eitaa logo
🌺مجمع شیفتگان روی یار🌺
2 دنبال‌کننده
280 عکس
189 ویدیو
46 فایل
فعالیت : نشراشعارمذهبی ، مقاتل ، روایات و احادیث با ذکر منبع
مشاهده در ایتا
دانلود
می زنم با گریه تو رو صدا به دم العطشان به کربلا همه ی دنیامی امام حسین می میرن از عشقت سینه زنا ############### من به عشق تو ببین بی سر و سامونم (حسین جونم ۲) یاد لبهای ترک داره تو می خونم (حسین جونم۲) ############### به ابی انت و امی (یا عطشان۳) به ابی انت و امی (یا عریان ۳) ###############
@majmaozakerine آقا چه شد كه حج شما نيمه كاره ماند شبهاي شهر مكه چرا بي ستاره ماند بار سفر مبند، دلم شور مي زند گويا قيامت است،مَلك صور مي زند من خواب ديده ام، سرتان را به ني زدند گرگان تشنه، زوزه كشان لب به مِي زدند ديدم نسيم شانه به گيسوت مي زند مَرهم به زخم گوشه ي ابروت مي زند ديدم تو را به نيزه شه ميگسارها هو مي كشند دوروبرت ني سوارها آقاي من،شما كه مسيح عشيره اي در كوفه متهم به گناهي كبيره اي اينجا بمان كه حرمت كعبه تويي حسين آقا مرو، كه عزت كعبه تويي حسين ديدم كه حاجيان منا لنگ مي زدند شيطان پرست ها به خدا سنگ مي زدند حالا كه مي روي سفري پرخطر حسين پس لااقل سه ساله ي خود را مبر حسين پاشيدم آب پشت سر محمل رباب با ظرف اشك ديده ي خونين جگر حسين فكري به حالِ روز مباداي ايل كن چندين قواره چادر ديگر بخر حسين اين ساربان به درد مسيرت نمي خورد يك ساربان اهل نظر را ببر حسين او نقشه ها كشيده كه دور وبر شماست چشمش مدام خيره به انگشتر شماست با بردنش نمك به جگر مي خورد حسين شش ماهه ي تو زود نظر مي خورد حسين با اينكه مست ذكر خوش يارب توأم اما هنوز مضطرب زينب توأم يعقوب چشم آينه ها پير مي شود اين شهر بي حضور تو دلگير مي شود دارد ز ديده قافله ات دور مي شود كم كم بساط روضه ي ما جور مي شود 🔸شاعر: ___________________ 🔹
4_6003471390466901113.mp3
2.55M
﷽ حاج سید محسن بنی فاطمی شهادت امام رضا علیه السلام شور، حیدریه ایل و تبارم... @seyedmohsenbanifatemi
حیدریه ایل و تبارم حب علیه افتخارم یه عمره حرف من همینه امام رضا دارو ندارم خوشبختی یعنی عمریه زیر سایتون هستم به پرچمت دل و دخیل بستم سرمستم خوشبختی یعنی حرم تموم دین و دنیامه لطف امام رضا به همرامه رویامه هواییه صحن و سراتم خاک حریمت و می بوسم تموم زندگیم همینه گدای پادشاه طوسم خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رضا داری یه عرش تو ایوون طلا داری خوشحالی خوشبختی یعنی دلت رو به امام رضا دادی کبوتر پنجره فولادی خوشحالی
یا حضرت علی اکبر امام حسین ########### اگر چه بردن جسمت به عهده ی پدر است حساب کردم و دیدم که کار صد نفر است ############ شب جوون امام حسین پدرا بلند گریه کنید آخه به اشکای امام حسین کناربدن قطعه قطعه علی اکبر بلند بلند خندیدن ############ طنت چو خوشه های انگور دانه دانه شده به روی خاک فتاده جدا ز یک دگر است به غسل مادرم حتی بلند گریه نکردم (پاشو ببین لشکر تکبیر سر می دهند و هلهله می کنند ) تناسبی نداره تکبیر کنار هلهله صدای گریه من از صدای خنده سر است پر است روی عبا مصطفی ، علی، اکبر حسن کجاست ببیند