4_5805166518413035227.mp3
7.44M
متن مداحی
لالاکن دخترم دورت بگردم
لالا کن خسته ای عمه میدونه
یه دنیا غم توی چشمات اسیرن
لالا کن دنیا اینجور نمیمونه
برات قصه بگم خوابت بگیره
بگم از بحر خوبی های حیدر
شاید یادت بره این لحظه ها رو
شاید بیرون بیای از فکر معجر
من هر کاری میکنم آروم نمیشی
دلت خونه برات عمه بمیره
اگر نازت نکردم سوخته موهات
عزیزم میدونم دردت میگیره
عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه
لالاکن دخترم دورت بگردم
لالا کن خسته ای عمه میدونه
یه دنیا غم توی چشمات اسیرن
لالا کن دنیا اینجور نمیمونه
بمیرم برات هر بار گریه کردی
اومد اشکات روی زخمای گونه ات
تو اینقدر دست به پهلو هات گرفتی
دیگه میشناسمت با این نشونت
بیا و سر روی شونه ام بزار که
یکم آروم بشه قلب دوتامون
بزار دستاتو توی دستای عمه
تموم میشه یه روزی این غصه هامون
عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه
تو اینقدر داد زدی بابا کجایی
دیگه توی صدات جوهر نداری
همش میری یه کنج آروم میشینی
ولی من که میدونم بی قراری
شبا از بس که موندی تو گرسنه
بمیرم رنگ رخسارت پریده
نمیشه باورم که مثل مادر
با این سن کمت موهات سپیده
چقدر سخته برام وقتی میبینم
روی دستای تو رد طناب
عزیزم موندی اینقدر زیر آفتاب
رنگ صورتت مثل ربابه
عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه.
😭💔🖤🥀🕊🕊🕊
🎤حاج حسین سیب سرخی
هدایت شده از محمد باقر اسلامیان
🏴سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
▪️ #آجرك_الله_يا_بقية_الله
دلم گرفته از این انتظار طولانی
به پشت پرده غیبت چقدر می مانی
فدای شال سیاهت که دور گردن توست
چقدر مثل دل عمه ات پریشانی
به یاد غربت زینب دو دیده ات خون است
دلت شکسته ترین شد امامِ بارانی
به گوشه ای ز نگاهت بیا بخر ما را
به پای درد دل عمه ات ببر ما را
#اللهم_العن_اول_ظالم_ظلم_حق_محمدوآل_محمدوآخرتابع_له_على_ذلك
▪️يا رب الحسين بحق الحسين
▪️إشف صدر الحسين #بظهور_الحجة
هدایت شده از خبر فوری قم
🔴 نعیم طوبی (غذای ارزان قیمت)
🔹چلو کباب مرغ ۲۷ تومان
🔹چلو خورشت قیمه ۲۷ تومان
🔴 نسیم طوبی (اسکان ارزان قیمت)
🔹 اسکان در قم، حسینیه و سوئیت
فضای مجزا جهت بانوان و آقایان
هزینه یک شب اقامت به همراه صبحانه، نهار و شام، هر نفر ۱۶۰ هزار تومان
ارتباط و ثبت سفارشات👇
🆔 @Naeim_touba
📞 09900787037
جهت بهرمندی از خدمات بنیاد مهر رضوی لطفاً عضو کانال زیر شوید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2201485675Ce8e376bfea
هدایت شده از ابوالفضل شبانی
آتش غم
زخم دلم پس ازغمت ،دگربهم نمی رسد
به خرمن دلم به جز، آتش غم نمی رسد
برادر غریب من، کجا ز پا فتاده ای
صدای یا اُخیه ات ،تا به حرم نمی رسد
به جان فاطمه بگو که زنده ای حسین من
چون قسمی به جان تو، به این قسم نمی رسد
لشگری از ستمگران ، تورا احاطه کرده اند
فرصت آن که من به تو، تا برسم نمی رسد
دخترتو تا برسد، به مقتل تو می دود
زبس که می خورد زمین، قدم قدم ،نمی رسد
سرت به نیزه رفته و، تنت فتاده برزمین
دست من ازچه برتن، قلم قلم نمی رسد
اگرچه رنگ خون زده ،پرده به چهره ات ولی
به روشنایی رخت ،سپیده دم نمی رسد
رسیده ام کنارتو، به جای تسلیت مرا
به غیر تازیانه ی ، اهل ستم نمی رسد
#سیدهاشم_وفایی
هدایت شده از ابوالفضل شبانی
یوسف شهید
افتاده بود روی زمین و،کفن نداشت
آن یوسف شهید، به تن پیرهن نداشت
پیکر بدون سر،به روی خاک مانده بود
سرروی نیزه بود واثر از بدن نداشت
غرق ستاره بودتن آسمان عشق
خورشیدهم فروغ چنین شب شکن نداشت
وقتی که عصرروز غریبی رسیده بود
عالم به قدر زینب کبری محن نداشت
گلبوسه دادچون به گلوی حسین خویش
آن قدرگریه کرد که تاب سخن نداشت
انگشتی ازاشاره به خاتم فتاده بود
ای کاش قتلگاه، دگراهرمن نداشت
بعداز سه روز ،آن گُل بی غسل وبی کفن
جز بوریا برای تن خود کفن نداشت
می رفت تاکه محوکند کاخ ظلم را
نیلوفری که فرصت پرپرشدن نداشت
غمنامه ای نوشت «وفایی»و می گریست
چون شمع چاره ای، به جزاز سوختن نداشت
#سیدهاشم_وفایی
هدایت شده از ابوالفضل شبانی
هل من ناصر
تنها شدی و هیچ کس دور وبرت نیست
جان سوزتر از بانگ هل من ناصرت نیست
چشمی به خیمه داری وچشمی به میدان
عباس واکبر نه که حتی اصغرت نیست
از بس که تیر و نیزه و شمشیر خوردی
