هدایت شده از ادعیه ثابت 🌺🌺🌺✅✅✅
4_5857116583104611661.mp3
3.19M
🔶دعای توسل
🎤آقای مهدی سماواتی
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
هدایت شده از ادعیه ثابت 🌺🌺🌺✅✅✅
043_Alzokhref(parhizgar).mp3
2.35M
✨ سوره الزخرف ✨
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
❀✵نـیــایـــش بــا خــ♡ــدا✵❀
🌸 ای خـدای مهـربان
به من دلی عطا کن
که مشتاق نزدیکی به تو باشد
و زبانی که صادق ترین سخنانش
به سوی تو بالا رود
و دیده حقیقت بینی که
به درگاه تو تقرب جوید
🌸 خـداونـدا
آنکه به تو معروف شد
هرگز مجهول و بینام نشود
و هر که به تو پناه آورد
هرگز خوار نگردد
و هر که تو به او توجه کنی
هرگز بنده دیگری جز تو نشود
🌸 بـارالهـا
هر که به تو راه یافت روشن شد
و هر که به تو پناه آورد پناه یافت
من به درگاه تو پناه آوردهام
پس تو ای مهربانم نیت نیک مرا
به رحمت و محبت خود ناامید مساز
و از فروغ محبت و عنایتت
مرا بهرهمند فرما
🌸 خـدایـا
صبری طولانی در دلهایمان قرار ده
تا یک عمر از یاد نبریم برای گذشتن
از هر طوفانی باید صبور بود
و طاقتهایی بسیار به دوش کشید
#آمیـنیـاربالـعـالـمیـن
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
❤️ عـــشق شـدید
🍃🍂 هرڪس "﷽" را ۷۸۶ مرتبہ
بر ظرف آبی بخواند و به شخص مقابل
بدهد تا بیاشامد "محبت شدیدی" بہ
او پیدا خواهد ڪرد🍃🍂
📚 مخزن تعویذات ۶۱
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
#فروش_خانه_و_ملک
✍ بر دیوار آن محل نوشته
بچسباند زودتر به فروش رسد
رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ
لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا🔺
📚 گلهای ارغوان ۱۳۱/۱
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
شعر مناجات امام موسی کاظم علیه السلام
هفتم امام شیعیان،موسی بن جعفر
زندانی آل نبی،سبط پیمبر
در کنج زندان،با حی سبحان
نالید و هر دم،گفتا به افغان
انا فتحنا لک فتحا مبینا
گفتا خدایا کنج این زندان افکارم
از زهر هارون رفته از کف اختیارم
در کنج زندان با حی سبحان
نالید و هر دم،گفتا به افغان
انا فتحنا لک فتحا مبینا
جرمم بود حق گوئی و ترویج دینم
هستم رضا در راه حق گر این چنینم
در کنج زندان،با حی سبحان
نالید و هر دم،گفتا به افغان
انا فتحنا لک فتحا مبینا
پایم اگر دبند و زنجیر خسان است
در راه حق این شیوه آزادگان است
در کنج زندان با حی سبحان
نالید و هر دم،گفتا به افغان
انا فتحنا لک فتحا مبینا
یا رب نجاتم ده ، از این زندان هارون
از ظلم و جور آن لعین،گشته دلم خون
در کنج زندان با حی سبحان
نالید و هر دم،گفتا به افغان
انا فتحنا لک فتحا مبینا
🔸شاعر: علی رحیمی
#السلام_علیک_یا_موسی_بن_جعفر_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
❥✺﷽ ✺❥
خاطرهای تکان دهنده از استاد شفیعی کدکنی
نزدیکیهای عید بود من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم
صبح بود رفتم آب انبار تا برای شستن
ظروف صبحانه آب بیاورم
از پلهها بالا میآمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانهای را شنیدم از هر پلهای که بالا میآمدم صدا را بلندتر میشنیدم
استاد کدکنی حالا خودش هم گریه میکند
پدرم بود مادر هم او را آرام میکرد
میگفت: آقا! خدا بزرگ است خدا نمیگذارد ما پیش بچهها کوچک شویم! فوقش به بچهها عیدی نمیدهیم
اما پدر گفت: خانم! نوههای ما در تهران بزرگ شدهاند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما ...
حالا دیگر ماجرا روشن تر از این بود که
بخواهم دلیل گریههای پدر را از مادرم بپرسم
دست کردم توی جیبم صد تومان بود
کل پولی که از مدرسه به عنوان حقوق معلمی گرفته بودم
روی گیوههای پدرم گذاشتم و خم شدم
و گیوههای پر از خاکی را که هر روز در
زمین زراعی همراه بابا بود بوسیدم
آن سال همه خواهر و برادرام از تهران آمدند مشهد با بچههای قد و نیم قدشان
پدر به هر کدام از بچهها و نوهها 10 تومان عیدی داد، 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد
اولین روز بعد از تعطیلات بود
چهاردهم فروردین که رفتم سر کلاس
بعد از کلاس آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش
رفتم، بستهای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد
گفتم: این چیست؟
گفت: باز کنید میفهمید
باز کردم 900 تومان پول نقد بود
گفتم: این برای چیست؟
گفت: از مرکز آمده است در این چند ماه که شما اینجا بودی بچهها رشد خوبی داشتند برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند
راستش نمیدانستم که این چه معنی میتواند داشته باشد؟! فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید 1000 تومان باشد نه 900 تومان!
مدیر گفت: از کجا میدانی؟
کسی به شما چیزی گفته؟
گفتم: نه، فقط حدس میزنم همین
در هر صورت مدیر گفت که از مرکز استعلام میگیرد و خبرش را به من میدهد
روز بعد همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم درست گفتی!
هزار تومان بوده نه نهصد تومان!
آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را
برداشته بود که خودم رفتم از او گرفتم
اما برای دادنش یک شرط دارم
گفتم: چه شرطی؟
گفت: بگو ببینم از کجا این را میدانستی؟!
گفتم: هیچ فقط شنیده بودم که خدا
ده برابر کار خیرت را به تو بر میگرداند
گمان کردم شاید درست باشد
🔴کانال مجمع الذاکرین
🌐 @majma_alzakerin🔰
هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ختم آنلاین قرآن کریم
https://cafebazaar.ir/app/com.porshesoft.oneaye