ضمن عرض سلام وخوش آمدگویی خدمت همه شما کاربران گرامی
این کانال جهت دسترسی راحت تربه مطالب روضه ونوحه وهمچنین درخواست شمابزرگواران راه اندازی شد
لینک کانال👇👇
@wwwmajmazakrin
کانال نوحه وروضه مجمع الذاکرین
YEKNET.IR -Misaq-Haftegi970710[01].mp3
4.36M
🎙 #روضه سوزناک
سر شکسته ی بر نیزه!
سرشکسته مباش ...
🎤 حاج #میثم_مطیعی
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
@wwwmajmazakrin
Banifatemeh-Shab10Moharram1398[05].mp3
5.36M
●تقدیر گریه میکنه ای وای●
● بانوای: #حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
#شور
@wwwmajmazakrin
4_6044007034108510803.mp3
12.46M
❤️ شور جدید و زیبا❣
❤️ قدم قدم با هر دم
❤️ به عشق تو دل دادم
🎤🎤 حاج محمود کریمی
💠 #اربعین #کربلا
#حب_الحسین_یجمعنا
@wwwmajmazakrin
یبن امی، باسم کربلایی.mp3
1.52M
◾️ مداحی عراقی: یابن امی
🎧 ملا باسم الکربلائی
◾️ نوحه واحد بسیار زیبا #اربعین
@wwwmajmazakrin
🏴سبک زمینه یا شور ایام اسارت آل الله مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها
#زمینه_محرم_۹۷
#ایام_اسارت
#ای_قرآنه_بر
🏴بند اول
ای قرآنه بر
روی نیزه ها
یابن المصطفیٰ
یابن المرتضیٰ
میچکه خون از حنجرت
خیره شده چشم ترت
وقتی که قرآن میخونی
واست میمیره خواهرت
صوت تو دل،میبره
گرچه دور از،باوره
بخون که با خوندنت
آروم دل،خواهره
(آه و واویلا حسین)
🏴بند دوم
خطبه میخونم
من از کربلات
تو کوفه برات
بشنون صدات
میگم چطوری کشتنت
تشنه میونه نهر آب
شنیدن هل من ناصرت
ولی ندادن بت جواب
نیزه به پهلوت،زدن
با سنگ به ابروت،زدن
با خنجر تیزشون
ضربه به گلوت،زدن
(آه و واویلا حسین)
@wwwmajmazakrin
⚫️روضه جانسوز_ماجرای ام حبیبه و اسارت
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السلام علیک یا اخیک الشهید ابوالفضل العباس "
نام زینب در شئون زندگی گل می کند
در دل عشاق ایجاد تحول می کند
مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست
در مقام ذکر با زینب توسل می کند
بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد
آقا نشد هرآنکه گدای شما نشد
مقصود از تکلم طور از تو گفتن است
موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد
روز ازل برای گلوی تو هیچ کس
غیر از خدای عز و جل خونبها نشد
در خلقتش زمین و مکانهای محترم
بسیار آفرید ولی کربلا نشد ....
ما گندم رسیده ی شهر ری توایم
شکر خدا که نان تو از من جدا نشد
یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
حالا که کربلای تو روزی ما نشد
*داداش*
داغ تو اعظم است تحمل نمی شود
در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد
شاعر:علی اکبر لطیفیان
ایام شهادت ابی عبدالله و شهدای کربلا ، روضه،روضه ی عمه ی سادات حضرت زینب یااباعبدالله؛
وارد کوفه شدن کنیز ام حبیبه اومد گفت خانم یه مشته زن و بچه اومدن،لباسا همه پاره،پای برهنه،خیلی گرسنه اند، ام حبیبه یه زنبیل پر از نان و خرما کرد گفت ببر،کنیزه اومد تو کاروان خرماها رو دادن،بچه ها همه گرسنه" خانم کلثوم اومد نون و خرماها رو از دست بچه ها گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه ...."