یک جای سالم درتمام پیکرت نیست
روی بلندی بانویی غرق تماشاست
این بانوی آزاده آیا خواهرت نیست؟
آمد صدای ضربه هایی سخت و دیدند
پیکربه روی خاک ها مانده ، سرت نیست
پیچیده آوای غریبی بین گودال
آیا صدای ناله های مادرت نیست؟
پای حرامی ها به خیمه باز گشته
این گوشواره ها مگر از دخترت نیست؟
راه سخن را بر«وفایی» گریه بسته
دیگر مجال شرح زخم حنجرت نیست
#سیدهاشم_وفایی
هدایت شده از ابوالفضل شبانی
شهد لب های تو را از خیزران باید شنید
سختی جان دادنت را از سنان باید شنید
در عزای خاتمت چشم سلیمان خون گریست
این قصاوت را فقط از ساربان باید شنید
آسمان را دود می دید از شرار تشنگی
رسم مهمان از زبان کوفیان باید شنید
شمر روی سینه آمد، پا روی قرآن گذاشت
غربت آن شاه را از این بیان باید شنید
سینه باید زد به یاد سینه بشکسته ات
روضه را از نعل های خون فشان باید شنید
ازدحام قتلگاهت بست راه دیده را
روضه را از مادر قامت کمان باید شنید
تا صدایت قطع شد، شد ناله ی طفلان بلند
شرح آن از دختر مویه کُنان باید شنید
کربلا پایان خونت نیست ای جاوید عشق
نهضتت را از زمین و از زمان باید شنید
#سید_روح_الله_موید
هدایت شده از ابوالفضل شبانی
#امام_حسین_شور
#عاشورا_شور
ساربون/اومده گودال
خواهرت /داره می بینه
چشمای /تو چقد تاره
سینه ی/ تو چه سنگینه ۲
می زنن /تو رو با نیزه
پیکرت/دیگه بی حاله
از تنت/یه چیزی برده
هر کسی/توی گوداله ۲
سیدی ابی عبدالله ۴
نیزه ها/که میان پایین
نفست /نمیاد بالا
سر تو /به روی نیزه
پیکرت /میون صحرا ۲
پاشو که /علم افتاده
حرمت/شده آواره
تو بگو/چه کنه زینب
با غم/گلوی پاره ۲
سیدی ابی عبدالله ۴
مرکبا/رسیدن از راه
تنتو/به زمین دوختن
می دیدی /از توی گودال
خیمه هات/چجوری سوختن ۲
نکنه/توی این صحرا
بسوزه/چادرِ زینب
پاشو که/پیش جسم تو
کعب نی/نخوره زینب ۲
سیدی ابی عبدالله ۴
#احسان_نرگسی
هدایت شده از ابوالفضل شبانی
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا #قتلگاه #گودال
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
هنگام قتل صبر تو صبرم تمام شد
دیدم که جای آب لبت نیزه میخورد
ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد
ای احترام واجب زینب ، دم غروب
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
بعد از عبور چکمه ی شمر از تنت حسین
صحبت ز نعلهای سواره نظام شد
خیلی نگاهشان به من اذیت کننده بود
دور و بر تو ، دور و برم ازدحام شد
کارم کجا کشیده که پرده نشین شهر
با شمر بد دهن سر تو همکلام شد
#یامظلوم
هدایت شده از Mazaheri
#ورود_به_شام3
#دروازه_ی_شام
#کوچه_یهودی
#بزم_شراب
آه ، آجرک الله بقیة الله....
عمّه ی سادات و
محنت دروازه
داغ دل مهدی
دوباره شد تازه
نائبة الزّهراست
در وسط انظار
جواب آهش شد
تمسخر اغیار
اونو بین جمعی بی حیا بردند
امون از شام.....
گلای حیدر خیلی کتک خوردند
امون از شام....
آه.آجرک الله بقیة الله....
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشک عزادار و
طعنه ی رقّاصه
نگاه زینب باز
به رأس عبّاسه
میگه أخا رفتم
میون نامحرم
هی منو زد دشمن
با کعب نی، محکم
جلو چشم تو زد دشمن نامرد
امون از شام...
همیشه آه من رو بهونه کرد
امون از شام....
آه.آجرک الله بقیة الله....
◾️◾️◾️◾️◾️
جسارت وآزار
نداره پایانی
میدن سر بازار
شراب مجّانی
رفته به روی بام
منتقم ِ خیبر
عُقدشو خالی کرد
با سنگ وخاکستر
سر هر گُل بشکستو عدو شد شاد
امون از شام...
سر ارباب از رو نیزه ها افتاد
امون از شام....
آه.آجرک الله بقیة الله....
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
رقیه سادات و
یه معجر پاره
برای راه رفتن
محتاج دیواره
تو گوش یک کودک
گوشواره هاشو دید
یاد جسارات ِ
عصر دهم نالید
کشیده از بس غُصّه سپیده موش
امون از شام....
مث زهرا داره دستی بر پهلوش
امون از شام...
آه.آجرک الله بقیة الله....
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
از وقتی که بردند
سکینه رو بازار
غمای عالم شد
روی سرش آوار
این همه ی درد ِ
حضرت سجّاده
بردن ِ ناموسش
تو مجلس باده
عدو زد با چوبش به لب قاری
امون از شام....
شده خون از دندون حسین جاری
امون از شام....
آه.آجرک الله بقیة الله....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)