🔻رضا هادی برادر شهید ابراهیم هادی میگوید:
🌴دستگیریهای #ابراهیم بسیار معروف بود هیچ فرقی بین دوستانش👥 نمیگذاشت. از هر مدلی دوست و #رفیق داشت. طوری که برخی ایراد میگرفتند تو چرا با این آدمها رفت و آمد میکنی⁉️
🌴خیلیها را میشناختم که اهل هیچ چیز نبودند اما با #رفتارهای ابراهیم جذب💖 شده بودند ابراهیم یک نظریه ای داشت میگفت: "این بچه ها را وارد هیئت و دستگاه #امام_حسین بکنید آقا خودش دستشان را میگیرد"
🌴ابراهیم یک موتور گازی🏍 داشت که وقتی مشکلی پیش می آمد در سرمای هوا پیتهای #نفت را جابهجا میکرد میگفت: شما در ناز و نعمت زندگی میکنید اما آنها سردشان😖 میشود
🌴خیابان ۱۷ شهریور #جوبهای بزرگی داشت وقتی باران میگرفت سیل🌊 راه میافتاد کار ابراهیم بود که کنار جوب بایستد و #پیرزن و پیرمردهایی که گیر میکردند را کمک کند..."
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
#علمدار_کمیل
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
🔰من با شهدای زیادی حشر و نشر داشتم. اما شبیه شخصیت #شهيد_ابراهيم_هادي را در کمتر کسی دیدم.👌
🔰 برخی افراد بودند که بعضی از خصوصیات #ابراهیم را داشتند، اما اینکه کسی مانند #ابراهیم، این قدر جامع الاطراف باشد را ندیدم.
🔰 محبت #ابراهیم شامل حال همه می شد. از اسرای عراقی تا برخی رزمندگان که از نقاط دور دست ایران آمده بودند. این عشق و محبت، ظاهری هم نبود. ابراهیم با عشق وعلاقه به دیگران خدمت می کرد. 🌹👌
🔰اینکه ببیند یک بنده خدا اذیت می شود، برای او بسیار سخت بود.
🔰ابراهیم مسئولیت و فرماندهی قبول نمی کرد.❌
شاید یکی از دلایلش این بود که در زمان مسئولیت، امکان دارد انسان تصمیم درستی نگیرد 🔆و همین باعث رنجش اطرافیان شود.
🔰برای همین همیشه می گفت: یک نفر از دوستان، مسئولیت را قبول کند و ما با تمام توان در کنارش هستیم.💪
🔰 دیگر اینکه قلب رئوف و مهربان #ابراهیم به حیوانات هم محبت داشت.
( اغلب مدافعان حرم #شهید_هادی را الگو و دوست شهید خود میدانستند .
ان شاءالله ما هم راه شهید رو بریم و شهادت نصیبمون بشه )
🌹 راوی : مولف کتاب شهید ابراهیم هادی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#زیباترین_شهادت🌷
🌺ابراهیم می گفت:
اگه جایی بمانی که
⇜دست احدی بهت نرسه
⇜کسی تو رو #نشناسه
🌾خودت باشی و آقا، #مولا هم بیاد سرتو روی دامن بگیره
این #خوشگلترین_شهادته
🔸تو پلاکت را دادی که گمنام شوی
🔹من دویدم که نامدار شوم
🌾حالا من مانده ام زیر خروارها فراموشی و نام_تو در دل تمام انسانها
#شهید_ابراهیم_هادی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
⭕️ #درس_اخلاق
ابراهیم جلو رفت و گفت:"کجایی پهلوون، مغازت چرا بسته است؟!
عمو عزّت آهی از سَرِ درد کشید و گفت: ای روزگار، مغازه رو از چنگ ما درآوردن. آدم دیگه به کی اعتماد کنه، پسر خود آدم که بیاد مغازهی پدر رو بگیره و بفروشه، آدم باید چیکار کنه؟!
بعد ادامه داد: من یه مدّت بیکار بودم تا اینکه یکی از بازاریها این ترازو رو برام خرید تا کاسبی کنم. الان هم دیگه خونه خودم نمیرم تا چشمم به پسرم نیفته. منزل دخترم همین اطرافه، میرم منزل دخترم.
ابراهیم خیلی ناراحت شد. گفت: "عمو بیا برسونیمت منزل."
با موتور عمو عزّت را به خانه دخترش رساندیم. وضع مالیشان بدتر از خودش بود.
ابراهیم درآمدِ کارِ خودش را به این پیرمرد بخشید. اصلا برایش مهم نبود که برای این پول یک ماه در بازار کار کرده و سختی کشیده.