برگشت، (قدیمیا وقتی کارد به استخوانشون میرسید به دو نفر توسل میکردن بعد از عاشورا،یکی حضرت صغری،یکی هم روضه ام حبیبه)گفت نون و خرماها رو برگردون،ام حبیبه تعجب کرد گفت مکه تو نگفتی اینا گرسنه ان،چند روزه غذا نخوردن؟گفت خانوم،تا نون و خرماها رو دادم دست بچه ها یه خانمی اومد گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه"
بلند شد از جا گفت صدقه فقط به یه خانواده حرامه"اونم بنی هاشمیان ...."
اومد خود ام حبیبه با گریه زنبیلای نان و خرما رو آوردن از بچه ها سوال کرد بزرگ شما کیه؟همه یه خانم قد خمیده رو نشدن دادن؛همه زینب و نشون دادن ..." اومد ام حبیبه،گفت چرا این نان و خرماها رو نزاشتید بچه ها بخورن؟گفت صدقه بر ما حرامه" گفت خانم جان صدقه نیست نذره ...."گفت ام حبیبه نذرت چیه؟گفت نذر من اینه هر کاروانی اومد تو این شهر نان و خرما نذر می کنم،نذرم اینه یه دفعه دیگه خانمم زینبو ببینم ..." یه موقع زینب صدا زد ام حبیبه" نذرت قبول شد ... من زینبم ...." گفت اگه تو زینبی چرا قدت خمیده؟چرا موهات سپید شده؟باورم نمیشه تو زینبی ،اون زینبی که من میشناسم"هیچ موقع از حسین جدا نمیشد ..." یه موقع عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب صدا زد ام حبیبه اون سری که بالا نیزه ست سر حسینه ...."
حسین
لذا چند روز اهل بیت ابی عبدالله رد تو یه خرابه ای نگه داشتن،نه بامی نه در " ده هزار نفر نوشته مرحوم اشتهاردی شهر رو محاصره کرده بودن گفتن الان جیگر بچه های حسین رو میسوزونیم"چی کار کردن؟شروع کردن غذا پختن ...." بچه ها زینب و میگرفتن،عمه ما گرسنمونه ...."
زخانه ها بوی طعام می آید .....
اینم برا شهدا،شهدای مدافع حرم زینبی؛ دارن حرکت می کنن،یه موقع زینب دید شمر و زجر ابن قیس و سنان و دیگر نانجیبا دارن به رباب میخندن ...." آخ آخ ..... یه نگاهی کرد حضرت زینب دید رباب دستاشو داره تکون میده ،اما خوابه ...."گفت خانم جان،رباب،همسر برادر بیدار شو ببین این نانجیبا دارن بهت میخندن ....." گفت خانم جان خوابم برد ؛ خواب علی اصغر و دیدم..... خواب دیدم علی اصغر تو بغلمه،دارم براش لالایی می گم ..... دستمو تکون میدادم ........."
حسین ..........
غم عشقت بیابون پرورم کرد .......
هوای وصل بی بال و پرم کرد ......
ای دل .....ای دل .....
به ما گفتی صبوری کن صبوری
صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد ......
دلم را هر چه میخواهی بسوزان
تنم را هرچه میخواهی بلرزان
ولی در کوچه های کوفه و شام ....
به پیش چشم نامحرم مگردان ...
حسین .........
@wwwmajmazakrin
#روضه جانسوز_تنور خولی و کوفه اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام
روضه برات بخونم،زن خولی میگه دیدم از تنور خانه نور به آسمان بلند ...." وارد مطبخ شدم ، دیدم چهار زن مجلله، دور تنور نشستن،سر حسین تو تنوره ...."
یکی میگه حسین جان ، مادرت حوا به فدای تو،یکی میگه حسین .... هاجر فدای تو،یکی میگه مریم فدای تو ... یکی میگه آسیه فدای تو" همه داشتن گریه می کردن" یه وقت دیدم یه هودجی از آسمان پایین آمد،پایین آمد،پایین آمد" این چهار بانوی بهشتی بلند شدن،رفتن کمک کردن از این هودج یه خانم قد خمیده ای را آوردن ...."
