872400339.mp3
1.22M
نوحه و زمزمه ی بعد ازشهادت حضرت زهرا س
آرام جان
من مانده ام با یک سینه ماتم، دراین زمانه
بردند جسم زهرای من را شانه به شانه
من ماندم واین زمزمه
یافاطمه یافاطمه(2)
آرام جانم در خاک خفته آرام وخاموش
من چون کنم با این کودکان ازغم سیه پوش
من ماندم واین زمزمه
یافاطمه یافاطمه(2)
هفت آسمان از این غصه رنگ نیلی گرفته
گلچین ظالم گل را زمن با سیلی گرفته
من ماندم واین زمزمه
یافاطمه یافاطمه(2)
شمع وجودم ازبعد زهرا باید بمیرد
محراب من کو تا قاتل آید جانم بگیرد
من ماندم واین زمزمه
یافاطمه یافاطمه(2)
ازباغ دیده صدها گل اشک چیدم دران شب
چون دست او رابر روی نیلی دیدم درآن شب
من ماندم واین زمزمه
یافاطمه یافاطمه(2)
برجسم خسته تا درجهان جان دارم خدایا
ازداغ زهرا شام غریبان دارم خدایا
من ماندم واین زمزمه
یافاطمه یافاطمه(2)
#نوحه_بعد_از_شهادت
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
روضه بعد از شهادت حضرت زهرا(س)
برای ایام بی مادری -( حالا میان خانه اش کوثر ندارد)
حالا میان خانه اش کوثر ندارد
تنهاست مولایم علی، یاور ندارد
بی بال و پر مانده است حیدر، پر ندارد
زهرا که رفته، زینبش مادر ندارد
مولاست با طفلان بی حال و پریشان
مولاست با یک قبر مخفی، چشم گریان
دائم کنار بستر خالی نشسته
چشمان بارانی خود را باز بسته
هی روضه می خواند به یاد دست بسته
با خاطرات کوچه پهلویش شکسته
با چادر خاکی که بر روی سرش داشت
زینب دوباره رنگ و بوی مادرش داشت
حق علی را هیچ کس باور ندارد
مولای عالم مانده و لشکر ندارد
این خانه دیگر دست نان آور ندارد
«دیگر حسین بن علی مادر ندارد»
پروانه ای که پهلویش را در گرفته
حالا از این خانه شبانه پر گرفته
شب ها کنار قبر زهرای جوانش
می سوخت از داغ جوان قد کمانش
وقتی رمق می رفت او از زانوانش
سر باز می کرد او تمام سوزِ جانش:
زهرا چرا از حیدر خود رو گرفتی
دیدم که دستت را روی پهلو گرفتی
با من نگفتی غصه ی غصب فدک را
با من نگفتی ضربه ی سخت کتک را
شب ها حسن می خوابد اما با تب آخر
در خواب می گوید: نزن سیلی به مادر
بر خیز زهرا، بهر زینب مادری کن
زهرا، حسین تشنه لب را یاوری کن
برخیز تا این خانه را از نو بسازم
برگرد تا کاشانه را نو بسازم
کج می کنم بانو سرِ مسمارها را
خود در میارم سنگِ این دیوارها را
دیگر توان دیدنِ ماتم ندارم
لولای در را رو به کوچه می گذارم
انگار وقت رفتنم نزدیک گشته
دنیا دوباره تیره و تاریک گشته
نه سال بودی بهر تو کاری نکردم
زهرا حلالم کن که باید بازگردم
زهرا گمانم غرق تب بیدار گشته
حالا حسینم تشنه لب بیدار گشته
وحید محمدی
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
✨خطبه فدکیه قسمت بیستم ☝🏻شکایت از غصب فدک زَعَمْتُمْ اَنْ لاحَظْوَةَ لی، وَ لااَرِثُ مِنْ اَبی، وَ
✨خطبه فدکیه قسمت بیست و یکم
☝🏻شکایت از سکوت انصار
ثم رمت بطرفها نحو الانصار، فقالت:
یا مَعْشَرَ النَّقیبَةِ وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الْاِسْلامِ! ما هذِهِ الْغَمیزَةُ فی حَقّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتی؟ اَما كانَ رَسُولُاللَّـهِ صَلَّی اللَّـهُ عَلَیهِ وَ الِهِ اَبی یقُولُ: «اَلْمَرْءُ یحْفَظُ فی وُلْدِهِ»، سَرْعانَ ما اَحْدَثْتُمْ وَ عَجْلانَ ذا اِهالَةٍ، وَ لَكُمْ طاقَةٌ بِما اُحاوِلُ، وَ قُوَّةٌ عَلی ما اَطْلُبُ وَ اُزاوِلُ.
✨آنگاه خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها رو به سوی انصار كرده و فرمودند:
👈🏻ای گروه نقباء، وای بازوان ملت،ای یاوران دین!
⁉این سستی در برابر حق من و به خواب زدن در برابر ظلمی که به من شود،از چه روست؟
⁉ آیا پدرم پیامبر اکرم صلی الله
علیه و آله و سلم نمیفرمودند:
✨احترام و رعایت مرد،احترام و رعایت حال فرزندان اوست»؟
😠در بدعت گذاری سرعت گرفتید و چه به شتاب پیش رفتید؟ و چه با عجله این بز لاغر، آب از دهان و دماغ او فروریخت،
👈🏻در حالیکه شما بر پیگیری خواسته من قادر و توانا هستید.
ادامه دارد..
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
✨خطبه فدکیه قسمت بیست و دوم
☝🏻شکایت از سکوت انصار
اَتَقُولُونَ ماتَ مُحَمَّدٌ؟ فَخَطْبٌ جَلیلٌ اِسْتَوْسَعَ وَ هْنُهُ، وَاسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ، وَ انْفَتَقَ رَتْقُهُ، وَ اُظْلِمَتِ الْاَرْضُ لِغَیبَتِهِ، وَ كُسِفَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ انْتَثَرَتِ النُّجُومُ لِمُصیبَتِهِ، وَ اَكْدَتِ الْامالُ، وَ خَشَعَتِ الْجِبالُ، وَ اُضیعَ الْحَریمُ، وَ اُزیلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَماتِهِ.
⁉آیا میگوئید که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله وسلم از دنیا رفت و این امر به پایان رسید؟
😔بلی، اتفاقی بزرگ بود که در پی آن حادثه،شکافی بزرگ به وجود آمد و رخنه ای عظیم پدیدار شد.
🌘با رفتن آن جناب زمین را ظلمت فرا گرفت و ستارگان در کسوف رفتند.
💠آرزوها بی خیر شد،
⛰کوه های سر بر افراشته سربزیز و حریم ها ضایع شد.
✅حرمت ها پس از درگذشت او ریخت.
ادامه دارد...
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
✨خطبه فدکیه قسمت بیست و سوم
☝🏻شکایت از سکوت انصار
✨فَتِلْكَ وَاللَّـهِ النَّازِلَةُ الْكُبْری وَ الْمُصیبَةُ الْعُظْمی، لامِثْلُها نازِلَةٌ، وَ لابائِقَةٌ عاجِلَةٌ اُعْلِنَ بِها، كِتابُ اللَّـهِ جَلَّ ثَناؤُهُ فی اَفْنِیتِكُمْ، وَ فی مُمْساكُمْ وَ مُصْبِحِكُمْ، یهْتِفُ فی اَفْنِیتِكُمْ هُتافاً وَ صُراخاً وَ تِلاوَةً وَ اَلْحاناً، وَ لَقَبْلَهُ ما حَلَّ بِاَنْبِیاءِ اللَّـهِ وَ رُسُلِهِ، حُكْمٌ فَصْلٌ وَ قَضاءٌ حَتْمٌ.
☝🏻بخدا سوگند که این مصیبت بزرگتر و بلیه عظیمتر است،
😭 که همچون آن مصیبتی نبوده و بلای جانگدازی در این دنیا به پای آن نمیرسد،
📖 کتاب خدا آن را آشکار کرده است،
📖کتاب خدایی که در خانههای تان، و در مجالس شبانه و روزانهتان، آرام و بلند، و با تلاوت و خوانندگی آن را میخوانید،
👈🏻 این بلائی است که پیش از این به انبیاء و فرستاده شدگان وارد شده است، حکمی است حتمی، و قضائی است قطعی
ادامه دارد...
