eitaa logo
🌺مجمع شیفتگان روی یار🌺
2 دنبال‌کننده
279 عکس
189 ویدیو
46 فایل
فعالیت : نشراشعارمذهبی ، مقاتل ، روایات و احادیث با ذکر منبع
مشاهده در ایتا
دانلود
میلاد پیامبراعظم(ص) هفدهم ربیع زحق بخلق خودعطارسد تجلی خدائیش زروی مصطفی رسد وصی و جانشین رب ز سوی رب بمارسد مس وجودخاکیان آنکه کندطلارسد (مژده که برجهانیان خاتم انبیارسد) ززلف عنبرین اومشک فشان جهان شده جمال کبریایی اش روشنی جنان شده کامل آفرینش خدادگرعیان شده بحق حق قسم که اورهبرملک وجان شده (اتم لطف ایزدی بخلق بینوارسد) نسیم جنت ازسرطره گیسوان او آب حیات مسلمین زجام خسروان او مهرنبوتش عیان به پشت اونشان او صحیفه خدابودکلام درفشان او (بهانه خداپی خلقت ماسوی رسد) زبان به وصف ومدحتش همیشه قاصرآمده به شهرعلم ومعرفت حاکم وذاکرآمده برای جنت وجهیم قاضی ویاسرآمده به قاسطین ومارقین فاتح وناصرآمده (بهر هدایت بشرهادی ومقتدارسد) بروی دامن آمنه نشانده شمس بی قرین منورازجمال اوگشته فلک تابزمین مکه به یومن مقدمش به نورقدسی اش عجین مفتخرازولادتش تاابداسلام مبین (معین بگوکه عقل کل حبیب مرتضی رسد) ..شاعر:امیرفروغی معین
عید ولادت نبی اکرم(ص)و امام صادق(ع)بر مسلمین جهان ودلدادگان آستان اهل بیت(ع) مبارک باد. «مقصـــود حـــق» یک گل رســــید و عـــــالم امکان بهار شد دشــت و دَمـــن ز مقــــدم او لاله زار شد عطـــرش گلاب ناب و رخــش مثل آفتاب چــشـــم فلک ز دیـــــدن او بی قــرار شد مویش نشان لیل ورُخش صبح صادق است از ایــــن جـــمال خـــلقت لیـل و نهـار شد روز ازل کـه سـجــــده به آدم مَلک نمـــود در خـــــاک آدم،... او ســـبــب اعــتبار شد شــــد جلوه ی جـــمال خدا در تمـام خلق زیـــبـاتریـــــــن تجـلّــــیِ پروردگار شد مقصود حق زخلقت عـــالم وجـود اوست هستی به یُمـــــن نـور رُخــش آشـکار شد خُلق عظیــــم دارد و دریای رحمـت است مهـرش فـــــروغ آیـنــــه ی کــــردگار شد دُرّ یتــــیم بحــــر فضـــیلت رسـیده است دُردانــــه ای که بهــــر بشــــر افتـخار شد با عاشقان بگو شب هجـران به سـر رسید هنگام وصل خســـرو نســـرین عِــذار شد در دست هرملک گل نـوری به رسـم عشق تقدیـــم محضـــرِ مـبارک آن گلعــــذار شد پیک سـروش مـــژده شــــادی به خَلق داد با این ســرور رفـــع غـــم و اضطــرار شد آری محمد ص است که سرخیل انبــیاست انکس که بر زمیــــن و زمـــان شهریار شد ذکر لب" شقایق"و هر کس که عاشق است صَـــلِّ عَلی محــــمد وآلــش شـــــعار شــد حمید رضازاده "شقایق" کرمان
🌺 پنجاه خصلت از خصوصیات اخلاقی پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه واله وسلم) ♦️ بی شک تأسّی به سيره و سنّت آن حضرت براساس آيه‌‌کريمه «وَ لَکُم في رَسُول‌ِاللهِ اُسوَه حَسَنَه» و از جمله آنچه در اين مطلب به آن اشاره شده، راهگشای مشکلات و مسائل مبتلا به جامعه مسلمانان خواهد بود. ۱- هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت ۲- در راه رفتن قدم ها را بر زمين نمی کشيد. ۳- نگاهش پيوسته به زير افتاده و بر زمين دوخته بود. ۴- هرکه را می ديد مبادرت به سلام می کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت. ۵- وقتی با کسی دست می داد دست خود را زودتر از دست او بيرون نمی کشيد. ۶- با مردم چنان معاشرت می کرد که هرکس گمان می کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است. ۷- هرگاه به کسی می نگريست به روش اربابِ دولت با گوشه چشم نظر نمی کرد. ۸- هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خيره نگاه نمی کرد. ۹- چون اشاره می کرد با دست اشاره می کرد نه با چشم و ابرو. ۱۰- سکوتی طولانی داشت و تا نياز نمی شد لب به سخن نمی گشود. ۱۱- هرگاه با کسی، هم صحبت می شد به سخنان او خوب گوش فرا می داد. ۱۲-چون با کسي سخن می گفت کاملاً بر‌ می گشت و رو به او می نشست. ۱۳- با هرکه می نشست تا او اراده برخاستن نمی کرد آن حضرت بر نمی خاست. ۱۴- در مجلسی نمی نشست و بر نمی خاست مگر با ياد خدا. ۱۵- هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزديک درب می نشست نه در صدر آن. ۱۶- در مجلس جای خاصّی را به خود اختصاص نمی داد و از آن نهی می کرد. ۱۷- هرگز در حضور مردم تکيه نمی زد. ۱۸- اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود. ۱۹- اگر در محضر او چيزی رخ می داد که ناپسند وی بود ناديده می گرفت. ۲۰-‌ اگر از کسی خطايی صادر می گشت آن را نقل نمی کرد. ۲۱- کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی کرد. ۲۲-‌ هرگز با کسی جدل و منازعه نمی کرد. ۲۳- هرگز سخن کسی را قطع نمی کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگويد. ۲۴- پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار می کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود. ۲۵- چون سخن ناصواب از کسی می شنيد. نمی فرمود « چرا فلانی چنين گفت» بلکه می فرمود « بعضی مردم را چه می شود که چنين می گويند؟» ۲۶- با فقرا زياد نشست و برخاست می کرد و با آنان هم غذا می شد. ۲۷- دعوت بندگان و غلامان را می پذيرفت. ۲۸- هديه را قبول می کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود. ۲۹- بيش از همه صله رحم به جا می آورد. ۳۰- به خويشاوندان خود احسان می کرد بی آنکه آنان را بر ديگران برتری دهد. ۳۱- کار نيک را تحسين و تشويق می فرمود و کار بد را تقبيح می نمود و از آن نهی می کرد. ۳۲- آنچه موجب صلاح دين و دنيای مردم بود به آنان می فرمود و مکرّر می گفت هرآنچه حاضران از من می شنوند به غايبان برسانند. ۳۳-هرکه عذر می آورد عذر او را قبول می کرد. ۳۴- هرگز کسی را حقير نمی شمرد. ۳۵- هرگز کسی را دشنام نداد و يا به لقب های بد نخواند. ۳۶- هرگز کسی از اطرافيان و بستگان خود را نفرين نکرد. ۳۷- هرگز عيب مردم را جستجو نمی کرد. ۳۸- از شرّ مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی گرفت و با همه خوشخو بود. ۳۹- هرگز مذمت مردم را نمی کرد و بسيار مدح آنان نمی گفت. ۴۰- بر جسارت ديگران صبر می فرمود و بدی را به نيکی جزا می داد. ۴۱- از بيماران عيادت می کرد اگرچه دور افتاده ترين نقطه مدينه بود. ۴۲- سراغ اصحاب خود را می گرفت و همواره جويای حال آنان می شد. ۴۳- اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا می زد. ۴۴- با اصحابش در کارها بسيار مشورت می کرد و بر آن تاکيد می فرمود. ۴۵- در جمع يارانش دايره وار می نشست و اگر غريبه ای بر آنان وارد می شد نمی توانست تشخيص دهد که پيامبر کداميک از ايشان است. ۴۶- ميان يارانش اُنس و اُلفت برقرار می کرد. ۴۷- وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود. ۴۸- هرگاه چيزی به فقير می بخشيد به دست خودش می داد و به کسی حواله نمی کرد. ۴۹-‌ اگر در حال نماز بود و کسی پيش او می آمد نمازش را کوتاه می کرد. ۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکی گريه می کرد نمازش را کوتاه می کرد. ‏‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💐🌺💐🌺👌
السلام علیک یا جعفر ابن محمد الصادق(ع) «صبح صادق» صبح صادق دمید و،،پرده ی شب پـاره شـــــد از تجلّـــی نــــورش رخ نمـــــــود آفـــتاب عــالـم تاب معتکـف شـــد کلیــــم در طـورش به تلاطم رســیده بحـــــر وجــود تا کند عرضـــــه گـوهــــری نایاب جلوه گـر شد چو از صــدف دُرّش از شکوهـش شکست موج سراب عطـر عـــرفان دوباره پیچـــــیده در فضــــایی پر از امــید و نشاط مــــــژده آورده باز پیــک سحــــر تشنگان را رســـــــیده آب حیــات نور باران شده ست خانه ی عشق در زمـــــان نزول ســـــوره ی نور عرشـــیان محــــو روی او هستند فرشیان غـرق در نشــاط و سرور در کلاس حـــقـیقـــت ایـــــمـان اعتـبار علــوم و عــــرفـــان است پای درســـش تمـــام خـــیل رُسل آنکه تفســـیر و روح قـــرآن است هر چه سقراط وهر چه جالینوس قطـــره هســتند پیـــش این دریا چــه بگویــم ز فضـل و دانـش او که بـود روح عَلَــــــمُ الاَســــــــما نســـــبش از ســـلاله ی نور است باب او باقـــــــر الـعلـــومِ زمــــان خانه اش مهد علم و عرفان اسـت مــــــادرش زیــــنــت زنان جهـان صادق آل احــــمد اســت ایـن ماه جعـــــفــر ابن محـــــمد ابـن علی قدســـیان بر جمـــــال او صـلوات میفرســـــتنــد با صــــــدای جـلی ذکـــر روز و شب "شـقایـق" اسـت مـــــدح زیــــبای حضـــرت صـادق خـواهـــد از آســـــــتـان او گــردد در بـقـــــــیع بـر زیارتــــــش لایق حمید رضازاده" شقایق" کرمان https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh
روسیاه آمده در این دل شب در وا کن مهربان عیب نداردکه مرا دعوا کن قدرنشناس منم باهمه خوبم جز تو لااقل با من بد مثل خودم بد تا کن من خودم معترفم بنده ی ابلیس شدم بازهم مثل همیشه تو بیا حاشا کن یک بهانه بتراش و دل من را بشکن دل من سنگ شده زود مرا احیا کن به من بی سروپا ربط ندارد که نبخش نوکر فاطمه ام حال مرا رسوا کن چادر مادر من تابه قیامت کهف است پس مرا روز جزا کلب در زهرا کن نمک سفره ی او دست حسین است فقط داخل موکب او قلب مرا هم جا کن احتیاجی به کفن نیست فقط هرطوراست مرگ من را وسط کرب و بلا امضا کن : 💔 نوکر اینجا هم که باشد روح او در کربلاست هر غلام افتخاری می شود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
🔥احادیث تکان دهنده آخرالزمان🔥 ✳️حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: 🌏روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکه تکه خواهد شد. مومن در نزد مردم حقیر و بی مقدار می شود و فاسق پیش آنها محترم و ارجمند باشد، کودکانشان گستاخ و بی ادب و زنانشان بی شرم و بی حیا شوند، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلت است. در آن هنگام خداوند، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب بر آنها ببارد. 🔴اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند موقعی بر مردم بیاید که چهره هایشان چهره های آدمیان ولی دل هایشان دل های شیاطین باشد، 🔸از منکرات اجتناب نکنند، 🔸 پیوسته به کارهای ناپسند خویش ادامه دهند. 🔸اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند و چون از آنها غایب باشی غیبتت کنند. افراد بد بر آنان مسلط شود نیکانشان دعا کنند ولی اجابت نشود. زمانی بر مردم بیاید که 🔺شکم هاشان خدایان آنها شود، و زنانشان قبله گاهشان و پول شان دین شان شود کالاهای دنیوی را مایه شرف و اعتبار و ارزش خویش دانند 🔺ساختمان های مسجدهایشان آباد باشد ولی از جهت هدایت خراب شود. 🛑به چهار بلا مبتلا شوند نخست:تجاوز به ناموسشان دوم:هتک حرمت سوم:خشکسالی چهارم:ظلم و ستم از جانب حاکمان و قاضیان اصحاب گفتند :یا رسول الله ! مگر آنها بت پرست هستند‼️ پیامبر فرمود: آری هر پول و درهمی به نزد آنها بتی است که در حد پرستش به آن تعلق خاطر دارند. روزگاری بیاید که مردم شان از علما بگریزند. نخست برکت از مالشان بگیرد دوم ستمگران بر آنها مسلط شوند. سوم انکه بی ایمان از دنیا بروند. 🔺برای رسیدن به اندک نانی پیش هرکسی کرنش کنند. 🔺بازرگانان و کاسبان شان رباخوار و فریبکار 🔺زنانشان خود را برای نامحرمان بیارایند. 🔺در آن هنگام اشرار بر آنها چیره گردند و هر چه دعا کنند به اجابت نرسد. بر شما باد که دینداری کنید. 📚بحارالانوار جلد52 ص 190 📚 و جلد 77ص369 https://eitaa.com/joinchat/607584493C1d9106d0ec
تقدیم به حضرت ختمی مرتبت رحمت للعالمین حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلّم ***************** به دنیا با قدم هایت صفای بی کران دادی زمین شد عاشقت آری ، تو قلبش را تکان دادی جهان بی عطر و بویت بدتر از قعرِ جهنم بود همین که چشم وا کردی به آن عطر جنان دادی تو اهل آسمان بودی و کردی خاک را زینت تو بر این خاکِ تیره چارده تا آسمان دادی به خاکِ ذلّت افتادند بت ها روزِ میلادت چه زیبا روزِ اول جلوه ی حق را نشان دادی پر از نامهربانی بود عصرِ جاهلی امّا به آن نامهربان مردم نگاهِ مهربان دادی فدای رحمتت یا رحمت للعالمین جانم که حتّی بر ابوجهل و ابوسفیان امان دادی برای آن که حتّی یک موحّد بیشتر گردد فراوان خونِ دل خوردی،هزاران بار جان دادی هرآنکس خوی انسان داشت بامهرت مسلمان شد تو با اسلامِ ربّانی به ما گنجِ گران دادی میانِ آن همه پیغمبرِ خود خالقِ یکتا کلامش را به تو بخشید و قرآن دستمان دادی میانِ انبیاء تنها به تو کوثر عطا کردند شدی شایسته براین هدیه چون خوب امتحان دادی پدر بودن برای فاطمه در شان هر کس نیست اباالزّهرا تو با زهرا چه نوری بر جهان دادی نبوّت جای خود ، حتّی امامت با تو کامل شد تو با حیدر تکامل را به هر دو همزمان دادی چه زیبا بود آن روزی که حیدر شد ولی الله همان روزی که جانت را نشانِ این و آن دادی امیرالمومنین خواندی علی را در غدیرِ خم به هر مومن تو با حیدر بهشتِ جاودان دادی **************** لینک دعوت به کانال اشعار در ایتا http://eitaa.com/joinchat/4012048568Cec1fa19c2b
به پای بوسی حضرت ختمی مرتبت (ص ) ------------ ای سحر و صبح درخشان سلام حضرت آئینه ی قرآن سلام نور سحر طلعت تابیده ات احمد و محمود پسندیده ات روی تو رؤیای دل آشناست چشم تو سرچشمه ی آئینه هاست نور ازل تا به اَبَد می رسد نام تو احمد ز اَحد می رسد ای ازلی تر تو ز بعدِ احد دست به دامان تواَم تا اَبد ای نگهت باعث صبر و ثبات کاش که گَردی بشوم زیر پات خلقِ جهان را ز تو آمد نوید ختم رُسل باشی و اوّل امید ای گوهر پاک سلامٌ عَلَیْک ای شهِ لَوْلاک سلامٌ عَلَیْک یثرب و بطحاست هوادار تو مانده دل عشق وفادار تو لب به سخن باز کن و دل ببر غرقِ غمی را تو به ساحل ببر ای که تو طاهایی و یاسین من مهر تو باشد همه ی دین من ای که تویی صاحب دلهای ما دست تو و چشم تمنّای ما چشم خمارم پی دیدار توست لعل لبم تشنه ی گفتار توست ای که تو یاسینی و طاهای من عشق بُوَد غرقِ تماشای من سلسله جُنبان بنی هاشمی احمد و محمود اَبَالْقاسمی از تو به جان گوهر ایمان بُوَد معجزه ی ناب تو قرآن بُوَد خوانده ام ای عشق بهشتم تو را با قلم نور نوشتم تو را چشمه ی خورشید زمان مصطفی ست روشنی چشم جهان مصطفی ست در دل ما عطر خدا بوی وی بر تن ما روح و روان مصطفی ست پای ز کویش نکِشم هیچوقت در دو جهان اَمن و اَمان مصطفی ست مستِ تولّا شده ام من اگر ساقی دل ، ساغر جان مصطفی ست این که دَمَد بوی بهشت از لبم عطر برانگیز زبان مصطفی ست در دل صحرا و گلستان و باغ در همه جا لاله فشان مصطفی ست آن که دَمَد سایه ی مهرش به دل هم به جهان هم به جنان مصطفی ست «یاسر» اگر پایْ بجا مانده ام بر تن من تاب و توان مصطفی ست ** محمود تاری «یاسر»
