هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6044092314979140047.mp3
3.18M
🍁🍁🍁🍁نوحه زنجیر زنی #طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_عليها
🥀🌴🥀🌴🥀🌴
🖤🕊🖤🕊🖤🕊
با يه قامت خميده ، چه مصيبتا كشيده
الهي براش بميرم ، مادر دوتا شهيده
جووناي زينب شدن فداي جوون حسين
كنار تن زخميشون ،مي شينه مي خونه حسين
ام المصائب( يا زينب)3
خاك قدم حسينه ، پاي علم حسينه
تو مصيبتا هميشه ، شريك غم حسينه
مگه ميشه كه هستيش و براي ولايت نده
مي مونه تو خيمش مي خواد ، داداش و خجالت نده
ام المصائب( يا زينب)3
اونا فداكاري كردن ، دائيشون و ياري كردن
بخدا براي زينب، خوب آبرو داري كردن
خوبه نديدن معجرو ، خيمه ها به غارت ميره
خوبه نديدن مادرو، روزي كه اسارت ميره
ام المصائب( يا زينب)3
#محرم
#اول_محرم
#زنجير_زني
#طفلان حضرت زینب_(س)
🕊
🖤
🕊🥀
🕊🥀🖤
🖤🕊🥀🕊🥀🕊🥀🖤
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤
🖤🌴🖤🌴
🖤🌴🖤
🌴🖤
🖤
#
#💚
شب چهارم محرم
#روضه
#حضرت_حر_علیه_السلام
#باب_توبه_حر_بن_ریاحی
#بانوای🎧 ذاکروخادم گرانقدر خراسان رضوی
#جناب_کربلایی
#رضا_محمدی🎤👌
🌹🥀🌹🥀🌹
🥀دیشب صدایت میزدم ای حُر! کجایی؟
🥀تو حُر مایی، حُر مایی،حُر مایی
*ای خدا! میشه آقا به من و تو هم بگه: شما مال من هستید.
🥀تو بین دشمن بودی و من با تو بودم
🥀 هر لحظه از تو دل ربودم، دل ربودم
😭😭😭😭💔
حُر! آندم که گفتم مادرت گرید برایت
*نفرین کرد به ظاهر،" ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ"مادرت به عزات بشینه و گریه کنه😭
دیدن حُر سرش رو انداخت پایین،عرق شرم پیشانیش رو گرفت...ببین نفرین حُر چه کرد به ظاهر با دلِ حُر*💔
🥀حُر! آندم که گفتم مادرت گرید برایت
🥀نفرین نکردم،بلکه می کردم دعایت
🥀آنجا که گفت:چشم مادر بر تو گرید
🥀می خواستم زهرای اطهر بر تو گرید
😭😭😭💚
*یه جایی امام دست گذاشت که حُر به هم بریزِ
حُر اون ماهیت خودش رو نشون بده،
ذات قشنگ خودش رو ، رو کنه
تا گفت: مادرت به عزات بشینه،سرش رو انداخت پایین،😔گفت:آقا! اگه هر کی غیر از شما اسم مادرمو آورده بود،زنده نمی موند
اما من چه کنم؟شما فرزندِ فاطمه اید...
اسم مادرت زهراست...💚
😭😭😭😭
حُر،حُر شد به خاطر ادبش،اگه دنبال عاقبت به خیری هستی،راهش همینه،احترام کرد به نام بی بیِ دو عالم.💚
🥀دانی که چون شد،دامن مارا گرفتی؟
🥀تو احترامِ نامِ زهرا را گرفتی
🥀می خواستم در این گلستان یاس باشی
🥀می خواستم همسنگرِ عباس باشی
🥀می خواستم زخم سرت را خود ببندم
🥀بر زخم های پیکرت چون گُل بخندم
🥀زهرا همان آغاز، هستت را گرفته
🥀با چادرِ خاکیش دستت را گرفته
😭😭😭😭
حُر دشمنِ به ظاهرالان مقابل امام ایستاده تا اسمِ مادرش رو آورد،احترام کرد،گفت:مادرت زهراست،من جرأت ندارم حرف بزنم....😭💚
سادات منو ببخشن😭😭
میخوام بگم: دشمن شنید اسمِ مادرِ امام رو احترام کرد،
ای نامرد مردمِ مدینه دید فاطمه پشتِ دَرِ،دید صدای فاطمه پشت در میاد
حُر به نام مادر امام احترام کرد
اما نانجیب نوشت تو نامه اش: معاویه! اومدم برگردم،یاد علی افتادم،چنان لگدی به در زدم،صدای شکستن استخوان هاشو شنیدم....😭😭😭
شب حُر باید بری پشت در و دیوار،باید بری سر سفره ی حضرت زهرا..💚😭
حُر برگشت،چه برگشتنی، گفت:آقا! من اولین نفری بودم که راه رو بستم،میخوام اولین نفری باشم که جونم رو برات فدا می کنم،لَه لَه میزد برا شهادت،رفت میدان،خودش رفت ...
