eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📋 جان داد وقتی باغبان خسته فهمید (بخش اول صوت) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جان داد وقتی، باغبان خسته فهمید یک لشگر از روی گل باغش گذر کرد با اکبر او نیزه کاری کرد مثلِ کاری که با پهلوی زهرا میخ در کرد می ریخت بیرون از دهانش لخته ی خون حال پسر،حال پدر را مُحتضَر کرد *تا اومد بالا سر جوونش هرچی صدا میزنه ولدی! جوابشو نمیده. گفت علی جان ! تاحالا نشده بود صدات کنم جوابمو ندی. من حسین ام. یه روزیم علی اومد بالا سر زهراش هرچی صدا زد فاطمه جان! دید جوابش رو نمی ده. گفت زهرا جان ! من علی ام چرا جوابمو نمی دی؟ پاشو نگاه کن همه دارن بهم میخندن. علی جان!پاشو نگاه کن همه دارن هلهله میکنن کف میزنن.* بالای جسم اکبر خود داد می زد زینب که آمد کار اورا سخت تر کرد پیش جوانش داشت جان می داد اما محض حجاب خواهرش صرف نظر کرد *حسین جان! پاشو نگاه کن نامحرم ها دارند منو نگاهم میکنن. ابی عبدالله هم یه نگاه به علی اش کرد. (اون عالم بزرگوار تا به اینجای روضه رسید؛ گفت میخواهید بگم با علی چیکار کردن؟ اینکه میگن ابی عبدالله عبا آورد؛ عباشو پهن کرد دید یه نفری نمیتونه؛ صدا زد آی جوونهای بنی هاشم بیایید... آخه هر جای بدن رو برمیداشت؛ می دید یه نفری نمیشه؛ اهانت به بدن میشه. یه نفری نمیتونه بدن رو برداره؛ فلذا صدا زد «جوانان بنی هاشم بیائید علی را بر در خیمه رسانید»* تا جایی ک یادمه، چشم تو نیمه باز نبود پاهات هیچ موقع جلوی پدرت دراز نبود حالا دارم التماست، میکنم پا نمیشی اونقدر زیاد شدی، که رو عبا جا نمیشی
📋 رو عبا جا نمی شی (بخش دوم صوت) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حواست هست پسرم که چی آوردی سر من من وسط وایسادم و تو ریختی دور و بر من مثل یه تسبیح بی نخی پراکنده شدی واسه گریوندن من وسیله خنده شدی پشت این نخلا تموم کوفیا منتظرن تیکه تیکه تنت رو میخوان غنیمت ببرن هرچی رو زمین بوده از بدنت دست منه دو سه تا تیکه هنوز دست سپاه دشمنه نه میشه این بدن رو رها کنم نه بمونم تو رو از کجا باید پیدا کنم نمی دونم
📋 موذن حرم میری میدون (بخش سوم صوت) (ع) (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ موذن حرم میری میدون شبه پیمبرم میری میدون نمی شه باورم جلوی چشمام علی اکبرم میری میدون برو که دست حق به همراته پشت سرت دعای باباته برو ولی بدون که تا میدون نگاه من به قد و بالاته یه رحمی کن به اشک بابات و آهسته بردار قدم هات رو دارم اون لحظه رو می بینم که روی خاک ها میکشی پات رو به هر طرف تنت رو می بینم این جسم پرپرت رو می بینم به هرکجا که رو کنم علی یه عضو پیکرت رو می بینم یه عده بی حیا تو رو کشتن با سنگ و عصا تو رو کشتن یه عده هم به قصد قربت و رضایت خدا تو رو کشتن به زیر دست و پا کشتن بانیزه بی هوا تو رو کشتن *اینجا یه نیزه بی هوا تو پهلوی علی اکبر زدن ؛پشت در خونه هم اون نامرد تو نامه ای که برا معاویه نوشته میگه: میشنیدم صدای نفس های فاطمه رو. ولی آنچنان لگد به در زدم...* ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1401091717.mp3
11.04M
شور | رو گونم سرازیر میشه شام شهادت‌‌ حضرت‌ زهرا سلام‌الله‌علیها پنج‌شنبه۱۷آذر۱۴۰۱ | ۱۳جمادی‌الاولی۱۴۴۴ مداح : کربلایی حسین طاهری @majmaozakerine
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام) اولین وفعال ترین گروه درایتا👌😍 🔹درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹ با توکل به نام زیبایت یاالله 🌸روزمان را با نام زیبای تو ✨آغاز می کنیم، 🌸هر قدم، با تو ... ✨و به مدد تو گام بر می داریم 🌸تا در هر لحظه از زندگی ✨راهنما و دستگیرمان باشی.. 🌸 بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ ✨ الهی به امید لطف و کرم تو 🍃🌸🍃
بقیع بقعه ندارد ولی بقا دارد ضریح و صحن ندارد ولی صفا دارد برای گنبد و گل دسته که نیامده است گدا به خانه ی ارباب التجا دارد کنار صحن و سرای پیمبر اکرم خرابه بودن آن آستان “چرا” دارد به احترام امامان شیعه در آنجا اگر مدینه بسازیم باز جا دارد جبین بسای به خاک درش که این درگاه به قدر چشم همه خلق توتیا دارد به جبرئیل کند فخر از سعادت خویش کبوتری که در آنجا برو بیا دارد کجا رواست که قبرش غریب و ساده شود کسی که در همه تاریخ آشنا دارد بقیع و غربت آن را چه خوب می فهمد دلی که انس به گل دسته ی رضا دارد به خط خون به سر کوچه ی بنی هاشم نوشته اند که “یک دست هم صدا دارد” به خاکبوسی آن آستان مرا ببرید که این گلوی رمق دیده عقده ها دارد شاعر: سید روح الله مؤید @majmaozakerine
1_2410733277.mp3
7.89M
کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد ازهمان شب که علی تابوت رابرشانه برد زائر زهرا شدن جز نیمه ی شبها نشد بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پانشد سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغانشد هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد آخرش این خاک ایوانش طلایی میشود گنبد و گلدسته ها ی باصفایی میشود این حرم با چار گنبد میشود بیت الحسن هرکسی اینجا بیاید مجتبای می‌شود پنجره فولاد اینجا چه قیامت میکند واقعا اینجا عجب دارشفایی میشود نقشه ی این صحن را باید که از زهرا گرفت هر چه رامادر دهد به چه بنایی میشود حتم دارم ساخت وسازه حرمهای بقیع از همان لحظه که آقا توبیایی میشود می‌رسد روزی با دستان پر مهر شما از رواق وصحن اینجارونمایی میشود آخرشم من مطمئنم این گره وا میشود این حرم زیباترین تصویر دنیا میشود هر چه خواندم دربقیع از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد راه مارا بسته بودن هر چه من میخاستم تاروم در پیش قبر مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ از روضه هایم روضه زهرا نشد اینکه حسینی شدم حواله زهراست لطف قدیمی و چند ساله زهراس سوز دل واشک اه دست خودم نیست میشه عوض گریه ها وناله های زهرا فاطمه خود مرثیه سرای حسین است میهن ماخاک کربلای حسین است @majmaozakerine
هدایت شده از روضه دفتری
روضه حضرت زهرا (س) بعد شهادت دلا بیا به سرای علی سری بزنیم به خانه ای که درش سوخته دری بزنیم خبر رسیده که این روزها علی تنهاست بیا به خانه ی بی فاطمه سری بزنیم نشد برای مریض علی گلی ببریم بیا گلاب اشک به افتاده بستری بزنیم کسی به گرد یتیمان او نمیگردد بیا به شیوه ی پروانه ها پری بزنیم کنون که جان علی خفته است در دل خاک بیا زخونابه برخاک گوهری بزنیم ( اصبغ ابن نباته میگه نیمه شب بود همسرم منو از خواب بیدار کرد گفت ببین خانه علی چه خبره - چرا این بچه ها امشب اینقدر گریه میکنن - گفتم زن شب از نیمه گذشته این بچه ها مادر از دست دادن - یه ساعتی میگذره آرام میشن - گفت نه - تو مادر نیستی نمیدونی بی مادری چقدر سخته - برو برام یه خبری بیار - میگه اومدم تا در زدم گریه ی بچه ها قطع شد - امیر المومنین دم درآمد - تا چشمش به من افتاد فرمود اصبغ مارو ببخش تا فاطمه بود خودش - حالاهم بچه هاش نمیزارن شما استراحت کنید - گفتم نقل این حرفها نیست چرا این بچه ها امشب اینقدر گریشون طولانی شده - به آستانه ی در نشست - فرمود یه شب من گریه میکنم حسنین دورم میگردن - یه شب زینبین گریه میکنن منو حسنین دلداریشون میدیم - یه شب حسن گریه میکنه منو زینبین و حسین غمخواریش میکنیم - اما هروقت حسین بهانه مادر میگیره همه ما بیقرار میشیم) ----- همرنگ صورت تو شده رخت ماتمم این جامۀ من است که باید به بر کنم مادر بیا دوباره مرا دراُحد ببر تا حمزه را زغربت بابا خبر کنم   @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab2Fatemieh1-1401[03].mp3
4.49M
بی تو چه کند مولا؟ یافاطمه الزهرا! افــــتاده علی از پا، یافاطـمه الزهرا! وقت ست که از رحمت،دستی زعلی گیری افــــتاده ز پا مــولا، یافاطمه الزهرا! بعد از تو علی از پای افتاد و ز غم خو کرد با خــــانه نشینی‏ها، یافاطمه الزهرا! رفتی و علی بی تو بیت الحزنی دارد پر ناله و پر غـــوغا، یافاطمه الزهرا! چومحرم رازی نیست، باچاه سخن گوید تنهاســـت علی تــنها یافاطمه الزهرا! شب ها به مزار تو،می‏گرید ومی‏سوزد چون شمع ز سر تا پا، یافاطمه الزهرا! برخاک مزار تو،خون ریخت به جای اشک از دیده‏ی خـــون پالا، یافاطمه الزهرا! بر خرمن جان او، چون شعله شرر می‏زد می‏ریخت چو آب اَسما،یافاطمه الزهرا! دامان علی از اشک پر کوکب و اختر شد در آن شـب محنـــت‏زا، یافاطمه الزهرا! هم وصف تو ناممکن، هم قدر تو نامعلوم هم قـــــبر تو ناپیــدا، یافاطمه الزهرا! @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.سنگین مادر سادات بنفس آرمین غلامی (مجنون) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اسما میگه من اب میریختم. فَلما جنَ اللیل غَسّلها بِماء الجنّه.. ملائکه هم دارند بدن رو برمیگردونن... یه وقت دیدم.. فَبَکاءُ ابوالحَسَن..بُکاءًطویلا... ... زیر پیراهن..علی چی دیده...قطعا چیزی ندیده بود...اما.وقتی داره دست میکشه و میده.. مرد جنگه..زخم های کاری دیده...فقط همین نقل شده تو تاریخ... تا دستم رسید به ورم کرده زهرا.... وقتی رسید.قصه به اینجا..شعر من ایام خانه داری شروع شد حال این روزای بی بی دو عالم اینه.. باکیة العین کمک کن ما هم..اذن گریه داشته باشیم... علما اسم فاعله..یعنی نه یه بار نه یه روز.. ..مازالت بعد ابیها باکیة العین محترقة القلب و....... یُغشا... عَلیها ساعَتاً بَعدَ ساعت... یعنی دم به دم از حال میرفت... یه لحظه به اومد... دید بالا سرشه.. نمیدونم تو چشمان امیر المومنین چه دید.. فرمود .... ابک لی یا ابالحسن وابک للیتاما جان برا منو بچه یتیمام گریه کن... اما ولا تَنسَقطی لَلعِدا...بِطف العراق... امیر المومنینم گریه کرد.. زبان حال رو بگم...گفت... خانم شده پاییز بهار منو تو.. غم و ست که کنار من و تو.... برو ولی کن .. ته ..قرار من و تو... حسین.... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️.
ازچه بین در و دیوار زمین گیر شدی بالگدبود به اصرار زمین گیرشدی حبس گشته نَفَس و خون ز سره سینه دمید از فرورفتن مسمار زمین گیرشدی حادثه بودکه رخ داده در آن کوچه تنگ از نهان کردن رخسار زمین گیرشدی نتوانی که زنی شانه به موی زینب از قنوتت به شب تار زمین گیرشدی همه گویند دگر رفتنی هستی بانو پی این وعده دیدار زمین گیرشدی می زنی خنده به تابوت پس از دیدن آن درپی وعده ی گفتار زمین گیرشدی غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
یک تن نبوده تارسد مادر به دادت زودی رسیده پشت درحیدر به دادت درگیرگشتی بین کوچه با مغیره زینب رسید با چشم های تر به دادت دربین کوچه دست مردی رفت بالا دیوارکوچه میرسد مادر به دادت خون می چکد از گوش تو درکوچه مادر اشگ حسن گویارسد دیگربه دادت یکباره مادر دیده ام در شعله ور شد مادر رسددرشعله هامعجر به دادت دیوارودرمیسوخت، معجر سوخت یکبار آمدپدر در پشت در دیگر به دادت در ازدحام لشگری نامرد بودی فضه میان در رسدمادر به دادت آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
دود وصدای آتش ازآن در رسیده است بابابیاکه ناله‌ ی مادر رسیده است صبر علی ببین ، که چه آمدبه خانه اش مامورصبر بود وستمگر رسیده است درکوچه هاارازل و اوباش آمدند دشمن برای کشتن مادر رسیده است در را شکست مردک ولشگر به خانه رفت ازخانه وای وای پیمبر رسیده است طوری زدند فاطمه شدنقش بر زمین ملعون نزن که ناله‌ ی حیدر رسیده است حیدربه کوچه رفت وهمه غرق درفرار آوای یاعلی مدد از در رسیده است دامن کشان بسوی علی رفته فاطمه از بس غلاف تیغ مکرر رسیده است آمدبه گوش، گریه‌ ی در آهه میخ در زینب به گریه گوشه آن در رسیده است دربین کوچه فاطمه سر بر ولی دهد این ارث مادرانه به نوکررسیده است غلامی (مجنون کرمانشاهی
مولاتى یازهرا علیها السلام🌹 مادرپهلوشکسته روی ديوار اوفتاد بین کوچه دستهای مادر از كار اوفتاد ضربه سنگين بودودرکوچه زمینگرش نمود غنچه اي افتاد،گل پژمرده شد،خار اوفتاد فاطمه گشته فدایی و فداي يار شد اوبه پای يارخود در اوج ايثار اوفتاد بین کوچه دست و پهلويش چرا مجروح بود ناگهان او روبروي جمع اشرار اوفتاد روزهاي آخرش بود وبه زحمت راه رفت راه رفتنها برايش بود دشوار،اوفتاد ✋ ✍آرمین غلامی (مجنون )