(حضرت ام البنین س)
گردید روان ام بنین ز دار دنیا،سوی دار عقبی
رود مادر عباس،کنون در بر عباس
ای ام بنین بی بنین جان به فدایت،قربان وفایت
رود مادر عباس،کنون در بر عباس
در کرب و بلا بنین تو وفا نمودند،جان فدا نمودند
رود مادر عباس،کنون در بر عباس
آن دم که خبردار از آن واقعه گشتی،در غم بنشستی
رود مادر عباس،کنون در بر عباس
تصویر نمودی به بقیع چند مزاری،با سرشک جاری
رود مادر عباس،کنون در بر عباس.
زمینه:کافی
#حسین_مقدم
#حضرت_ام_البنین_س
(حضرت ام البنین س)
گل باغ ولا حضرت ام البنین
مادر اباالفضل به شیعه حبل المتین
رهرو کوثری
فاطمه منظری
جان حیدر۲
روحبخش مدینه ای تو ام البنین
بانوی بی قرینه ای تو ام البنین
پسرت نور عین
از برای حسین
جان حیدر۲
گرچه بانو نبوده ای تو در کربلا
بشنیدی به آل فاطمه شد جفا
غنچه ی پرپرش
غرق خون اصغرش
وای از این غم۲
تو ندیدی که اکبر اربا اربا شده
بشنیدی که پرپر گل لیلا شده
ظلم و کین شد فزون
شد علی لاله گون
وای از این غم۲
تو ندیدی که عباس تو خورده زمین
بشنیدی که دستش شد جدا از یمین
جان او شد فدا
فرق او شد دو تا
وای از این غم۲
تو ندیدی که شمر به سوی مقتل دوید
بشنیدی سر حسین زهرا برید
شده ای خونجگر
تو ز داغ پسر
وای از این غم۲
تو ندیدی عدو آتش زده خیمه ها
بشنیدی سر حسین روی نیزه ها
دشمنان آمدند
کودکان را زدند
وای از این غم۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
#حضرت_ام_البنین_س
💠 #حدیث_روز 💠
#امام_كاظم(عليهالسلام) :
طوبى لِلْمُصْلِحينَ بَيْنَ النّاسِ، اُولئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبونَ يَوْمَ الْقيامَةِ.
❇️ خوشا به حال اصلاح كنندگان بين مردم كه آنان همان مقرّبان روز قيامتاند.
#تحف_العقول، ص ۳۹۳
#دودمه
پیش تو تعظیم کرده آسمان ها و زمین
الدخیل ام البنین
مادری کردی تو بر نسل امیرالمؤمنین
الدخیل ام البنین
این منم ام البنین دارد تماشا یاس من
عشق من،احساس من
با که گویم بوی زهرا می دهد عباس من
عشق من،احساس من
با تو می شد عطر و بوی فاطمه احساس کرد
جان فدای یاس کرد
عصمت دامان تو عباس را عباس کرد
جان فدای یاس کرد
ای اهل حرم ماه من این بار می آید
علمدار می آید
بالای سر مادر بیمار می آید
علمدار می آید
هرچه که ام البنین دارد فدایت یا حسین
یا حبیبی یا حسین
بچه های من فدای بچه هایت یا حسین
یا حبیبی یا حسین
آمد به سر ای گل پسرم فصل جدایی
علمدار کجایی
شد کنج بقیع ام بنین کرب و بلایی
علمدار کجایی
چشم هایم تا قیامت هست گریان حسین
جان به قربان حسین
چار فرزندم فدای آه طفلان حسین
جان به قربان حسین
این منم ام البنین دارم به لب این زمزمه
فاطمه یا فاطمه
گه دلم در قتلگه باشد گهی در علقمه
فاطمه یا فاطمه
بسته ام بار سفر از خانه ی حبل المتین
می رود ام البنین
ای اباالفضلم بیا جان دادن من را ببین
می رود ام البنین
من مادر عباس علمدار حسینم
گرفتار حسینم
سوگند به عباس علمدار حسینم
گرفتار حسینم
من مادر سقایم و بیمار حسینم
عزادار حسینم
سوگند به عباس گرفتار حسینم
عزادار حسینم
چار فرزندم فدای نام پاک مادرت
یابن زهرا یا حسین
این دم آخر به بالینم بیا با خواهرت
یابن زهرا یا حسین.
#حضرت_ام_البنین_س
ای شده محرم به ولای ولی
فاطمۀ دوّم بیت علی
اختر تابندۀ برج ادب
شیر زن خیل زنان عرب
امّ بنین امّ ادب امّ نور
چشم بد از قدر و جلال تو دور
اختر تابندۀ برج شرف
همسر ارزندۀ شاه نجف
یار علی مادر صدق و صفا
مرّوج مکتب عشق و وفا
باغ گل یاس، سلامٌ علیک
مادر عبّاس، سلامٌ علیک
فخر تمام شهدا کیست تو
شیر زن شیر خدا کیست تو
معرفتت زبانزد عالم است
هر چه بگویند به وصفت کم است
مقاوم و صابر و آزاده ای
چار پسر بهر علی زاده ای
چار پسر نه، چار قرص قمر
چار ستاره چار نور بصر
ای به علی پس از وفات بتول
همچو خدیجه در سرای رسول
درود بر سه سرو بستان تو
بر گل عبّاسی دامان تو
تو گفته ای، ای گل باغ عفاف
با پسر فاطمه شام زفاف
کی همه جا چشم و چراغ همه
منم کنیز مادرت فاطمه
همدم نور احدی فاطمه
عروس بنت اسدی فاطمه
تو بانوی بیت ولی گشته ای
دور حسین ابن علی گشته ای
تا که در آن بیت مقرّب شدی
از دل و جان عاشق زینب شدی
به پاس اخلاق ز گل بهترت
خواند بهین دخت علی، مادرت
حق به تو یک بهشت احساس داد
دسته گلی به نام عبّاس داد
دید چو بر عشق ادب قائمت
داد خدا ماه بنی هاشمت
حق به تو در بیت ولا راه داد
تا به تو سه ستاره یک ماه داد
ماه تو از ماه فلک خوب تر
پیش علی از همه محبوب تر
ستارگانت همه خورشید نور
چشم بد از جمال شان باد دور
سزد که ناموس خدا خوانمت
مادر کلّ شهدا خوانمت
در بغلت بود گل یاس تو
یعنی قندانۀ عبّاس تو
بود چو خورشید رخش منجلی
خواستی دهی به دست علی
مشام تو شنید بوی حسین
چشم تو افتاده به روی حسین
فدایی خون خدا خواندی اش
دور سر حسین گرداندی اش
ای ادب از تو ادب آموخته
به پای مصباح هدی سوخته
دلم گرفته ذکر امّن یجیب
زیارت مدینه ام کن نصیب
که گریم از برای تو در بقیع
به یاد گریه های تو در بقیع
بقیع از اشک تو آید به جوش
صدای گریۀ تو آید به گوش
کرده به داغ چار فرزند صبر
کشیده ای چهار تصویر قبر
اشک مصیبت ز بصر ریختی
به یادشان خون جگر ریختی
چشم تو از بس که فراوان گریست
به گریۀ تو چشم مروان گریست
تو نالۀ وا ولدا می زدی
اهل مدینه را صدا می زدی
بدین سخن فکند آهت طنین
که کس نگوید به من امّ البنین
من که دگر امّ بنین نیستم
مادر چار نازنین نیستم
چار گلم ز تیغ پرپر شدند
چار مَهَم به خون شناور شدند
امّ بنین باغ گل یاس داشت
دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت
ای ثمر دل گل احساس من
ساقی اهل بیت عبّاس من
شنیده ام دست تو از تن زدند
به فرق تو عمود آهن زدند
شنیده ام تا که تو رفتی ز دست
پشت حسین ابن علی هم شکست
شنیده ام که جای من فاطمه
به دیدنت آمده در علقمه
شنیده ام شعله به خشمت زدند
شنیده ام تیر به خشمت زدند
شنیده ام سکینه بی تاب بود
جام به کف منتظر آب بود
شنیده ام که دشمنان صف زدند
کنار جسم بی سرت کف زدند
شنیده ام که شد ز شمشیر تیز
پیکر تو چو برگ گل ریز ریز
گریه کنم روز و شب ای نور عین
بهر تو نه بلکه برای حسین
تو در مدینه مادری داشتی
مادر خونین جگری داشتی
اگر که پاره پاره شد پیکرت
بود به دامان برادر سرت
حسین فاطمه برادر نداشت
کشته شد و مثل تو مادر نداشت
تو را فراق اشجع النّاس کشت
داغ حسین و داغ عبّاس کشت
جز غم و اندوه و فغانت نبود
حیف که آن چار جوانت نبود
تا که بگریند برایت همه
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
سلام بر اشک تو یا فاطمه
جزای تو اجر تو با فاطمه
گریه ی تو به جز عبادت نبود
وفات تو کم از شهادت نبود
داغ تو یک شرارۀ نار بود
برای اهل بیت دشوار بود
مدینه در وفات امّ البنین
ناله اش افکند به گردون طنین
ز ناله و سوز پر آوازه شد
دوباره داغ فاطمه تازه شد
سلام «میثم» به گل یاس تو
به دست و چشم و سر عبّاس تو.
#استاد_غلامرضا_سازگار
#حضرت_ام_البنین_س