نوشتن:پسرش هم رفت غلامش هم رفت،
حق رو اَدا کرد،وقتی افتاد رو زمین
حُر یه لحظه به خودش نهیب زد..گفت:حُر! منتظر حسین نباش😔حبیب باید منتظر حسین باشه،زهیر باید منتظر حسین باشه،تو همین که بهت اجازه داد جونت رو فدا کنی برات بسه،منتظر نباش😭😭😭
،نوشتن فرق حُر شکافته شده بودخون رو چشماش رو گرفته بود،💔😭
یه مرتبه دید یه دست مهربون سرش رو از رو خاک برداشت،خون رو از چشماش پاک کرد،چشمش رو باز کرد دید آقاش حسینِ...
💚😭😭😭
کیا آرزو دارن موقع جون دادن آقاشون رو ببینن؟
به همه آرزوش رسید،اصلاً جون دادن با حسین،🤲🤲
اصلاً درد یادش میره،زخم یادش میره همتون اهل روضه اید😭😭
آقا لحظه ای از کنار حُر بلند نشد تا حُر جون داد،بعد حُر رو گذاشت،خیلی از شهدای کربلا رو همین کارو کرد💔😭😭
نوشتن به دو دلیل می اومد بالا سر اصحاب و یارانش،دلیل اول این بود:عشقی که بین ارباب و بین اون اصحاب وجود داشت،حضرت می دونست اینا آرزوشونه اینا حسین رو ببینن،میشناخت یارانش رو،دلش نمی اومد کسی منتظر بشه💚💚💚
دلیل دوم خیلی سختِ گفتنش،میشناخت دشمن روخباثتِ دشمن رو خبر داشت میدونست دشمن برا قهرمان بازی،دشمن برا تضعیف روحیه،زنده زنده سرها رو از بدن جدا میکنه،لذا خودش رو میرسوند،سر یاراش رو بغل می گرفت،کسی جلو نیاد،میذاشت راحت جون بدن،چشماش رو می بست،نذاشت کسی رو زنده زنده سر ببرن😭😭💔💔
اما امان از اون لحظه ای که خودش افتاد رو خاک،هنوز داشت نفس می کشید، و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه" حسین😭.....
