eitaa logo
مجلس شهدا
920 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
8.5هزار ویدیو
72 فایل
🍃کانال مجلس شهدا🍃 ⚘پیام رسان " ایتا "⚘ http://eitaa.com/majles_e_shohada 🌹ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعــیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدارا چیدند🌹 ارتباط باخادمِ شهدا ،تبادل ,پیشنهادات👇 @abre_barran
مشاهده در ایتا
دانلود
1_21536959.mp3
5.74M
🎙 مناجات سوزناک با امام زمان عج 💔🕊 😔😔 🌷 @majles_e_shohada 🌷
رفتم خانه ی سالمندان یه پیرزن بهم گفت؛ ننه تهران کرج هنوز ترافیکه... بچه هاش نمیومدن سر بزنن میگفتن ترافیکه... فدای ساده بودنت مادر.... 🌷 @majles_e_shohada 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حضرت آقا: اینایی که نوشتین دستتون گرفتین کوچیکه، نمیتونم ببینم! یکی از دانشجوها: آقا نوشته جانم فدای رهبر حضرت آقا : خدانکنه... خدانکنه😊 🌷 @majles_e_shohada 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجلس شهدا
🍃دو قسمت از رمان #بدون_تو_هرگز امیدوارم که راضی باشید🌺 🌷 @majles_e_shohada 🌷
علی من سالمه ... همه اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شکنجه، مجروح هم بشه ...بیش از یه سال از شروع جنگ می گذشت ... داشتم توی بیمارستان، پانسمان زخم یه مجروح رو عوض می کردم که یهو بند دلم پاره شد ... حس کردم یکی داره جانم رو از بدنم بیرون می کشه ...زمان زیادی نگذشته بود که شروع کردن به مجروح آوردن ... این وضع تا نزدیک غروب ادامه داشت ... و من با همون شرایط به مجروح ها می رسیدم ... تعداد ما کم بود و تعداد اونها هر لحظه بیشتر می شد ...تو اون اوضاع ... یهو چشمم به علی افتاد ... یه گوشه روی زمین ... تمام پیراهن و شلوارش غرق خون بود... داستان دنباله دار بدون تو هرگز جبهه پر از علی بود با عجله رفتم سمتش ... خیلی بی حال شده بود ... یه نفر، عمامه علی رو بسته بود دور شکمش ... تا دست به عمامه اش زدم، دستم پر خون شد ... عمامه سیاهش اصلا نشون نمی داد ... اما فقط خون بود... چشم های بی رمقش رو باز کرد ... تا نگاهش بهم افتاد ... دستم رو پس زد ... زبانش به سختی کار می کرد... –برو بگو یکی دیگه بیاد... بی توجه به حرفش ... دوباره دستم رو جلو بردم که بازش کنم ... دوباره پسش زد ... قدرت حرف زدن نداشت ... سرش داد زدم... –میزاری کارم رو بکنم یا نه؟... مجروحی که کمی با فاصله از علی روی زمین خوابیده بود ... سرش رو بلند کرد و گفت... –خواهر ... مراعات برادر ما رو بکن ... روحانیه ... شاید با شما معذبه... با عصبانیت بهش چشم غره رفتم... –برادرتون غلط کرده ... من زنشم ... دردش اینجاست که نمی خواد من زخمش رو ببینم... محکم دست علی رو پس زدم و عمامه اش رو با قیچی پاره کردم ... تازه فهمیدم چرا نمی خواست زخمش رو ببینم... علی رو بردن اتاق عمل ... و من هزار نماز شب نذر موندنش کردم ... مجروح هایی با وضع بهتر از اون، شهید شدن ... اما علی با اولین هلی کوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب... 🌷 @majles_e_shohada 🌷
