eitaa logo
🌺مجمع شیفتگان روی یار🌺
2 دنبال‌کننده
279 عکس
189 ویدیو
46 فایل
فعالیت : نشراشعارمذهبی ، مقاتل ، روایات و احادیث با ذکر منبع
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت راوی که در سپاه یزید دل بدتر ز خاره* هم دیدم غارت مال دیده بودم من غارت گاهواره هم دیدم از غم و اضطراب، در طفلان گفت و گو با اشاره هم دیدم در پی کودکی به حال فرار ظلم چندین سواره هم دیدم آن چه دیدم به کربلا ز ستم من به کوفه دوباره هم دیدم بر در شهر کوفه با خورشید ماه دیدم، ستاره هم دیدم بر سر نی کنار چندین سر سر یک شیرخواره هم دیدم نه همین گوش‌های خون‌آلود مُشتِ پُر گوشواره هم دیدم پای سرهای روی نیزه به شام دف و چنگ و نقاره هم دیدم سخت‌تر ز آن‌چه شد به کرببلا من به دارالاماره هم دیدم ✍مرحوم استاد * سنگ خاره یا سنگ خارا 🔻مقدمتان را به این کانال 13 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
بهر جارو زدن صحن تو مژگان داریم جگر پاره ز داغ تو به دندان داریم مو پریشان شده‌ی زلف پریشان توأیم ما در آشفتگی عشق تو سامان داریم منت از دست طبیبان نکشیدیم دمی چون به دستان شفابخش تو ایمان داریم جانمان خرج عزایت نشود می‌میریم ما فقط بین حسینیه به تن جان داریم همه چشمیم، بِنه پا، به خدا دلتنگیم چند یعقوب در این کلبه‌ی احزان داریم ما شنیدیم براتِ حرمت دست رضاست انتظار نظر از شاه خراسان داریم كرم دست تو بدجور گدا می‌طلبد بی سبب نيست اگر ميل كريمان داريم نام تو برده شد و مادرت از راه رسيد باز هم شکرِ خداوند كه مهمان داريم و
تو برای همه ی مردم دنیا هستی تو حسین همه ای انقدر آقا هستی همه ی خلق اگر پشت به من کرد ، کند جای مردم چقدر فکر غم ما هستی موقع گریه شنیدم که تو هم پیش منی اشک میریزم و تو گرم تماشا هستی من بریدم ز همه تو همه ام باش حسین تو امید دل غمدیده ی تنها هستی کار دنیای من و آخرتم پای خودت مدد هر دم امروزم و فردا هستی از سر نیزه و از شاخه و از طشت و تنور تو دعایم بکن ای شاه ز هر جا هستی نازپرورده ی زینب تو کجا ؟ دیر کجا ؟ نازپرورده ی ما از چه کلیسا هستی ؟ ای تنت مانده رها در دل شن های روان تن مصلوب شده در دل صحرا هستی من بمیرم که تو اینقدر بهم ریخته ای میهِمانِ سحرِ دیر مسیحا هستی ای که از قلب تنور آمده ای ، سوخته ای من بمیرم چقدر در دل گرما هستی سر تو سوخته و قلب همه عالم سوخت ای سر سوخته مانند معما هستی چشم زینب به تو حالا بخورد می‌میرد تو همه زندگیِ زینب کبری هستی فاطمه آمده با هودجی نوری ز بهشت ثمر سینه ی غمدیده ی زهرا هستی پیش هر کس بروی … پیش رقیه نروی زهره اش میترکد چون که تو بابا هستی
این اشک، رهایت از دل خاک کند بالت بدهد راهی افلاک کند تو اشک غم حسین را پاک نکن بگذار که این اشک، تو را پاک کند
این اشک، رهایت از دل خاک کند بالت بدهد راهی افلاک کند تو اشک غم حسین را پاک نکن بگذار که این اشک، تو را پاک کند
خوشا ساعتی روبرویت نشستن به لطف تو در گفتگویت نشستن سخن با تو گفتن هم از تو شنیدن ز لفظ کلامت دو صد خوشه چیدن  زلعل لبت جام کوثر بریزد به چشمان ما دُرّ و گوهر بریزد به قرآن ز عترت ز احمد بگویی ز هم نامی ات با محمد بگویی بگویی سخن از مقامات طاها ز اوصاف زهرا کرامات مولا بفرمائی از درس عبرت ز دوران کمی از حسن جان، کمی از حسین جان فدای کلامت فدای بیانت فدای تو و رازهای نهانت امان ای امام زمان از فراقت امان از دل پر غم و درد و داغت چه شد راستی آب گِل‎ها عوض شد؟ پس از شصت و یکسال دل‎ها عوض شد چرا هر چه فرمود جدّ غریبت نکردند یاری آن بی حبیبت  به او مردمان پاسخی سرد دادند به زینب هزاران غم و درد دادند همانان که نامه نوشتند او را چه شد که به شمشیر کشتند او را چو می‎گفت من زاده‎ی مصطفایم گل فاطمه خوشه‎ی مرتضایم تمسخر نمودند و شد سنگباران خیام حرم طعمه‎ی نیزه داران شنیدم دلیل جنایات آنها ز مال حرام است و شبهه، دریغا چو جدّ تو فرمود ای مردم پست شکم‎هایتان پر ز مال حرام است نیارد خدا روز بد بر سر کس امان از هجوم شغالان کرکس  نه سر ماند از بهر آقا نه پیکر نه انگشت و انگشتری زیر خنجر تنش را کشیدند این سو و آن سو به زیر سمّ اسب پهلو به پهلو
سلام علیکم شب بخیر حاج حسین آقا فروغی عزیز تشکر روح مرحوم پدر عزیزت حاج حسن آقا فروغی شاد و یادش گرامی
همه عمر در تباهی، همه عمر غرق غفلت به دلم هزار غصه، به دلم هزار حسرت پی کار خویش بودم، پی کار من دویدی ز بزرگی تو شاها، چه کنم من از خجالت چه زیان تورا که یک دم، بغلت کنم عزیزم نظری که شام هجران، برسد به صبح وصلت دل من گرفته آقا، تو بیا برس به دادم سحری تو یاد من کن، که خوشم به این حمایت به هوای گریه‌هایم، تو فقط بمان برایم تو بسی برای نوکر، به غریبه‌ها چه حاجت نَفَسی که بی تو باشد، برود که برنگردد به تو بسته است جانم، ز نخست تا قیامت منِ کربلا نرفته به خودت امیدوارم سفرم به گردن تو، تو نما قبولِ زحمت ** همه روضه‌ها اگرچه، زده آتشی به جانت به غرور تو شرر زد، غم روضه‌ی اسارت
با درد مانوسم ، کجایی ای طبیبم بی تو گرفتار غم و آهی عجیبم دیگر کسی من را نمی خواهد عزیزم آقا بیا بی تو در این دنیا غریبم آهِ قنوتم از فراق تو در آمد خسته شده از اشک ها ، اَمن یجیبم دنبال یارم هر نفس ، امّا چرا تو؟ صحرا به صحرا می روی تنها حبیبم ترسم بمیرم در غم چشم انتظاری کی می شود بوسیدن رویت نصیبم؟ کرب و بلا می خواهد این نوکر ، کمک کن دلتنگ‌شب های حرم با بوی سیبم مولا وساطت کن مرا در پیش زهرا من گریه کن در ماتمِ شیب الخضیبم
در خیمه‌گاهِ غیبت، با غربتی نهانی هستی برای جدّت مشغولِ روضه‌خوانی در وادیِ مُحرّم غیر از تو نیست مَحرم چون وارثِ قدیمِ این داغِ بیکرانی آشوب می‌شود قلبِ داغدارت آقا با صوتِ نابِ قرآن، یا نغمه‌ی اذانی دلتنگم و عزیزم از تو خبر ندارم در کربلا و مشهد، یا اینکه جمکرانی؟! تا جان دهم کنارِ هر قطره اشکِ چشمت از خیمه‌ی عزایت بفرست یک نشانی امسال هم برایت کاری نکردم اما دعوت شدم به لطفَت در اوجِ مهربانی با نَفْس در جدالم! لطفاً مرا نگهدار عُمری به زیرِ پرچم هر طور می‌توانی روزِ ظهورت ای‌کاش با جان و دل بیایم با ذکرِ یاحسین و با حالِ آسمانی افتاده چشمت از خواب این روزها و دائم بیگانه با غذا و یک جرعه آب و نانی شد کشته جدّت آقا چون تشنه و گرسنه با یادِ این مصیبت در تو نمانده جانی ** این روزها به یادِ قدّ کمانِ زینب در روضه می‌نشینی با قامتِ کمانی از غارت و اسارت، جانت به لب رسیده شامِ تو می‌شود صبح، با گریه‌ی نهانی!
راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می‌کنم سیر نمی‌شود دلم ، نگه دوباره می‌کنم ز اشک و آه سینه‌ام، میان آب و آتشم چو با توام، از این میان کجا کناره می‌کنم گمان کنند دشمنان، نیست به کام من زبان ز دور بس‌که با سرت، به سر اشاره می‌کنم به دختران خود بگو که گوشواره‌ها چه شد گریه به گوشواره نی، به گوش پاره می‌کنم هم سر تو بر سر نی، هم سر اکبرت ز پی گاه نگاه سوی مه، گه به ستاره می‌کنم رخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زد خنده ز آه خویشتن به سنگ خاره می‌کند : 💔 تا سرت بر نیزه دیدم ای هلالِ یک شبه سر زدم بر محمل و روضه نمایان شد حسین سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام