eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
باقر علم حق تعالایم پنجمین حجت خدا هستم یادگار امام سجادم لاله ی باغ کربلا هستم بس که قدرم رفیع می باشد آمده از نبی سلام به من حرمتم را کسی نمی داند کینه توزی کند به من دشمن زهر دادند اگر به من غم نیست قاتلم خاطرات عاشوراست آنچه دیدم ز زهر بدتر بود وه چه غم ها که در دلم برپاست آنچه دیدم به چار سالگی ام تا ابد من نمی برم از یاد همره عمه روی تل رفتم دیدم از اسب جد من افتاد دیدم از تل یکی جلو آمد گره انداخت بین گیسویش جد ما زنده بود در گودال با لگد زد یکی به پهلویش چه بگویم زبان نمی چرخد یکنفر می برید حنجر را دیگری می دوید و می خندید بین دستش گرفته یک سر را مثل عمه به خاک افتادم هر دو دیده ز خون دل تر شد وای من ده سوار آمده بود.... به روی پیکری که بی سر شد بین گودال صحنه ای رخ داد که به شدت به خویش لرزیدم روی هر نعل تازه و میخش تکه های لباس را دیدم آه از آن لحظه ای که وقت غروب تا شد آزاد آب در آنروز شیر در سینه،شیرخواره نبود دیدم اشک رباب در آنروز آب آزاد شد ولی صد حیف اهل بیت نبی اسیر شدند بعد عباس نامسلمانان بهر اطفال خسته شیر شدند بعد گودال،مردم شامی تن ما را مدام لرزاندند وای بر من که عمه هایم را بین بازار و کوچه چرخاندند ****
. علیِ ابنِ محمّدِ ابنِ علی یاعلیَّ النّقیٌ الهادی ای تمامِ مرادِ بابِ مراد ای غلامیت اوجِ آزادی در فضیلت نبیِ مختاری در شجاعت علیِ بدر وُ حُنین در کرم مثلِ مجتبی هستی در حرم دلبری شبیهِ حسین زینُ‌العُبّاد مثلِ سجّادی عالِمی مثلِ باقر آقاجان منبرت‌‌ صادقی و عاشقی‌ات مثلِ موسیَ‌ ابنِ جعفر است عیان تو رضایی رضا به قدر وُ قَدَر وَ جوادی به وقتِ جود وُ نُشور هادیِ آلِ فاطمه لبّیک پدرِ عسکری وُ جدِّ ظهور از همین دور وُ بَر از این دربار می‌رسد عطر وُ بویِ روزِ فرج می‌رسد جمعه‌ای که خواهد شد در رکابِ نگار عازمِ حج تکیه بر کعبه می‌زند آقا می‌رسد صوتِ دلربا بر گوش در مدینه چه‌ها نخواهد شد بعد از آن می‌زند چنین چاووُش هر که دارد به سر هوایِ حرم هر کسی عاشق است بسم‌اللّه از حریمِ حسن به راه افتاد کاروانی به قصدِ کرب‌وبلا او عَلم می‌زند به عشقِ حسن او قدم می‌زند به سمتِ حسین در سپاهش دوباره می‌بینیم حاج قاسم کنارِ پیرِ خمین همّت و باکری و چمران و .... کاظمی باقری اَبوُمهدی حججی آرمانْ علی‌وردی لشکرِ انتقام و خوش‌عهدی همگی بی‌قرارِ عشقِ حسن همه از عاشقانِ کرب‌وبلا همگی اهلِ روضه و گریه باوفا مثلِ حضرتِ سقّا ذکرِ لبهاست یا ابوفاضل دل به دلبر سپرده‌اند عجب رویِ سربندشان نوشته شده جانمان نذرِ غصّه‌یِ زینب زائرانِ حسینِ فاطمه وُ .... عاشقانِ عقیلهُ العُقَلاٰء می‌روند از بقیع و کرب‌وبلا به سویِ کاظمین وُ سامرّا جامعه در حرم که می‌خوانند آسمان می‌شود سراپا گوش می‌رسد روزِ جمعه‌یِ موعود تا بخواند امامِمان چاووُش