eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بشین خونه رو آب و جارو نکن بزار زخم پهلوت،بهتر بشه خودم از پس غربتم بر میام نمیخوام چشات واسه من،تر بشه یکم درد داری میدونم عزیز با این دردا باید مدارا کنی در خونمونو عوض میکنم بشرطی نیای درو وا کنی نمیتونم از کوچمون رد بشم چیکار کرده این کوچه با روح من یه عمره ازت شرمسارم،گلم منو بسته بودن تو رو میزدن نگاهت رو این روزا از من نگیر تو عطر نجیب بهشتی برام خودت داری میری ولی پشت در دوخط یادگاری نوشتی برام 😭😭 نوشتی شبا، تشنه میشه حسین همین غصه داره تو رو میکشه 😭😭 نوشتی ظریفِ شبیه گُلِ حواست بهت باشه پرپر نشه 😭😭 برا مَرد ، خونه نشینی بده دعا کن واسه تلخیه لحظه هام دعاکن نتونم تحمل کنم دعاکن نمونم، دعاکن بیام 🔸 🔸 🔺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab23Ramazan1400[05].mp3
14.52M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 حاج میثم مطیعی🎤 آروم آروم، اسما بریز آب روون یه طور بریز نشکنه این برگِ خزون پهلو کبود، صورت کبود، بازو کبود پس بگو از من چرا رو گرفته بود؟ فاطمه ام، قسم می‌دم تو رو این سفرو، با مرتضی برو یه گوشه ای با گریه زینبت بغل گرفته چادر و... ▪️ای دنیا، علی بی زهرا، غریبه آروم آروم، داری میری از این خونه شکایتام ولی با این در می‌مونه سجاده بی قرار و دل شکستته چش به راه نمازای نشستته نگاه من، نگاه بی کسی دلم پره، از آه بی کسی غصه هامو، بعد تو فاطمه يا فاطمةْ .. من ذا الذي قد لَطَمَا؟ من ذا الذي بالدارِ ناراً أضرما أينَ الأميْرُ عن ضُلُوعٍ هُشِّمَتْ هل يُؤخَذُ الثارُ لصدرٍ هُشِّما؟ لَقدْ هَوَتْ ...و طفلُها هوى و أَسْبَلتْ... مَدامِعَ النور أهكذا تُروَّعُ البتولْ ؟ وهيَ وديعةُ الرسولْ!! ▪️یا زهرا ... سلامُ اللهِ عليكِ يا فاطمةْ ... تأوّهَ الضِّلعُ الكسيرْ كأنّهُ طيرٌ و لكنْ لا يطيرْ خواطِرُ المسمارِ يا سيدتي فوقَ دموعِ الهاشميّاتِ تسيرْ أميرةٌ ... و تاجُها الهُدى و زَهرةُ ... حجابُها الندى على حجابِها الدمُ يسيلْ وهي وديعةُ الرسولْ !! ▪️يا زهرا ..سلامُ اللهِ عَليكِ شعر فارسی: امیر رضا یزدانی شعر عربی: احمد حسن الحجیری از بحرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی هوای روضه ما باز مادری است حال و هوای گریه ما جور دیگری است وقتی که مادر همه ماست فاطمه حسی که بین ماست، همانا برادری است مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است شاهان روزگار به ما غبطه می خورند این نوکری خودش به خدا عین سروری است این اشک ها نشان دل بی قرار ماست عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است زهراست آن که ام ابیهای احمد است زهراست مادر همه ما، چه مادری است زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد
تا فکر و ذکر من همه دیدار دلبر است من در میان جمع و دلم جای دیگر است من در میان جمع و دلم سمت سامراست آنجا که اشک زائرش از آب کوثر است دیری است رفته است و دگر و برنگشته است دیری است آسمان دلم بی‌کبوتر است او پیش رو نشسته و من کورم از گناه او می‌زند صدایم و ما گوش‌مان کر است آواره‌ایم در هیئات و شنیده‌ایم در روضه احتمال حضورش قوی‌تر است شاید صدای گریه‌ی آقا بلند شد چون روضه‌های مادر او گریه‌آور است در فاطمیه پهلوی او تیر می‌کشد او نیز زخمی غم دیوار و آن در است آقا سری بزن به مدینه نگاه کن کوچه بدون تو صحرای محشر است آقا بگو چگونه تحمل بیاورم؟ یک زن که در مقابل یک فوج لشکر است انگار در گلوی شما بغض می‌شود آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است اینجا برادران همه در فکر خنجرند شکر خدا که یوسف ما بی‌برادر است گرچه پر از گناه ولی در رکاب‌تان آخر شهید می‌شوم، این حرف آخر است
مادر افتاد زمین  کاش به دادَش برسی ناله زد عرشِ‌برین کاش به دادش برسی بینِ دیوار و درِ خانه شکست آئینه بسته شد بازویِ‌دین کاش به دادش برسی بینِ کوچه شد علمدارِ ولا امّا حیف قنفذ و ضربه‌یِ‌کین کاش به دادش برسی کوثر افتاد خدا مصحفِ ما را بردند شرحِ غربت شده این کاش به دادش برسی پهلویِ زخمی و رخسارِ کبود و بازو دلبرِ پرده‌نشین کاش به دادش برسی مادر افتاد زمین روضه‌یِ حنجر خواندیم خنجرِ شمرِ لعین  کاش به دادش برسی
🏴 🏴 🎤مداح :مداح کربلایی حسین طاهری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ *اميرالمؤمنين نشسته بود كنار بستر زهرا، عينِ يه بچه زانوي غم بغل گرفته...* اي نورِ قلبِ عاشقم، شمعِ اين خانه تويي زهرا زهرا مرو مرو، لطفِ كاشانه تويي *بعد از تو من اين خونه رو نميخوام....* اي مرغِ پر شكسته ي افتاده كنج قفس از فرط غصه فاطمه، درسينه مانده نفس ممنونم اگر نروي مي ميرم اگر بروي زهرا مرو مرو ای جانِ بر لب آمده، جانی برای من پا رو به قبله، تاب و توانی برای من خیلی توقعِ علی از تو زیاد نیست تنها همین که زنده بمانی برای من یک ذره هم به فکر خودت باش فاطمه بس نیست این همه نگرانی برای من *بچه ها مي نشستن، ميديدن مادر آروم خوابيد، اما تا فاطمه مي ديد بچه ها از كنارش رفتن، ناله و آهش از درد شروع ميشد...* من بی قرارِ لحظه ای آرامشِ توأم اما تو فکر پختن نانی برای من در پاسخ سلامم فقط سعی می کنی تا پلک ها به هم برسانی برای من از سرفه های خونی تو دستم آمده تا رفتنت نمانده زمانی برای من من که گِله ندارم از این وضع بگذر از تغییر شکلِ قد کمانی برای من * تا من ميام ميخواي بلند بشي، اما نميتوني پاشي؛ يه جوري ميخواي بايستي كه من نفهمم قدت خميده شده..* در بينِ شهرِ تنگ نظرها نگفتمت تنها تو خواستگاهِ اَماني براي من پس این وداع چیست خداحافظی چرا من التماس می کنم که بمانی برای من *اين روزا كسي دَرِ خونه ي اميرالمؤمنين رو هم نمي زد، اما اومدن گفتن: خانوم! بلال برگشته... بي بي فرمود: بلال يادگارِ بابامه، دلم برا اذونش تنگ شده... بلال رو تبعيد كرده بودن به شام آخه بيعت نكرد با اون نانجيبا... يه شب پيغمبر رو بلال در عالم رؤيا ديد با سر و وضع خاكي، پريشان، پيغمبر به بلال عرضه داشت: بلال! تو نبايد يه سر به فاطمه ي من بزني؟ از خواب بلند شد هر جوري بود خودش رو رسوند به مدينه، خبر رسيد به خانوم كه بلال اومد، گفت: به بلال بگيد، دلم برا صداي اذانت تنگ شده... مدينه فهميدن بلال اومده، امام حسن و امام حسين اومدن خوش آمدگويي گفتن به بلال، بلال! نمي دوني اين چند وقت چي سَرِ ما اومده، اين مدينه ديگه اون مدينه نيست، يادش بخير حُرمتي داشتيم توي اين شهر، بلال! مادرمون سلام رسونده گفته براش اذان بگی... موقع اذان شد رفت بالاي مأذنه، مدينه غوغا شد، بلال اومده، صداش رو به اذان بلند كرد:" الله اكبر و الله اكبر" صداي ناله توي مدينه بلند شد" الله اكبر و الله اكبر" همه يادِ زمان پيغمبر افتادن" أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّٰه" صداي گريه داره بلند تر ميشه، صداي ناله ی بي بي از همه بلند تر، گفت: زيرِ بغل هام رو بگيريد... تا بلال گفت:" أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّٰه" بي بيِ با صورت به زمین افتاد، تا اسم باباش رو شنید، همه ی خاطرات جلو چشمش رد شد، اون دری که هر روز پیغمبر می اومد احترام میکرد هر روز سلام میداد" السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة"... اون در رو سوزوندن، تا نام باباش رو توی اذان شنید، فاطمه روی زمین افتاد، حسنین دویدن، بلال! بسه، مادرمون جون داد... آی گریه دارا! یعنی اگه یه دختر که بابا نداره اسم باباش رو هم جلوش بیارین دق میکنه... اما برا هیچ دختر یتیمی والله سر باباش رو نمی برن... بخدا هیچ کجای عالم رسم نیست... تا تشت رو گذاشتن جلوش، هی میگفت: عمه! من بابام رو میخوام، من غذا نمیخوام، تا رو پوش رو کنار زد، گفت: بابا! تا حالا کجا بودی، بابا! من عادت دارم رو پاهات بخوابم، بابا! تو همیشه من رو بغل می کردی، الان کار برعکس شده من باید سرت رو بغل کنم...* دلم آغوش گرمِ تو رو میخواد خرابه سرد و دارم میلرزم هوا سردِ ولی عیبی نداره من از تاریکی ها خیلی میترسم *دست کشید رو لب و دهانِ بابا، دید لب و دهان بابا خونی و زخمی شده، اینقدر با دستای کوچیکش تو دهان خودش زد...* از اونی که سرِ تو رو، رو نیزه بست بدم میآد از اونی که دندونه تو رو با سنگ شیکست بدم میآد بابا بابا بابا حسین... * بابا! "مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي!" کی منو تو این سن کودکی یتیم کرده؟ "مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ" بابا! به من بگو کی رگای حنجرت رو بریده؟...*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سینه زنی _ زمینه _ حضرت زهرا سلام الله علیها _ سید مهدی میرداماد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ (امون ای دل 3 امون از غریبی ) 2 بی قرارم،بی قرارم،کنار بستر مادر بی قرارم،بی قرارم،ازخون ریخته رومعجر خیلی وقته مادرم رمق نداره شده مثل گل پرپر 2 وای ،دیگه نفسش جا نمیاد دستاش بالا نمیاد ..... وای ،دیگه نفسش جا نمیاد دستاش بالا نمیاد ..... تو خلوت خونه ی علی صدای زهرا نمیاد .... (امون ای دل 3 امون از غریبی ) 2 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مدینه تو شاهدی که مادر ما بی گناهه کار بابا بعد مادر گریه و ناله و آهه آخه مادرم براش یه تکیه گاهه برا اون زهرا سپاهه 2 (وای ،دیگه نفس آخرشه غم تو چشم ترشه )2 یه وقت دیدم،لکه خون روی پر معجرشه (امون ای دل 3 امون از غریبی ) 2 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تو مدینه،تو جونی،موی مادرم سفید شد توی آتیش دست وپا زدامیدما ناامید شد میسوزه دلم چقدر برای محسن که نیومده شهید شد..... یا زهرا..... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کی دیده که پرنده‌ای کنارلونه گم بشه یه مادری توکوچه‌ای که داره خونه گم بشه آخه چطور تو رو زده که خون به چشمت اومده ای جوان مرتضی نیمه جان مرتضی قدکمان مرتضی *** توی کمین نشسته و کمربه کینه بسته و یه نامه پاره پاره و یه گوشواره شکسته و بگوبه هرکی دشمنه کسی زن و نمیزنه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بارون که میزنه میبره دلم رو بویِ خاکِ کوچه میکِشه مدینه چشمای ترم رو میرم تو کوچه ها خیلی بویِ دودِ یکی داره میگه مادر واسه رفتن حالا خیلی زوده تو این اتیش نرو مادر حواست باشه میخِ درُ مادر روی خاکا که میافتی ببین شرمِ چشمِ حیدرُ مادر نرو مادر نرو مادر بند دوم خاکسترِ درِ رو پیراهنِ تو خم شد قامتِ تو در وقتی که افتاد مادر رو تنِ تو زورم نمیرسید ای وای چِلتا نامرد ریختن توی خونه دیدی که حسینِ تو خون گریه میکرد بیا فضه ، روی لبهات پر از خاک و دود و خون شده چشمات میخوای پاشی نمیتونی اخه بدجوری میلرزه پاهات بند سوم در شعله میکشه سمتِ اسمونا میسوزن ملائک تا میاد صدایِ ناله ی وا اُماه غوغای کوچه ها من رو برده جایی که مادرِ دل خون واسه طفل تشنش میخونه لالایی لالالالا ، میاد بارون عمو زود مشکِ پرابُ برگردون تلذی میکنه اصغر گلم داره میده روی دستم جون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5852568899932930897.mp3
1.35M
کی میدونه حال منو کی میدونه چی میکشم جلوی چشمام آب میشه لحظه بلحظه مادرم سخته برام گفتنشم چه برسه به دیدنش مشکله با دردِ کمر تو کوچه ها دویدنش هیشکی کمک نکرد ، هرچی صدا میکرد اونی که نیمه شب واسه همه دعا میکرد نقش زمین شد و ، هیشکی نگفت چرا با این تن زخمی راه افتاده تو کوچه ها نمیبرم از یاد اون چشم بارونی رو نمیبرم از یاد اون بازوی خونی رو بند دوم مگه یادم میره چه جور میزد درِ هر خونه رو با گریه میخواست از همه تنها نزارن حیدرو با قد خم تو کوچه ها با چشم بارونی میرفت بس که غریبه حیدرش با بازویِ خونی میرفت جای کمک ولی ، هیزم آوردنُ آتیش زدن هم خونه رو هم سینه ی منُ دیدن که پشت در ، مادر نشسته و رحمی نکردن به پر و بال شکسته و خونه پر از دود و آتیش و خاکستر بود نیلوفرِ زخمی رویِ خاکا پرپر بود بند سوم دستم رو چشمای حسین میونِ خونه هَمهَمه دست حسین رو چشمای زینب پریشونن همه دلمو برده کربلا چادرِ خاکیت مادرم یلحظه دیدم داره میره به اسیری خواهرم محرم نداره که ، بگیره دستشو دیدم چشای زخمو قامتِ شکستشو مادر توروخدا ، توروخدا نرو نزار کارش بیافته به خرابه ها نرو حادثه های صحرا از پشت این در پیداست کوچه شروع کل دردای عاشوراست 🎤کربلایی مجید منصوری