط باخادمِ شهدا ،تبادل ,پیشنهادات👇 @abre_barran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ما تحت امر هستیم! ♦️ اگر داعش به ایران برود، خانواده‌ام را بر می‌دارم و به آنجا می‌روم... 🍃🌷🍃 🏴 @majles_e_shohada 🏴
⛔️قابل توجه⛔️ 🌺خواهرم و برادرم🌺 ❌مراقب باش که جلوی چشمان نامحرم، حتی با محارمت شوخی نکنی... نگذار نمک درونت را کسی بجزمحارمت ببینند... تو شوخی شوخی نمک میپاشی و جدی جدی دلی میلرزد‼️😔 🦋 @majles_e_shohada 🦋
حاج اسماعیل دولابی: ‏از هر چيز تعريف کردند، بگو مال خداست و کار خداست نکند خدا را بپوشانی و آن‌ را به خودت يا به ديگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ‌تر از اين نيست؛ اگر اين نکته را رعايت کني، از وادی امن سر در می‌آوری! 🏴 @majles_e_shohada 🏴
. . نامش جَون بود؛ جَون‌بن‌حوی... از همان ابتدا غلام بود. غلام «فضل بن عباس». در همان منصب غلامی آنقدر شریف بود که اورا برای آینده‌ی حسین (ع) انتخابش کردند. امیرالمؤمنین (ع) او را از «فضل» خرید و به «ابوذر غفاری» بخشید. بعد از وفات ابوذر غفاری، جَون به مدینه بازگشت و به پناه خانه‌ی امیرالمؤمنین (ع) آمد. سلاح شناس قدری بود و در ساخت و تعمیر سلاح مهارت عجیبی داشت. امام سجاد (ع) می‌فرماید: «شب عاشورا پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود. به غلامش جَون نگاه می‌کرد و این اشعار را زمزمه می‌کرد: «یا دهر! اُفً لکَ من خلیل...» : آه از دوستی تو ای روزگار! چه‌بسا یارانی که در بامداد و شامگاهانت کشتی که دیگر روزگار کسی شبیه آنان را نیاورد... روز موعود فرا رسید بعد از نماز ظهر بود که جَون برای اذن مبارزه خدمت مولایش حسین (ع) آمد. امام اذن جنگش نداد و فرمود: جَون! تو در طلب عافیت و سلامتی نزد ما آمدی و از ما تبعیت کردی، امروز خودت را به بلای ما گرفتار نکن. تو از طرف من آزادی، راه سلامت ات را بگیر و برو... اشک چشمان جَون امانش نمی‌داد. خود را به پای حسین (ع) انداخت: یابن رسول الله! در روزگار خوشی با شما بودم و از نعمت شما خوشنود، حال در روزگار سختی‌تان بگذارم و بروم؟!! حسین جان! غلامت خوب می‌داند که سیاه و بد بو است و سابقه خوب خانوادگی ندارد، اما بگذار جانش را فدایت کند که به این قربانی شدن شرافت یابد و روسفید گردد. به خدا سوگند تا لحظه‌ای که خونم با خونت آمیخته شود، از تو جدا نمی‌شوم. دل کندن از جَون‌بن‌حوی که از کودکی کنارش بوده، برای حسینی که حتی غلامش را شبیه فرزندانش دوست‌دارد سخت است اما جَون دیگر برای قربانی شدن به پای حسین (ع) سر از پا نمی‌شناسد. اذن میدان گرفت و رفت... چه رجزها که نمی‌خوانْد در میدان... چه سینه‌ای سپر کرده بود برای اربابش... چه رذل‌هایی را که باشجاعت در میان میدان به زمین نینداخت... و حالا چه لحظه‌ای رسیده بود برای جَون... «اجل در پیش رو، تن مضطرب، سراپای غلطیده در خون و سر به دامان حسین ع... » دارد جان می‌کند و چشم بر نمی‌دارد از حسین (ع) حسین (ع) سر جون را به آغوش گرفته... مراد برای مریدش دعا می‌کند: خدایا ! رویش را سفید کن، بویش را معطر و با نیکان و محمد و آلش محشورش گردان... جَون به سالها خدمت و کشته شدن در رکاب اباعبدالله (ع) عاقبت به خیر شد... روایت است که بعد از عاشورا وقتی قوم بنی اسد برای دفن بدن ها آمده بودند بوی مشک از پیکر جَون‌بن حوی بر می‌خواست و چهره‌اش نورانی و سفید بود... . . (ع) 🏴 @majles_e_shohada 🏴
📚حکمت (داستان واقعی) چند روز پیش سفری با اسنپ داشتم. (بعنوان مسافر). آنروز خیلی بدشانسی آورده بودم و ناراحت بودم، آخه باطری و زاپاس ماشینم رو دزد برده بود. راننده حدودا ۴۰ سال داشت و آرامش عجیبی داشت و باعث شد باهاش حرف بزنم و از بدشانسیم بگم. هیچی نگفت و فقط گوش میکرد. صحبتم تموم که شد گفت یه قضیه‌ای رو برات تعریف میکنم مربوط به زمانی هست که دلار ۱۹ تومنی ۱۲ شده بود. گفتم بفرمایید. برام خیلی جالب بود و برای شما از زبان راننده می‌نویسم. یه مسافری بود هم سن و سال خودم ، حدودا ۴۰ساله. خیلی عصبانی بود. وقتی داخل ماشین نشست بدون اینکه جواب سلام منو بده گفت: چرا انقدر همکاراتون ......(یه فحشی داد) هستند. از شدت عصبانیت چشماش گشاد و قرمز شده بود. گفتم چطور شده، مسافر گفت: ۸ بار درخواست دادم و راننده‌ها گفتن یک دقیقه دیگر میرسند و بعد لغو کردند. من بهش گفتم حتما حکمتی داشته و خودتو ناراحت نکن. این جمله بیشتر عصبانیش کرد و گفت حکمت کیلو چنده و این چیزا چیه کردن تو مختون و با گوشیش تماس گرفت. مدام پشت گوشی دعوا میکرد و حرص می‌خورد.( بازاری بود و کلی ضرر کرده بود). حین صحبت با تلفن ایست قلبی کرد و من زدم بغل و کنار خیابون خوابوندمش و احیاش کردم. سن خطرناکی هست و معمولا همه تو این سن فوت میکنن. چون تا به بیمارستان یا اورژانس برسن طول میکشه. من سر پرستار بخش مغز و اعصاب بیمارستان ..... هستم و مسافر نمی‌دونست. خطر برطرف شد و بردمش بیمارستان کرایه هم که هیچی!!! دو هفته بعد برای تشکر با من تماس گرفت و خواست حضوری بیاد پیشم. من اونموقع شیفت بودم و بیمارستان بودم. تازه اونموقع فهمید که من سرپرستار بخشم. اومد و تشکر کرد و کرایه رو همراه یه کتاب کادو شده به من داد. گفتم دیدی حکمتی داشته. خدا خواسته اون ۸ همکار لغو کنن که سوار ماشین من بشی و نمیری. تو فکر رفت و لبخند زد. من اونموقع به شدت ۴ میلیون تومن پول لازم داشتم و هیچ کسی نبود به من قرض بده. رفتم خونه و کادو مسافر رو باز کردم. تو صفحه اول کتاب یک سکه تمام چسبونده بود! حکمت خدا دو طرفه بود. هم اون مسافر زنده موند و هم من سکه رو ۴میلیون و چهارصد هزار تومن فروختم و مشکلم حل شد. همیشه بدشانسی بد شانسی نیست. ما از آینده و حکمت خدا خبر نداریم. اینارو راننده برای من تعریف کرد و من دیگه بابت دزدی باطری و زاپاسم ناراحتیمو فراموش کردم. من هم به حکمت خدا فکر کردم!‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌ 🏴 @majles_e_shohada 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشکر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از نحوه‌ی برگزاری مراسمات محرم: به عنوان یک فرد مرید اهل بیت، از همه عزیزان برای "عزاداری پرشور حسینی و حرکت عظیم معنوی همراه با رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی" صمیمانه تشکر می‌کنم 🏴 @majles_e_shohada 🏴
هشدار رهبر انقلاب درباره وضعیت مهدکودک‌ها رهبر معظم انقلاب: بر اساس گزارش‌های رسیده، وضیعت مهدکودک‌ها به هیچ وجه خوب نیست. نباید به مهد کودک‌ها نگاه مراکز خدماتی داشت بلکه مراکز مهم آموزشی و پرورشی هستند. 🏴 @majles_e_shohada 🏴
بازهم اعدام نکنید برای یک قاتل توسط بی‌بی‌سی و عمله‌های داخلی! 11 مرداد 97 حسن ترکمان جلوی درب منزلش با ضربات چاقو توسط نوید افکاری به شهادت رسید... حکم اعدام برای نوید افکاری صادر شد و طبق معمول رسانه‌های بیگانه، سلبریتی‌ها و اکانت‌های آلبانی‌نشین شروع به عوض کردن جای شهید و جلاد کردند، چون کشتی‌گیر بوده پس آدم خوبیه! 🏴 @majles_e_shohada 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این همه برای خدا شهید دادند، ما شرمنده ایم! صحبت‌های همسر شهید بلباسی 🏴 @majles_e_shohada 🏴
شهید بهشتی از درس زندگی می‌گوید... 🏴 @majles_e_shohada 🏴
چون چارھٖ نیسٺ مےروم و میےگذارمٺ . . . اے پارھ پارھ تن، به خدا مےسپارمٖٺ . . 💔😭 🏴 @majles_e_shohada 🏴