خمیده خمیده این بانو آمد کنار تنور ..." نشست ؛ سر در تنور کرد " هی صدا میزد مادرت برات بمیره حسین ..... '"
این بازدید اون دیدار هایی که نیمه شب حسین میرفت سر قبر مادرش ...." مادرم شبا بازدیدشو پس میداد ..." اولین بازدید شب یازدهم محرم بود" خانم زینب کنار بدن پاره پاره ....." زبان گرفته ...." مجلس عزا گرفته ..... یه وقت دیدن هم نوا و هم ناله پیدا شد ...." خوب که دقت کرد دید صدای ناله ی مادرش فاطمه ست ...." هی صدا میزنه غریب حسین
🏴🏴🏴
@wwwmajmazakrin
روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
امشب شب غریبی اولاد مصطفی است
زینب اسیر شمر و حسین سر ز تن جداست
شب دوازدهم ماه محرمه. ..
امروز کربلا چه خبر بود خدایا...
طفلان بی پدر به بیابان در آفتاب
آن یک سر برهنه و آن یک برهنه پاست
دیشب وقتی مجلس سیدالشهدا تمام شد...
هر کدوم از ما دست بچه هامون رو گرفتیم...
رفتیم به سمت خونه هامون...
مواظب بچه هامون بودیم...
مبادا نیمه شب سردشون بشه...
مبادا بچه هامون با لب تشنه بخوابند...
اما... آی مردم بچه های ابی عبدالله کجا خوابیدن...
بچه های حسین چه حالی داشتند...
داخل یک خیمه نیم سوخته...
الله اکبر...
نميدونم بهشون آب دادند یا نه...
خیلی از این بچه ها با شکم های گرسنه...
لیلا به آه و ناله چو مجنون به کوه و دشت
اکبر هزار پاره ز شمشیر اشقیاست
گهواره مانده خالی و اصغر به مهد خاک
از سینه رباب ز غم، ناله برسماست
مهر رخ سکینه ز سیلی و تشنگی
نیمی چو ماه نیلی و نیمی چو کهرباست
از امروز دیگه اسارت اهل بیت شروع میشه...
از امروز دیگه تازیانه ها شروع میشه...
مثل یه همچین روزی امام سجاد آمد کنار عمه جانش زینب...
صدا زد عمه جان زینب...
ببینید این نانجیبا بدن های خودشون رو غسل دادن...
کفن کردن...
بدنهای نحسشون رو دفن کردند...
اما بدن بابای غریبم حسین...
روی زمین کربلا...
عمه جان بدن بابای غریبم بدون غسل و کفن...
وقتی میخواستند به سمت کوفه حرکت کنند...
اومدند بچه ها رو سوار محمل ها کنند...
خانم زینب کبری فرمودند...
خودم بچه ها رو سوار میکنم...
با دستان مبارک...
یکی یکی این زن و بچه ها رو سوار بر شتران بی جهاز کرد...
اما وقتی نوبت خود خانم زینب شد
یا صاحب الزمان ....
یکدفعه نگاه کرد به اطرافش...
یادش اومد از روز ورودش به کربلا...
اون موقعی که عباس علمدار اومد و زانو خم کرد...
علی اکبر امد...
قاسم امد...
جوانان بنی هاشم یکی یکی اومدن...
دور محمل زینب رو گرفتن...
خانوم رو با احترام از محمل پیاده کردن...
مبادا نامحرمها ببینند....
ناموس خداست...
احترام داره...
یادش اومد از اون روزی همه بنی هاشم در کنارش بودند...
اما الان تنهای تنها مانده...
نگاه کرد به سمت قتلگاه...
صدا زد حسینم برادرم...
بلند شو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن برادر...
ببین دورم رو نامحرمها گرفتند...
به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادرجان... حسین چطوری تو رو تنها بگذارم...
به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادر نمیخواستم اما...
نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
نمیروم ولی مرا...
یه اشاره کرد به سمت سر مقدس ابی عبدالله... روی نیزه...
نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
برادرم حسین نمیدونم با سر برم یا با بدن بمانم...
نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
............................................
از طرفی هم امشب شب شهادت زین العابدین...
امام سجاده...
دیگه دلت اینجا نباشه بریم مدینه کنار قبرستان بقیع بنشینیم...
برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم...
وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند...
آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام...
شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ای وای... ای وای...
من نمیدونم چی به آقا گذشته
شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید
یا صاحب الزمان
سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید
امان از اون شبی که...
ما رو دم دروازه شام نگه داشتند...
شهر رو آذین بندی کردن...
گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن
تا وارد شهر شام شدیم ..
هرکس هر چی بدست داشت...
به ما میزد...
یکی با سنگ میزد...
یکی خاکستر میریخت...
یکی خارجی میگفت...
ای وای ای وای .....
به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید
دختران را به کنار سر بابا نزنید
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
علی و فاطمه در بین شما ایستادند
خدا لعنتشون کنه...
پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
@wwwmajmazakrin
⚫️روضه بسیار جانسوز_مجلس ابن زیاد و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام
السلام علیک یااباعبدالله
هشتاد و چهار زن و بچه رو ب طناب بسته بودن،اگه شب جمعه نبود نمیگفتم
زیارت ناحیه رو ببین خود امام داره روضه میخونه" عرضه داشت : و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید"حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید" دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب،با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) "ایدیهم مغلولت الی الأعناق" دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله"یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات"مثل برده ها ازین شهر به اون شهر میبردن ......
حسین .....
برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن ....
هرمنزل و روستا که بردند
پای سر تو شراب خوردند
حسین .....
حالا ک حال خوبی داری بزرگان ب ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه
در محضر آقا دارم این روضه رو میخونم
اما اگه۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن،مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن ، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه،لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه" اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت .......
رسید تو مجلس ابن زیاد،الله اکبر،خدا رحمت کنه،بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس"همه مون میمیریم"
محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه،روضه خوان،روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن،مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان!
چی گفت مگه؟! گفت: "و دخلت زینب علی ابن زیاد" همین!
آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند،ایشون میفرمود تا غروب همه داشتیم گریه میکردیم،ما ک نمیفهمیم!یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه ، بلکه شب خود ربابه، باب الحوایجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی ب ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه"ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمیکرد" تا گفت "هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب" ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن "فرقت زینب و بکت" زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب ب خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا ، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ ب سینه چسباند،هی صدا میزد،
فوالله ما نسیتُ حسینا ... حسین
@wwwmajmazakrin
#روضه