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5971863248666888080.mp3
21.37M
#بشنوید
مناجات شنیدنی 👌
ویژه مداحی های امام زمان(عج)
( با هق هقم به سمت تو... )
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
]
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
با هق هقم به سمت تو یا رب دعا کنم تا درد تـوبـههـای شـکـسـته دوا کـنم
برگـشتهام به سوی تو یا ایها العـزیز تا کـیـل بیپـنـاهی خـود را گـدا کـنم
دنـیـا اذان عـاشـقیام را شنـیده است بـایـد بـه مـهــربـانیتـان اقـتـدا کـنـم
دلـتـنگیام عـزیـز دلـم داده جـرأتـی تـا بـر لـبـم حـکـایت نـام تو را کـنـم
خواب از سرم پریده، هوایم پریدن است ای خوش دمیکه قصد سفر تا شما کنم
این اشک ها که قابل درگاهـتان نبود بـایـد بـسـاط روضـۀ سـقـا بـپـا کـنـم
افـتـاده دست بر ورق خـیـس کـربلا باید عـمـود خـیـمـۀ دل را جـدا کـنـم
بی شک گناه دفـتر من پاک میشود وقـتـی لبـاس هـیـأتـیام را صدا کـنم
من روزهام به یـاد لـبـان حـسین بود این روزه را به روضۀ مکشوفه وا کنم
شاید که بیادب شده این بندهات ولی با « یاحسین » کـار تو را یا خدا کنم
باران لطف؛ حـق دلم نیست، واقـفـم این شِکـوه جز کنار تو اما کجا کنم؟
من خستهام از این که خودم بودم و خودم یک دم مرا ز بـند خـودمها رهـا کنم
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها
▪️▪️▪️▪️▪️
مادر امشب زینبت را ناز کن چشمهای بسته ات را باز کن
یا مکن مادر از این خانه سفر یا که زینب را به همراهت ببر
زینب چهار ساله دوید دامن بابا را گرفت صدا زد : بابا مادرمان را کجا می بری ؟ خدا نکند یک مادر جوانی درخانه جان بدهد بیش از همه بچه های خانه می سوزند ، گریه می کنند، مادر مادر می گویند .
شب بود گل خانه ی ما را بردند بی جان تن جانانه ی مارا بردند
آهسته در سوخته را وا کردند خاکستر پروانه ی ما را بردند
قربان آن بدنی که علی شبانه غسل و کفن کرد .
من از شما می پرسم که آیا دیده اید مردی خودش خانمش را دفن کند . بدن زن را که می خواهند دفن کنند دو محرم باید باشد که یکی بالای قبر و یکی داخل قبر ، امیر المؤمنین یک محرم فاطمه بود .
فرمود : وقتی که بدن را سرازیر قبر کردم دیدم دو دست مثل دستهای پیامبر نمایان شد همه بگوئید یا زهرا
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
حسن تب دارد و در خواب گوید
نزن سیلی ستمگر درد دارد
به امام صادق علیه السلام عرض كردند آقا ، انسیة الحوراءچیه ؟ چه ویژگی ِ داره كه به مادرتون زهرا میگن: انسیة الحوراء، حضرت حالشون یه جوری شد،فرمودند: ببین فقط همین قدر بهت بگم،حوریه كه مادر ما خانم همه ی اوناست، ویژگی هایی داره،من جمله اینقدر لطیف خدا آفریدش، اینقدر خداوند عالم این موجود ِ نورانی و آسمانی رو لطیف آفریده كه،اگه برگ گلی ، جدا شه بشینه روی صورتش ردش می مونه.
برو گم شو تو از دور و بر من
چه می خواهی زجان مادر من
اون نامرد هی میاد جلو مادر میره عقب،كار به جایی رسید آقا بال می زد.
نزن كه مادرم از پا نشسته
نزن كه مادرم پهلوش سكشته
آی مادرم،مادرم،مادرم
یه عالمه زخم،یه عالمه دود
یه عالمه هیزم،یه یاس ِ كبود
خدایا ببین شكستن این ها
حرمت ها رو چه زود
*
این روضه رو مرحوم علامه ی امینی نقل میكنه:امام حسن میگه :هرجوری بود از كوچه اومدیم،زیر بغل های مادر رو گرفت بلند كرد،مادر بیا بریم میكشن تو رو، این خیلی بی حیاست،این خیلی نامرد ِ،هر جوری بود علامه ی امینی میگه:اومدن خونه،تو حجره، بی بی تو همین حس و حال یه وقت نگاهش افتاد به حسنش، دید این بچه یه گوشه نشسته،این زانوهاش رو بغل كرده،سرش رو روی دستاش گذاشته،گاهی همین جوری زیر چشمی صورت مادر رو نگاه میكنه، دوباره باز سرش رو میذاره روی صورت،فضه رو بی بی صدا زد:فضه،جانم بی بی،فضه برو برام یه روسری بزرگ بیار، دیگه رو گرفتن آغاز شد.
*
می لرزه صداش،میسوزه تنش
چه قدر میون كوچه ها زدنش
زیر ِ پاها بود،گمونم انگار نمی دیدنش
دیدم شده پُر رد ِ پا ،چادر و پیرهنش
دانلود
@roze_daftari
#کانال روضه دفتری
|⇦•سخته حتی تصور کرد...
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج مجتبی رمضانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
سخته حتی تصور کرد
مادر آه بکشه از درد
نبینی ای کاش
که بلرزه مادر پاهاش
نبینی که نامحرما
راه مادر و سد کنند
خدا کنه نبینی که چادرشو
لگد کنند
خدا کنه دروغ باشه...
درد و هیچ کی نفهمیده
اما چشم حسن دیده
دیده که مادر
سیلی خورده برا حیدر
با چیزایی که دید حسن
یه شبه شده مو سفید
خدا برا کسی نخواد
غمی رو که حسن چشید
خدا کنه دروغ باشه...
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#حاج_مجتبی_رمضانی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
amezani-zamine4.mp3
1.09M
|⇦•سخته حتی تصور کرد...
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج مجتبی رمضانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
ذکر توسل و روضۀ شام غریبان حضرتِ صدیقۀ طاهره زهرایِ مرض... ع...ل سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه با نوایِ حجت الاسلام محسن مهدوی.mp3
4.09M
روضه غسل ودفن حضرت زهرا سلام الله علیها
حجت الاسلام مهدوی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
روضه غسل خانم حضرت زهرا😭😭😭😭
روضه غسل و دفن حضرتِ زهرایِ مرضیه(س)؛ حجت الاسلام محسن مهدوی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
پرستویِ مهاجرم، چرا زلانه می روی؟
اگر ز لانه میروی، چرا شبانه می روی؟
قرارِ من، شَکیبِ من، مهاجرِ غریبِ من
فدای غربتت شوم، که مخفیانه می روی
حیاتِ جان، امیدِ دل، علی بُود ز تو خِجل
که با کبودیِ بدن، زتازیانه می روی
کبوترِ شکسته پر، مرا به همرهت ببر
چرا بدونِ جُفتِ خود، ز آشیانه می روی
چهار طفلِ خون جگر، زنند از غمت به سر
تو بر زیارتِ پدر، چه عاشقانه می روی
اَلا به رُخ نشانه ات، مگر شکسته شانه ات
که مویِ زینبین خود، نکرده شانه می روی
فتاده بر دلم شرر، که تو در این دلِ سَحَر
ز همسرت غریب تر، برون زخانه می روی
َبدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها رو امیرالمؤمنین داره غسل میده، اسماء بِنتِ عُمَیس میگه من از چاه آب می آوردم، رو بَدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها آب می ریختم، علی بدنِ فاطمه رو غسل میداد، اسماء میگه رفتم دوباره از چاه آب بکشم، دیدن علی صدایِ فریادش بُلَند شده، برگشتم اومدم، دیدم سر به دیوار گذاشته، داره داد میزنه گریه میکنه، اومدم جلو، آقاجانم! مگه خودتون نفرمودید: آروم آروم گریه کنید، همسایه ها صداتون رو نَشنَوَن؟ فرموده باشند: اسماء این روشنایی رو بیار جلو، بیا ببین پهلویِ زهرام شکسته، صورتِ فاطمه کبوده، بازوش رو شکستن.