دلم با اون بود اما توی بیمارستان موندم ... از نظر من، همه اونها برای یه پدر و مادر ... یا همسر و فرزندشون بودن ... یه علی بودن ... جبهه پر از علی بود... داستان دنباله دار بدون تو هرگز: طلسم عشق بیست و شش روز بعد از مجروحیت علی، بالاخره تونستم برگردم ... دل توی دلم نبود ... توی این مدت، تلفنی احوالش رو می پرسیدم ... اما تماس ها به سختی برقرار می شد ... کیفیت صدای بد ... و کوتاه... برگشتم ... از بیمارستان مستقیم به بیمارستان ... علی حالش خیلی بهتر شده بود ... اما خشم نگاه زینب رو نمی شد کنترل کرد ... به شدت از نبود من کنار پدرش ناراحت بود... –فقط وقتی می خوای بابا رو سوراخ سوراخ کنی و روش تمرین کنی، میای ... اما وقتی باید ازش مراقبت کنی نیستی... خودش شده بود پرستار علی ... نمی گذاشت حتی به علی نزدیک بشم ... چند روز طول کشید تا باهام حرف بزنه ... تازه اونم از این مدل جملات ... همونم با وساطت علی بود... خیلی لجم گرفت ... آخر به روی علی آوردم... –تو چطور این بچه رو طلسم کردی؟ ... من نگهش داشتم... تنهایی بزرگش کردم ... ناله های بابا، باباش رو تحمل کردم ... باز به خاطر تو هم داره باهام دعوا می کنه... و علی باز هم خندید ... اعتراض احمقانه ای بود ... وقتی خودم هم، طلسم همین اخلاق با محبت و آرامش علی شده بودم … داستان دنباله دار بدون تو هرگز: مهمانی بزرگ بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون ... علی هم تازه راه افتاده بود و دیگه می تونست بدون کمک دیگران راه بره ... اما نمی تونست بیکار توی خونه بشینه ... منم برای اینکه مجبورش کنم استراحت کنه ... نه می گذاشتم دست به چیزی بزنه و نه جایی بره... بالاخره با هزار بهانه زد بیرون و رفت سپاه دیدن دوستاش ... قول داد تا پدر و مادرم نیومدن برگرده ... همه چیز تا این بخشش خوب بود ... اما هم پدر و مادرم زودتر اومدن ... هم ناغافلی سر و کله چند تا از رفقای جبهه اش پیدا شد... 🌷 @majles_e_shohada 🌷
هدایت شده از مجلس شهدا
🍃دو قسمت از رمان #بدون_تو_هرگز امیدوارم که راضی باشید🌺 🌷 @majles_e_shohada 🌷
🔰 #وصیت_شهید فرزندانم!با منافقین سازش نداشته باشید چون خداوند منافقان را لعنت فرمود.از ادامه جنگ خسته نباشید.باید راه شهدا را ادامه دهی؛وخودت را برای آزادی قدس آماده کنی. #شهید_محمد_حقانی #گلوگاه 🌷 @majles_e_shohada 🌷
#اے_شهید دعا کن که ما از خستگے و غفلت خوابمان نبَـرَد و از قافلہ ی مهدیِ فاطمه جا نمانیم ... #شهید_محمدحسین_محمدخانے #روزتون_شهدایی 🌷 @majles_e_shohada 🌷
اے #شهید امـــــــــــروز،‌بیشتر از دیـــــروز ❤️دوستتـ مےدارم! ❤️ و فــــــــردا بیشتر از امــــروز... و ایـن،ضعف مـن نیست؛ قدرت تــوستـــ ! 🌷 @majles_e_shohada 🌷
پیامبر مهربانی (ص): هر کس آبروی برادر مسلمانش را حفظ کند❌✋ بدون تردید بهشت بر او واجب شود.🍃 🌷 @majles_e_shohada 🌷
▪️احمدرضابیضائی 🌷خدا رحمت كنه شهيد مرتضى مسيب زاده رو؛ سر خاك محمودرضا ناله ميزد: «داغ فراقو تحمل كنم يا درد موندنو؟» 🌷 @majles_e_shohada 🌷
🌕معنی رزق و روزی واقعی ✳️آیا می دانی نمازت، رزقی است از سوی خداوند؟ 🚫چون خیلی از انسان ها اصلا نماز نمی خوانند! ✳️یا زمانی که خواب هستی سپس ناگهان بدون زنگ زدن ساعت بیدار می شوی و نماز می خوانی رزق است. 🚫چون بعضی ها بیدار نمی شوند. ✳️زمانی که با مشکلی رو به رو می شوی ، خداوند صبری به تو می دهد که چشمانت را از آن بپوشی،این صبر،رزق است. ✳️زمانی که در خانه لیوانی آب به دست پدرت می دهی. این فرصت نیکی کردن ، رزق است. ✳️گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست نباشد ، ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع می خوانی. این تلنگر ، رزق است. ✳️یکباره یاد امام زمانت می افتی و سلامی به ایشان هدیه می کنی و دلت حسابی تنگ می شود ... 🌺رزق واقعی این است... نه ماشین ،نه خونه و نه درآمد! 🌟چون درآمد و ماشین و امثالهم رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش می دهد. 🌹اما رزق خوبی ها را فقط به دوستدارانش می دهد... 🌷 @majles_e_shohada 🌷
