eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🖤🖤 🖤🖤🖤 🖤🖤🖤 🖤🖤 🖤 🖤 🖤 🖤 مدینه جایی بین ابراست که هر ابری دورش گریونه  یه اقیانوسه خاکی اونجاست که خورشید تو عُمقِش پنهونه  ملائکه توی ملکوت، سمت مدینه پر میزنن تو عالمِ معنا تو بقیع، دارن حرم درست می کنن فرشته ها از روز ازل، خادم حرم امام حسنن   یه روضه خون دائم بالا سرِ قبرش  میخونه از داغش، میخونه از صبرش: مگه یادم میره من بودم و یه گل پرپر مگه یادم میره زخمِ رویِ صورت مادر  مگه یادم میره خونابه ی بالِ کبوتر   مدینه شهری توی دل هاست که اسمش دل رو می لرزونه  دل و می لر زونه قبرایی که زیرِ آفتاب و بارونه    دلی که شد امام حسنی، دیگه زمین براش قفسه آزاده و رهایِ رهاست، با آسمونا هم نفسه  یه روزی زائرش میشه و به همه ی آرزو هاش میرسه   یه روضه خون بینِ مقام بالا سر  میخونه از کوچه میخونه از مادر:   مگه یادم میره من بودم و کوچه ی غم ها  مگه یادم میره دستی سیاه که میره بالا  مگه یادم میره روی زمین ناله ی زهرا   مدینه تو با شعری که خوند دم آخر آقات، میسوزی به آیینش روی آخر گفت مثه روز تونیست هیچ روزی   امام حسن خودش دلا رو، برده به کربلای حسین  بخشیده روضه ی خودش و، به اشک روضه های حسین  کریم عالم بود و گذاشت، دار و ندارش و برای حسین  با جیگر پاره، با اون تن بی حال  میخونه از مقتل، میخونه از گودال   ای کشته ی دور از وطن وای... ای کشته ی صد پاره تن  ای بی کفن وای، ای بی کفن وای  صوت👇
سفرهٔ میر علقمه ست هرکی گرفتاره بیاد سفرهٔ بی دستیه که دستا رو میگیره زیاد ارمنیا شب تاسوعا نذری می دن مسیحیا دم روضه اش صف کشیدن کلیمیا معجزه شو کم ندیدن من از همه بریدم ای علمدار پناه آوردم به تو این شبا رو قفل های بسته وا میشه همینکه قسم میدم به دست تو خدا رو ساقی لب تشنه دردم دوا کن وای بیا و حاجات ما رو روا کن دلامون تنگه شیش گوشه حسینِ وای بیا روزیمون یک شب کربلا کن " امون ای دل ای دل " نه دنیا که تو آخرت صحبت میر علقمه ست دستاش واسه شفاعته ما توی دست فاطمه ست محرما به پرچمت دادم دلی حل میشه با یک گوشه نگات هر مشکلی الحق که تو باب حاجت ابوفاضلی نگاه نکن که سابقم خرابه هر جوری بود روضه ات و پیدا کردم دست منم بگیر می خوام شهید شم الهی من دور سرت بگردم دل من طاقته دوری نداره وای ببین چشمام مثل ابر بهاره یه نگاه کن راهیه علقمه شم یار منم شامل لطف و دعای فاطمه شم " امون ای دل ای دل "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼ای زیباترین فصل فصل ظهور تو 🌸 🍁پاییز هم آمد برگها بر سرم باریدند🍂 اما تو باز نیامدی 🥀ای غائب از نظر! 🍁پاییز را با ظهور تو 💗دوست تر می دارم ⚘اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🍃🌷🍃🌷 🌺🧚‍♀️نیایش صبحگاهی دروازه های قلبم رابه روی خوبیها می گشایم پروردگارا تو را سپاس میگویم که قدرت سکوت را به من عیان ساختی، آرامشی که در هر گام بر من پدیدار میشود را سپاسگزارم خداوندا یاریم کن بر کلامم مسلط باشم و با نارضایتی سکوت نکنم حرفی را که بر زبان میرانم ناحق و خارج از عدل نباشد آبرویی را بر آب و کاشانه ای بر باد ندهم، بار الها! تو یاریم کن تا با کنایه غبار ناراحتی بر روابطم،و با بی حرمتی چراغ دلی را به خاموشی ننهم، ایزدا،عشق سرمایه هر انسان است،مرا سرمایه دار خوبیها قرار ده. "سلام👋🏻 صبح زیباتون بخیر دوستان"🌷 سر آغاز هفتتون پر از عشق و امید❤️ لبخندتون همیشگی😊 و شادیهاتون جاودانه🙏🏻
🖤 چشم بر راه تو ماندند پریشانی چند ناله دارند تو را دست به دامانی چند کاش باران بزند تا که بشویَد ما را شرم دارد زِ شما چشم پشیمانی چند به کجا این سرِ شب خاک به سر میریزی تا کنارِ تو گشاییم گریبانی چند گریه کردیم در این خیمه و آرام شدیم چه لطیف است هوا در پسِ بارانی چند من که از روضه‌ی تان هیچ نمیفهم هیچ تا به پایم نرود خار مغیلانی چند غیر تو حال حرم را چه کسی می‌فهمد کاش آواره شوم بین بیابانی چند هرچه داریم حسین است حسین است حسین خوشبحال جگر بی سر و سامانی چند حتم دارم که بیایی شب عباسِ شماست بشنوم از لبت ای کاش " عموجانی" چند ✨اللهم عجل لولیک الفرج ✨
دو آرزو به دل مــادر جــوانے مــاند کفن برای حُسینــ و حرم برای حـسن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
سوختند از شعله ی آتش در بیت الولا را لحظه های آخر پیغمبر فرمود: کاغذ قلم بیارید براتون یه چیزی بنویسم تا روز ابد گمراه نشید، اون دو تا ملعون گفتند: ولش کنید پیر شده داره حزیون میگه، فرمود: پس میگم به خاطر بسپارید، “انی تارکم فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی”، من دو تا چیز به یادگار میزارم: کتاب خدا و بچه هام (عترتم) را؛ قرآن رو که جلوی علی رو نیزه زدند، بچه هاشم که معلوم شد، قرآن که بین در و دیوار له کردن، قرآن که ریسمان بهش انداختن بردن، قرآن که تیر بارون کردن، قرآن رو خاک کربلا کشوندن؛ حرفاش زد آرام زیر لب امیرالمومنین صدا زد، امیرالمومنین گوش مبارک کنار لب های پیغمبر برد داره گوش میکنه، اما کسی نمی دونه چی میگه، هم رسول خدا گریه میکنه هم علی، هر چند لحظه ای امیرالمومنین یه نگاهی به فاطمه اش میکنه سرش تکون میده، حضرت زهرا اینقدر گریه کرد پیامبر فرمود: بیا بابا، در گوش حضرت زهرا یه حرفایی زد، او هم نگاهی به امیرالمومنین می کرد گریه می کرد. شاید به علی می گفت: علی صبر کن خونت آتیش میزنن، همسرتو میزنن، بچه هاتو میکشن، علی جان بی یار میشی، زخم زبون میخوری، تنها میشی، همه ی اینا گفت؛ اما جمله ای به امیرالمومنین نگفت لبخند بزنه، اما یه جمله به خانم گفت بعد این همه گریه دیدن خانم لبخند زد، یه لبخنی زد فاطمه؛ امیرالمومنین به حضرت زهرا فرمود: اون حرف چی بود که تو رو به لبخند واداشت، فرمود: علی جان همه مصیبت ها رو بابام گفت، آخرش فرمود: اولین نفری که به من ملحق میشه تویی، دوری منو تو زیاد طول نمی کشه. دیگه لبخند فاطمه رو کسی ندید، تا اون زمانی که اسماء یه نقشه تابوت برای فاطمه کشید، یه لبخند زد گفت اسما: این برای آقام نگه دار از روی این یه دونه برای من بسازه…. باغبانا بعد عمری خون دل حقّت ادا شد غنچه از گُل، گُل ز بلبل، بلبل از گلشن جدا شد با تنِ تنها اسیر روبهان شیر خدا شد فاطمه از پا فتاد و طفل معصومش فدا شد تسلیت دادند با ضرب لگد خیرالنّسا را اصلاً به شیعه خوشی نیومده، دو سه روز نگذشت، همین آخرای ماه صفر هیزم آوردن خونه رو آتیش زدن….. اولین تیغی که دشمن بعد پیغمبر کشیده پیش چشم فاطمه بر کشتن حیدر کشیده ناله آنجا از جگر صدیقه ی اطهر کشیده زین جنایت ناله هم محراب و هم منبر کشیده در غم حیدر کشیده ناله ی واغربتا را همچین که فرمود: اگه الان آقا منو رها نکنید، بند از دستش وا نکنید، اگه نذارید بره، میدونید چکار می کنم، پیراهن بابام رو سرم میزارم، نفرینتون می کنم؛ همچین بی بی ارده کرد نفرین کنه، سلمان میگه: دیدم دیوارها مسجد از جا بلند شد، دیدم ستون های مسجد از جا کنده شد، آقام علی فرمود: سلمان برو به فاطمه ام بگو مگه قرار نیست صبر کنیم، اومدم به بی بی عرض کردم، فرمود: چون علی گفته چشم؛ یا محمد بعد تو شیر خدا خانه نشین شد اینقدر سفارش کرد، میومدن میدیدن پیغمبر داره با علی گل میگه گل می شنوه، یه نقشه برا علی کشیدن، میدیدن همه به پیغمبر بگن یا رسول الله، در عالم فقط یه نفر میگه بابا اونم فاطمه است، برا اونم نقشه کشیدن، میدیدن یه نفر رو دامن پیغمبر جا داره برا اونم نقشه کشیدن، پیغمبر وارد خانه ی فاطمه شد، دید آقا ابی عبدالله خوابه، کنار حسین نشست، دستاش گذاشت اینو و اونور طفل یکی دو ماهه شروع کرد بوسیدن، صورت، لب ها، گردن، سینه، شانه هاش، دستاش، انگشتاش، پهلوهاش، تا نوک پاشو بوسید، یعنی حواستون به این بچه باشه، یا محمد بعد تو شیر خدا خانه نشین شد چون کتاب آسمانی دخترت نقش زمین شد لاله باران پیکر پاک حسن از تیر کین شد کشته فرزندت حسین از خنجر شمر لعین شد شرح، میثم می دهد بر امّتت این غصه ها را حرفاشُ زد، فرمود: حالا بگید حسن و حسین هم بیان، اومدن خودشون رو بدن پیغمبر انداختن یه بوسه از لب های امام حسن می گیره، یه بوسه از گلو امام حسین می گیره، علی اومد بچه ها رو برداره پیغمبر فرمود: رهاشون کن، اینا که باشن من راحت جون میدن، اینجا یه جا می خواست بچه ها رو جدا کنه، هفتاد و پنج روز دیگه همین دو بچه رو اومد از روی سینه مادر برداره، حسین می آورد کنار حسن خودش می انداخت، اما کربلا بچه ها رو با تازیانه از بدن بابا جدا کردن، ای حسین…. ************