#نیایش_صبحگاهی 🌾ای که عشقت، خورشیدیست، که به درون تک تکِ سلول های وجودم نفوذ میکند، روشن میکند،زنده میکند نرم میکند، احیاء میکند، ذوب میکند. هستی انسان را دگرگون میکند. ناب میکند، و انسانِ جدیدی میسازد. تنها نیروی اراده، انسان را دگرگون نمیکند تنهازمان، انسان را دگرگون نمیکند، اما عشق، انسان را دگرگون میکند . زیرا عشق، طریقِ خداوند است و خداوندْ، عشق است... 🌾جان جانان، مرا در خورشید فروزان عشقت ذوب کن...‌ خدایا شکرت🤲 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰

#رفع_بدخویی براے رفع بدخویی و تندخویی و پرخاشگرے ڪودڪ آیات شریف ذیل را در ڪاغذ بدون خط بنویسد و آنرا همراه ڪودک نماید 【به لباس یا گردن کودک بیاویزد】 ◈ سوره قلم آیه ۴ ◈ سوره آل عمران آیه ۸۳ 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰

#خواص_سوره #افزایش_خریدوفروش هرکس《سوره غافر》را بر دیوار مغازه خود بیاویزد مشترے او زیاد مے گردد و اگر بر دیوار باغ آویزد محصولش افزون مےشود 📚 تفسیر نمونه ۲۰۴/۲۰ 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰

‍ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند . کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟ درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم . آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی ؟ درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت . خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت . ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست . . . 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰

‌#ترتیل _صفحه_۷۱ 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰

#سخنرانی استاد عالی 🎬موضوع: خودت قسمتت رو تغییر بده! 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰

#دوانگشت‌پادرسجده 💕🌺 مسئله شرعی🌺💕 #احڪام 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