💠فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم سجاد طاهر نیا 🌷محمدحسین عزیز، شما را ندیدم، اما می دانم که شما هم مثل خواهرت هدیه ی حضرت رقیه (س) به من هستید. با این که خیلی دوست داشتم ببینمت، اما نشد. چون من صدای کمک خواستن بچه های شیعیان را می شنیدم و نمی توانستم به صدای کمک خواستن آنها جواب ندهم. 🌷 @majles_e_shohada 🌷
#آقا_جانم 🌅 شنبه شد پنجره‌ از آمدنت وامانده دو سہ تا دلهره از جمعہ ز تو جا مانده جمعہ و شنبہ دگر فرق ندارد بےتــو تا میـان من و تــو فاصلہ بر جا مانده 🔸اللّٰھم ؏جِّل لوَلیڪَ الفرجْـ 🌷 @majles_e_shohada 🌷
📜 ـــــنوشـــــــــته... ....ما این شما و این انقلابی که خون ما خون بهایش شد.... زمانیه است... راه شهدا ...... و بزرگ راهایشان قرار ما این نبود...... ...... اونایی بودن که واسه خاطر مردم رفتن جنگ.... نه اونایی که مردم در جنگند.... کسانی که هست و نیست شون گذاشتن..... یک عده زیر زنجیر تانک با شده...‌ یه عده هم روی ذره ذره آب شدن حتی جیک هم نمی زدن..... تا عملیات لو نره تا سایر همرزماشون نشن.... یکی از بچه های آن دوران می گفت : با چشم خودم دیدم که یه خودش رو انداخت روی تا بقیه از روش رد بشن تا عملیات را انجام بدند می گفت : صدای استخوان های هنوز..... پس یادمون نره .... یادمون نره ...... یادمون نره ...... و در آخر یادمون نره خیلی -ها ریخته شد تا من و تو توی باشیم الان خیلی ها دارند با سختی می کشند تا من و تو نفس بکشیم.... پس حواست باشه اقا پسر!!! اول به تو میگم ✋ دعوا سر ناموس مردم اسمش نیست دختر خانم !!! تو هم حواست باشه پوشیدن و فقط رضای خلق رو در پیش داره به هم بیاندیشیم.. 🌷 @majles_e_shohada 🌷
به شمـا ڪه بَد و بیراه میگویند دلـم میخواهد تا آخره دنیـا بَد و بیراهشان را بگویم. ولـــی من چه کنم وقتی خدا عشــقت را از آنها گرفتــــــه همین برایشان بس است... 🌷 @majles_e_shohada 🌷
لحظه #شهادتش🕊 به رفیقاش میگه: منو بلند کنید رو دو #زانوهام بشینم رفیقاش میگن: #خون زیادی ازت رفته نمیشه😣 گفت نه باید بلند بشم! #امام_حسین اومده میخوام بهش سلام بدم😔 سلامو داد و #شهید شد...😭💚 #شهید_مدافع_حرم🕊 #شهید_سجاد_عفتی🌷 🌷 @majles_e_shohada 🌷
#همسفران_بهشتی قرار بود خطبہ عقدمان را #سیدعلے بخواند تو رفتےو خطبہ خوان عقدمان #زینب_ڪبری شد چه سعادتےست براے من #عروسِ بی بی بودن وچه سعادتےست براے تو تا ابد #وهب بودن.. #شهید_عسکر_زمانی🕊❤️ #همسر_شهید 🌷 @majles_e_shohada 🌷
#حاجی_فرزندت_کجاست ؟! _تو کوله‌مه! +اونجا چی کار میکنه؟! _میخواد باهام بیاد منطقه! #محمدمهدی فرزند #شهید_خیزاب شبهای قبل از #اعزام به #کوله_پشتی پدر میرفت تا با #پدرش عازم #سوریه شود 🌷 @majles_e_shohada 🌷
جز خدا هیچ کسی پشت #آدم نیست، من آن موقع هم که رفتم با آن افراد درگیر شدم به کسی #امید ندوخته بودم به خاطر لبخنـد #آقا و #دفاع از #ناموس رفتم... #شهید_نهی_از_منکر 🌷شھید علی خلیلی🌷 🌷 @majles_e_shohada 🌷
شکست خوردن و زمین خوردن یک اتفاق است تسلیم شدن و بلند نشدن یک انتخاب است نگذار انتخاب هایت اسیر اتفاق ها شود 🌷 @majles_e_shohada 🌷
#یا_امام_محمدباقر💔😭 آخرین لحظه به یادِ فقط این جمله ی #شمر که : خودم میکِشم و میکُشمش #افتاده... ▪️شهادت امام باقر تسلیت....😓 🌷 @majles_e_shohada 🌷
4_5846138620926231294.mp3
3.6M
🔳 شهادت امام محمد_باقر (ع) 🌴 آمده ذی الحجه 🌴 افتاده ام یاد منا 🎤 سید رضا نریمانی 🌷 @majles_e_shohada 🌷