درد دلم دوا شود به لطف صاحب الزمان
گره ز کار وا شود به لطف صاحب الزمان
اگر ملول و خسته ام اگر که دل شکسته ام
دلم ز غم رها شود به لطف صاحب الزمان
خدا به يُمن او به ما روزي خود عطا کند
دفع بـلا ز ما شـود به لطف صاحب الزمان
اوست معــزالاوليــا رمــز اجــابت دعــا
مسِ دلـم طلا شود به لطف صاحب الزمان
اگر به من نظر کند شام غــمم سحـر کند
حاجت دل روا شود به لطف صاحب الزمان
ذره اگر که آفتاب شود به لطف بوتـراب
خاک چو کيميا شود به لطف صاحب الزمان
هرکه شود به شور وشين سينه زن غم حسين
زائر کــربــلا شود به لطف صاحب الزمان
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
این اشک نیست، آب زلال و مطهّر است
این چشم نیست، چشمهای از حوض کوثر است
ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد
چشمی که پای مجلس این روضهها، تر است
چشمی که بیشتر به خودش، گریه دیده است
فردا کنار فاطمه یا آبروتر است
ما خشک میشویم، ولی بار میدهیم
دنیای گریه، مزرعهی سبز محشر است
فرموده است حضرت صادق: هر آن کسی
گریانِ جدّ ما شده، با من برادر است
در حجّ و در عبادت و در سجدههای شب
گریه کنِ حسین، شریک پیمبر است
ما را از این تلاطم دنیا، هراس نیست
تا کشتی نجات حسینی، شناور است
این خیمه حسینیه های محرمی
چادر سیاه خاکی زهرای اطهر است
بر من لباس نوکریام را کفن کنید
نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
یک نصفه روز قدر چهل سال خسته شد
زینب کنار رأس برادر شکسته شد
از دور دید، شمر کجا پا گذاشته
اینگونه شد نماز عقیله نشسته شد
می دید دسته دسته به گودال آمدند
می دید جسم دلبر خود دسته دسته شد
با نیزه ای که روی گلویش گذاشتند
راه نفس کشیدن ارباب بسته شد
خیلی مسیرِ خیمه و گودال را دوید
یک نصفه روز قدر چهل سال خسته شد
احسان نرگسی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
#مصائب_گودال_قتلگاه
🩸به سمت گودال از خیمه دویدم من …| وقتی که چادر زینب کبری سلاماللّهعلیها زیر پایش گیر میکند و به زمین میخورد …
در نقلها آمده است:
🥀 هنگامي كه سیدالشهداء علیهالسلام به زمين افتاد، حضرت زينب کبری سلاماللّهعلیها از درب خيمه خارج شد، در حالي كه ندا سر ميداد: واي از مصيبت برادرم! واي از مصيبت آقا و بزرگم!
📋 و رَكَضَتْ نَحوَ الْمَعرِكَةِ و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها و تارَةً تَسقُطُ عَلیٰ وَجهِها مِن عِظمِ دِهشَتِها
▪️و دوان دوان به سمت معركه میرفت و در اينحال، گاهي پايش به پايين لباسش گير ميكرد و زمین میخورد و گاهي از شدت مصيبت و دهشت، اختیار دست و پایش را از دست میداد و با صورت بر زمين ميافتاد.
📚معالي السبطين ج٢ ص٣٧
✍ مانند مادرم چقدر میخورم زمين
تو خوردهای زمين، من اگر میخورم زمين
مانند دختران تو طاقت نداشتم
گفتی نيا، به جان تو طاقت نداشتم
با ديدن تو چنگ به مويم زدم حسين
بالا سرِ تو كاش نمیآمدم حسين
پنجاه سال خواهریام را چه میكنی؟
احساس های مادریام را چه میكنی؟
وقتي كه پيكر تو زمين گيرِ نيزه هاست
زينب تمام زندگیاش زیرِ نيزه هاست
خواهر بميرد آه دگر دست و پا نزن
تنگ است جات، مادرمان را صدا نزن...
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
#مصائب_گودال_قتلگاه
🩸بر جایگاه بلندی، بالا آمدی ! اینجایی را که نشستهای، دائماً رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میبوسید …
مقاتل نوشتهاند:
📜 ... ثُمّ إنّهُ رَكِبَ عَلىٰ صَدرهِ الشريف، و وَضعَ السيفَ فٖي نَحره، و هَمّ أنْ يَذبحَه،
▪️شمر ملعون وارد گودال قتلگاه شد و بر سینه مبارک سیدالشهداء علیهالسلام نشست و شمشیر را کشید و بر گلوی مطهر آن حضرت گذاشت و آمد تا سر مبارک را ذبح کند،
📜 فَفتَحَ عَينَيه في وَجهِه فَقالَ لَه الحُسين علیهالسلام: يَا ويلك مَن أنتَ؟ فَقد إرتَقَيتَ مُرتَقَىٰ عَظيمًا؛ فَطالَما قَبَّلَهُ رَسولُ الله
▪️که در این هنگام چشمان سیدالشهداء علیهالسلام کمی باز شد و با صدای بیرمقی به آن ملعون فرمودند:
وای بر تو! تو کیستی؟ بر جایگاه بلندی بالا آمدهای! آنجایی را که نشستهای، دائماً رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میبوسید...