"قسمتي از کتابِ سلام بر ابراهیم۲(#شهيد_ابراهیم_هادی)"
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
💠 خواهر شهید #ابراهیم_هادی می گفت:
🟡آخرین باری که ابراهیم به تهران آمده بود کمتر غذا میخورد. وقتی با اعتراض ما مواجه میشد میگفت: باید این بدن را آماده کنم.
🟢 در شب های سرد زمستان بدون بالش و پتو میخوابید و میگفت: این بدن باید عادت کند روزهای طولانی درخاک بماند.
🔵 میگفت: من از این دنیا هیچ نمیخواهم حتی یک وجب خاک. دوستدارم انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم. دوستدارم بدنم در راه خدا قطعه قطعه شود و روحم در جوار خانم حضرت زهرا (س) آرام گیرد.
#یادش_با_صلوات 🌹
#هادی_دلم
#شهید_ابراهیم_هادی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
💢دستخط به جا مانده از #شهید_ابراهیم_هادی🌷
🔶شهید مفقودالاثری که پیکر مجروحین و شهدای جنگ را بر دوش گرفته و از میدان خارج میکرد تا به دست خانوادههایشان برساند، اما خودش با گذشت ۳۷ سال هنوز گمنام است.
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
❄️🥀❄️🥀❄️🥀❄️
#گمنامی☘✨
☔️تنها برای #شهدا نیست
میتونی #زنده باشی
و #سرباز حضرت زهرا «سلام الله علیها» باشی
☔️اما یه #شرط داره
باید فقط برای #خدا کار کنی نه ریا
#شهید_ابراهیم_هادی
یاد عزیزش با صلوات🌷
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#به_یاد_شهدا
#شهید_ابراهیم_هادی
بهتره که شبها زود بخوابیم تا نماز صبح را اول وقت و سرحال بخونیم. کسی که نماز ظهر و مغرب رو اول وقت بخونه هنر نکرده
چون....
شادی روح پاک همه شهدا #صلوات
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#به_یاد_شهدا
#شهید_ابراهیم_هادی
ایـن را هرگـز فرامـوش نکنید
تـا خـود را نسازیـم و تغـییر ندهیـم، جامـعه ساخـته نمی شـود .
شادی روح پاک همه شهدا #صلوات
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
مشڪل ڪارهاے ما این استــ
ڪھ براے رضاے همھ ڪار مےڪنیم
جز خـــ❣️ــدا
#شهید_ابراهیم_هادے
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
وقتی براۍ خدا باشی ،
تو را آنقدر مشهور مـےکند کھ
عالم تو را بشناسد ..
ثمره اخلاص و معامله با خدا این است .
#شهیدِخوشنام . #شهید_ابراهیم_هادی❤
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
🌷🕊🍃
گاهی از خیال من گذر میکنی…
بعد اشک میشوی…
رد پاهایت خط میشود
روی گونه ی من
چقدر خوبه که هستی
چقدر خوبه که
یادت
عطرحضورت
همیشه با منه❤
#شهید_ابراهیم_هادی🥀💔
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#سلام_بر_ابراهیم
◇ سال اول جنگ بود به مرخصی آمده بودیم. با موتور به سمت میدان خراسان در حرکت بودیم. ابراهیم عقب موتور نشسته بود. از خیابانی رد شدیم. ابراهیم یک دفعه گفت: امیر وایسا! با تعجب گفتم: چی شده؟! گفت: هیچی، اگر وقت داری بریم دیدن یه بنده خدا! من هم گفتم: باشه، کار خاصی ندارم.
◇با ابراهیم داخل یک خانه رفتیم. وارد اتاق شدیم. چند نفری نشسته بودند. پیرمردی با عبای مشکی و کلاهی کوچک بر سر بالای مجلس بود. به همراه ابراهیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم.. ایشان رو کرد به ما و با چهرهای خندان گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی، چه عجب این طرف ها!
◇ابراهیم گفت: شرمنده حاج آقا، وقت نمیکنیم خدمت برسیم. وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم ما رو یه کم نصیحت کن!
◇ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما رو شرمنده نکنید. خواهش میکنم این طوری حرف نزنید.
◇ بین راه گفتم: ابراهیم جون تو هم به این بابا یه کم نصیحت میکردی. دیگه سرخ و زرد شدن نداره! با عصبانیت پرید توی حرفم و گفت: چی میگی امیر جون، تو اصلاً این آقا رو شناختی!؟
گفتم: نه، جواب داد: این آقا یکی از اولیای خداست. اما خیلیها نمیدانند. ایشون حاج میرزا اسماعیل دولابی بودند.
◇ سالها گذشت تا مردم حاج آقا دولابی را شناختند. تازه با خواندن کتاب
"طوبی محبت" فهمیدم که جمله ایشان
به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده.
#شهید_ابراهیم_هادی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