eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
255 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
557 ویدیو
292 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
امام صادق(علیه السلام): 🔹 منْ غَضِبَ عَلَيْكَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ فَلَمْ يَقُلْ فِيكَ شَرّاً فَاتَّخِذْهُ لِنَفْسِكَ صَدِيقاً. 🔸 هر كس سه بار بر تو خشم گرفت ولى به تو بد نگفت، او را براى خود به دوستى انتخاب كن. 📚 وسائل‌الشیعه(باب الثانی عشر)جلد ۱۲ صفحه۱۴۷ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🇮🇷🎤 برشی از فرمایشات رهبر انقلاب در نشست تصویری با مداحان ۱۳۹۹/۱۱/۱۵ 🚩«ادب اسلامی را در جامعه بگسترانید. عزیزان من! یکی از چیزهای بسیار مهم، حفظ ادب اسلامی در سخن گفتن است که متأسّفانه امروز با گسترش فضای مجازی بتدریج این ادب اسلامی دارد کم‌رنگ می‌شود. بدزبانی، بدگویی و مانند اینها بایستی در جامعه جمع بشود».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(امام موسی ابن جعفر ع) رفته از دار دنیا موسی بن جعفر کاظمین امروز شده صحرای محشر بزم عزایش گردیده هر جا برپا واویلا واویلا واویلا واویلا۳ آن که باشد بین همه بی قرینه موسی بن جعفر شده شهید کینه رضا زند بر سینه زین غم عظمی واویلا واویلا واویلا واویلا۳ هر شب سندی شاهک زد ظالمانه بر پیکر پاک او با تازیانه بر مرگش دعا می کرد هر شب چون زهرا واویلا واویلا واویلا واویلا۳ زهر سندی زد بر جان او شراره زهر اثر کرد بر جانش او بی قراره غربت ائمه با او گشته معنا واویلا واویلا واویلا واویلا۳ شرر زده زهر کین بر جسم و جانش سوزانده این زهر تا مغز استخوانش کاظمین از داغ او شد ماتمسرا واویلا واویلا واویلا واویلا۳ آن کس که عالم بوده در پناه او زندان هارون شده قتلگاه او کاظمین از داغ او گشته کربلا واویلا واویلا واویلا واویلا۳ ای شیعه از غربت او بزن فریاد جسم پاک او بر روی جسر بغداد شیعیان از داغ او در شور و نوا واویلا واویلا واویلا واویلا۳ جسم پاکش را بردند بیرون از زندان تشییع جنازه شد بر دوش یاران افتاده دل یاد شهید کربلا واویلا واویلا واویلا واویلا۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن شب که نسیم از رَهِ بغداد آمد ما را ز حدیث عشق و خون یاد آمد از سوز مناجات تو، محراب گریست از صبر تو، زنجیر به فریاد آمد. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi
امام کاظم(علیه السلام) : اَلْمُؤْمِنُ قَلیلُ الْکَلامِ کَثیرُ الْعَمَلِ، وَ الْمُنافِقُ کَثیرُ الْکَلامِ قَلیلُ الْعَمَلِ. مؤمن کم حرف و پر کار است و منافق پر حرف و کم کار. تحف العقول، صفحه۳۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
أَ فَلا يَتُوبُونَ إِلَى اللَّـهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللَّـهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ پس چرا به درگاه خدا توبه نمی‌کنند و از او آمرزش نمی‌خواهند؟! حال آنکه خدا آمرزندۀ مهربان است. سوره مائده، آیه۷۴ 💠💠💠💠💠💠💠💠
ای بـاب مـراد خلق عالم سر تا به قدم رسول‌اکرم هفتم ولـی خدای منـان!        مهر تو روان دین و ایمان   قرص قمرِ امام صادق            نور بصرِ امام صادق گفتـار تو چون کلام قرآن          در هـر نفست پیام قرآن صحـن تو تمـام آسمان‌ها         دوران امـامتت زمـان‌هـا چشم همـه بـر عنـایت تو         سرمایـه ی‌ مـا ولایـت تـو تو بـاب مـراد عالـم استی تـو کعبـه ی روح آدم استی تو دسـت عنـایت خـدایی         از خلق جهان گره‌گشایی ای روح، کبوتـر حــریمت          عالم همه بر در حـریمت موسایی و عالم است طورت     گردیده کلیم، غرق نورت دل‌های شکسته کاظمینت       خواندنـد امـام، عالمینت از دسـت تـو کار حیدر آید          زانگشت تو فتح خیبر آید در حبسی و خلق، پای‌بستت    سررشته ی آسمان به دستت معـراج تـو بود قعر زندان           خلوتگـه ذات حی منان پیشانی خود نهاده بر خاک        بگذاشته پا به فرق افلاک گردیـده نمـاز، سرفرازت          آورده نـماز بـــر نمـازت زندان شده محفل وصالت      آغوش خـدای ذوالجلالت زنجیـر، سلام بر تو می‌داد از دوست پیام بر تو می‌داد ای گل ز تو آبـرو گـرفته      محبوبِ به حبس خو گرفته! زندان تو لطف کامل ماست       اشک تو چراغ محفل ماست اینجا که فراق نیست در بین      بر توست مقام قاب قوسین اینجا که تجلی خدایی‌ست      تاریکی حبس، روشنایی‌ست افسوس که حرمتت شکستند   بازوی تو را به حبس بستند در شأن تو شاخه‌های گل بود     کی شأن تو حلقه‌های غل بود؟ زجرت به هـزار قهـر دادند         در زیر شکنجه زهر دادند زندانــی عتــرت پیمبــر           افسوس که لحظه‌های آخر دل شیفتـه ی مدینـه‌ات بـود         زنجیر به روی سینه‌ات بود پیوستـه سـلام بی‌نیـازت         بر لحظه ی آخـرین نمـازت با آن همه دختـر و پسرها         رفتی ز جهان غریب و تنها معصومه کجاست تا که آید        زنجیـر ز گـردنت گشاید؟ با آن که به حبس می‌زدی پر      تابوت تو گشته تختـه ی در مردم که جنازه ی تـو دیدند           فریاد ز سـوز دل کشیدند تابوت تو را به شهر غربت         بردنـد ولـی به اوج عزت بعد از ضرباتِ حلقـه ی غل           تابوت تو گشت غرق در گل دیگـر نزدنـد تیــر کینت      کی سنگ زدند بر جبینت؟ دیگر نبرید کس سرت را           دیگـر نزدنــد دختـرت را تا از جگرش شراره خیزد          «میثم» به غم تو اشک ریزد.
از درد نبود اگر که از پا افتاد هنگام وضو به یادِ زهرا افتاد با این‌همه زنجیر، زمین‌گیر نشد زنجیر به دست و پای مولا افتاد. https://eitaa.com/majmaolzakerinsalmanfarsi