جگر روی جگر است آیه به آیه مثل برگای پاییزی (فقطعوه بسیوفهم اربا اربا) جون اومدبر لب دیدم از مرکب می ریزی یکی به نیزه ها بگه تسبیح اگه بپاشه جمع نمی شه که آوردمت تا خیمه ها دلشوره دارم که نریزی از عبا گفت : زحمتی دارم اباالفضلم توهم با من بگرد من که خیلی گشتم اما بیش از این پیدا نشد این که برگشته حرم بین عبا بخت من است در میان یک عبا بخت بلندم جا نشد او خلاصه آمدم و من هم خلاصه چیدمش دیدم اما آن جوان خوش قد و بالا نشد(دیدند یه خانمی سراسیمه داره میاد هی به سر و صورت می زنه هی می گه وا اخیا وبن اخیا گفت : بر لبان حرمله دیدم تبسم آمده اولین بار است زینب بین مردم آمده #############
4_5902141743175827939.mp3
440.8K
((زمینه استقبال محرم)) اومدشبای ماتم شبای غصه وغم خداروصدهزارشکررسیدم به محرم بارون رحمت عشق داره میباره نم نم خداروصدهزارشکررسیدم به محرم شورشیرینم یاردیرینم حک شده اسمت به روی سینم حسین2ذکرتوباشه محول الحال حسین2گریه براتوافضل الاعمال ( حسین وای) چه شوروشینی برپاست باشعرای محتشم خداروصدهزارشکررسیدم به محرم چه میشه مثل عابس فدائیه توباشم تولیست نوکراتون منم یه جایی جاشم باتومیمونم تاپای جونم فخرمن اینه ازتومیخونم حسین2نگاهی کن تامثل زهیرشم حسین2بالطف توعاقبت بخیرشم (حسین وای) گذشت شبای قدرودلم نشدیه محرم خداروصدهزارشکررسیدم به محرم توکشتیه نجاتی توچراغ هدایت هواموداری آقاتوسختیه قیامت ای دل ودلبر بهترین سرور ذکرتومیگم حتی تومحشر حسین2غیرخودت روازت نمیخوام حسین2بی توبهشت وجنت نمیخوام (حسین وای) شاعر: @majmaozakerine
8.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 زشته برای عاشورا شلوغ میکنیم برای شلوغ نکنیم 🔉استاد پناهیان 🔻برای کم نذارید هرکاری از دستتون بر میاد انجام بدید 🔺 🎉۱۳روز تا عیدبزرگ 🎊 @ewwmajmamolodi
هدایت شده از روضه دفتری
کانال نوحوا علی الحسین ❌ لطفاً با حال مناسب خونده بشه 😭😭😭 برادری به زمین بود و بال و پَر میزد برادری به سرش بود و هِی به سر میزد برادری به زمین از لبش جگر می ریخت برادری به سرش داد از جگر میزد چقدر چین و چروک است رویِ این صورت کنار هلهله ها دست بر کمر میزد دو دست در بغل و یادِ مادرش می کرد دوباره حرف در و چوبِ شعله ور می زد رشید بودنِ او کار دست زینب داد گره به معجرِ طفلانِ بی خبر میزد کشید تیر به زانو و چشمهایش ریخت سه شعبه زخم خودش را عمیق تر میزد کمی ز ساقه یِ هر تیر از دو سو پیداست کسی که بغض علی داشت تا به پَر میزد برای خاطر هشتاد و چهار خانم بود اگر حسین نشسته به روی سر میزد شب عاشورا مثل فرداشبی نگهبان خیام حسینی ابوالفضله خدا میدونه تا صدای قدم های عباس میومد این بچه ها آروم و راحت میخوابیدن 🔹یه وقت دید یه سیاهی جلو میاد دست گذاشت رو قبضه ی شمشیرش گفت هر کی هستی خودتو معرفی کن مگه نمیدونی نگهبان خیام امشب اباالفضله جلو نیا خونتو میریزم دید صدای گریه میاد داداش من زینبم اومد جلو خودشو به پای خانم انداخت خواهر این موقع شب اینجا چکار میکنی گفت عباس اومدم یه چیز یادآوری کنم بفرما خواهر چی میخوای بگی؟ صدا زد عباس یادته شب 21 ماه رمضان آره خواهر یادمه بابام گفت عباس من نیستم کربلا یادته: آره خواهر یادمه یادته بابام دست منوگذاشت رو دست تو صدا زد: "هذا ودیعة علیک" یادته؟ آره خواهر یادمه یادته گفت حسین که تنها شد نکنه تنها رهاش کنی یادته؟ آره خواهر یادمه چی میخوای بگی خواهر؟ گفت امروز شنیدم مهمون داشتی از اهل قبیله ی مادرت اومدن راسته؟ چی شده خواهر؟ ▪️شنیدم برات امان نامه آوردن گفتن تو برادرات در امانی عباس چه میخوای بکنی؟ تا این جمله رو شنید دیدن رفت پشت خیمه یل بی مثال میدان شجاعت مثل قاسم زانوهاشُ بغل کرده هی میگفت آبروی منو بردن😭 خدا نگذره ازتون دوباره دیدن زینب اومد دست گذاشت روشونه ی عباس پاشو مرد گریه نمیکنه عباس درسته امون نامه آوردن ولی کسی باور نکرد، یقین داشتیم تو میمونی عباس😭 وقتی اباالفضل اومد گفت برادر میخوام برم آب بیارم رفقا عباسی که مشک آب و میگیره به جای شمشیر یعنی امید داره برگرده عباس با هیچکی وداع نکرد😭 اما فقط با یه نفر وداع کرد وقتی مشکُ به دوش گرفت بره آب بیاره ابی عبدالله میدونه عباس بر نمیگرده.. راوی میگه می دیدم حسین گاهی دستشو روشونه ی عباس میذاره و نگاش میکنه دیدیم عباس که راه افتاد حسینم چند قدم پشتش راه افتاد داره گریه میکنه..😭 ▪️یه وقت اینجا بود دیگه عباس طاقت نیاورد برگشت یه نگاه کرد به ابی عبدالله آقا چرا اینجوری نگام میکنی حسین هیچی نگفت دیدن عباسُ بغل گرفت سر به دوش هم اینقد گریه کردن مقتل میگه تا مرز بیهوشی گریه کردن😭 عباس دیگه میخواد بره میدون پیشانی حسینُ بوسید😭 با هزاران امید زد به دل میدون سمت شریعه فرات آب بیاره همه امید داشتن چون میدونن عباس یه حرفی بزنه نشد نداره سرش بره قولش نمیره یقین داشتن الان از تشنگی علی اصغرُ در میارن یه آبی به لب هممون میرسه عباس رفت تو شریعه ی فرات مشکشُ پر آب کرد چند نقلِ میگن آورد بالا بعضی ها میگن به آب تذکر داد مگه تو مهریه ی مادر حسین نیستی؟😭 چرا بچه های حسین باید تشنه باشن😭 بعضی ها میگن آورد بالا تا اسب آب بخوره ولی امکان نداره آب به لب عباس برسه و بچه ها تشنه باشن راه افتاد توکل به خدا خدایا یه کاری کن من این آب و برسونم😭 صدای گریه ی علی اصغر به خس خس و نفس زدن رسیده بود بچه های حسین تشنن خدایا کمکم کن😭 راه افتاد چهار هزار تیر انداز دور عباسُ گرفتن تو بگو صد نفر دور یکی بگیرن به یه هدف تیر بزنن چی میشه؟ اول دست راست عباسُ زدن..😭 مشکُ به دست چپ گرفت دست چپشم زدن.. 😭 خدا امبد هیچ کسیُ نا امید نکنه... رفقا همه ی امید در وجود اباالفضل بود یه جا ناامید شد.. 😔 دید تیراندازا که دارن تیر میزنن سمت عباس آقا حواسش به مشک بود خم شد مراقب باشه یعنی مراقب مشک باشه اما تعداد زیاده مگه میشه یه تیر خود به مشک دیگه امیدعباس ناامید شد من تا اینجا بگم همه مقدمه بود بیراهه نگفتم اصل روضه ی من همینه دستا رفت مشک پاره شدتیر به چشم خورد اونقدر به بدن تیر خورد یه جمله مقتل داره ایستاد عباس دیگه نمیخواست برگرده دیدن دورو برشو نگاه میکرد با چشماش میگفت دیگه بیاین کارو تموم کنین😭 من دیگه اینجوری برنمیگردم 😭😭 مشکُ زدید دیگه رفتنم فایده نداره..😭 یه وقت دیدن یکی پا به رکاب عباس گذاشت اومد بالا چشم تو چشم عباس گذاشت صدا زد عباس که میگن تویی؟ از صبح تا الان همه رو معطل کردی گفت یه وقتی اومدی که من دیگه دست ندارم😭 گفت تو که نداری من که دارم چنان با عمود آهنی زد به فرق اباالفضل 😭 اینجا بود آقا با صورت افتاد به زمین تیرها دوباره فرورفت😭
