❣﷽❣
🌾#بازگشت_کاروان_به_مدینه
من که بر گشته ام از کرب و بلا
هست در صحن دلم روضه به پا
منکه بی یار و حبیب آمده ام
به مدینه چه غریب آمده ام
دیده ام داغ همه همسفران
شده ام همسفر خونجگران
دیدگانم که زغم گریانند
روضه خوان بدنی عریانند
بدنی که سر او بر نی بود
پای آن سر شده چهره کبود
بدنی که موی من کرد سپید
زخم و داغ از سم مرکب ها دید
آنکه شد پیر غم این دوران
اشک او کرد عدو را خندان
بیشتر از همه من رنجیدم
داغ یک غافله یوسف دیدم
گر قد و قامت من خم گشته
داغ بر دوش محرم گشته
من که پیغمبر عاشورایم
خجل از مادر خود زهرایم
چونکه از یوسف خونین بدنش
درکفم هست فقط پیرهنش
دلم از غصه یارم تنگ است
آه سوغات سفر خونرنگ است
منکه از داغ حسین افسردم
کاش در کرب و بلا می مردم
(جواد حیدری)
@majmaozakerine
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
🏴#بازگشت_کاروان_به_مدینه
🏴 سوگواری ام البنین(س) برای فرزندان
پس از واقعه کربلا بشیر به فرمان امام سجاد(علیه السلام) وارد مدینه شد تا خبر بازگشت اسرای آل الله(ع) را بدهد، در راه ام البنین(س) به بشیر برخورد فرمود:
ای بشیر از امام حسین(ع) چه خبر داری؟
بشیر گفت: ای ام البنین خدا تو را صبر دهد که عباست کشته شد.
ام البنین(س) فرمود: از حسین مرا خبر ده.
بدین گونه بشیر خبر شهادت یک یک فرزندانش را به او داد اما ام البنین(س) پیاپی از امام حسین(ع) خبر می گرفت و می گفت فرزندان من و آن چه در زیر آسمان است فدای حسینم باد و چون بشیر خبر قتل آن حضرت را به او داد صیحه ای کشید و گفت: ای بشیر رگ قلبم را پاره کردی! و صدا به ناله و شیون بلند کرد...
معاویه بن عمار از امام صادق (ع) روایت کرده که ام البنین به بقیع می رفت و بر پسران خویش شیون می کرد، ناله ای غم انگیز و جانگداز که مردم بر گرد او جمع می شدند و گوش می دادند و گریه می کردند. حتی مروان هم که از بزرگ ترین دشمنان خاندان رسالت بود می آمد و زاری او را می شنید با آن سنگدلی گریه می کرد.
📚منبع:
اصفهانی؛ مقاتل الطالبیین؛ ص ۸۵
https://eitaa.com/manbarmajma
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از روضه دفتری
4_5951703148920834346.mp3
1.85M
❣﷽❣
➖#بازگشت_کاروان_به_مدینه
➖#آقای_فطرس
➖#سنتی
#زنجیرزنی
@roze_daftari
ندارد چشم من سویی ندارد پای من قدرت
بیا مادر سر راهم که بر می گردم از غربت
گلم از من جدا مانده
دلم در نینوا مانده
وجودم مبتلا مانده
حسینم کربلا مانده
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
چه سوغات سفر مادر ز فرزندت من آوردم
ببین خونین ببین گلگون همان پیراهن آوردم
به فرزندت جفا گشته
لبِ تشنه فدا گشته
اسیر کینه ها گشته
جدا سر از قفا گشته
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
چهل منزل اسیری و چهل منزل کتک خوردن
چهل منزل به پای سر به روی نیزه ها مُردن
تمامی یه طرف مادر
امان بزم و طشت زر
امان از خواهری مضطر
لب و چوب و شراب و سر
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
(حسن ثابت جو)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
🌟💫🌾💫
💫🌻🌼
🌾🌼
💫
روضه و گریز امام حسن علیه السلام
#گریز_روضه_امام_حسن_ع
#امام_حسن_ع
📜 صاحب (کشف الغمّه) از کتاب (حلیة الاولیاء) روایت کرده است که روزی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم حضرت حسن علیه السّلام را بر دوش خود سوار کرد و فرمود هر که مرا دوست دارد باید که این را دوست دارد، و از ابوهریره روایت کرده است که میگفت هیچ وقت حسن علیه السّلام را نمی بینم مگر آنکه اشک چشمم جاری میشود و سببش آن است که روزی حاضر بودم در خدمت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم که حضرت حسن علیه السّلام دوید و آمد تا در دامان حضرت پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم نشست، پس آن حضرت دهان او را باز کرد و دهان خود را به دهان او برد و میگفت:
خداوندا! من دوست میدارم حسن را و دوست میدارم دوست او را و این را سه مرتبه فرمود.(١)
👆جا دارد عرض كنيم يا رسول الله با بوسه بر اين لبها كه شما بر آن بوسه مي زديد خواستيد حرمت آنرا به ديگران گوشزد كنيد ، اما مى دانيد چه گذشت بر اين لب و دهان ؟
راوي مي گويد ، دشمنان ايشان
بارها به امام كريم ما سم خورانده اند . و هر بار از آن رهایی مییافت ،
اما امان از سم مرتبه ی آخر .
روايت داريم سم به قدری شدید بود که پارهای جگر امام از گلویشان خارج شد. (٢)
📚 منابع
١- دانستنيهاى كريم اهل بيت عليه السلام
به نقل از
ترجمه (کشف الغمه) ٢/١٤٠، (حلیة الاولیاء) ٢/٣٧
٢- دانستنی های کریم اهل بیت علیه السلام
به نقل از (مناقب) ابن شهر آشوب جلد٤ صفحه ٣٤
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
شهادت امام حسن (ع)
⚫️⚫️⚫️⚫️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دلی دارم گرفتارِت حسن جان
گدای کوچه بازارتِ حسن جان
دلم دردِ هزاران شعله ی آه!
لبم زخمیِ گفتارِ ت حسن جان
ز بس که مِهرِ او در سینه دارم
جهانم رنگِ رخسارِ ت حسن جان
اگر سر را دهم در مسلخِ او
هنوز این تن بدهکارِ ت حسن جان
بیا ای دل بنال از غربتِ او
که این غم کی سزاوارِ ت حسن جان
دلِ شیدای من بی تابِ رویش
گداست امّا خریدارِت حسن جان
هزاران جانِ نا قابل نثارِ
فقط یک روی دیدارِت حسن جان
خوشا بر من سرا پای وجودم
دو عالم عبدِ دربارِت حسن جان
تمامِ هست و نیستم نذرِ عشقِ
دو دستانِ علمدارِ ت حسن جان
به تا روزی که در قبرم گذارند
دلم مرهونِ ایثارِ ت حسن جان
عرب بادیه نشینه، تبلیغات بدی در مورد امام حسن (ع) شنیده، اومد مدینه دنبال خونه ی امام حسن (ع) می گشت تو کوچه ی بنی هاشم امام حسن پیدا کرد، گریبان گرفت، محکم چسبوند به دیوار چشم تو چشم امام حسن، شروع کرد گفت، هرچی لایق دشمن بود گفت و گفت، تموم شد حرفاش، وایساد جواب بشنوه، آقا امام مجتبی یه نگاهی تو صورتش کرد، فرمود: غریبی، سرش شل شد، فرمود: گرسنه ام هستی، دستاش شل شد، فرمود: تو راه موندی، بیا بریم خونه ی ما غذا بخور، پاهاش شل شد رو زانوهاش نشست، آقا امام حسن خواست بلندش کنه، تا دولا شد دید افتاد رو پای امام حسن، گفت: آقا یه حرف هایی میزنن، لال بشم، من دیگه از این حرفا نمی زنم، از این به بعد، هرکی حرف بزنه خودم جگرش پاره میکنم...
من گدای همیشه محتاجم
تا امام چو مجتبی دارم
از مدینه ست، از دعای حسن
من اگر شور کربلا دارم
چشم من بی دلیل ابری نیست
در گلو بغض بی صدا دارم
سینه ام گر گرفته میسوزد
بین این سینه شعله ها دارم
من دچار غم حسن شده ام
غصه دار غم حسن شده ام
درد دلش به عباسش نمی گفت، چرا؟ آخه عباس دلش طاقت نمی آورد درد دلش گوش کنه، یه ضرف دلی مثل ابی عبدالله می خواست، بعضی وقتا دو تایی می نشستن براش روضه می خوند تو کوچه رو نبودی...
گفت آقا جان دیر برسی حسینت یه نفر داره می کشه، دوید امام مجتبی تو کوچه، دید ابی عبدالله نانجیبی رو زمین خوابونده، روسینه اش نشسته و شمشیر دستشه همه میگن حسین جان رهاش کن، رهاش نمی کرد، اومدم دستش گرفت؛ حسینم، جان مادر این مرد رو رها کن، شمشیر از دستش افتاد، داشتن بر می گشتن امام مجتبی گفت: چی شد؟ گفت: داداش اینقدر ناسزا به بابام گفت، فرمود: من چی بگم پای منبر...
ساکت از ضعف پیکرت هستی
فکر افتادن پرت هستی
دست هایت چقدر می لرزد
در نفس های آخرت هستی
گفته بودی که تشت را ببرد
چقدر فکر خواهرت هستی
تن تو تیر می خورد وقتی
پیش چشم برادرت هستی
تکه ها جگر قسم می خورد
زخمی از داغ مادرت هستی
رفتی و گوشواره باقی ماند
شاهد اشک دلبرت هستی
ماجرای تو مو سفیدت کرد
غربت کوچه ها شهیدت کرد
گفتن: آقا مگه شما چند سالتون موهاتون اینقدر سفید شده، فرمود: اولاً، ما بنی هاشم زود پیر میشیم، دوماً، صحنه ای که من تو کوچه دیدم، همون موقع پیر شدم...
برخیز ای حسن، سرِ خود بر زمین نکش
تو زخم خورده ای پَر خود را زمین نکش
*سیدا برن بیرون من روضه میخوام بگم ...*
ای مادر ی تر از همه کم دستُ پا بزن
ای مادری تر از همه کم دستُ پا بزن
پهلو شبیهِ مادرِ خود بر زمین نکش
جعده تورابه زهرجفاکشت یاحسن
صورت به پیشِ همسر خود بر زمین نکش
غربت کوچه ها چه سنگین است
گریه ی بی صدا چه سنگین است
مادرت بی دلیل ناله نزد
ضربه ی بی هوا چه سنگین است
کوچه بنی هاشم خیلی باریکه، وقتی دستت باز کنی دست به دوتا دیوارها می خوره، داشت برمی گشت دید راه بسته شده، اینقده این نامرد خبیث بوده به یک زن باردار یه نگاه خضبناک کرد، این زن بچه اش سقط کرد، چه کسایی با سیلیش از دنیا رفتن امام صادق فرمود: قاتل مادرم ضربه های غلاف بود، ضربه های لگد بود؛ اما نفرمودن فقط این دوتا مورد، شاید روز قیامت همون سیلی کار خودش کرد......
بغض خود بشکن خلاصم کن
بغض بی انتها چه سنگین است
زن همسایه سر تکان می داد
دست آن بی حیا چه سنگین است
رفتی آستین به دندانت
گریه بی صدا چه سنگین است
سایه ات بر سر اهالی شهر
مادر این روزها چه سنگین است
کمتر از یه فته دیگه همین ماجرا اتفاق می افته، هنوز کفن پیغمبر خشک نشده بود، اونطوری با دخترش تا کردن، امام حسن شاهد ماجرا بود، دیگه راحت شد از غم غصه ها، لحظه آخر دید ابی عبدالله داره زار میزنه، امام حسن هم گریه اش بلند شد، ابی عبدالله گفت: داداش ناله ات عجیب شد، برا چی داری اینطوری زار میزنی، اولین کسی در اهل بیت این عبارت به کار برده امام حسنه، فرمود: لا یوم کیومک یا اباعبدالله، الان همه ی شما هستید، سرم روی زانوی تو، می بینم اون ساعتی که به رو، روی خاک می خوابوننت، حسین......
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#_شهادت امام حسن المجتبی
#مدح_امام حسن مجتبی_علیه_السلام
.#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
پادشاه کل عالم گر امام مجتباست
ما گداییم و دگر سرور امام مجتباست
این ارادت را قیامت میخرد باهربدی
شافع من در صف محشر امام مجتباست
خلق تصویر خدا باشدبه رخسارحسن
سوژه ی تصویر صورتگر امام مجتباست
بخشش وجود وکرم باشدبه شان وروی او
جلوه ای از ایه ی مضطر امام مجتباست
میکشدبر روی دوشش درصلات خودنبی
چون به روی دوش پیغمبر امام مجتباست
ضربه ی شمشیردرجنگ جمل اثبات کرد
تک یل آن لشکر حیدر امام مجتباست
همنشین با یلان لشگرحیدرخوش است
مقتدای مالک اشتر امام مجتباست
بی زره در کربلا شدقاسمت داماد چون
آن ملاک عقد یک دختر امام مجتباست
برلب خلق جهانی ذکر الله الکریم
ذکر نقش سنگ انگشتر امام مجتباست
در تقیه بوده اما انتقامش کربلاست
واعظ بنشسته بر منبر امام مجتباست
گفت (مجنون ) بارها توصیف اربابش حسن (ع)
ناظر اشعار این دفتر امام مجتباست
✅ مداح#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
اشعار شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام...
گوهر دریای بینش مجتباست
شاهکاره آفرینش مجتباست
دستگیره بی نوایان مجتباست
غمگساره دردمندان مجتباست
شهسواره عشق بازان است او
سرفرازه سرفرازان است او
مظهر لطف خدایی اوبود
جلوه گاه کبریایی اوبود
مرحم زخم دل ریشی حسن
قبله گاه شاه ودرویشی حسن
عرش حق را زیب وزیور مجتباست
آگه ازهرجان مضطرمجتباست
یاحسن ای منبع جود وکرم
ازکرم پا رابنه روی سرم
منبع جود وسخاباشدحسن
مظهرلطف خدا باشدحسن
آن شفیع وشافع محشرحسن
آن ولی و والی اکبر حسن
نام نیکویت دوا یامجتبی
ذکردلجویت شفایامجتبی
مظهرلطف خدایی یاحسن
حاجت ما را روایی یاحسن
شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
_________________
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بسمالله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
از ابتدا به گمانم که قسمت این بوده
حرم برای حسین و کفن برای حسن
شدهاست روضهی سر نیزهها برای حسین
شدهاست روضهی دست بزن برای حسن
نمیشود که بگوید چه دیده در کوچه...
نشسته است بگرید حسن برای حسن
نرفته از نظرش سیلی و شده کابوس
صدای خندهی آن بد دهن برای حسن
چه غصهای است کنارِ مغیره لب بستن
چه کوچهای است پُر از سوختن برای حسن
به قتلگاه حسین آمد از مدینه ولی...
شبیه گودی گودال شد وطن برای حسن
چقدر روضه و غمهای مشترک دارند
ولی نبود غمِ پیرهن برای حسن
ببین کدام یک از روضهها جگر سوز است
نزن برای حسین و نزن برای حسن
صدای زینبش آمد نزن به دندانش
نزن که مادرم اینجاست با یتیمانش
(حسن لطفی ۴۰۱/۰۷/۰۳)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_امام_حسن_علیهالسلام
امام حسن علیه السلام و اربعین
مِن الازل علی است و الی الابد زهراست
به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است
به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است
که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است
نوادگان حسین و حسن یکی هستند
و جد ارشدِ این نسل محترم حسن است
طریقِ کرببلا هم که سفره داریِ اوست
میان راه ببین که قدم قدم حسن است
فقیرها همه در اربعین کریم شوند
چه جای حیرت ما تا ابالکرم حسن است
به روی تیرک این جادهها به موکبها
نگاه کن که ببینی به هر علَم حسن است
پیادهها به حرم میرسند و میفهمند
کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است
چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله
حسین نه به گمانم در این حرم حسن است
از آن زمان که حسین از حسن شنید چه شد
رفیق اشک حسین و قرین غم حسن است
از آن زمان که نشستند و حرفِ کوچه زدند
به پیچ و تاب حسین و به قدِ خم حسن است
( حسن لطفی ۴۰۱/۰۶/۱۲)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
از پنجره فولاد یه دل مات میبرم من
یک لحظه ای از صحن واسه اوقات میبرم من
هر بار واسه ی ملتمسین به دعا هم
آقا یه بغل از ضریح سوغات میبرم من
دل که همش در گرو صحن گوهرشاد شماست
اینی که واست میخونه عبد خونه زاد شماست
جانا دل به قربان توئه
تحت امر و فرمان توئه
راحت از گدا دل میبری
این کار دو چشمان توئه
... مولانا علی موسی الرضا ...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
جز دیدن روت ذوقی آقا در هوسم نیست
در دل بجز عشقت که به جان تو قسم نیست
وقتی که مسیحائیه عطر حرمت پس
جز عطر هوای تو تو راه نفسم نیست
وقتی تو صحنت میشینم دل میره بین الحرمین
عشقه صدا میزنم آقا سر سفرت یا حسین
من اینجا دلم کرب و بلا
کِی میرم حرم کرب و بلا
اربعین بشه قسمت آقا
از مشهد برم کرب و بلا
... مولانا علی موسی الرضا ...
شاعر : #امیرحسین_آقانیا
#امام_رضا
#ایام_زیارت_امام_رضا_
#زمینه
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
یا ایهاالرئوف گریه های بی اختیارم
واسه اینه که بی قرارم
بغلم کن که من به جز تو کسی ندارم
یا ایهاالرئوف دستای خالیمو نگاه کن
بیا حالم رو روبراه کن
دوباره یک نگاه به این عبد روسیاه کن
هر چی که میخواستم از خدا گرفتم
کنار ضریح تو شفا گرفتم
به هر کی رسیدم آقا اینو گفتم
حاجتمو از امام رضا گرفتم
ای آقای مهربونم
ای بهترین روزی رسونم
تا آخر عمرم ازت ممنونم
... اَلسلطان اَبَاالحسن ، اَلسلطان اَبَاالحسن ...
یا ایهاالرئوف تو کرم نیست کسی شبیهت
دل من بسته به ضریحت
همه ی دلخوشیم شده لبخند ملیحت
یا ایهاالرئوف من با صحن تو خو گرفتم
من ازت آبرو گرفتم
وقتی که توی صحنت آقا وضو گرفتم
میبینی خدا چه نعمتی بهم داد
نوکریِ تو چه عزتی بهم داد
یادم نمیره نگاه خادمت رو
وقتی که غذای حضرتی بهم داد
ای آقای مهربونم
ای بهترین روزی رسونم
تا آخر عمرم ازت ممنونم
... اَلسلطان اَبَاالحسن ، اَلسلطان اَبَاالحسن ...
#امام_رضا
#شهادت_امام_رضا
#زمینه
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سالروز قیام خونین ۱۷ شهریور گرامی باد
🔰قیام خونین 17 شهریور سال 1357 و قتلعام مردم تهران در این روز ازجمله روزهای مهم انقلاب اسلامی است که به باور بسیاری از کارشناسان و تاریخ پژوهان، مقدمهای بر آغاز مرحله نهایی قیام ملت ایران و سقوط رژیم ستم شاهی بود.
🔻 کشتار بیرحمانه مردم در آن روز تجلی واقعی رژیمی بود که سعی میکرد با فریبکاری از خود چهرهای صلحدوست، آزادیخواه و مخالف با فاسد نشان دهد.
🔻کارشناسان معتقدند این واقعه نظریه امام خمینی را در دروغگویی و فریبکاری رژیم به اثبات رساند و مردم را برای سرنگونی رژیم مصممتر کرد.
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
تاریخ سرخِ هفده شهریور
آن روز، روز جمعه خونین بود
روزی که شهر یکسره آتش شد
تاریخ سرخ ِهفده شهریور ...
در ذهن روزگار، مشوش شد
خون میچکید از در و از دیوار
یک جمعه سیاه و پر از نفرت
از لابهلای فاجعه و آتش
تاریخ مینوشت: همه حیرت
*
با هر گلوله گُل به زمین میریخت
یعنی گلولهها به هدف خوردند
بیشک هوا هوای شهادت بود...
گلها که با گلوله نمیمردند!
آن شب وطن سیاه به تن کرد و
مادر در انتظار پسر دق کرد
شهری که در عزای عزیزان بود
تا وقت صبح یکسره هقهق کرد
*
میدان "ژاله" یک شبه مادر شد
یک دشت غرق لاله به بار آورد
وقتی که نام او "شهدا" میشد...
بغضی هزار ساله به بار آورد
آن جمعه سیاه ِمصیبتبار
آغاز روشنایی ِفردا شد ...
خورشید ِانقلابِ بزرگ ِقرن
از پشتِ کوهِ حادثه پیدا شد
***
تاریخ سرخِ هفده شهریور
در هم شکست سلطه شیطان را
خون آمد و دوباره محقق کرد...
آن وعدههای صادق ِ قرآن را
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
:❣﷽❣
▪️ #سینه_زنی_پیامبر_ص
▪️ #سبک همه جا کربلا همه جا نینوا
شور محشر شده در مدینه بپا
رفته از این جهان، خاتم الانبیاء
▪️ آه و واويلتا آه و واویلتا
تیره از دود آه، ملک داور شده
شیر حق مرتضی، بی برادر شده.
شهر یثرب فتاد، در بلایی عظیم
مرتضی بی کس و فاطمه شد یتیم
▪️ آه و واويلتا آه و واویلتا
سوی بیت الولا، تسلیت برده اند
عوض دسته گل، هیزم آورده اند
بسته شد دیدهُ، خاتم المرسلین
دخترش فاطمه، گشته نقش زمین
▪️ آه و واويلتا آه و واویلتا
در مدینه بگوش، آید این زمزمه.
کشته شد پشت در ، محسن فاطمه
یا محمد ببین، یا محمد ببین
بعدِ تو مرتضی، شده خانه نشین
▪️ آه و واويلتا آه و واویلتا
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