دستت رو بیار بالا،"بالحسین..🤲🤲🤲
شب حُر و شبِ اصحابِ،الان وقت توبه است،توبه ی ما با حسین پذیرفتنی است، بالحسین الهی العفو.🤲🤲
😭😭😭😭
خیلی لحظه ی آخر، لحظه ی مهمیه،ان شاء الله دَم جون دادنمون کسی باشه سرمون رو برداره از رو خاک، 🤲سر همه رو بلند کردی رو دامن گرفتی یه نفر نبود سرت رو از رو خاک،برداره..😭نه یه نفر بود، اون یه نفر هم سه ساله بود،یه جوری سر رو از روی خاک خرابه برداشت،سر خاکی رو گذاشت تو بغلش،هی نگاه کرد دید لب ها پاره پاره است،با گوشه ی معجرش خونها رو پاک کرد،خاکارو پاک کرد،نگاش به رگ های بریده افتاد...حسین...😭😭😭😭
👇👇👇👇
اگه دلتون شکست برای همدیگه کنید
برای همه ملتمسین به دعا حاجت دارا _درد دارا_مریض دارا_گرفتارا_قرض دارا_جوون دارا__بی اولادها_مصیبت دیده هاوداشکسته ها
#دسته_جمع_حاجت_روا_باشید🤲
#اللهم عجل لولیک ا
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6012495748115990521.mp3
1.38M
ببخش اگه گل پرپر ندارم
ببخش اگه برات لشکر ندارم
همین دو تا رو هم از من قبول کن
ببخش اگه پسر بیشتر ندارم
قربونیم و فرستادم ردش نکن که میمیرم
هدیه ای که به تو دادم میدونی که پس نمیگیرم
خون شده قلب من بذار برن
روم و زمین نزن بذار برن
نبین که کوچیکن میدونی مردن
مثه داییشونن مرد نبردن
حالا دیگه شدن راهیه میدون
دعای من اینه که بر نگردن
برای غربتت بغضی راه گلوم و میبنده
الهی خواهرت هیچ وقت تو رو نبینه شرمنده
دل نگرون نباش فدا سرت
دست گلام داداش فدا سرت
غریبی من و رفتن نبینن
یه صحنه هایی رو اصلا نبینن
چه خوب بچه ها رفتن تا من رو
توی اسارت دشمن نبینن
پا به پای من این دو تا رو نیزه هم سفر هستن
خدا کنه نبینن که به دست من طناب بستن
با غم عالمی چیکار کنم
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#شب_چهارم_محرم_طفلان_حضرت_زینب_سلامالله
سلام حضرت دارالسلامها زینب
سلام جامع جمع امامها زینب
شکوه صبر و سکوت و صلابت و فریاد
حماسهی ابدی و سلامها زینب
سلام ای جگرِ فاطمه جهادِ علی
سلام خواهر صلح و قیامها زینب
تمامِ پاسخِ پرسش برای خلقتِ زن
جواب کاملِ این احترامها زینب
چه کس رسیده به نور نَوافِلت بانو
چه کس رسیده به شانت کدامها زینب
حسین ملتمس یک قنوتِ تو تا که...
تمام با تو شود ناتمامها زینب
سلام زمزمه هفت مرتبه سوگند
برای دیدن ختم کلامها زینب
فقط نه روضه که باید کلام تو برسد
پیام داری و باید پیام تو برسد
برای خاکِ ترک خورده آب آوردی
هزار چشمه به جای سراب آوردی
تو از بهشت تو از نور از کنار خدا
تو با نهایت عزت حجاب آوردی
فقط تویی که در این روزگارِ پُر تشویش
برای عاطفهی زن جواب آوردی
که جمع عاطفه و عقل و عشق و احساس است
و در کمال شرف انتخاب آوردی
تو نقطه چینی و باید ادامهی تو شوند
تو خواهرانِ مرا در حساب آوردی
فقط خداست که آرامش تو را فهمید
که ایستادی و فصلالخطاب آوردی
تو روی دست هرآنچه که داشتی دادی
برای عشق دو عالیجناب آوردی
وداع نکردی و دیدی به شوقِ غم رفتند
خدای من دو جگرگوشهی حرم رفتند
خدا کند نرسد نالههای آخرشان
خدا کند نرسد دادشان به مادرشان
میان خیمه نشسته چسان؟ نمیدانم
دعا کنید نبیند وداعِ آخرشان
نشسته فاطمه اینسو علی هم آنطرفش
نشستهاند بگِریند پیش دخترشان
سوارِ نیزه به دستی بقیه را میخواند:
زمانش آمده بازی کنیم با سرشان
سوارهای حرامی چقدر میچرخند
که حلقه تنگ شود دورِ حلقِ حنجرشان
که تا نیامده عباس کار خود بکنند
که تا گلاب کشند از تمام پیکرشان
جگرخراش بوَد نالههای وا اُمّا
سپاه ساخت خدایا علیِ اکبرشان
حسین آمد و در بِینشان زمین اُفتاد
بلندمرتبه شاهی زِ صدرِ زین اُفتاد
#حسن_لطفی
🍇@majmaozakerine
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
غم به دل راه نده من به غَمَت حساسم
دو پسر آوردم
پایَش اُفتد خودِ من چند نفر عباسم
دو پسر آوردم
شاعر: #حسن_لطفی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
این دو در روزِ مبادا همهی جانِ منند
دو حسین و حَسنند
این دو امیدِ من و تیغمو طوفان منند
دو حسین و حسنند
شاعر: #حسن_لطفی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
تا نفس دارید بهر غربتش کاری کنید
آبرو داری کنید
از ابو فاضل مدد گیرید و سالاری کنید
آبرو داری کنید
شاعر: #قاسم_نعمتی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
وای اگر امروز جنگیدن به من واجب شود
کربلا خیبر شود
زینب کبری علی بن ابیطالب شود
کربلا خیبر شود
شاعر: #قاسم_نعمتی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
یک نفس جام بلایت را خودم سرمیکشم
زینب کبری منم
برهواخواهی تو از خیمه لشگر میکشم
زینب کبری منم
شاعر: #قاسم_نعمتی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
دلي لبريز اشک و آه دارد
نگاهي سوی قربانگاه دارد
شده آمادهٔ حج حسينی
که با خود دو ذبيح الله دارد
شاعر: #یوسف_رحیمی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
بودند چه مردانه ولایت-باور
لبریزِ شجاعت و به امر مادر-
رفتند به میدان! چه تماشا دارد
رزم ِ نوه های دختریِ حیدر!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
شیرهایِ حرمِ فاطمه را آوردم
دو جوان آوردم ، دو جوان آوردم
ذوالفقارِ دودَمِ فاطمه را آوردم
دو جوان آوردم ، دو جوان آوردم
شاعر: #حسن_لطفی
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#دودمه
از روی تیغ علی تیغی دو پیکر ساختم
با دو حیدر آمدم ؛ با دو حیدر آمدم
از پسرهایم برایت دو دلاور ساختم
با دو حیدر آمدم ؛ با دو حیدر آمدم
شاعر: #حسن_لطفی
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚ارباب من
✨نشود صبح اگر عرض
💚 ارادت نکنم
✨نام زيبای تو را صبح
💚تلاوت نکنم
💚اَلسلامُ علی الحُسین
💚وعلی علی بن الحُسین
💚وَعلی اُولاد الـحسین
💚وعَلی اصحاب الحسین
.
|⇦•ملاکِ داغ حسین و عیارِ...
#روضه ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد
●━━━━━━───────
مِلاکِ داغ حسین و عیارِ غم حَسَن است
حَسَن شبیه حسین و حسین هم حَسَن است
حسین گفت "اَخی خَیرٌ مِنّی " و دیدند
تمام عمر جلوتر به یک قدم حَسَن است
همیشه او به گدا کمتر از حَسَن میداد
که خلق ثبت کند صاحب کَرم حَسَن است
هرآنکه شد حسنی، میشود حسینی پس
ببین که ریشهی هفتاد دو عَلَم حَسَن است
کریمیِ حَسَن است اینکه مرثیه گفتند
دراصل بانی اشعار محتشم حَسَن است
#شاعر حسن لطفی
"*از ابی عبدالله سؤال کردن " فَمَا الکَرَم؟ "از اباعبدالله پرسیدن کَرَم چیه؟ حضرت فرمود:کَرَم یعنی قبل از اینکه تو بگی بهت عطا کنند..."
آقایی که خودش کربلا نبود امام دو تادسته گلش رو فدای حسینکرد .....*
نوادگانِ حَسَن صاحبِ ضریح شدند
فقط به خاطرِ زهراست، بی حرم حَسَن است
*اینقدر مادری بود این آقا، بچه هاشم مادری شدن، بچه هاشونم شهادتشون مثل مادرشون شد، شب عاشورا دید قاسم بلند شد، داره عرض اندام میکنه، گفت عمو من چی ؟
عبدالله دید قاسم میگه: "اَحلی مِنَ العَسَل"دید عمو بغلش کرد، گفت: فردا تو رو میکشن، دید عمو به قاسم گفت: عزیزم به شیرخواره ی من هم رحم نمیکنن..از صبح عاشورا هرجا عمه رفت این نوجوانم رفت اون لحظات آخر یه صحنه هایی دید، این صحنه ها خونش رو به جوش آورد *
وقتی عدو به روی تو شمشیر می کشد
از درد تمام تنم تیر می کشد
طاقت ندارم این همه تنها ببینمت
وقتی که چله چله کمان تیر می کشد
این بغض جان ستان که تو بی کس ترین شدی
پای مرا به بازی تقدیر می کشد
این که ز هر طرف نفست را گرفته اند
آن کوچه را به مسلخ تصویر می کشد
#شاعر حسن لطفی
*روضه عبدالله شباهت زیادی به روضه مادر سادات داره، چه شباهتی داره؟ هردو وقتی دیدن امامشون تنهاست زدن به دل لشگر و به دل نبرد، فاطمه وقتی دید علی تنهاست بین علی و دشمن قرارگرفت، هی میگفت: والله نمیذارم علی رو ببرید ... عبدالله هم تا دید عمو تنهاست دستش رو از دست عمه کشید و بین عمو و دشمن قرارگرفت...
شباهت دوم: هر دو رجز داشتن، فاطمه توکوچه های مدینه هی میخورد زمین بلند میشد میگفت :"والله لا أدعكم تجرون ابن عمي ظلماً "اجازه نمیدم به علی بی احترامی کنید، اجازه نمیدم علی رو با ریسمان ببرید... عبدالله هم هی میخورد زمین هی بلند میشد می گفت: "والله لا افارق عمی "
شباهت سوم: مدینه جواب رجز فاطمه رو با تازیانه دادن ..نا نجیب صدا زد: قنفذ! دست زهرا رو کوتاه کن .. کربلا هم جواب عبدالله رو با شمشیر دادن، مدینه با غلاف شمشیر زدن، اما کربلا با خود شمشیرزدن، مدینه یه جوری زدن دیگه دست فاطمه بالا نیومد ..کربلا هم یه جوری زدن عبدالله افتاد تو بغل حسین ...*
رهام کن که میبینم عمه جون
کشیدن عمومو به خاک و خون
میبینی که تکیه
زده به اون نیزه شکسته
هرچی صدا زدم بسه دیگه نزن
انگار نمیرسه اصلا صدای من
گودال شاهده که بی حیا میزد
اون با غلاف تیغ این با عصا میزد
*افتاد بغل عمو، ابی عبدالله به سینه چسبوندش ،چه سینه ای ! سینه ای که یک ساعت قبل قاسم روبغل کرده، سینه ای که یه ساعت قبل توی بغلش تیر سه شعبه به علی زدن، سینه ای که تیر سه شعبه بهش اصابت کرده، عبدالله رو بغل کرد، داشت باهاش حرف میزد یه مرتبه نگاه کرد دید حرمله داره نشانه میگیره، یه جوری با سه شعبه گلو رو هدف قرارداد ....ای حسین ....
وقتی عبدالله رو بغل کرد سینه اش هنوز زیر چکمه ها قرارنگرفته بود، هنوز زیر سُم اسبها نرفته بود، اما وقتی اسبهاشون ونعل تازه زدن بدن عبدالله با بدن ابی عبدالله زیر سُم اسبها...*
ــــــــــــــــــ
#حضرت_عبدالله
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مُخمّس پنجم محرّم حضرت عبداللّه ابن حسن علیه السلام
عاشقِ پنج تنِ آلِ عبا هستم شکر
من مسلمانِ علیجانِ شما هستم شکر
قاریِ کوثرِ قرآنِ خدا هستم شکر
از اَزل سینهزنِ کربوبلا هستم شکر
بر سرِ سفرهیِ این مرد گدا هستم شکر
ریشهیِ عشقِ من و شاهِ کرم از اَزل است
در میانِ غزلم صحبتِ فتحِ جمل است
شهد و شیرینیِ این شور که ضربالمثل است
از عسل نابتر و بوده به کامَم از اَلَست ....
