eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
366 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
2. مدح امام حسن ع.mp3
4.16M
قسمت دوم (علیه السلام) یوسفِ آلِ پیمبر، شهِ لاهوت مقام ‌نجلِ شاه مدنی ، قافله‌سالارِ انام اولین سبطِ نبی ، فخرِ نبیینِ عظام‌ دومین حجتِ برحق و امام اِبنِ امام گوهرِ بحرِ جلالت ، دُرِ فرخنده صدف ‌پور زهرا و نخستین پسرِ شاهِ نجف میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار ( پیغمبر امام حسن و امام حسین را روی دوشش سوار میکرد) میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار ( حضرت نماز میخوند ، امام حسن و امام حسین روی دوشش می آمدند ، آهسته از سجده بلند میشد ، عزیزانش را از روی شانه برمیداشت ، دوباره به سجده میرفت ، امام حسن و امام حسین به دوش پیغمبر، ص ) میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار میگشودی لبِ دُر پرورِخود بر گُفتار می‌ربود از دلِ هر رهگذری صبر وقرار ( امام حسن را روی دوشش سوار میکرد ، با خودش می برد مسجد ، وقتی امام حسن حرف میزد ، آنقدر با نمک حرف میزد ، هر کسی صداشو میشنید ، می ایستاد ، مجذوب صدای دلنشین امام حسن میشد ، میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار میگشودی لبِ دُر پرورِخود بر گُفتار می‌ربود از دلِ هر رهگذری صبر وقرار بوسه میزد به لبش پادشهِ عرش وِقار لذت از صحبت او ، فخرِ رسالت می بُرد سویِ مسجد حَسنش را به جلالت می‌بُرد شاعر : ( فاخر )
3. مدح امام حسن ع.mp3
3.11M
قسمت سوم (علیه السلام) صاحبِ حُسن و جمالِ حَسن و خُلقِ عظيم ناظمِ مُلك بقا ، قاسمِ جناتُ نعيم دل نوازِ فقرا ... امشب یه پیغام توی این یه بیتِ ، اگه فقیر شدی درِ خونه ی امام حسن ، به فقیر همه چیز میدن ، گدا وقتی کسوت گدایی به خودش میگیره ، یعنی هیچی ندارم ، دستم خالیه ، دستم خالیه ... یه جمله بگیم به مولا، آقاجان : شما کریمِ مدینه ای ، نه کریمِ عالمی ، در روایت داره حتی یه دونه گدارو از خودش رد نکرده ، اموالش رو دو بار در طول عمرش با فقرا تقسیم کرد ، هر چی داشت دو قسمت کرد ، یه قسمتشو به فقیر داد ، یه قسمتشو برا خودش نگهداشت اگه دوتا لباس داشت یکیش رو به فقیر داد ، یکیشو برا خودش نگهداشت ، یه دونه فقیرو رد نکرده ، امشب بگو آقا فقیرم ، سفره یِ شما افتاده امشب ، سفره کریم اهلبیت افتاده ، از سرِ این سفره دستِ خالی بلند نشی ، از سرِ این سفره دستِ خالی رد نشی ، یه شبه ... بگو یا امام حسن ، بگو آقا اگه گدایی بیاد درِ خونه کریمی رو بزنه ، اون شخص کریم درو که باز میکنه ، به گدا نمیگه چی آوردی ؟ به گدا میگه چی میخای ؟ ، آقا میشه امشب به ما بگی چی میخای ؟ عزیزِ زهرا ... آقا دل نوازِ فقرا، بر اسرا، يار و نديم چون پدر ، نازكِش و ، ياورِ اطفالِ يتيم هر كجا ديد يتيمي ، بنشستي به بَرش بركشيدي زِ وفا دستِ نوازش به سرش ... شاعر : ( فاخر )
2. مدح امام حسن ع.mp3
4.16M
قسمت دوم (علیه السلام) یوسفِ آلِ پیمبر، شهِ لاهوت مقام ‌نجلِ شاه مدنی ، قافله‌سالارِ انام اولین سبطِ نبی ، فخرِ نبیینِ عظام‌ دومین حجتِ برحق و امام اِبنِ امام گوهرِ بحرِ جلالت ، دُرِ فرخنده صدف ‌پور زهرا و نخستین پسرِ شاهِ نجف میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار ( پیغمبر امام حسن و امام حسین را روی دوشش سوار میکرد) میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار ( حضرت نماز میخوند ، امام حسن و امام حسین روی دوشش می آمدند ، آهسته از سجده بلند میشد ، عزیزانش را از روی شانه برمیداشت ، دوباره به سجده میرفت ، امام حسن و امام حسین به دوش پیغمبر، ص ) میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار میگشودی لبِ دُر پرورِخود بر گُفتار می‌ربود از دلِ هر رهگذری صبر وقرار ( امام حسن را روی دوشش سوار میکرد ، با خودش می برد مسجد ، وقتی امام حسن حرف میزد ، آنقدر با نمک حرف میزد ، هر کسی صداشو میشنید ، می ایستاد ، مجذوب صدای دلنشین امام حسن میشد ، میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار میگشودی لبِ دُر پرورِخود بر گُفتار می‌ربود از دلِ هر رهگذری صبر وقرار بوسه میزد به لبش پادشهِ عرش وِقار لذت از صحبت او ، فخرِ رسالت می بُرد سویِ مسجد حَسنش را به جلالت می‌بُرد شاعر : ( فاخر )
قسمت اول : ( علیه السلام ) جگر گوشه ی آل طاها « سلام ... » نخستین گلِ باغِ زهرا « سلام ... » دلم رفت از دست تابی بده سلامٌ علیکم ، جوابی بده به دنبال بویِ حبیب آمدم غریب مدینه ، غریب آمدم خدایت به غربت ، پُرآوازه کرد بقیع تو ، داغ مرا تازه کرد ... مرا رانده از این حوالی نکن دلم را از این داغ ، خالی نکن اَلا ای لبان تو ، ماءِ مَعین رُخت جلوه در جلوه خُلقِ برین ز عطرِ تنت ، زنده شد کائنات دمید از لبت نفخه های حیات رُخت در دلِ آسمان بدر شد شب گیسوانت ، شب قدر شد حسن کیست ؟ آئینه ی کبریا حسن کیست ؟ دریای بی انتها حسن جان ، اگر چه امیرِ غمی تو زیباترین گوهر عالَمی فرشته در این بزم ، در بام توست ... سپیده ، سرش رویِ دامان توست از این خاکدان بی شکیبی نکن تو پهلوی مادر ، غریبی نکن تبِ عشقِ تو در سِرشت من است به زهرا ، « بقیعت » بهشت من است ... اَلا سبطِ اکبر گُلِ فاطمی مهِ کوچه هایِ بنی هاشمی نمیدانم این شهر با تو چه کرد مگر آتش زهر با تو چه کرد ... ؟
قسمت اول : ( علیه السلام ) جگر گوشه ی آل طاها « سلام ... » نخستین گلِ باغِ زهرا « سلام ... » دلم رفت از دست تابی بده سلامٌ علیکم ، جوابی بده به دنبال بویِ حبیب آمدم غریب مدینه ، غریب آمدم خدایت به غربت ، پُرآوازه کرد بقیع تو ، داغ مرا تازه کرد ... مرا رانده از این حوالی نکن دلم را از این داغ ، خالی نکن اَلا ای لبان تو ، ماءِ مَعین رُخت جلوه در جلوه خُلقِ برین ز عطرِ تنت ، زنده شد کائنات دمید از لبت نفخه های حیات رُخت در دلِ آسمان بدر شد شب گیسوانت ، شب قدر شد حسن کیست ؟ آئینه ی کبریا حسن کیست ؟ دریای بی انتها حسن جان ، اگر چه امیرِ غمی تو زیباترین گوهر عالَمی فرشته در این بزم ، در بام توست ... سپیده ، سرش رویِ دامان توست از این خاکدان بی شکیبی نکن تو پهلوی مادر ، غریبی نکن تبِ عشقِ تو در سِرشت من است به زهرا ، « بقیعت » بهشت من است ... اَلا سبطِ اکبر گُلِ فاطمی مهِ کوچه هایِ بنی هاشمی نمیدانم این شهر با تو چه کرد مگر آتش زهر با تو چه کرد ... ؟