📚ینابیع المودّة، ج۳، ص۸۳
📚ناسخالتواریخ،سیدالشهداء علیهالسلام، ج۲ ص۳۸۶
✍ شرم از شیون و از گریۀ ما کن، بس کن
پشت و رویش نکن اینقدر، حیا کن، بس کن
با وضو مادر من شانه به مویش میزد
موی سلطان مرا شمر رها کن، بس کن
ذبح کردن به خدا حکم و شرایط دارد
اینقدر ضربه نزن، زود جدا کن، بس کن
شمر فریاد نکش دخترکش میترسد
حرمله را کمی آرام صدا کن، بس کن
خون در شیشۀ او را که ملائک بردند
لااقل رحم به این رخت و عبا کن بس کن
کشتن او به خدا حربه نمیخواهد که
به زمین خورده دگر ضربه نمیخواهد که
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
#مصائب_گودال_قتلگاه
🩸سهساعت بیحال در بین گودال افتاده بود … | چهلحرامی به دنبال بریدن «سر» بودند که در آخر شمر …
ما را کُشته است آن ساعت دردناکی که مقاتل نوشتهاند:
📜 ... وَ بَقِيَ الحُسينُ علیهالسلام مَكبُوبًا عَلَى الأرضِ مُلَطّخًا بِدَمِهِ ثَلاثَ سٰاعاتٍ
▪️حدود سه ساعت بود که سیدالشهدا علیهالسلام بیرمق بین گودال، در خون خودش غوطهور افتاده بود.
🥀 دائماً لبهای خشکش به هم میخورد و میفرمود: صَبرًا عَلَى قَضائِك لا الٰهَ سِواكَ يا غياَث المُستَغيثين
📜 فَابْتَدَرَ إلَيْهِ أربَعونَ رَجُلاً كُلٌّ مِنهُم يُريدُ حَزَّ نَحرِهِ و عُمَرُ بنُ سَعدٍ لَعَنَهُ اللّهُ يَقولُ: يا وَيلَكُم! عَجِّلوا عَلَيْهِ
▪️در آخر چهل حرامی پیشی گرفتند تا سرِ مطهر سیدالشهداء علیهالسلام را جدا کنند؛ عمر بن سعد ملعون هم دائمًا میگفت: وای بر شما! هرچه زودتر کارش را تمام کنید!
🥀 شَبث و سنان ملعون به ترتیب وارد گودال شدند تا سر مطهرش را جدا کنند؛ اما پس از لحظاتی یکی پس از دیگری وحشتزده از گودال قتلگاه بیرون آمدند.
🥀 تا اینکه در نهایت شمر ملعون به سنان لعین گفت: مادرت به عزایت بنشیند! چرا دست کشیدی؟ سنان گفت: وای بر تو! چشمانش را به رویم باز کرد و شجاعت پدرش را به خاطرم آورد که از کشتن او دست کشیدم. پس شمر به او گفت:
📜 إنّي لأقتُلُهُ سَواءً شَبِهَ المُصطفىٰ أو عَلِيّ المُرتضىٰ؛ فأخَذَ السّيفَ مِن يَدِهِ، و رَكِبَ صَدرَ الحُسينِ علیهالسلام...
▪️این من هستم که او را میکشم؛ حال چه شبیه مصطفی صلیاللهعلیهوآله باشد و چه شبیه علیّ مرتضی علیهالسلام؛ پس شمشیر را از دست سنان گرفت و وارد گودال قتلگاه شد و از سینه مبارک سیدالشهداء علیهالسلام بالا رفت...
📚مقتل أبومخنف (مشهور)،ص۹۳
📚اسرارالشهادة ص ۴٢۶
📝 ناله بزن ؛ با ناله از گودال لشگر را ببر
زینب بیا ، این شمرِ با پا رفته منبر را ببر
چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیرزن
از زیر دست و پای این مردم برادر را ببر
این فرصت پیش آمده دیگر نمیاید به دست
دامن کشان، دامن بیاور با خودت سر را ببر
ناله بزن، فریاد کن؛ اما همهش بیفایده است
این شمر، از اینجا نخواهد رفت؛ مادر را ببر
ای لشگر بی آبرو اینگونه عریانش مکن
پیراهنش را بر زمین بگذار، معجر را ببر
انگشتری که ضربه خورده در نمیآید ز دست
جایش، النگوی من و این چند دختر را ببر
من در میان این شلوغی خیمه را گم کرده ام
از بین نامحرم بیا عباس! خواهر را ببر...
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
دور گودال ازدحامی شد
معرکه غرق در حرامی شد
تکیه داده به نیزه ای آقا
خاطرش محو خیمه ها می شد
لشگر کوفه دوره اش کردند
سنگ و تیرش زدند، تا می شد
آنقدر نیزه خورد بر جسمش
نیزه بر روی نیزه جا می شد
زخمی و ناتوان به خاک افتاد
داشت روح از تنش جدا می شد
تا می آمد دوباره برخیزد
استخوان شکسته تا می شد
لشگر آن دم که بر سرش می ریخت
همه آفاق نینوا می شد
پیکرش را که پشت و رو کردند
زخمها تازه خوب وا می شد
لگد شمر، با غرور و غضب
بر سر و صورتش رها می شد
شمر وقتی که روی سینه نشست
کربلا تازه کربلا می شد
سینه سنگین و حنجره پر خون
نفسش سخت و با صدا می شد
از گلو خنجرش نشد ببرد
ولی افسوس، از قفا می شد
کاش می شد که زینبش نرسد
یا که از روی سینه پا می شد
کاش زینب به خیمه بر می گشت
عرش مبهوت این عزا می شد
آه، ناموس حق در آن غوغا
صید صد چشم بی حیا می شد
ناله ی مادرش شنیده که شد
راز گودال برملا می شد
صبح فردا و نعل تازه و اسب
بدنش مثل بوریا می شد
رضا فراهانی
سید محسن بنی فاطمی|عضوشوید👇
🌐@seyedmohsenbanifatemi
421.4K
﷽
#شبجمعه
#نوحه
#شبزیارتیامامحسینعلیهالسلام
شب جمعه حرم غوغاس
شب جمعه چشا دریاس
آخه بازم با قدّ خم
مهمون کربلا زهراس
دوباره کنار ضریح حسین
رسیده صدای ِ( بُنَیَّ) به گوش
با هر روضه که مادحین میخونن
زده لطمه زهرا و رفته ز هوش
نگاهش بازم خیره به مقتله
پر از ماتم یک تن بی سره
هزاران جراحت روی پیکر و
جای بوسه روی رگ حنجره
میگه رأس حسین من
چرا رفته روی نیزه
مونده روی تن پاکش
نشون نعلای تازه
😭😭😭
#غریب فاطمه ارباب💚
شب جمعه س امام ما
روضه می گیره باز تنها
نداره مستمع ای وای
خیمه ی یوسف زهرا
یه عمره که ما می کشیم انتظار
بیاد مهدی عقده ز دل وا بشه
دیگه درد بی درمون این نگاه
با دیدار مهدی مداوا بشه
بیاد کوری چشم آل سعود
بده بر همه شیعیان آبرو
بیاد و با سربند یا مرتضی
بگیره دیگه انتقام از عدو
کار ابر چشام عمری
توی هجر تو بارونه
آقا جونم بیا قلبم
از دست دشمنا خونه
😭😭😭
#العجل یوسف زهرا...💚
🖌#علی_مهدوی_نسب(عبدالمحسن)
✍#مداح_شاعر_سبک_گذار🎤
🎧#استاد_حاج_پیرزاده🖌
السلام علیک یا اباعبدالله
***************
گریه کردن بر تو دل را خالی از غم می کند
این سیاهی ها جهان را سبز و خرّم می کند
قطره ی اشکی که در بزم عزایت ریختم
کارها روز قیامت با جهنّم می کند
چای ریز روضه ات می گفت با چشمان خیس
چایِ اینجا را خودِ خیر النسا دم می کند
هر که آمد روضه قطعاً انتخاب فاطمه است
رفت و آمدهای ما را او منظّم می کند
سربلندیِ جهان را می کند از آنِ خود
در مسیرِ عشقِ تو هر کس که قد خم می کند
باز آمد اربعین و غبطه خوردم یا حسین
بر کسی که کوله بارش را فراهم می کند
اربعین پای پیاده از نجف تا کربلا
این قدم ها از غم صاحب زمان(عج) کم می کند
***************
#رضا_یزدی_اصل
#امام_حسین_علیه_السلام
#پیاده_روی_اربعین
لینک دعوت به کانال اشعار در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/4012048568Cec1fa19c2b
السلام علیک یا اباعبدالله
***************
گریه کردن بر تو دل را خالی از غم می کند
این سیاهی ها جهان را سبز و خرّم می کند
قطره ی اشکی که در بزم عزایت ریختم
کارها روز قیامت با جهنّم می کند
چای ریز روضه ات می گفت با چشمان خیس
چایِ اینجا را خودِ خیر النسا دم می کند
هر که آمد روضه قطعاً انتخاب فاطمه است
رفت و آمدهای ما را او منظّم می کند
سربلندیِ جهان را می کند از آنِ خود
در مسیرِ عشقِ تو هر کس که قد خم می کند
باز آمد اربعین و غبطه خوردم یا حسین
بر کسی که کوله بارش را فراهم می کند
اربعین پای پیاده از نجف تا کربلا
این قدم ها از غم صاحب زمان(عج) کم می کند
***************
#رضا_یزدی_اصل
#امام_حسین_علیه_السلام
#پیاده_روی_اربعین
لینک دعوت به کانال اشعار در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/4012048568Cec1fa19c2b