مزهیِ روضهیِ او اَهلِ بُکا هستم شکر
از همان روزِ اَزل من حسنیام حسنی
همهِجا گفتهام آقا تو فقط عشقِ منی
میتپد قلبم اگر در وسطِ سینهزنی
گل کُند ذکرِ حسینِ تو اگر بر دَهنی
زیرِ دِیْن وُ عَلمِ لطفِ شما هستم شکر
روضهخوانِ غمِ این گلپسرت هستم آه
اوّلِ روضه تَهِ گودی وُ در قربانگاه
دستُوپا میزند و دست کشید عبداللّه
میدَود سویِ عمو ذکرِ حرم واٰ اُمّاه
جاننثارِ علی وُ نذرِ ولا هستم شکر
بازویِ من سِپرِ تارِ مویی از سرِ تو
روضهیِ من شده چون روضهیِ آبآورِ تو
میکُشد آه مرا خشکیِ این حنجرِ تو
میروم تا که نبینم در حرم خواهرِ تو
شده سرگشتهِ من آن لحظه کجا هستم؟! شکر
سرِ من بر رویِ نِی دور ُو بَرَت آوارهَست
صحبت از غارتِ آویزه وُ گوشِ پارهَست
میرسد شعلهیِ کین کارِ حریمَت زار است
بدترین روضهیِ ما طعنه سرِ بازار است
بیقرار تو وُ ناموسِ خدا هستم شکر
حُرمتِ عمّهیِ ما میشِکند در بازار
میزند چانه سرِ قیمتِ هر سر بازار
از کنیزی سخن آمد به میان هر بازار
وای از انگشتری و معجرِ دختر.... بازار....
من نَه بینِ اُسرا از شهدا هستم شکر
صحبت از مجلسِ شام است نَگویم بهتر
خیزران بر رویِ کام است نگویم بهتر
پا رویِ رأسِ امام است نگویم بهتر
از کنیزی که بهنام است نگویم بهتر
من اگر منتظر و اهلِ دعا هستم شکر
#حسین_ایمانی
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
روز پنجم محرم
سبک #زمینه
یک نقطه شلوغ شده - گودال پُرِ دشمنه
اونکه زیر دست و پاس - انگار عموی منه
دیگه باید بِرم بخاطر خون خدا
تموم زندگیم افتاده زیر دست و پا
تنها و بی کسه عمو تو این حال و هوا
قربون تو عموجونم می کُنم روح و تنم
من بچّه شیر داداشت حسنم
بی تو زنده بمونم جون میکَنم
عمو وااای
عمه تو نذار دلم - از زمونه سیر بشه
دیگه نمی بینمش - ای وای اگه دیر بشه
بغض غریبیه که مونده تو گلوی من
پای کثیف شو گذاشته رو عموی من
حس می کنم یکی پنجه زده به موی من
کاری کردن که عمو جای تنفس نداره
کاری کردن مادرش بی قراره
داره خنجر روی حنجر می ذاره
عمو وااای
اینجا به هوای تو - میدم همه هست مو
من پای تو می زارم - مثل عمو دست مو
عمو برای چی خونی شده کنج لبات
بگو برای چی روی زمین می کشی پات
خشکه لبای تو بمیره عبدالله برات
سنگ عشقت رو عمو اینجا به سینه می زنم
قربون تو همه ی جون و تنم
من بچه شیرِ امامِ حسنم
عمو واای
🏷ته گودال گیر افتاده
#شب_پنجم_محرم
#مورخ_۲۲_۰۵_۱۴۰۰
بانوای دلنشین
#کربلایی_مصطفی_مروانی
#هیئت_مکتب_الزهرا_اهواز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ته گودال گیر افتاده
بین جنجال گیر افتاده
زیر تیغ اون نامردا
دست دجال گیر افتاده
ای وای
زد خنجر
ضربه میزد تو سر
ناله میزد ای وای
مادرم ای مادر
زد با پا
صورتش رو خاکا
تا لگد خورد پهلوش
ناله زد وا اُماه
غریب گیر اوردنت
تو قتلگاه میبرنت
غریب گیر اوردنت
با هرچی میشد زدنت
بین ازدحام گیر افتاده
دور از خیام گیر افتاده
بین قتلگاه دورش کردن
وای تشنه کام گیر افتاده
ای وای
محشر شد
ماجرا بدتر شد