هدایت شده از روضه دفتری
ادامه روضه حضرت سقا👇 یه وقت دیدن یکی پا به رکاب عباس گذاشت اومد بالا چشم تو چشم عباس گذاشت صدا زد عباس که میگن تویی؟ از صبح تا الان همه رو معطل کردی گفت یه وقتی اومدی که من دیگه دست ندارم😭 گفت تو که نداری من که دارم چنان با عمود آهنی زد به فرق اباالفضل 😭 اینجا بود آقا با صورت افتاد به زمین تیرها دوباره فرو رفت...😭 سقای دشت کربلا دلواپسم کردی یک خیمه گاه چشم انتظارن بر نمیگردی حالا که آبی نیست پس احساسُ برگردون پاشو علمدارم خودت عباس و برگردون غصه نخور عیبی نداره میگیم مشکُ آب برده شاید حرم بارون گرفته شاید علی هم آب خورده غصه نخور عیبی نداره زده رقیه قید آبُ.. 😭 خودم جوابشونُ میدم نخور تو غصه ی ربابُ.. 😭 بدتر از اینکه روضه ی مشک تو رو میبینم دارم جلو چشم همه اشک تو رو میبینم بین تو و خیمه نباید فاصله باشه فرصت نده میدون تو دست حرمله باشه فهمیدم از چشمای زخمیت که حرمله آزار داره انگار حالا حالا با تیر سه شعبه اش کار داره مردونگی کن پاشو میدونم که بی دستی بی دست هم باشی میگم پشت حسین هستی.. 😭 *آقا بهش گفت بیا بریم گفت نه گفت اخه به همه بچه هات قول دادم.. 😭 بعد جلو این همه لشکر منو رو دوشت بذاری مردم می خندن من نمیخوام جلو این همه مردم بهت بخندن حسین...😭 مردونگی کن پاشو اینا خیلی نامردن دور و بر خیمه دارن از صبح میگردن هر دائم الخمری که دیدم با گریه گفتم وای عباس تو بهتر از هرکی میدونی زینب به چادر هست حساس پاشو نذار هر بی حیایی به اشک ناموسم بخنده.. 😭 پاشو بذار کسی بیاد و دست رقیه رو ببنده.. 😭 ▪️همچین که اومد بالا سر عباس رو به دامن بگیره دید عباس داره پاشو جمع میکنه عباس چرا پاهاتو جمع میکنی گفت آقا کی دیدی من جلوت پام دراز باشه جلوت دراز بکش.. 😭 سر عباسُ رو زانو گرفت دید هی عباس سرشو کج میکنه میاره رو خاک آقا دوباره سرشو میذاره رو زانو سه بار عباس سرشو گذاشت رو خاک داداش با من غریبگی نکن من حسینم راحت باش بذار سرت رو پام باشه این آخری گفت داداش چطور سرم رو پات باشه ساعتی بعد تو گودال قتلگاه کسی نیست سرتو رو زانو بگیره حسین...😭 یه دونه دیگه کار تمام شد بچه های هیئت از سمت حرم عباس به سمت حسین رفتیم برای وداع دیدم بچه ها هی بر میگردن وداع میکنن گفتم بچه ها شما راحت بر میگردین نگاه میکنین اما خود حسین عقب و نگاه نمیکرد.. چرا چون یه عده منتظر بودن حسین بلند شه بیان بدن و پاره پاره کنن صدای شمشیر میومد.. 😭 اما دیدن آقا با گوشه ی آستین هی داره اشکاشُ پاک میکنه... 😭 ▪️هشام بن اسبق میگه تو دروازه ی کوفه منتظر بودم یه وقت دیدم یکی داره میاد به گردن اسب هم یه چیزی بسته اومد جلوتر دیدم سر بریده است گفتم حرمله این چیه بستی صدا زد هشام سر بریده است گفت میدونم سر کیه؟ گفت سر عباسه.. ▪️گفتم مگه سرُ به نیزه نزدین؟ صدا زد این سر هر جور می زدیم بند نمیشد آخه سر بهم ریخته بود...😭 آااااای حسین..
