eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
366 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
شور امام رضا علیه السلام97 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ پر میزنم تا حرمِ/آقام علی موسی الرضا مطمئنم آقا میده/دل مریضم رو شفا عشق اینه گدایی کردن میونِ صحن و سرای سلطان عشق اینه دم غروبا نگاه به گنبد طلای سلطان عشق اینه همیشه پشت سر تو باشه دعای سلطان گوشه ی صحن قدس تو/حس میکنم تو جنتم واسه ی نوکریت اقا/فاطمه داد لیاقتم آقام آقام امام رضا ..... وا میشه عقده ی دلم/روبروی سقاخونه خاطره های تو حرم/همیشه یادم میمونه وابستم به اون ضریح و به پرچم روضه های سلطان وابستم به سقاخونه به ایوونه با صفای سلطان وابستم به زندگی کردنه فقط در هوای سلطان از اون شبی که اومدم/روبروی باب الجواد دیگه شدم دیوونتو/مدیون لطفتم زیاد آقام آقام امام رضا .... هرچی تو زندگی دارم/ از کرم سلطان رضاست داره هوامونو آقا/پناه دل نوکراست عشق اینه نفس زدنهات همیشه باشه برای سلطان عشق اینه دمای آخر سرت باشه رو پاهای سلطان عشق اینه یه روز تمومیه زندگیت شه فدای سلطان از تو یه خواهشی دارم /درد منو دوا کنی میشه یه بار دیگه منو/راهیه کربلا کنی آقام آقام امام رضا .... : حاج مسعود پیرایش : روح الله پیدایی 〰〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام هشتم (ع) و ماجرای تشییع جنازه موسي بن سيار كه از ياران حضرت رضا عليه السلام است ،‌مي‌گويد : « ‌روزي همراه ايشان بودم همين كه نزديك ديوارهاي طوس رسيديم صداي ناله و گريه‌اي را شنيدم . من به جست و جوي آن رفتم . ناگاه ديدم جنازه‌اي را مي آورند در اين حال حضرت از مركب پياده شده و به طرف جنازه آمدند و آنرا بلند كردند و چنان به آن جنازه چسبيدند، همچون بچه‌اي كه به مادرش مي‌چسبد آنگاه رو به من نموده فرمودند : « هر كس جنازه‌اي از دوستان ما را تشييع كند، مثل روزي كه از مادر متولد شده، گناهانش پاك مي‌شود » وقتي جنازه كنار قبر گذاشته شد، حضرت كنار ميت نشسته و دست مبارك خود را روي سينه‌ي او گذاشتند و فرمودند :« فلاني ! تو را بشارت مي‌دهم كه بعد از اين ديگر ناراحتي نخواهي ديد .» (1) عرض كردم : فدايت شوم، مگر اين مرد را مي‌شناسيد، در حاليكه اينجا سرزميني است كه تا كنون در آن گام ننهاده‌ايد امام عليه السلام فرمود: موسي ! مگر نمي داني كه اعمال شيعيان ما هر صبح و شام بر ما عرضه مي‌شود. اين چنين است كه امامان عليهم السلام از احوال ما آگاهند و لذا هر حاجتمندي كه رو به سوي آنان مي‌كند، مورد توجه قرار مي‌گيرد و حاجتش به نحو شايسته‌اي برآورده میگردد. الله علیه .
. شیخ عباس قمی در فوائدالرضوی نقل می کند: کاروانی از سرخس آمدند به پابوسی امام رضا علیه السلام. پیرمرد نابینایی با آن کاروان بود، به نام حیدر قلی. آمدندحرم امام زیارت کردند و از مشهد خارج شدند و در منزلی در مشهد اُطراق کردند. به اندازه یک روز راه از مشهد دور شده بودند. شب جوانها گفتند برویم مقداری سر به سر این حیدر قلی بگذاریم، خسته ایم ، بخندیم و سر گرم بشیم! کاغذهای خالی برداشتند گرفتند جلو و تکان میدادند، بعد به هم می گفتند،تو از این برگه ها گرفتی؟ یکی می گفت: بله حضرت مرحمت کردند، فلانی تو هم گرفتی؟ گفت: بله من هم یکی گرفتم. حیدر قلی کنجکاو شد و گفت: چی گرفتید؟ گفتند: مگر تو نداری؟ گفت : نه من اصلا خبر ندارم! گفتند : امام رضا علیه السلام برگ سبز دست مردم می داد. گفت : این برگ سبزها چیست؟ گفتند : امان نامه از آتش جهنم است. ما این را می گذاریم در کفن هایمان قیامت دیگر نمی سوزیم، جهنم نمی رویم چون از امام رضا علیه السلام گرفته ایم. تا این را گفتند پیرمرد دلش شکست با خود گفت: امام رضا علیه السلام از تو توقع نداشتم، بین کور و بینا فرق بگذاری، حتما من فقیر بودم، کور بودم و از قلم افتادم که به من اعتنایی نکردی! بلند شد و عصای خود را برداشت، راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه را نگیرم به سرخس نمی آیم باید بگیرم. گفتند: آقا ما شوخی کردیم ما هم نداریم! ولی هرچه کردند آرام نمی گرفت خیال می کرد که آنها برای دلداری به او این را می گویند. شیخ عباس نقل می کند: هنوز یک ساعت نشده بود که دیدند حیدر قلی دارد می آید یک برگه هم در دستش که با خط نور نوشته شده است «اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا» گفتند: این چیست که در دست داری؟ گفت: همین که یک مقدار از شما در بیابان فاصله گرفتم آقا را دیدم ایشان خودشان به استقبالم آمدند، گفتند حیدر قلی خسته ای برگرد این هم برگه برائت از آتش تو بگذار در کفنت شب اول قبر خودم می آیم پیشت. امام رضا علیه السلام به من هم برگ امان نامه دادند. .
. کرامات امام رضا از زبان بزرگان (ع)    پاسخ امام هشتم عليه السلام به نامه‌ي يكي از زائران آقا ميرزا حسن لسان الأطباء از اهالي اشرف مازندران نقل كرد در زماني كه حاجي ملا محمد اشرفي از مشاهير علما در زادگاه خود اشرف ( بهشهر ) زندگي مي‌كرد، من يك بار عازم زيارت حضرت رضا، عليه السلام شدم . براي خداحافظي و امر وصيت نامه‌ي خود خدمت ايشان رفتم و چون دانست كه به زيارت ثامن الائمه عليه السلام مي روم، پاكتي به من داد و فرمود : « در اولين روزي كه به حرم مشرف شدي، اين نامه را تقديم امام رضا عليه السلام كن و در مراجعت جوابش را گرفته، برايم بياور.» با خود گفتم : يعني چه ؟ مگر امام رضا عليه السلام زنده است كه نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگيرم؟! اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد كه اين مطلب را به ايشان بگويم و اعتراض نمايم . هنگامي كه به مشهد مقدس رسيدم، در اولين روز زيارت، براي اداي تكليف نامه را به داخل ضريح انداختم . بعد از چند ماه موقع مراجعت براي زيارت وداع به حرم مشرف شدم و اصلاً سخن حاجي را كه گفته بود جواب نامه‌ام را بگير و بياور، فراموش كرده بودم . بعد از نماز مغرب و عشا درحال زيارت بودم كه ناگاه صداي مأموري بلند شد كه زائران از حرم بيرون روند تا خدام به تنظيف حرم بپردازند . وقتي نماز زيارت را تمام كردم، متحير شدم كه اول شب چه وقت در بستن است ؟ ولي ديدم كسي جز من در حرم نيست ! برخاستم كه بيرون روم، ناگاه ديدم سيد بزرگواري در نهايت شكوه و جلال از طرف بالا سر با كمال وقار به سوي من مي آيد . همين كه به من رسيد، فرمود : حاجي ميرزا حسن ! وقتي به اشرف رسيدي پيغام مرا به حاجي اشرفي برسان و بگو : آيينه شو جمال پري طلعتان طلب جاروب زن به خانه و پس ميهمان طلب در اين فكر بودم كه اين بزرگوار كه بود ؟ كه مرا به اسم خواند و پيغام داد يك مرتبه متوجه شدم اوضاع حرم به حالت اول برگشته، برخي نشسته و بعضي ايستاده به زيارت و عبادت مشغول هستند فهميدم كه اين حالت مكاشفه بوده است . وقتي به وطن مراجعت كردم، يكسره به خانه مرحوم حاجي اشرفي رفتم تا پيغام امام عليه السلام را به وي برسانم همين كه در را كوبيدم، صداي حاجي از پشت در بلند شد كه : « حاجي ميرزا حسن ! آمدي ؟ قبول باشد . آري : آيينه شو جمال پري طلعتان طلب جاروب بزن به خانه و پس ميهمان طلب سپس افزود:« افسوس ! كه عمري گذرانديم و چنان كه بايد و شايد صفاي باطن پيدا نكرده‌ايم !» (3)  .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ازوقتی وقف غمت هستم ازغم دنیاشدم آسوده هک بکنیدبه روی قبرمن نوکرحضرت رضا بوده یه عمریه هواییم همه میدونن امام رضاییم ⚡️رضاجانم رضاجانم⚡️ 🏴🏴🏴🏴 داغ غم جدغریب تو منویه روزی میکشوآقا هرکی دلش خوشه به یه چیزی من که دلم به توخوشه آقا تورادارم چه غم دارم تویی والله همه کسوکارم یه عمریه هواییم همه می دونن امام رضاییم ⚡️ رضاجانم رضاجانم⚡️ 🏴🏴🏴🏴 وقتی دارم میرم ازاین دنیا چشمم به راهه که بیای آقا گفتی میام دیدن زائرها بیاولی بادیدنت مادرت زهرا گدای شاه ایرانم خداروشکرکه همسایه سلطانم یه عمریه هواییم همه میدونن امام رضاییم ⚡️ رضا جانم رضاجانم⚡️ التماس دعا🙏 خادم کانال @majmaozakerine
4_5888817010866914862.mp3
5.27M
🎼 #زمینـہ_بسیار_شنیدنی❣ 🎧 از وقتی وقف غمت هستم 🎤 کربلایی مهدی رعنایی #شهادت_امام_رضا_علیه_السلام #آجرک_الله_یا_بقیة_الله🖤 سبک یه قلب مبتلا @majmaozakerine
*ده سفارشِ علی بن موسی الرضا علیه السلام* *سفارش اول*🌹 در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال تان کند. *سفارش دوم*🌹 تا می توانید سکوت اختیار کنید که سکوت موجب محبت می شود و راهنمای هر خیری است. *سفارش سوم*🌹 در خواندن سوره حمد استمرار بورزید که جمیع خیر در امور دنیا و آخرت در آن گرد آمده است. *سفارش چهارم*🌹 به روزی اندک خدا راضی باشید تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد. *سفارش پنجم*🌹 در برقرار کردن صله رحم ثابت قدم باشید که بهترین نوعِ آن ، خودداری از آزار خویشاوندان است. *سفارش ششم*🌹 به کسی که از خدا نمی ترسد امید نداشته باشید که نه تعهد دارد ، نه نجابت و نه کرم. *سفارش هفتم*🌹 بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت ، یک نصفه خرما را مانند کوه اُحد بزرگ می کند. *سفارش هشتم*🌹 حقُّ النّاس را رعایت کنید که دوستی محمد و آل محمد بدون آن پذیرفته نیست. *سفارش نهم*🌹 از بخششی که زیانش برای تو بیش از سودی است که به دیگران می رسد ، حذر کن. *سفارش دهم*🌹 بسیار مراقب کردار خود باشید تا مورد تهمت و اتهام قرار نگیرید ، که در آن صورت ، حقِّ ملامت نخواهید داشت.
. قال الرضا یابن الشبیب إن کنت باکیا لشئ فبک للحسین السلام علی شیب الخضیب إن کنت باکیا لشئ فبک للحسین السلام علی خد التریب إن کنت باکیا لشئ فبک للحسین السلام علی جسم السلیب إن کنت باکیا لشئ فبک للحسین نوحو علی الحسین نوحو علی الحرم نوحو علی النساء نوحو علی العلم ای دریای رسیده به نیزار یا حسین ماتم نشین دست علمدار یا حسین ای کشته ی فتاده به گودال یا حسین خورشید از جفا شده پامال یا حسین 2 قال الرضا یابن الشبیب إن کنت باکیا لشئ فبک للحسین السلام علی شیب الخضیب إن کنت باکیا لشئ فبک للحسین در کاظمین ، در سامرا هرجا که لبت خورده آب فبک للحسین در مشهد و در کربلا یاد لبان طفل رباب فبک للحسین نوحو علی الحسین نوحو علی الخیم نوحوا علی الرضیع نوحو علی الحرم آمد محرم و دو جهان میزند به سر شال عزا به روی سر حوری و بشر پیراهنی میان دو دنیا گره شده این بوى سیب از غم تو میدهد خبر 3 قال الرضا یابن الشبیب إن کنت باکیا لشئ فبک للحسین السلام علی شیب الخضیب إن کنت باکیا لشئ فبک للحسین چشمی که تر ، شد از غمت محشر غمی ندارد و آسوده از غمست گوید خدا ، این سینه زن ماتم نشین داغ پسرهای فاطمست نوحوا علی الحسین نوحوا علی الشباب نوحوا علی الحرم نوحوا علی الرباب ای ذوالجناح از غم تو جاء باکیا از قتله گاه تا به خیمه ها محمحما ای تربتت ز خون شده اعلی کربلا ای قتله گاه یاس های سرخ سرجدا نوحو علی الحسین نوحو علی الخیم نوحوا علی الرضیع نوحو علی الحرم .
یابن شبیب گریه کن از غربت حسین در کربلا شکسته شده حرمت حسین شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب یابن شبیب ذکر لبش بود آب آب ٭٭٭ یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد چون گوسفند سر ز تن او بریده شد یابن شبیب پیکر جد غریب ما در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند ٭٭٭ یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند یک جای سالمی به تمام بدن نداشت یابن شبیب سنگ به آئینه دیده ای؟ جای سم ستور به یک سینه دیده ای؟ ٭٭٭ یابن شبیب گریه به جز داغ او مکن این حرف را به پیش کسی بازگو مکن ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن یابن شبیب تیغ به حنجر کشید شمر رگها وگوشتهای گلو را برید شمر ٭٭٭٭  یابن شبیب آتش قلبم زبانه زد نامحرمی به عمه ی ما تازیانه زد هر دختری بهانه ی بابا گرفته بود دشمن حیا نکرده و باهر بهانه زد یابن شبیب لاله ی پژمرده دیده ای یابن شبیب طفل کتک خورده دیده ای @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - عنایت امام رضا به جوان آمریکایی - حجت الاسلام معاونیان.mp3
3.19M
♨️عنایت امام رضا (ع) به جوان آمریکایی 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. @majmaozakerine
نوحه حضرت رضا علیه السلام دو بند اخر به لهجه ی مشهدی 1 سلام آقا جون سلام بازم منم مگه می تونم ازت دل بکنم تا که شیشه ی غرورم نشکنه به کسی غیر تو رو نمی زنم تو پادشاهمی_کوه تکیه گاهمی آهوی بی کسم_تنها سرپناهمی یا علی موسی الرضا مولا مدد ۲ گرچه توی نوکری آخِر می شم روسیاهم تو حرم طاهر می شم وقتی که گره گره میشه کارم میام از باب الجواد زائر می شم دست خودم نبود_بسکه تو دل آرایی توی صف ضریح_جا زدم یه وقتایی یا علی موسی الرضا مولا مدد ۳ دست ما تنگه و دل تو قفسه صحن آزادی تو باز هوسه دنیا باشه مال آقازاده ها گوشه ی صحنت برای ما بسه کارم زیارته_کار تو هدایته قرار ما و تو_سه جا تو قیامته یا علی موسی الرضا مولا مدد ۴ از همو بِچگیا ديوِنتُم مِثه كِفترات مويُم حيرونِتم با اجازه به خودُم وعده دِدُم كه شب اول قبر مهمونِتُم سايه ي سَرُمي مِهرِبون ياورُمي تو مهرِبون تر از بابا و مادرُمي ٥ وَختايي كه گِره مُفته به كارام مِدِنُم دل ناگرون مِشي بِرام حال زندگیِ خيليا بده حال مو كه خوبه به لطف آقام هر چی از کرَمِت بُگم بازم کمه با تو دلُم آقا قرصِه و محكمِه یا علی موسی الرضا سلطان عشق
باسبکی زیبا //جدید ۹۸ ♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️✳️✳️✳️✳️✳️✳️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️❤️❤️✅ تو غریب الغربایی آقا_تو به درد ما دوایی آقا هشتمین نور ولآیی آقا_ بخدا قبله نمایی آقا به خراسان سلطان منی همه دردم درمان منی یابن الزهرا تو جان منی تو که دین و ایمان منی جون من آقا فدات _گریه کنم برات کی میشه من بیام _ جونم کنم فدات یا رضا یا مولا _۲ نو ر چشم زهرا ♻️♻️♻️♻️✳️✳️✳️✳️🏴🏴🏴🏴◼️◼️◼️✅ آهوی صحرا ترا میخواند _مهربانیِ ترا میداند چون تو آقا سائلی کی راند _ارمنی خواستهٔ خویش بستاند هر که وارد شد در حرمت دیده لطف و. آقا کرمت شده ای دور شهر و وطنت گوکه دوزد غربت کفنت آقا دلدار منی _آرباب یار منی گرچه بدم آقا _ باز غمخوار منی یا رضا یا مولا _۲ نو ر چشم زهرا ♻️♻️♻️♻️✳️✳️✳️✳️🏴🏴🏴🏴◼️◼️◼️✅ اشک غم واسه تو ارزش داره _ گرچه این غمزده لغزش داره دست تو بزار آقا رو شونه هام _ دست گرم تو نوازش داره من عزادار و گریون توأم تا که هستم حیرون توأم منه مجنون پریشون توأم یا رضا بی سرو سامون توأم بین آقا چشم ترم _خاک غم باد سرم میزنم داد که تو _هستی بال و پرم یا رضا یا مولا _۲ نو ر چشم زهرا ♻️♻️♻️♻️✳️✳️✳️✳️🏴🏴🏴🏴◼️◼️◼️✅ شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
روضه و توسل جانسوز_ویژه وفات حضرت سکینه سلام الله علیها _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی        ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم * تا دم مرگ اینو دائما هر وقت مشرف میشی به زیارت میگی "آقاجان نکنه این زیارت آخرین زیارت ما باشه ..." به خدا اربعین که اومدن آخرین زیارتشون شد" دیگه نتونستن کربلا برگردن ..." انقده کنار این قبور مطهر ناله زدن،سه روز اونقده ضجه زدن که امام سجاد فرمود: دیدم عمه ها و خواهرام دارن جون میدن" دستور دادم سوار شن به سمت مدینه حرکت کنیم " همه سوار شدن" اما دیدن سکینه هنوز از کنار قبر بابا جدا نشده ...." الله اکبر ، روز یازدهمم آخرین نفری که از گودال جدا کردن همین دختر بود ..."چی جوری جداش کردن؟؟ من از شما می پرسم ، مگه یه بچه ی 13 ساله چقدر نیرو لازم داره که او رو از کنار بدن بابا جدا کنن؟؟؟ اما نوشتن :*فَجتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأعراب،فجروها عن جسد ابیها ....*  به خدا نمی شه بعضی عبارات رو ترجمه کرد،اما خیلی ساده بگم،یعنی این نازدانه رو کشون کشون از کنار گودال بردن ....." اربعینم که وقتی آخرین نفر،خواست با تربت بابا خداحافظی کنه،دید دیگه کسی نمونده باهاش حرف بزنه رو کرد به خاک گرم کربلا،فرمود: اَلا یا کربلا نُودِعکِ جِسماً بَلا کَفَنٍ وَ غُسلٍ دَفِینا ....." قافله رسید به مدینه،روز جمعه بود وارد مدینه نشدن" بشیر آمد وارد مدینه شدهی صدا زد "یا اَهْلَ یَثْربَ لامُقامَ لَکْمْ بِها" تو خونه هاتون دیگه نمونید ...." چرا ؟؟؟ آخه:*قُتِلَ الْحُسَیْن فَاَدْمُعی مِدْرارٌ .....*فقط یه جلوش رو اشاره کرد" چه جوری کشتنش؟؟ اَلجِسْمُ مِنْهُ بِکَرْبَلاءمُضَرَّجٌ ، وَالرَّأسُ عَلَی الْقَناهِ یُدارُ ...." قافله به استقبال آمدن به دنبال بشیر آمدن بیرون مدینه به استقبال قافله ی ابی عبدالله ...." چی جوری وارد مدینه شدن بماند، هر کی رفت سراغ یه بانویی" زن ها اومدن نزد سکینه . همه کنار قبر پیغمبر جمع شدن دیدن دختر علی زینب سلام الله علیها ؛یه پیراهن پاره پاره،یه پیراهن غرق به خون،سوراخ سوراخ رو، رو قبر پیغمبر پهن کرد" سفره ی روضه رو پهن کرد ... دیدن دیگه نمی شه با زینب حرف زد ... اومدن سراغ سکینه ... گفتن آی بانو از کربلا تا مدینه کجا به شما بیشتر سخت گذشت؟ فرمود هیچ جا برا ما مجلس یزدید نمی شد .... سر بریده ی بابای غریبم میان تشت ... همه مشغول لهو و لعب،خوشگذرانی و می گساری بودن،ما رو به طنابی بسته بودن......ای حسین.........  
⚫️.# صله‌ي امام رضا عليه السلام به يك شاعر آيت الله حائري نقل مي كرد كه يك بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتي در آنجا اقامت گزيدم . پولم تمام شد و كسي را هم براي رفع مشكل خويش نمي‌شناختم. از اين رو قصيده‌اي در مدح حضرت رضا عليه السلام سرودم و فكر كردم كه بروم و آن را براي توليت آستان مقدس بخوانم و صله بگيرم با اين نيت حركت كردم، اما در ميان راه به خود آمدم كه چرا نزد خود حضرت رضا عليه السلام، نروم و آن را براي وي نخوانم ؟! به همين جهت كنار ضريح رفتم و پس از استغفار و راز و نياز با خدا، قصيده‌ي خود را خطاب به روح بلند و ملكوتي آن حضرت خواندم و تقاضاي صله كردم .ناگاه ديدم دستي با من مصافحه نمود و يك اسكناس ده توماني در دستم نهاد . بي‌درنگ گفتم :« سرورم ! اين كم است » ده توماني ديگر داد باز هم گفتم : « كم است » تا به هفتاد تومان كه رسيد، ديگر خجالت كشيدم تشكر كردم و از حرم بيرون آمدم . كفش‌هاي خود را كه مي پوشيدم، ديدم آيه الله حاج شيخ حسنعلي تهراني، جد آيت الله مرواريد، با شتاب رسيد و فرمود :« شيخ ابراهيم ! » گفتم : « بفرماييد آقا !» گفت:«خوب با آقا حضرت رضا عليه السلام روي هم ريخته‌اي، برايش مدح مي‌گويي و صله مي‌گيريد. صله را به من بده » بي‌معطلي پول‌ها را به او تقديم كردم و او يك پاكت در ازاي آن به من داد و رفت وقتي گشودم ديدم دو برابر پول صله است يعني يكصد و چهل تومان . 📚کرامات الصالحین ، ص 216.
YEKNET.IR -abbasi-motiei.mp3
2.5M
(ع) 🌴ذکر یا رضا دارم به دل پریشونم 🌴شبایی که دلتنگم زائر خراسونم با نوای: @majmaozakerine