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عصـــر نه ، شــامِ جاهلـیـّـت بود اوجِ   اِنـکــار   واقـعـیــــت  بود دُورِ  نـســـیـــانِ    آدمـیّـــت بود ظلم و کیـن قسـمتِ رعِیَّــت بود دخترانی که زنــده مــی مُردنــد مـادرانی که غصــه مـی خوردند اوجِ  غـربـت بـرای انـســان بـود آنچـه ارزش نداشـت ایمـان بـود شهــر مکـه فـقـط  زمستان بـود حسـرت گـل به باغ وبسـتان بود آفتـابــی  شـکســت  ظلــمت  را کرد روشـــن جهـــانِ امّـــت را لات و عـُزّی به صورت  افتـادند پادشــاهان ز  هیـــبـت  افتـادند نسل شیطان به وحشت افتـادند ساحران هـم  به حیـرت افتـادند عــرش می خوانـد نام احمـــد را اشــرف انبیـــــا محمّــد (ص) را در سـیــاهی دمیـــد و نــور آورد آســمان را به وجــد و شـور آورد عطــر نـابی از این حضــــور آورد بـر زمیــن شــادی و ســـرور آورد خیر و برکت زِ گام او می ریخـت آب کوثـــر  زِ کام  او  می ریخـت طـاق کســـریٰ بـه  لــرزه در افـتـاد بحــرِ خشــکی خروش نو سـر داد بـا قـدومــش حجــــاز شـــد آبـــاد گشــت پایانِ ظــلم و هـر بیــــداد در نگــاهــش امیــد ، جــاری بود در  دلــش عشـق وبی قراری بود از دَمَش جان بـه جسـم آدم شـد مردمـان را اَمین و مَحــرَم شـــد مایـهٔ رحمـــت دو عـــالـم شــــد انـبـیــــا را نبـــیِّ خــاتـم شـــــد عـطــــر نـاب  بـهـشــت می آمد مـرد نیـــکو ســرشـــت می آمد آسـمـــان را قــــرار یعـنــی تــو در زمیــــن نـوبـهــار یعـنــی تو اِنــس وجـان را نگـار یعـنـی تو مــایــهٔ افـتــخـــار یعـنـــی تـو ای که مکتـب نرفتـه می خوانـی آیــه هــای بـلـنــــد ســبــحـانـی ای تو خوشبـو ترین گل خلقــت نــام تــو  زیــــوَرِ  درِ  جــنّـــــت انبـیــــــا را تـو داده ای عـــــزّت اولیـــا را تـو داده ای شـــوکــت سـایـه ای بـر سـرِ بنـی هـاشـــم حضـرت مصطفـیٰ , اباالقـاســم! جان فــدای تو ای شَـــهِ لَــولاک ای مـعـطـّـــر  زِ نـامِ تـو افـــلاک جان گرفـتـه به زیـر پایـت خـاک با تــولّای تـو ، شـــود دل ، پــاک‌ لـطـــف تـو شـــامـلِ گــدا گـردد‌ خـــاک پای تـو «کیـمیــا» گـردد شعر:رقیه سعیدی (ڪیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
ای عشق بی نشان به خدا خسته ام بیا چون موسم خزان به خدا خسته ام بیا آخر بیا بگو به چه اسمی بخوانمت یا صاحب الزمان به خدا خسته ام بیا افتاده ام به گوشه ی عزلت به اشک چشم بی تاب و ناتوان به خدا خسته ام بیا هر کس به طعنه ای بزند نیش خویش را از نیش این و آن به خدا خسته ام بیا از وصف اینکه سختی دوران کشیده ام الکن بود زبان به خدا خسته ام بیا آقا خلاصه که به لبم جان رسیده است ای شاه جمکران به خدا خسته ام بیا هر روز و شب دو مرتبه خون گریه میکنی آقای روضه خوان به خدا خسته ام بیا : روزها رفت و فقط حسرت دیدارِ رُخت مانده بر این دلِ یعقوبی ما سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
💚 ای ز هر زیباتری، زیباتری از زمین و آسمان بالاتری پس چرا ای حجت ثانی عشر از علی و فاطمه تنهاتری ...