هدایت شده از روضه دفتری
تنم داره می سوزه دیگه طاقت ندارم.mp3
2.01M
شماره 602 کانال نوحوا علی الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ داره میسوزه تنم داره میسوزه دیگه طاقت ندارم کرببلارو دیدم هوای گریه دارم منم همون که رفتم با عمه به اسارت ندیدم اونجا به جز بدگویی و جسارت اونروزا عقده شد برام دلیل گریه شد برام عمریه که میسوزمو فقط غم هدیه شد برام شنیده هارو دیدم و... بار غمی کشیدم و... از کربلا تا شام غم اسارت و چشیدم و... دیگه راحت شدم خدا از اینهمه درد و بلا بهونه بود زهر،منو کشت فکر و خیال کربلا ▪️واویلتا واویلتا تا وارد شام شدم کودکی بیش نبودم هلهله بود و غوغا آتیش گرفت وجودم دیدم که کوچه هاشون همه چراغونی بود انگاری شهر آماده واسه یه مهمونی بود پیرو جووناشون همه دور ماها حلقه زدن گفتن اینا خارجین از روی بوم سنگ میزدن ▪️واویلتا واویلتا
هدایت شده از روضه دفتری
یه عمره که گربونی.mp3
2.64M
شماره 601 کانال نوحوا علی الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یه عمره که گریونی با آه سینه سوزت گریه بـرا عاشـورا شده کار هر روزت جاریه سیل اشکات به روی صحن گونت مجلس روضه خونی میگیری توی خونت بار غــم رو دلت سنگینه غصه هات از غم دیرینه قلبمون تو عزات غمگینه هرچی ما میگیم تو با دو چشمت دیدی پای بـه پای نی سینــه زدی بـاریدی نمیره از یادت کوفه ی بی مرامُ سفر به شهر شامُ سنگای روی بامُ ▪️غریب آقام.. بادرد و آه و ناله روز و شبت سرمیشه تاشیرخواره میبینی دوچشم تو ترمیشه با یه دلِ پرحسرت روضه میگیری هرسال زینب و موجی از خون یادت نرفته گودال مثله بغضِ پر از فریـادی وقتی که از نفس افتادی با غم کـربلا جــون دادی داری میسوزی برای مشکِ سقا گریـه میکنی بـه یادِ اشک سقا نمیره از یادت... آتیش خیمه ها رو ناله ی بی صدا رو روضه ی کـربلا رو نمیره از یادت کوفه ی بی مرامُ سفر به شهر شامُ سنگای روی بامُ ▪️غریب آقام.. هنوز جلو چشماته شلوغیه تو بازار خاطره های اونروز روحتو میده آزار هنوز سر رونیزه داره میشه کابوست نامحرمارو دیدی دور و بـرِ ناموست بـی کسی تو رو تا دیـدن به حال و روز تو خندیدن دور تو کف زدن، رقصیدن دیدی غارت گوشواره و خلخال و... دیـدی سوختـن دامنای اطفال و ... نمیره از یادت غـروب تلخ غــارت خــرابـه و اسـارت بی حرمتی،جسارت نمیره از یادت کوفه ی بی مرامُ سفر به شهر شامُ سنگای روی بامُ ▪️غریب آفام.. شاعران: محمدحسن بیات لو روح الله نوروزی