بدن و برگردوند
گفت حالا بهتر شد
پر پر شد
بدنش بی سر شد
نیزه رو تا انداخت
وارد حنجر شد
غریب گیر اوردنت
جلوی چشای مادرت
غریب گیر اوردنت
با نیزه و سنگ زدنت
بین قتلگاه گیر افتاده
بین یک سپاه گیر افتاده
من بمیرم که توی گودال
شده بی پناه گیر افتاده
ای وای
یک لشکر
زدنت بی یاور
زیر نعله اسبا
تن تو شد پر پر
تا رسید
موی سر رو کشید
با همه بی رحمی
رگاتو می برید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به چادر خاکی اومدم بدم قسمت
جوونای من میشن مدافع حرمت
برات دوتا حیدر آوردم دوتا علی اکبر آوردم
توو لحظه های سختی که زینب هست
اگر بخوای مرد میدونم تاپای جون باتو میمونم
غمت نباشه وقتی که زینب هست
سلام سالارم سلام ای سرور
سلام ای یارم سلام همسنگر
حسین ای جانم حسین ای جانم
سلام ای زخمی سلام ای عطشان
سلام عشق من سلام بابا جان
حسین ای جانم حسین ای جانم
تکست مداحی به چادر خاکی اومدم بدم قسمت از حسین سیب سرخی
تو طاقت گریه کردن منو نداری
یه خواهشی دارم از تو میشه نه نیاری
جوونامو آماده کردم خودم حسین دورت میگردم
یکم به فکر حال دل من باش
چه غربتی تو چشمات پیداس
که خواهری واسه این روزاست
نمیزارم تنها بمونی داداش
یه چشمم خونه یه چشمم بارون
خودم توو خیمه دلم توو میدون
حسین ای جانم حسین ای جانم
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
حاجحسین_سیبسرخی_به_چادر_خاکی_اومدم_بدم_قَسمت_.mp3
14.53M
به چادر خاکی اومدم قسمت بدم
حاج حسین سیب سرخی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
AUD-20220802-WA0013.mp3
3.86M
لطمیه طوفانی و سوزناک برا روز عاشورا 😭👇🏻
سهساعته شلوغه تُو گودال،
زبونم لال(۳)
چقدر .طول کشیده این جنجال
، زبونم لال(۳)
وای😭 نکنه تنش شده پامال،
زبونم لال(۳)
داره میاد اسب پریشونیال
، زبونم لال(۳)
یکی بگه،
چهخبره؟
غروب عاشورا یا صبح محشره.
یکی بگه،
چهخبره؟
ریختن سرِ برادرم چندنفره😭
یکی بگه،
چهخبره؟
دعوای صد نفر برای یه سره.
یکی بگه،
چهخبره؟
یکی میخواد انگشترش رو ببره😭
واییییی.ای وای(۸)
گرسنه تشنه. زخمی و بیجون،
زبونم لال(۳)
شده تن حسین تیربارون،😭 زبونم لال(۳)
اومد با خنده خولیِ ملعون،
زبونم لال(۳)
به شمر گفت تنش رو برگردون،😭😭
زبونم لال(۳)
زینب میگه،
از روی تل.
یه ذره آب بهش بدید حداقل🙏🏻
امون بدید،
به مادرم.
سرِ حسینشو بگیره تُو بغل😭
حسینو با
، کینه زدید.
کینهی نهروان و صفین و جمل.
چرا برا،
بردنِ سر.
داد میزنید حیّ علی خیرالعمل😭
واییییی
ای وای(۸)
چه روضهایه میخونم امشب،
زبونم لال(۳)
یه مردِ بیغیرت و بیادب،
زبونم لال(۳)
سَرو برید نشست روی مرکب، 😭
زبونم لال(۳)
سرو گرفت جلو چشِ زینب،😭
زبونم لال(و)
سَرو نبَر،
سرو نبَر
قطعه.قطعههای پیکرو نبَر🙏🏻
چیکار داری،
با پیرهنش
تنها یادگارِ مادرو نبَر🙏🏻
بسه دیگه
بسه دیگه
پیرهنو بردی. انگشترو نبر🙏🏻
کشتی دیگه
برادرو.
حداقل معجر خواهرو نبر🙏🏻😭
امان از دل زینب😭😭😭😭
التماس دعا🙏🏻🙏🏻
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین