eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5769395144553926433.mp3
2.02M
بند اول لا اسئلکم علیه اجرا تو خونه حیدر نشه بلوا لا اسئلکم علیه اجرا سیلی نخوره صورت زهرا فاطمه واسه حیدرش سپاهه دل یه عده بی حیا سیاهه این درخونه مثه قتلگاهه دلشوره دارم اخه پا به ماهه ای وای  ... بند دوم لا اسئلکم علیه اجرا طفلی نشه گم تو دل صحرا لا اسئلکم علیه اجرا جون میده ببینه سر بابا‌ می بینم اون روزی که تو خرابه دل صبور زینبم کبابه یه قطره آب برا همه سرابه که بدتر از حال همه ؛ ربابه بند سوم لا اسئلکم علیه اجرا واسه بردن سر نشه دعوا لا اسئلکم علیه اجرا سرها روی نیزه نره بالا مصیبه فی الارض و السماوات حسین من با اون همه جراحات چجوری با من میکنه ملاقات احکام ذبح و کاش کنن مراعات ای وای ...
4_5766969355615080150.mp3
2.93M
بگیر روی دامن     سرم رو علی ببند این چشای     ترم رو علی پاهام رو به قبله اس     نیاد فاطمه سپردم به تو دخترم رو علی وصیت کنم با    دل غرق خون عزیزای من حق    نگهدارتون علی جان تو جان زهرای من نشه پرپر این گل     به دست خزون میبینم روزی رو که مردم میارند درب خونه هیزم بین دیوار در میمیره یه خانم ....... چه بار غمی رو کشیدم علی چه زخم زبون ها شنیدم علی چقدر سنگ کینه   سرم رو شکست من از دنیا راحت ندیدم علی ببین اشک و خونِ    دو چشمای من برای حسین و     برای حسن میبینم تنی رو     پر از چوب تیر میبینم رو خاکا    تنی بی کفن هرگز پیغمبری در عالم چون من ندیده رنج و ماتم هر روز زندگی برام بود پر از غم
(نوحه شهادت امام رضا و گریز ب قتلگاه امام حسین) (با اهنگ میگذرد کاروان...) گل آنا اوغلون رضا سوز و گداز اوسته دی جان یتیشیب لبلره راز و نیاز اوسته دی قلبیمی زهر ائتدی قان ننه غربتده من وئرم جان تته خوشه ی انگوری من میل ائلدیم آی ننه پارچالادی قلبیمی زهر جفا وای ننه آل باشیمی سینوه چال منه لای لای ننه غربتین اهلی عجب خلقه نساز اوسته دی قلبیمی زهر ائتدی قان ننه غربتده من وئرم جان تته مثل حسین هی رضا یئرده چکیردی ئوزون گرد غریبی دوتوب گورنجه زیبا یوزون گاهی آچور گوزلرین گاهی یوموردی گوزون لبلرینی قان دوتوب گوزلری ناز اوسته دی قلبیمی زهر ائتدی قان ننه غربتده من وئرم جان تته گوی دئیوم ایندی سوزی قلبیلره اود سالیم سویلدی اوغلوم یتیش دادیمه دردین آلیم پیکریمی ائت کفن قویماکی یئرده قالیم روحیم اوچوب گویلره خط مجاز اوسته دی قلبیمی زهر ائتدی قان ننه غربتده من وئرم جان تته قالدی رضا اول زمان مثل حسین بی کمک گوهره زرگر آخی وئرماز عزیزیم محک کرب و بلاده اوگون آغلادی انس و ملک گوردولر پیره زمان کوی نیاز اوسته دی قلبیمی زهر ائتدی قان ننه غربتده من وئرم جان تته دوشدی حسین توپراقا سینه ده اوچ شعبه اوخ یاره دئیوبدی اوقدر اوخلارا هیج سایغی یوخ مقتلیده تک حسین قاتل و جلادی چوخ خنجرینی شمر چکوب تشنه بوغاز اوسته دی قلبیمی زهر ائتدی قان ننه غربتده من وئرم جان ننه تله باخور منتظر زینبی تلدن گله قلبینی یاره ائدوب تیریله حیف حرمله شمره دئدی بیر نفر بسدی اوتان شرم ائله اللها دردین دئیور ایندی نماز اوسته دی قلبیمی زهر ائتدی قان ننه غربتده من وئرم جان ننه خنجری چکدی باشا توکدی گوزونون یاشین شمر دنی اول زمان کسدی حسینون باشین ال باشیدا سسلیور باجیسی ئوز قارداشین قالدی نه حاله خانیم سوز حله راز اوسته دی قلبیمی زهر ائتدی قان ننه غربتده من وئرم جان ننه 🌺شعر اثر طبع(حسین خدایی https://eitaa.com/turki_nohemajma
297.6K
🎤کربلایی سعید سلطانی ♦السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)♦ 📌ناب ترین کانال نوحه ترکی زیر نظر گروه مجمع الذاکرین @turki_nohemajma
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💠💠 🔶🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸🔶 سبک واحد شلاقی حضرت امام رضا علیه السلام بند🌹 برای من فرقی نداره مشهد تو با کربلا دار و ندارمو میذارم خرج زیارت شما میخونم از راه دور امشب تو حلقه ی سینه زنات وَ صلی الله علیکَ یا علی ابن الموسی الرضا هر نفس شعارمی، ذکر استغفارمی بی خیال عالمم وقتی که تو یارمی زنده ام من با دمت، غرق موج کرمت گردنم رو میذارم زیر شمشیر غمت 📿 السلطان ابالحسن 📿 بند🌹🌹 میلرزونه ارض و سماء رو صوت خوش نقاره هات خیلی میچسبه شب جمعه زیارت صحن و سرات یقین دارم آخر این راه میمیریم زیر پای تو که مادرم از روز اول منو کرده نذر چشات غرق در تلاطمم، بین نوکرات گمم آواره ی مشهد و پس کوچه های قمم این منِ بی سر و پا، لبریز جرم و خطا حک کردم روی بدن یا غریب الغربا 📿 السلطان ابالحسن 📿 بند🌹🌹🌹 دلبسته ی بیرق سبز و گنبد دوّار توام با مدد معصومه خاتون ذاکر دربار توام بازار عشق تو شلوغ و دنیای بی تو کساده سلطان مُلک طوس یه عمره که من گرفتار توام دین و دنیای منی، شور شب های منی میبالم به عالمین که تو آقای منی هر دمم بیاد تو، با اذن جواد تو کربلا میگیرم از پنجره فولاد تو 📿 السلطان ابالحسن 📿 «التماس دعای خیر» 🖋
خواهر بیا قصه دل مختصر کنم آگه تو را ز سوزش لخت جگر کنم زهری که داد همسر بیدادگر مرا چندان امان نداد که شب را سحر کنم طشتی بیار در برم ای قهرمان صبر کز سوز زهر کینه تو را خبر کنم خواار برو به حسینم بگو شتاب کن کز این دیار عزم دیار دگر کنم مرگ خود از خدای خود طلبیدم که ای خدا تا کی به روی قاتل مادر نظر کنم از کوچه ای که مادر ما را کتک زدند یا رب روا مدارکه دیگر گذر کنم صبری دگر نمانده مراتا که بیش از این با سوز دل نگاه به دیوار و در کنم از سوز زهر کین جگرم پاره پاره شد بنشین که سیر بر چهره ماهت نظر کنم 🖌حاج احمد صفاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اي كه چون من هزارها داري آسماني پُر از دعا داري دست هايم دخيلتان هستند بس كه دستِ گره گشا داري از گدا هم كريم مي سازي بس كه اعجاز كيميا داري من هواي تو را به سر دارم تو هواي دلِ مرا داري هر چه بيمار هم بيايد باز تو برايِ همه دوا داري دل شكسته كسي به من مي گفت: خوش به حالت امام رضا داري در ِ اين خانه را زدم عشق است كفتر جلدِ مشهدم عشق است * آمدي مستجابمان كردي يك پياله شرابمان كردي چقدر خوب شد براي سفر يا رضا انتخابمان كردي شب به دنبالمان فرستادي از خجالت كه آبمان كردي سنگ كم قيمت و كمي بودم واقعاً دُرّ نابمان كردي اين همه خوب دورتان بود و باز ما را حسابمان كردي ذره بوديم و هيچ بوديم و آمدي آفتابمان كردي نور شمس شموس نور شماست يا رضا ارض طوس طور شماست * زلف آشفته ي پريشان را حالِ اين بلبل غزل خوان را تو ببين و برام خالي كن حجره ي رو به روي ايوان را پايتخت رفيع سلطنتَت بنده كرده دو صد سليمان را تا نقاب از رُخت كنار زدي شيعه كردي تمام ايران را ناقه ات تا رسيد نيشابور سجده كردند جام سلطان را مرد سلماني ِ شما دارد همه ي رتبه هاي سلمان را نجف و كربلاي ما كردند جنت مشهد خراسان را به حرم پر زدم خدا را شكر زائر مشهدم خدا را شكر * ما نديديم بام از اين بهتر هيچ جا احترام از اين بهتر آهوي دام ِ آهويت هستم نيست صياد و دام از اين بهتر از تهِ دل سلام همسايه اي سلام اَلْسلام از اين بهتر با جُزامي ، غلام ، همسفره من نديدم مرام از اين بهتر برتر از حاكمي، سليماني ست تو بگو كه كدام از اين بهتر نوكر خانه ي تو باشم من كه نباشد مقام از اين بهتر غير نوكر شدن چه مي خواهم؟ جز كبوتر شدن چه مي خواهم؟ * باز دارم به سر هواي ضريح دل من تنگ شد براي ضريح دوست دارم رها شوم از خود در ميان سر و صداي ضريح چقدر دل شكستگي خوب است در حريم پر از دعاي ضريح دست هايِ پر از تمنايي مي خورد رويِ حلقه هاي ضريح مي شود خوبتر خدا را ديد در همان يا رضا رضاي ضريح واجب است به هر عاشق سجده ي شكر عشق پاي ضريح حرم ثامن الحجج رفتم ميليون مرتبه به حج رفتم * اشك با من سرود غم با تو نوحه ي گريه دار و دَم با تو گفتن شعر ِ روضه ها با من جلوه دادن به محتشم با تو ناله از دل زدن فقط با من كربلا كردن دلم با تو گذري كن شبي به روضه ي ما چشم با اين گدا، قدم با تو دست با من ، به سر زدن با من زدنِ خيمه و علم با تو روضه خواندن براي تو با من گريه هاي مُحَرمم با تو روضه خواندي تو اي امام غريب جَدِّ ما تشنه بود يَابنَ شبيب * جَدِّ ما را سوارها كشتند بين گودال بارها كشتند جَدِّ ما يك نفر ولي او را لشگري از هزارها كشتند اعتبار تمام عالم را جمع بي اعتبارها كشتند نعل ها گرد و خاك مي كردند جَدِّ ما را غبارها كشتند خواهرش را پس از بريدن سر خنده ي نيزه دارها كشتند واي از داغ عصر ِ روز ِ دهم واي از ضربه ي دوازدهم *** امام رضا (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻
طلبیدی و به پابوس رسیدم با اشک چشم خود را وسط صحن تو دیدم با اشک خیره بر آینه کاری شدم و آب شدم از خجالت! که چرا دیر رسیدم با اشک سخت دلتنگ نجف هستم و هنگام اذان زیر ایوان طلا آه کشیدم با اشک تو غریب الغربایی و به یادت عمری- زندگی را چه غریبانه چشیدم با اشک باز هم تا که ببندم به ضریحِ تو دخیل تکّه ای پارچۂ سبز بُریدم با اشک حاجتم شوقِ برآورده شدن داشت اگر- طرف ِ پنجره فولاد دویدم با اشک تا که از لطف تو بی واسطه دعبل بشوم باز از بوتۂ دل قافیه چیدم با اشک لحظۂ ذکر توسل شد و ابیاتم را... نه که با گوش! که اینبار شنیدم با اشک جملۂ «یأبن شبیبِ» تو پُر است از گریه تا که روشن بشود شمعِ امیدم با اشک روضۂ جدّ تو را در حرمت ضجّه زدم آبرومند شدم تا که خریدم با اشک! مرضیه عاطفی امام رضا (ع) مناجات 🔻🔻🔻🔻🔻
خوشم از رعایای شمس الشموسم گرفتار عشق انیس النفوسم کجا بی پناهم در این وادی عشق پناهنده ی لطف سلطان طوسم اگر بدترین بنده باشم که هستم میان حریمش سراپا خلوصم شفا می دهد خاک روی لبانم اگر خاک صحن رضا را ببوسم ز بس با شراب محبت عجینم بدون محبت خمارم، عبوسم دهان وا نکردم به مدح بزرگی فقط حرف سلطان شود، چاپلوسم امیر عطوفم سلامٌ علیکم امام رئوفم سلامٌ علیکم چه خوب است پشت و پناهم تو هستی همیشه فقط تکیه گاهم تو هستی اگر رو سپیدم غلام تو هستم امیدم اگر رو سیاهم تو هستی چه پیوند خوبی است بین من و تو منم رعیت و پادشاهم تو هستی کسی که برایم نموده همیشه بساط دعا را فراهم، تو هستی نمی خواهم از تو به غیر از خودت را تمنای اشک نگاهم تو هستی جنون من از حد گذشت و پس از این تمام ثواب و گناهم تو هستی خودت تا به مشهد دلم را کشاندی غبار دلم را به لطفت تکاندی به این دل که پر زد سویت عاشقانه بده گوشه ای از حرم آشیانه رضاجان، رضاجان، رضاجان، رضاجان شده ذکر تسبیح مان دانه دانه رسیده به ما عشق، سینه به سینه کشیدیم این بار، شانه به شانه نوای مرا می خری از کرامت میان نواهای نقاره خانه ز بس جامعه خوانده ام، هر فرازش شده بین آب و گلم جاودانه رئوفی و طاقت نداری ببینی شود اشک چشم گدایی روانه به من دل بریدن نمی آید اصلا به تو راندن من نمی آید اصلا دلت را شکسته گناه زیادم ولی آمدم، پشت باب الجوادم زمین خورده ام من، ولی با نگاهت به شوق طواف حرم ایستادم همیشه زدم بوسه بر آستانت سرم را به خاک سرایت نهادم بزرگانِ خدامِ صحنِ شمایند خلیل و سلیمان و یعقوب و آدم تو عیسی دمی؟! نه... به قرآن قسم که مسیح است در معجزاتش رضا دم زمانی که جان می رسد بر دهانم بیا و برس آن دقیقه به دادم چه کم می شود از تو من را بخوانی؟ مرا مثل سلمانی خود بدانی؟ امان از دمی که مصیبت چشیدی زمین خوردی اما زمین را ندیدی اباصلت بر صورتش زد همین که عبا را به روی سر خود کشیدی چه تکرار سختی است در بین کوچه نشستی... دویدی... نشستی... دویدی... الا ای امیری که شمس الشموسی چه خاکی شدی تا به حجره رسیدی لبت تشنه بود و چنان اشک شمعی به یاد غریبی جدت چکیدی خودت روضه خواندی که ای شمر ملعون لبِ تشنه جد مرا سر بریدی چه خوب است در لحظه ی احتضارت جواد الائمه رسیده کنارت شاعر:
گِله‌ای نیست اگر غُصه‌ی بی‌ حد داریم خلوتی هست که در گوشه‌ی مشهد داریم ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم گفته سر می‌زند آن‌گونه که از سلمانی این قراریست که با صاحب مرقد داریم ما گنهکارترین‌ها وسط صحن رضا آنچه در خُلد برین خَلق ندارد داریم روضه می‌خوانم از آن شاه که در اندوهش دیده‌ای در طلب اشک مقید داریم ** ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر از عبا ما چه قدر خاطره‌ی بَد داریم شاه بر شانه‌ی خم، پیکر خود را می‌بُرد با عبا داشت علی اکبر خود را می‌بُرد ✍
بسم‌الله الرحمن الرحیم آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته درد دل با تو سخنها بر زبانم ریخته بند می آید زبانم تا به صحنت میرسم گوئیا ظرف عسل روی زبانم ریخته جنس من جور است کوهی از گناه آورده ام آبرویم پای اجناس دکانم ریخته دوره گردم آبرویم میفروشم میخری پیش سلطان ترسم از سود و زیانم ریخته پهن کردم سفره ای از عرش کنج خانه ات روی سنگ صحنهایت خرده نانم ریخته مُسطتیعم حاجیم چون آمدم بیت الرضا دوور تا دور حرم اشک روانم ریخته من نمیبینم تو هر دفعه بقل کردی مرا عطر دستان تو لای گیسوانم ریخته صحن گوهرشاد چیزی کم ندارد از بهشت بوی سیب از هر کجایی می تکانم ریخته در میان صحنهایت عشق من باب الجواد صد هزاران بوسه اینجا از دهانم ریخته هرکسی کرببلایی گشت مدیون شماست این حکایت در میان دوستانم ریخته آخر ماهی جواب ناله هایم را بده جان بابای غریبت کربلایم را بده
بسم الله الرحمن الرحيم فصل عزا و اشک دمادم تمام شد باز این چه شورش استُ چه ماتم تمام شد پیراهن سیاه دلم گریه می کند من زنده ام به گریه بر او، غم تمام شد در این دو ماه چشم من از باده خیس بود فصل عزای عالم و آدم تمام شد امسال هم بهار دل ما دو ماه بود دیگر بهار بیرق و پرچم تمام شد دیشب دلم گرفت، غرورم شکسته شد پرچم که رفت بارش نم نم تمام شد یادش بخیر روز دهم ناله ها زدیم دیشب به بعد خاطره هایم تمام شد یادم نمی رود دل خون سه ساله را سیلی که خورد گفت: سه سالم تمام شد وقتی کتیبه های دلم جمع می شوند یعنی زمان عفو گناهم تمام شد در پستوی دلم همه راجمع می کنم مشکی در آورید صفر هم تمام شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌الله الرحمن الرحیم آهسته می‌آمد ولی بی‌بال و پر بود یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود زیر سر مهمانی اجباری‌اش بود وقتی که می‌آمد عبایش روی سر بود از بس میان کوچه‌ها افتاد بر خاک روی لباسش رد پای هر گذر بود با آه می‌افتاد و بر می‌خواست اما آهش زمان راه رفتن بیشتر بود وقتی عصای پیری آدم نباشد باید به زیر منت دیوار و در بود آری شبیه قصه‌ی آن کوچه تنگ فرسنگ‌ها انگار خانه دورتر بود بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد هر جای حجره رد و پاهای جگر بود سختی کشید اما چقدر آرام جان داد آخر سرش بر رو پاهای پسر بود باید که اهل کشف باشی بین روضه باید میان روضه‌ها اهل نظر بود وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد پا روی زخم سینه‌اش پر دردسر بود وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود
بسم‌الله الرحمن الرحیم عبا کشیده به سر غربتی نهان دارد نگاه زار به این حالش آسمان دارد به یک قدم نرسیده دوباره می‌افتد مشخص است تنی زار و ناتوان دارد به سوز زهر پذیرایی از غریبی شد چه یادگاری تلخی ز میزبان دارد نباید اصلا از او انتظار حرفی داشت نفس‌بریده کجا قدرت بیان دارد؟ کمک گرفت ز دیوار کم زمین بخورد چه آمده به سرش قامتی کمان دارد تلاش کرد که بیرون نریزد این غم را چقدر لخته‌ی خون داخل دهان دارد اگر که بسته در حجره را دلیلی داشت نخواست تا که ببینند نیمه‌جان دارد هزارشکر سرش روی دامن پسر است در این دقایق جانسوز روضه‌خوان دارد هزار شکر تنش زیر آفتاب نرفت هزار شکر که در حجره سایبان دارد نه اهل بیت رضا را کسی اسارت برد نه اینکه قاتل او چوب خیزران دارد
🏴 🏴 🏴 🎤مداح : استاد حاج احمد صفاری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ .❁✧أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَجღ ❁✧اَلسَلامُـــ عَلیڪَ یا صاحبــَ الزَمان یا ابا صالح الْمَهدے✋ ❁✧ خدا ڪند ڪه دمے غافل از شما نشوم تمام عمر ز دامانتان جدا نشوم عجب بلاے عظیمیست غیبتت آقا ڪه راحت از گنه تنزل البلا نشوم بگیر دست مرا و خودت دعایم ڪن اسیر معصیت تحبس الدعا نشوم دوباره شد شب جمعه گدایتان آمد بدون اذن تو من وارد دعا نشوم به حق فاطمه برگرد یا اباصالح ڪه بیشتر به فراق تو مبتلا نشوم مرا ببر به حرم همرهت ڪه مے ترسم دگر بمیرم و راهے ڪربلا نشوم یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّه✨🥀 @majmaozakerine
༻﷽༺ باز آمد بہ درٺ عبد گنہ‌ڪار حسین آنڪہ با لطف تو شد نوڪر دربار ما گدایان ‍ ڪُویَٺ هستیم اے بہ عشاق جهان سرور و سالار حسین 💔 🥀 ❥ 🏴
من با لباس مشکی تان خو گرفته ام از طینت پلید خودم رو گرفته ام با قایق شکسته ی اشک دو دیده ام بر ساحل عزای تو پهلو گرفته ام بهر غبار روبی فرش عزایتان در این دو ماه از مژه جارو گرفته ام از صحن روضه های پر از عطر سیب تان شکر خدا حسین کمی بو گرفته ام هر سال مزد نوکریم آخر صفر از دست های ضامن آهو گرفته ام وحید قاسمی
تا آمدم کاری کنم عمرگران رفت عمر گرانم پای این و پای آن رفت گفتم که توبه میکنم این ماه اما توبه نکردم آخر از دستم زمان رفت پرحرفی من آتشی بر جانم انداخت اعمال من پای گناهان زبان رفت دل را به هرکس جزتو دادن روسیاهیست باید برای تو فقط تا پای جان رفت دنیا تمام لحظه هایم را گرفت و سعی و تلاشم در پی یک لقمه نان رفت فیض سحرها رفت و ما درخواب بودیم غافل شدیم و روزها از دستمان رفت باهر گناهم چشم آقا تار ترشد آه دل پرناله اش تا آسمان رفت پیر علی اکبر شدم در روضه هایش عمرم به پای زخمهای این جوان رفت.. یوسف شد و پیراهنش را پاره کردند لبهای بابا گفتنش را پاره کردند.. سیدپوریا هاشمی