eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه امام علی علیه السلام علی آنکه مهر فروزان کشد از جمالش خجالت علی آنکه با تیغ فتنه فدا شد به راه عدالت علی آنکه در جلوه ی او نمایان شده نور داور کسی که بُوَد در نگاهش رعیّت یکی با برادر علی نور ایمان علی اصل قرآن بُود این نوایم علی جان علی جان یا حیدر یا مرتضی به مرثیه های غریبی شده دیده از داغ او تر سر و چهره ی غرق خون رفت به دیدار زهرای اطهر علی کشته ی راه دین شد وَ جانش شد از غصه بر لب ولی گویم از عمق جانم امان از دل زار زینب چه درد بزرگی چه داغ عظیمی نصیبش شد از غم دوباره یتیمی یا حیدر یا مرتضی همیشه به چاه غریبی بُوَد ناله و آه حیدر خوش آن امتی که همیشه بُوَد پیرو راه حیدر دل پیروان حقیقی بُود در پناه ولایت خوشا آن کسانی که هستند همیشه به راه ولایت بُود اهل دین را دو راه سعادت ولایت ولایت شهادت شهادت لبیک یا مرتضی موضوع: علیه السلام سبک: شاعر:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از گنهِ دم به دمم آتش طوفنده شدم هم شدم از توبه خجل، هم زتو شرمنده شدم صاحب من! خالق من! داور من! یاور من! حیف تو را داشتم و غیر تو را بنده شدم شعله ای از نار بُدم شاخه ای از خار بُدم با نظر رحمت تو باغ گل از خنده شدم قطره بُدم بحر شدم ذره بُدم مهر شدم بلکه درخشنده تر از مِهر درخشنده شدم وصل تو شد عزت من هجر تو شد ذلت من با تو سرافراز ولی بی تو سرافکنده شدم وای بر این بندگی ام مرگ بر این زندگی ام مردة یک عمرم و در خاک لحد زنده شدم بار خدایا کرمی از یم اخلاص نمی کز شرر عُجب و ریا آتش سوزنده شدم سیل گنه برد مرا بحر بلا خورد مرا وای که من غرق در این بحر خروشنده شدم خاک قدوم ولی ام "میثم" دار علی ام با نفس شیر خدا زنده و پاینده شدم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
می‌بخشی منو خدا که رو سیاهم من؛ که رو سیاهم من رحمی کن به حال من غرق گناهم من؛ غرق گناهم من می‌دونی غرق آهم؛ می‌دونی که پر دردم نذار که دست خالی، من از خونت برگردم درسته که بد کردم؛ درسته خطاکارم ولی خودت می‌دونی؛ خدایا دوست دارم تنها امّید منی تووی تباهی‌ها؛ تووی تباهی‌ها آروم جون منی توو بی پناهی‌ها؛ توو بی پناهی‌ها می‌دونی که بی تابم؛ می‌دونی که بدحالم دوباره مثل هرسال، من اومدم امسالم کسی رو ندارم من به غیر از خودت یاربّ نگاهی به اشکم کن به حقّ اشک زینب رو قلبم داغ تن بی کفنت مونده؛ بی کفنت مونده تنها این پیرهنت پیرهنت مونده؛ پیرهنت مونده بیا و نذار انقدر که چشمم به در باشه نذار این دل تنها ازت بی‌خبر باشه به یاد لباتم من با چشمای بارونی به اندازه‌ی دنیا، دلم خونه می‌دونی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روی حسین، مهر دل‌آرای زینب است موی حسین، لیله‌ی اسرای زینب است زیباترین متاع به بازار روز حشر در نزد اهل‌بیت، تولّای زینب است دارالزّیاره و حرم قدس کبریاست هر سینه‌ای که طور تجلّای زینب است هر لحظه‌ای که بگذرد از گردش زمان در چشم ما، قیامت کبرای زینب است فریاد خون پاک شهیدان کربلا تا روز حشر، خطبه‌ی غرّای زینب است مکتب نرفته، عالمه‌ی عالم وجود ایثار و صبر، درس الفبای زینب است دوزخ، تنم بسوزد اگر غیر از این بود نقش بهشت، جای کف پای زینب است مگذار تا به خاک فتد اشک دیده‌ات این اشک نیست، گوهر دریای زینب است نامی که می‌برد همه‌جا دل ز پنج‌تن باور کنید، نام دل‌آرای زینب است در روز حشر، آینه‌ی نور می‌شود پرونده‌ای که پای وی، امضای زینب است گر در خرابه خُفت، نکاهد مقام او چون سینه‌ی رسول خدا جای زینب است بگشوده دست، بهر قنوت نماز شب نام حسین بر روی لب‌های زینب است خون حسین یافت بقا از خطابه‌اش دین، سرفراز همّت والای زینب است سیل بلا جمیل بود در نگاه او دریای خون، بهشت تماشای زینب است شب‌های بی‌حسین که ذکرش بود حسین شب‌های قدر و لیله‌ی احیای زینب است رأس حسین، طور تجلّا به روی نی بازار کوفه، سینه‌ی سینای زینب است افتاده‌اند زنگ شترها هم از صدا این معجزه، اشاره و ایمای زینب است بالله بقادهنده‌ی قرآن و اهل‌بیت خون حسین و منطق گویای زینب است یک بوسه مثل بوسه‌ی پر مهر فاطمه بر حنجر بریده تمنّای زینب است چون جای تازیانه بر اندام مادرش آثار کعب نیزه به اعضای زینب است وقتی کنار طشت طلا ایستاده است چشم حسین بر قد و بالای زینب است دشنام و خنده و کف و خاشاک و خاک و سنگ در شام و کوفه بهر تسلّای زینب است میثم برای دخت علی اشک چشم تو دُرّی گران بود که ز دریای زینب است ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
هستی‌اش را داد تا محفوظ باشد معجرش مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش وقت بیرون رفتن از خانه، حسین و مجتبی با یل امّ‌البنین بودند در دور و برش مریم و آسیه را دیدم که می‌آموختند با چه شوقی، درس عفّت را به پای منبرش دختر نور است این بانو و بی‌شک آفتاب می‌شود مانند شمعی بی‌رمق در محضرش اسم او، ذکر شب و روز همه آیینه‌هاست عصمت‌الله است این آیینه، نام دیگرش حضرت زهرای اطهر، مظهر حجب و حیاست ارث برده این عقیله، حجب را از مادرش حضرت زهرای اطهر، آن‌که پیش چشم کور چادرش را برنخواهد داشت از روی سرش هرکسی در این جهان از عفّتش دم می‌زند یا به زهرا اقتدا کرده‌ست یا بر دخترش ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️