#روضه_سنگین
دری که چهل نفر بهش
بزنن لگد نمیشه در
چه برسه به یه مادری
که بزننش چهل نفر
درِ خونه رو اتیش زدن
دلشون ولی خنک نشد
جلو رفتم که سپر بشم
نخوره مادر کتک نشد
چِل نفر مرد جنگی
مادرم زخم و تنها
میزدن تازیونه
بسته بود دست بابا
قلبم پاره پاره شد ، نشد سپر بشم براش
پیش چشم جمعیت ، دیدم میلرزه دست و پاش
گم کرد راه خونه رو ، اخه سیاهی رفت چشاش
بند دوم
نمیدونم چی اومد سرش
که دیگه خمیده شد قدش
یکی داد میزد و اون طرف
یکی وحشیونه میزدش
جلوی چشم همه چه جور
بضعه ی پیمبرو زدن
پسر بزرگشم پیشِ
چشای من مادرو زدن
هی با گریه میگفتم
مادرم بی گناهه
زخمه پهلو و بازوش
پای چشماش سیاهه
رحمی کن به مادرم ، میبینی داره جون میده
قنفذ داره زورشو ، به مادرم نشون میده
مادر واسه دلخوشیم ، هی دستشو تکون میده
بند سوم
مادرم که سرِ هر نماز
برای همه دعا میکرد
چرا هیشکی نیومد کمک
هرچی مادرم صدا میکرد
مادری که نون سفرشو
صدقه میداد به دشمناش
وقتی که مغیره میزدش
هیشکی در نمیومد صداش
کوچه ها کربلا شد
خیلی سر و صدا شد
با یه سیلیِ محکم
حق زهرا ادا شد
کربلا رو دیدم و ، دویدنای زینبو
قتلگا رو دیدم و ، سر و صدای زینبو
نیزه ها رو دیدم و ، اسیریای زینبو
#خادم_زینب
#شور_روضه_ای
#شورمقتلی
#فاطمیه
#شور_مقتلی_فاطمیه_روضه_سنگین
#زمینه_یا_شور_روضه_ای_فاطمیه