امیرالمؤمنین دست از غسل دادن کشید، اما من یه غسّال دیگه هم میشناسم، موقع غسل دادن دست از غسل دادن کشید، کجا؟ زهرایِ سه ساله رو تویِ خرابۀ شام داشتن غسل میدادن، یه وقت دیدن، اون زَنِ غساله دست از غسل دادن کشید، گفت: من این بدن رو غسل نمیدم، چرا؟ بی بی جان! همین که لباس های این بچه رو دَر آوردم، خواستم بدنش رو غسل بدم، دیدم همه جایِ بدن این بچه سیاه و کبوده، می ترسم مرضی که این بچه داشته منم بگیرم، من این بدن رو غسل نمیدم، بی بی زینبِ کبری سلام الله علیها فرمود: آی زنِ غساله! بخدا از کربلا تا اینجا اینقدر این بچه رو زدن، ای حسین.
نَم نَم داره بارون میآد
داره برام مهمون میآد
خرابه بویِ خون میآد
وای وای
داره از راهِ دور میآد
تو طبقی از نور میآد
از سَفَرِ تنور میآد
وای وای
دیدن این تشت رو گذاشتن جلویِ این بچه، دست بُرد، سر رو از تشت برداشت، نگاه کرد دید خدا سَرِ بُریدۀ بابا؛ سَرِ بُریده رو برداشت، شروع کرد با بابا حرف زدن.
آروم آروم از طبق بیا کنارم
سر رو سَرِت بذارم
حرفِ نگفته دارم
وای وای
چیه حَرفِ نگفته ات؟
چند شبه بابا یه لقمه نون نخوردم
اسم تو که می بردم
فقط کتک می خوردم
وای وای
بابا! هر وقت صدات زدم کتکم زدن، بابا! هر وقت صدات زدم، تو صورتم سیلی زدن، بابا! هر وقت گریه کردم بهم تازیانه زدن، بابا
نبودی و اسیر شدم
بسته به یک زنجیر شدم
یه شبِ پیرِ پیر شدم
وای وای
یکی زد و همه ام زدند
لگدِ مُحکمم زدند
حالا هر کجا صدایِ منو می شنوی صدات رو بلند کن، یاحسین.
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
بعد از تو ،مدینه و سكوت و حسرت
مدینه و غروب و غربت
آه،علی و روزگار غم ها
علی و خاطرات زهرا
ای بهار من خدانگهدار
قرار من خدا نگهدار
دیگه داره خداحافظی میكنه،یكبار خودش خداحافظی میكنه،هی به این بدن نگاه میكنه،جواب پیغمبر رو چی بدم؟هی سر به دیوار میگذاره موقع غسل، های های گریه میكنه،یه وقت هم میگه بچه ها بیایید خداحافظی كنید،دیگه مادر رو نمی بینید.
فاطمه بی تو بی سپاهم
فاطمه بی تو بی پناهم
بعد از تو، نه همدمی نه غم گُساری
نه صبر و طاقت و قراری
آه، از آسمون بی ستاره
شب علی سحر نداره
ای تموم دل خوشیه حیدر
پناه من پس از پیمبر
فاطمه بی تو بی سپاهم
فاطمه بی تو بی پناهم
شب شام غریبان بی بی است،میشه ما بریم شام غریبانی مدینه،دست جمع،اونجا بشینیم بین الحرمین،عزاداری كنیم،چی میخوای بگی به مدینه
مدینه، قسم به غربت بقیع ات
به عطر تربت بقیع ات
ما، غریبه های آشناییم
همسایه ی امام رضاییم
باز میون بین الحرمینت
میپرسیم از مادر عباس
كو قبر مادر حسینت
شب آخر است
نمی دانم چرا هر وقت از یاس می خوانم
كنار یاس قدری روضه ی عباس میخوانم
می آید، صدای العطش دوباره
رفته عمو كه آب بیاره
وای، بارون سنگ اگه بباره
اگه كه مشكش بشه پاره
وای، تموم بچه ها میدونند
قول عمو نشد نداره
وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
خوشبحال لب اصغر كه تو سقا شده ای
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین