eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
خداحافظ؛ ای آنام باجی…●♪♫ آغلاما، یانان یاره…●♪♫ آغلاما، یانان یاره…●♪♫ رقیه می؛ ساخلا من گدیم●♪♫ رقیه می؛ ساخلا من گدیم…●♪♫ جلوه گاهِ جانانه…●♪♫ من گره، باتام قانه…. من گره، باتام قانه…●♪♫ خداحافظ؛ ای آنام باجی…●♪♫  آغلاما، یانان یاره… آغلاما، یانان یاره…●♪♫ خداحافظ؛ ای آنام باجی…●♪♫ آغلاما، یانان یاره… آغلاما، یانان یاره…●♪♫ گره دیم خنجر آتدامه؛ یا غفور و یا الله●♪♫ شهید اولان؛ قتلِ صبر ایله●♪♫ تشنه فی سبیل اله… تشنه فی سبیل اله…●♪♫ چفیج بوقا؛ بیله سخ منه●♪♫ لا اله الا الله…●♪♫
‍ 📝 🖊 🖊 # 🖊 "علیه الـــسلام" چقدر نیزه به پات افتاده ویلی یاحسین ویلی چقدر سنگ به تو دل داده ویلی یاحسین ویلی لک لبیک که میگی که انگار ویلی یاحسین ویلی خاک گودال شده سجاده ویلی یاحسین ویلی سبوح قدوس تو رو نشناختنت افسوس داره تعبیر میشه کابوس داغِ ناموس آه از بدنت زیرو رو شدنت گریه میکنم برا کهنه پیراهنت آه از بدنت بی هوا زدنت گریه میکنم برا دست و پا زدنت مظلوم حسین عطشان حسین غریب حسین عریان حسین دم آخر چقدر تنها بود ویلی یاحسین ویلی نگران خیمه ی زنها بود ویلی یاحسین ویلی سمت گودال هجوم آوردند ویلی یاحسین ویلی سر پیراهن تو دعوا بود ویلی یاحسین ویلی مضروب مطروح زیر تیر و نیزه ای .... از قفا شدی چرا مذبوح زخمی مجروح آه از بدنت با عصا زدنت سر به روی نیزه و بوریا کفنت آه از بدنت قطعه قطعه تنت گفتی یا علی زدن نیزه تو دهنت 😔😭 چقدر نیزه تو را آزرده ویلی یاحسین ویلی آخرین تیر به قلبت خورده ویلی یاحسین ویلی پا نکش روی زمین لب تشنه ویلی یاحسین ویلی مادرت آب برات آورده ویلی یاحسین ویلی مهموم مظلوم ای ز مهر فاطمه محروم شد رگای حنجرت معلوم آه ای مظلوم وای از حرمت همه هم و غمت رو به خیمه گاه بود آخرین قدمت آه از بدنت تشنه میکشنت روی خاک و خون چرا تو رو میکِشنت آه از بدنت مظلوم حسین عطشان حسین غریب حسین عریان حسین
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
‍ ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ السلام علیک یا اباعبدالله ‍ ‍ هفت مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجاد علیه السلام در روایت آمده، از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام! امان از شام ! طبق روایت دیگر امام سجاد علیه السلام به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 1. ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه‌ها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند . 2. سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(ع) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(ع) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(ع) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه(س) و فاطمه(س) می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. 3. زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. 4. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» 5. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. 6. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. 7. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم. ✍برگرفته از:‌‌ تذكرة الشهداء ملاحبيب كاشاني اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین (ع) ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
محرمی_فراق امام زمان(عج) -(بيقراريم چون پريشانيم) @majmaozakerine بيقراريم چون پريشانيم چون پريشان درد هجرانيم باز هم جمعه آمد و بي تو ندبه هاي فراق ميخوانيم شايد اينجايي و نمي بينيم يا كه هستي؛ كجا؟! نميدانيم بيقراري جمعه هاي تو را چند قرن است ابر بارانيم... ...صبح، اميدوار آمدنت عصر، از خيل نا اميدانيم گرچه اين اشك ها براي تو نيست ما پريشان لقمه ي نانيم كاش روزي به خويش مي ديديم چون تو صبح و مساء گريانيم صبح گريان راس بي پيكر عصر گريان جسم عريانيم صبح گريان طفل بي شيريم عصر گريان شاه عطشانيم شاعر:
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
منم که از روز ازل اسیر لبخند تو ام کجار و دارم که برم منی که پابند تو ام برای رد کردن من دیگه نداری بهونه از اون که یادش میکنی برات آوردم نشونه یه نامه آوردو که خط بابامه بعد علی اکبر جونم رو لبهامه اگه یتیم گریه کنه میلرزه عرش خدا صدای بابام میرسه عزیز بابا بیا **** شبیه بارون میمونه لطافت گریه تو دلم رو اتیش میزنه نجابت گریه تو چه جوری آروم بگیرم تو ماتم شادیه تو میمونه داغت به دلم تو روز دامادیه تو تو سفره ی عقدت فرشته پر پر زد بابا تو دیدم که به خیممون سر زد وقتی دل تنگ میشدم برای بابای تو نگام و میدوختم فقط به قد و بالای تو **** مگه نمیبینی عمو چشام چه جوری میباره نگو بعد از این همه سال نازم خریدار نداره حتی سر سفره ی عقد دل من آروم نمیشه می خوام از پیش عروس برم ولی روم نمیشه کامم و شیرین کن مثل عسل خوردن وقتی تو غمگینی چی بهتر از مردن بدرقه ی راهم شده دعای اهل حرم کی میرسه نوبت من که قربون تو برم **** امانت رفته به باد لحظه پر پر شدنه کشیده شد قامت تو سرت به پای حسنه میاد صدای نفسات پرستوی بی نفسم مقاومت کن با عجل تا من به دادت برسم روی سرت خورشید ستاره میپاشه حجله ی خونینت مبارکت باشه تو آغوشم راحت بخواب ای دلبر ناز من دیدی که داغت گرفته جونم و سرباز من باد ها نوحه خوان  بید ها دسته ی زنجیر زن برگ ها گریه کنان ریختند آسمان کرده به تن پیروهن تعزیه لاله ها سینه زنان حرم باغچه طبل عزا را بنواز ای فلک خیمه خورشید سوخت  
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
Karimi-ArbaeinHosseini1398[02].mp3
4.25M
تو رو میون قتلگاه غریب گیر آوردنت رقیتو تو کوچه ها یتیم گیر آوردنش از جای تازیونه ها نشونه بود رو بدنش بچه ها هم میزدنش یتیم گیر آوردنش چقدر میگفتم با زجر بابا نداره نزنش رقیتو تو کوچه ها یتیم گیر آوردنش چه سخت بود اون شب تو بیابونا گم شدنش طناب بود و گردنش یتیم گیر آوردنش تفریح بچه ها چی بود خنده به گریه کردنش که خون اومد از دهنش یتیم گیر آوردنش یه تیکه پارچه هم نبود حتی برای کفنش وای از موهاش کشیدنش یتیم گیر آوردنش دست بسته میکشیدنش یتیم گیر آوردنش پا بسته میکشوندنش یتیم گیر آوردنش  
‍ 🔘:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🔘 ☑️بنداول بین جنجال تورا می دیدم ته گودال تورا می دیدم با لبی خشک و جسمی مجروح رفتی از حال تورا می دیدم به کنارت رسید می دیدم تاکه خنجر کشید می دیدم ضربه می زد به رگ های تو سر تو می برید می دیدم خنده های عدو می دیدم تن تو پشت و رو می دیدم بین آن ازدحام آن لشکر نیزه را در گلو می دیدم غرق به خون شدی تو نیمه جون شدی پیشه نگاهه من حسین (3) روخاکا افتادی/دیدم که جون دادی پیشه نگاهه من حسین (3) ....... سیدنا المظلوم سیدنا العطشان سیدنا الغریب غریب غریب غریب 🔘:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🔘 ☑️بنددوم نیزه بر بازو زد می دیدم ضربه بر پهلو زد می دیدم روی سینه نشست با چکمه پنجه بر گیسو زد می دیدم ازجفا میزدش می دیدم بی هوا میزدش می دیدم پیر مردی تورا ای داداش با عصا میزدش می دیدم .... غم به دلم نشست /استخونت شکست به زیر مرکبا حسین (3) بدونه بال و پر /با دیده های تر می زدمت صدا حسین (3) سیدنا المظلوم سیدنا العطشان سیدنا الغریب غریب غریب غریب 🔘:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🔘 ☑️بندسوم با شرر میزدن زینب را باکمرمی زدن زینب را تیر و شمشیر و نیزه کم بود باسپر میزدن زینب را معجردخترت را بردند زر و انگشترت را بردند تن تو ماند به روی خاک و روی نیزه سرت را بردن سیدنا المظلوم سیدنا العطشان سیدنا الغریب غریب غریب غریب 💠💠6⃣1⃣6⃣💠💠 🔘:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🔘 نفس کربلایی رضا شیخی