#اسارت
از وقتی رفتی صد بار دور گودالت گشتم
دیگه از پا افتادم از بس دنبالت گشتم
از گودال میپرسم باقی پیکرت کجاست
میلرزم میترسم نمیدونم سرت کجاست
پاشو که لشکر اشک زینبتو نبینه
ببین دیگه بریدم پاشو بریم مدینه
حسین حسین واویلا واویلا
تا پیکرها رو دیدم رفتم از حال افتادم
پیش چشم عریان بین گودال افتادم
اون کهنه پیراهن توی تنت دریده شد
معلومه از رگهات سر از قفا بریده شد
هنوز زنده بودی وقتی سر و بریدن
تو راه که می اومدم چادرمو کشیدن
تکست مداحی صد بار دور گودالت گشتم از سید مجید بنی فاطمه
تیری که خورده سینه ات بین قلب خواهر رفت
هرچی که بود غارت شد انگش و انگشتر رفت
بعضی ها با سنگ و یه عده با عصا زدن
قبلش نیت کردن به خاطر خدا زدن
وقتی با نعل تازه از رو تنت گذشتن
کاشکی به جای این کار خواهرتو میکشتن
حسین حسین واویلا واویلا
#کربلاییسیدمجیدبنیفاطمه
@wwwmajmazakrin
#واحد_تک_حضرت_زینب_س
#سبک_بر_مشام
#زندگی_ما_شده_وقف_عزای_زینب
🌹🌹🌹
زندگیه ما شده وقف عزای زینب(س)
شوره روضه ها مونه فقط برای زینب (س)
هر کی سنگری داره بهش پناهنده بشه
ما محبین همگی تحت لوای زینب(س)
جای دیگه نمی ریم به زیر دینیم به خدا
کجای دنیا داره مثل صفای زینب (س)
یازینب یازینب (س)
ما که هیچی همیشه ورد زبونه شهدا
این بوده شهید بشن فقط برای زینب (س)
میون سینه زنا وقتی که لطمه میزنیم
می خونیم با هروله جان به فدای زینب (س)
خوش به حاله اونی که شده مدافعه حرم
جونشو گذاشت برا صحن وسرای زینب(س)
برمشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا
بردلم ترسم بماند ارزوی کربلا
تشنه ی اب فراتم ای اجل مهلت بده
تابگیرم دربغل قبرشهید کربلا
یازینب یازینب (س)
#شاعر_سبک_ساز_ڪربلایے_مجید_مراد_زاده
@wwwmajmazakrin
#حضرت_زینب_س
#ماه_محرم
#غزل
#مرثیه
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود
صبرش امان حوصله ها را بریده بود
وقتی که از حوالی میدان گذشته بود
باران اشک بود و عطش شعله می کشید
آب از سر تمام بیابان گذشته بود
آتش گرفته بود و سر از پا نمی شناخت
از خیمه های بی سروسامان گذشته بود
اما هنوز آتش در را به یاد داشت..
آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود
آن پرده های آخر صفین ناگهان
از پیش چشم آینه یک آن گذشته بود
می دید آیه آیه آن زیر دست و پاست
کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود
((زینب هزار بار خودش هم شهید شد
از بس که ازکنار شهیدان گذشته بود))
یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت
عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود
بر صفحه های سرخ مقاتل نوشته اند
این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود
#احمد_علوی
#صلوات
@wwwmajmazakrin
🕊⚜روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به نفس حاج مهدی سلحشور⚜
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
چه اضطراب و چه باکى زِ آفتاب قیامت
که زیر سایۀ این خیمه کرده ایم اقامت
شفیعِ گریه کنانش ائمه اند یکایک
به این دلیل که جمع است در حسین امامت
کسى که آه ندارد چه سود آهِ خجالت
کسى که اشک ندارد چه سود اشکِ ندامت
چه نعمتی است نشستن میان مجلسِ روضه
که جبرییل در اینجا فکنده رحلِ اقامت
کسى که در پى کار حسین نیست ، محال است
که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت
کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید
ز دوستی چه نشانی ز شیعگی چه علامت؟
کسی که در کفنش تربت حسین نباشد
چه خاک بر سر خود می کند به روز قیامت
کسی که قبر حسین را ندید و رفت ز دنیا
به نزد فاطمه ریزد ز دیده اشکِ ندامت
غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد
برابرش نکنم با هزار تاج کرامت
چه نا به جاست به وصفِ شهادت تو شهادت
چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت
پس از قیامتِ عظمایِ تو به دشتِ غریبی
خدا قیامت خود را سند زده ست به نامت
به روز حشر که جمله فقیر و کاسه به دستند
خدا به زائر تو می دهد مقام زعامت
*تو اون حول و اضطرابِ قیامت که همه دارن از هم فرار می کنن ، کسی تحویلت نمی گیره ؛ روایت میگه یه عده ای زیرِ عرشِ الهی هم صحبتِ با حسینن ... دوره حسین حلقه زدن .. هرچی میگن بیاید بهشتُ برا شما آماده کردن ، میگن بهشتِ ما حسینِ ... هر جا این آقا باشه بهشتِ ما همونجاست ..
روایت داریم تو اون حول و اضطرابُ وحشتِ قیامت یه وقت ندا بلند میشه «غَضُّوا أَبْصَارَكُمْ وَ نَكِّسُوا رُءُوسَكُمْ ..» چشماتونو ببندید .. مگه چه خبره ؟ آخه مادرِ سادات فاطمۀ زهرا سلام الله علیها می خواد وارد صحرایِ محشر بشه .. از امام صادق سوال کردن آقاجان همه دارن اونجا از هم فرار میکنن ما شما رو چه طور پیدا کنیم ؟ حضرت فرمود قرار نیست شما دنبالِ ما بگردید ... ما خودمون شما رو پیدا میکنیم .. لذا هرچی به فاطمه میگن خانم وارد بهشت شید میفرماید نه ؛ اول بچه هام باید وارد بشن .. اول محبینم باید وارد بشن .. اول گریه کنایِ حسین باید وارد بشن .. اون وقت ، وقتی همه اومدن کامل الزیارات نوشته وقتی همه دوره فاطمه حلقه زدن ، فاطمه شروع میکنه روضۀ حسین خواندن ...
تصور کن تو صحرایِ محشر فاطمه بشه روضه خوانه حسین ... ماها بشیم گریه کنه روضۀ فاطمه .. چه قیامتی به پا بشه .. یه وقت میبینی پیراهنِ خونی حسینُ رو دست بلند کرد ... حسین ... نالۀ فاطمه محشرُ بهم میریزه .. یه وقت نگاه میکنی میبینی اربابت حسین بی سر وارد صحرایِ محشر شد .. آقامون سر در بدن نداره .. اجازه بدید روضه بگم صدا ناله ت بلند شه ، از کجا بگم ؟ از اون روضه ای بگم که امام زمان فرمود برا این روضه خون گریه می کنم ..
قربون خون گریه کردنت برم .. قربون صباحاً ومساء گریه کردنت برم آقاجان ..
از کوفه و شام بلا .. ای وای ای وای
از چشمهایِ بی حیا .. ای وای ای وای
در ازدحام کوچه هایِ تنگ طفلی
جا مانده به زیر دست و پا .. ای وای ای وای
قاریِ روی نیزه را تشویق کردند
جای دعا با ناسزا .. ای وای ای وای
آل علی را خارجی خواندند آن روز
گبر و یهود و بی خدا .. ای وای ای وای
آن سیب سرخی را که زهرا بوسه میزد
شد زینت دشتِ طلا .. ای وای ای وای
#حاج_مهدی_سلحشور
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#اربعین
#ویژه_ایام_محرم
@wwwmajmazakrin
Salahshour Babolharam.mp3
12.24M
🕊⚜روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به نفس حاج مهدی سلحشور⚜
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
@wwwmajmazakrin
#زمزمه #کاروان_اسرا روضه کوفه
#امام_حسین علیه السلام
#سبک_آهسته_تر_برو
#احسان_جاودان
از تل می دیدمت / نقش زمین شدی
حالا عزیز من / بالانشین شدی
دستم نمی رسه / کاری کنم برات
نه واسه روتو، نه /خاکستر موهات
ای جان من - آغوش منه جای تو
داداش - سینه می کوبم پای تو
ای روحم - ای جانم
قاریِ - قرآنم
جانم حسین ...
از روی نی ببین / دستای بستمو
این قامت خمو / پاهای خستمو
بازم برام داداش / شدی تو سایبون
تو روی نیزه ای / من زیر تازیون
می بینی از - بالا این سوخته معجر رو
داداش - می بینی روی خواهر رو
می زنن - بی حساب
هم منو - هم رباب
جانم حسین ...
〰️〰️
اینجام که باز داداش / کرببلا شده
رگهای گردنت / با نیزه واشده
باز مثل قتلگاه / اشکا دروغیه
کوفه حقیقتش / وقتِ شلوغیه
مگه گودال - میره دیگه از یادِ من
می زد - بی حیا عمودِ آهن
رفتی ای - با وفا
کشتیم ای - سر جدا
جانم حسین ...
@wwwmajmazakrin