#سلام_امام_زمانم 💚
دل آمده از غمت به جان #ادرکنی
جان آمده بر لب الأمان ادرکنی
ترسم که #بمیرم و #نبینم رویت
#یا_مهدی صاحب الزمان ادرکنی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
1- مخالفان پيامبران، ظالمند.
2- كيفر الهى، براى گروهى از مجرمان جاودانه است.
3- كيفرهاى اخروى، هم روحى است و هم جسمانى.
4- كيفرها طبق عدل الهى است.
5- انسان در عملِ نيك و بد آزاد است، نه مجبور.
#استاد_قرائتی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#رفـع_حـسادت
پیامبر صلی الله علیه وآله ؛
⇦ هرڪس "سوره یوسف" را بخواند
خداوند به او ڪمک کند ڪه بہ
هیچ ڪس حسادت نڪند
📚 ثواب الاعمال ۲
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
هدایت شده از مجمع الذاکرین
✨🌸#عهد_ثابت شنبه ها🌸⚡️
↩️ اذکار روز،،،
🔸 یا رب العالمین 👈100مرتبه
🔶 یا غنی 👈1060مرتبه
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️سوره روز،،،
🔅سوره مبارک معارج" خداوند در روز قیامت از گناه او سوال نمی کند و او را در بهشت با حضرت رسول سکونت می دهد.
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️ادعیه و زیارت روز ،،،
1/ دعای روز شنبه
2/ حدیث کسا
3/ دعای نادعلی
🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌼 #نماز روز شنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی حمد،و توحید و ایت الکرسی را بخواند ، خداوند نام او را در درجه پیغمبران ،شهدا و صالحین مینویسد.
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
🍃🍁خـدای نـازنینـم
چقدر زیباست سپری کردن یک روز
با ادراک حس لبخند زیبایت
و چقدر زیباست حس حضور زیبایت
وقتی که به ما اجازه بخشش و دستگیری
از بینوایی و یا محبت به یتیمی میدهی
و چقدر زیباست با تو همراه بودن
و برای تو زیستن و مهر ورزیدن
و چقدر زیباست سپری کردن یک روز
با عشق و کمک به همنوعان بخاطر تو
🍃🍁خـدای خـوب و مهـربـانـم
دل و زبان عزیزانم را پاک و زیبا کن
باشد که در سیمای آنها روشنی عشق
تو بدرخشد و دلشان را آرام و مملو از
یاد و عشق خودت کن
🍃🍁الهـی
من به بهشت تو محتاجم
و نیازمند گذشت توأم
تو را میخوانم
و هرگز از لطفت ناامید نمیشوم
تو را صدا میزنم
و از خشمت احتراز نمیکنم
🍃🍁خـدایا
ندایم را پاسخ ده
و به غفران شیرینت بر من منت گذار
و در زمره خوبان و نیکان جایم ده
پروردگارا از لطفت محرومم مدار
و تنها و خسران زده رهایم مکن
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#نورانیت_قلب
🍃🍂 تسبیحات اربعہ 🍃🍂
🖊 سید عبدالڪریم ڪشمیری ؛
براے نورانیت قلب تسبیحات اربعہ را
۳۰ مرتبه بعد از هر نماز بگوید
📚 روح و ریحان ۹۰
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
﷽🕊♥️ 🕊﷽
مرد ثروتمندی پسری عیاش داشت هر چه پدر نصیحت میکرد که با این دوستان ناباب معاشرت مکن و دست از این ولخرجیها بردار اینها عاشق پولت هستند جوان جاهل قبول نمیکرد
تا اینکه لحظه مرگ پدر فرا میرسد
پسرش را خواسته و میگوید فرزند با تو وصیتی دارم من از دنیا میروم ولی در مطبخ (آشپزخانه) را قفل کردم و کلید آن را به تو میدهم
آنجا یک طناب از سقف آویزان است و هر وقت از زندگی ناامید شدی و راه به جایی نبردی برو و خودت را دار بزن
پدر از دنیا میرود و پسر در معاشرت با دوستان ناباب و زنان آنقدر افراط میکند که بعد از مدتی تمام ماترک و ثروت بجا مانده به پایان میرسد
کم کم دوستانش که وضع را چنین میبینند از دور او پراکنده میشوند پسر در بهت و حیرت فرو میرود و به یاد نصیحتهای پدر میافتد و پشیمان میشود اما سودی نداشت
روزی در حالی که برای ناهار گرده نانی داشت کناری مینشیند تا رفع گرسنگی کند در همان لحظه کلاغی از آسمان به زیر آمده و نان را برداشته و میرود
پسر ناراحت و افسرده با شکم گرسنه به راه میافتد و در گذری دوستانش را میبیند که مشغول خنده و شوخی هستند
نزد آنها رفته سلام میکند و آنها به سردی جواب او را میدهند، سر صحبت را باز میکند و میگوید گرده نانی داشتم کلاغی آن را برداشت و حال آمدم که روز خود را با شما بگذرانم
رفقایش قاه قاه خندیدند و مسخرهاش کردند
پسر ناراحت و دلشکسته راهی منزل میشود و در راه به یاد حرفهای پدر میافتد کلید مطبخ را برداشته قفل آن را باز میکند و به درون میرود چشمش به طناب داری میافتد که از سقف آویزان است
چهارپایهای آورده طناب را روی گردنش میاندازد و با لگدی چهارپایه را به کناری پرت میکند که در همان لحظه طناب از سقف کنده شده او با گچ و خاک به همراه کیسهای کف زمین میافتد
با تعجب کیسه را باز کرده درون آن پر از جواهر و سکه طلا میبنید، به روح پدر رحمت فرستاده و از فردای آن روز با لباسهای گرانقیمت در محل حاضر میشود و دوستانش همدیگر را خبر کرده و یکی یکی از راه میرسند و گردش را گرفته و شروع به چاپلوسی میکنند
او هم وعده گرفته و آنها را برای صرف غذا به منزل دعوت کرده و از طرفی ده نفر گردن کلفت با چماق در گوشهای پنهان میکند و وقتی همه آنها جمع میشوند به آنها میگوید:
دوستان بزغالهای برای شما خریده بودم که ناگهان کلاغی از آسمان به زیر آمد و بزغاله را برداشت و فرار کرد
دوستان ضمن تائید حرف او دلداریش دادند که مهم نیست از این پیش آمدها میشود و امروز ناهار بازار را میخوریم که در این لحظه پسر فریاد میزند:
فلان فلان شده ها در روزگار فقر و محنت به شما گفتم نان مرا کلاغ برد به من خندیدید، حال چطور باور میکنید که کلاغ بزغالهای را برده است؟
و چماق دارها را خبر میکند و آنها هجوم آورده کتک مفصلی به رفقایش میزنند و از آن روز به بعد طریق درست زندگی را پیش میگیرد
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