LALAII.mp3
5.08M
به روی دست پدر آروم رفته بخواب
#زمزمه #حضرت_علی_اصغرع😭
#شیرخوارگان
🎤کربلایی احسان اسماعیلی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
🩸حضرت قاسم علیهالسلام، محبوبترین اولاد امام حسن علیهالسلام در نزد پدر و عمویش …
در نقلی آمده است که زینب کبری سلاماللهعلیها فرمودند:
🥀 در وقت شهادت برادرم امام حسن «صلواتاللهعلیه» بود که ما را یک به یک در آغوش میگرفت و میبوسید و وداع میکرد؛ چون نوبت به قاسم علیهالسلام رسید، دیدم که برادرم او را در برگرفت و بر روی سینه خود چسبانید و رو بر رویش نهاد و آهی کشید و او را از همه بیشتر بوسید.
🥀 من عرض کردم: برادر جان! گویا قاسم علیهالسلام را از همه بیشتر دوست داری!؟ برادرم فرمود: آری. عرض کردم: چرا؟ فرمود:
📋 لِأنَّهُ يُفدِي نَفسَهُ لِلحُسين علیهالسلام في يَومِ عاشورا
▪️چرا که او جان خودش را در روز عاشورا فدای سیدالشهداء صلواتاللهعلیه میکند.
🧷(اولاد دیگر از امام مجتبی علیهالسلام هم در کربلا به شهادت رسیدهاند؛ لکن چه بسا از آن جهت که حضرت قاسم علیهالسلام طبق روایت امام سجاد صلواتاللهعلیه به «بلای عظیم» به شهادت رسید، وجه قربانیشدنش متمایز از دیگر برادرانش شده است)
📋 ... و أخَذَ بِيَدِ القاسم و وَضَع في يَدِ أخيه الحُسين فَقال: هٰذا أمانَتي عِندك!
▪️و در آن حال دست قاسم علیهالسلام را گرفت و در دست سیدالشهداء علیهالسلام گذاشت و فرمود: ای برادر! این پسر امانت من است در نزد تو.
📚بحرالمصائب ج۴ ص۱۸۵
📚مقتل ملّا نقی بروجردی، ص۸۴ (نسخه خطی)
🔖 عالم ربانی مرحوم واعظ قزوینی در مقتل شریف «ریاض القدس» مینویسد:
📝 اهل خبره در روایات و مقاتل نقل کردهاند:
📜 أنّ قاسمَ بن حسن علیهماالسلام كان أحبَّ أولادِ الحَسن علیهالسلام إلى عَمِّه الحُسين علیهالسلام كما يُستَفاد من المَنقولات؛
🔻همانگونه که از نقل ها استفاده میشود،محبوبترین اولاد امام حسن علیهالسلام در نزد سیدالشهداء علیهالسلام، بدون شک قاسم بن الحسن علیهماالسلام بود.
🗯 و شاهد این مطلب، همان نقل مرحوم علامه مجلسی است که به وقت وداع قاسم علیهالسلام با سیدالشهداء صلواتاللهعلیه آورده است:
📜 إعتَنَقَهُ و جَعَلا یَبْکِیانِ حَتّی غُشِیَ عَلَیْهِما.
▪️ سیدالشهداء صلواتاللهعلیه دستان مبارکش را به گردن قاسم علیهالسلام انداخت و آن قدر هر دو گریستند که بیهوش شدند.
📚بحارالانوار ج۴۵ ص۳۴
✍ آیینۀ روی مجتبایی قاسم
مستغرق ذات کبریایی قاسم
مثل علی اکبری برای ارباب
چشم تو کند گره گشایی قاسم
حالا که پسر دار شده شاه کریم
داغ است بساط هر گدایی قاسم
از گوشۀ لبهات عسل می ریزد
مدهوش ز باده ی بقایی قاسم
دل می برد از همه مناجات شبت
مانند حسن چه خوش صدایی قاسم
قسمت نشده اگر امامت بکنی
معصومی و از گنه جدایی قاسم
تحت الهنکی که بسته ای شاهد بود
زیبای امام زاده هایی قاسم
سوگند به پینه های پیشانی تو
با سن کمت پیر دعایی قاسم
تو وارث تکسوار جنگ جملی
الحق حسن کرب و بلایی قاسم
زیر پر عباس کشیدی شمشیر
شاگرد امیر خیمه هایی قاسم
گردن زده ای ازرق و اولادش را
زیرا نوه ی شیر خدایی قاسم
ای وای گرفتند همه دورت را
چون گل به میان خارهایی قاسم
پهلوی تو ضربه خورده مثل مادر
افتاده میان دست و پایی قاسم
زیر سم اسب نرم شد پیکر تو
بر داغ عظیم مبتلایی قاسم
بازیچه ی قاتل است این کاکل ناز
گیسوی تو شد رنگ حنایی قاسم
از کهنگی نعل کفن پاره نشد
سربسته شده چه روضه هایی قاسم
جان داشتی و تن تو را کوبیدند
فرق من و توست ماجرایی قاسم
نجمه همه گیسوان خود را می کَند
تو قاتل او به نیزه هایی قاسم
تا عمویش رسید بر سر او
دید جسم به خون شناور او
گفت قاسم بلند شو پسرم
رویاهات بند شو پسرم
ای فدایت شوم ز جا برخیز
سرو رعنای مجتبی برخیز
شعله بر جان ما نکش اینقدر
به روی خاک پا نکش اینقدر
پسرم تو امانت حسنی
چه کنم تا که دست و پا نزنی
روی جسمت برو بیا شده است
استخوان های سینه وا شده است
شاهد دست و پا زدن شده است
آه شرمنده ی حسن شده است
قد کشیدی تا آنقدر اینجا
در عبا جا نمی شوی حتی
راه رفتن بر حریم تنت
جای نعل است بر روی بدنت
اسب روی تنت شتاب گرفت
نعل از پیکرت گلاب گرفت
کینه ها نقش بر زمینت کرد
عقده های جمل چنینت کرد
قاسمم قد کشیدی ولی کمان شده ای
تو پر از خرده استخوان شده ای
روی جسم تو همهمه شده است
داغ تو داغ فاطمه شده است
پهلویت در فشار بود شکست
سینه در اظطراب بود شکست
روضه ات امتداد تاریخ است
زخم نیزه مشابه میخ است
تا که پا پشت در گذاشت زدند
مادرم بار شیشه داشت زدند
یه مادر رد تو روز روشن بزنند
چه کار میکنی بگو
نه مادرت
زن همسایه اصلا چه کار می کنی بگو
تحملش سخته
تو رو امام حسن چه کار می کنی بگو
در افتاد مادر افتاد
به هیچکس نگو که خورده ام زمین
به هیچکس نگو عزیزم آفرین
حسن تو چادر مرا تکان بده
جلو بیفت خانه را نشان بده
دنبال حیدر می دوید
از چادرش خون می چکید
شکر خدا زینب ندید
منو زابراه نکن
دست و پا که می زنی مادر رو نگاه نکن
یه نفر کاری کنه
شمر اومده برا ما جلو داری کنه
ای بی کفن حسین
دور از وطن حسین
خونین دهن حسین
عریان بدن حسین
حسین جان
به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
شبی که می رفتم واست کاسه ی آب میزاشتم
تا حالا از این خونواده رو زنی رو نبردن اسارت
الهی میمردم نمیدیدم اینقدر جسارت
✍حسین افروز
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
Shab06Moharram1402[01].mp3
36.95M
#روضه
#شب_ششم_محرم_۱۴۰۲
#حاج_مهدی_حسینی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
[ به احترام ذکر مصائب ذوات مقدسه، لطفاً بامعرفت و در شرایط مناسب گوش فرا دهید.]
از حرم جان میرود با کام عطشان میرود
خواهرم زینب بیا قاسم به میدان میرود
با دم احلی من العسل از مقابل من میرود
بی زره و بی جوشن ببین یادگار حسن میرود
جان به این نام عالمگیرش صوت هر نغمه ی تکبیرش
میرسد نام حیدر با هر ضربه ی شمشیرش
****
ساقی لشکر ببین میلرزد ارکان زمین
زنده شد در کربلا یاد معزالمومنین
در شجاعت و هیبت حسن در ادب و نجابت حسن
رزم و رجز او چون علی قرص قمرِ صورت حسن
تیغ شمشیر بُران حسن صوت تفسیر قرآن حسن
نور چشمان عباس و حسین یاور زینب و جان حسن
****
یا حسین میگوید و یا حیدر و یا مجتبی
با هجومش میشود سرها معلق در هوا
جان حرم و جان عمو چشم همه به دنبال او
لشکری گوید اَینَ المَفَر تا که با او شود روبرو
ارثیه دارد از اجدادش ساقی کربلا استادش
طعم شمشیر او را چشید ازرق شامی و اولادش
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ایهالامام حسن ابن علی
شاه السلام حسن ابن علی
ذکر نام تو شده باعثِ
مستی مدام حسن ابن علی
نام حسن لطف و عطایی دارد
در قلب همه صحن و سرایی دارد
تردید مکن تصورش هم زیباست
ایوان حسن عجب صفایی دارد
شیر جنگ جمل حضرت مجتبی
بر علی رفته است هیبت مجتبی
****
شاه بی حرم حسن ابن علی
در پناه تو چه غم از بلا
سایه ی سرم حسن ابن علی
هر دل ز غمش حال بکایی دارد
در مدینه او کرب و بلایی دارد
تردید مکن تصورش هم زیباست
ایوان حسن عجب صفایی دارد
سرمه ی چشم ما خاک پای حسن
من حسینی شدم از دعای حسن
➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ما دخیل پر دامان حسن میگردیم
خیس از شر شر باران حسن میگردیم
ماه و خورشید به دور سرمان میچرخند
تا که دور سر طفلان حسن میگردیم
اشهد ان حسن قبل تولد گفتیم
ما در اسلام مسلمان حسن میگردیم
ما دو صد بار اگر باز به دنیا آییم
باز هم مومن قرآن حسن میگردیم
نوبت ما نشود بسکه ملائک هستند
لطف زهراست که قربان حسن میگردیم
نذری ماه محرم همه لطف حسن است
ما حسینی فقط از نان حسن میگردیم
مذهب عشق تماشای حسین است و حسن
در بهشت آنِ حسین آنِ حسن میگردیم
از حسین است که بالای حسن داد کشید
ما اگر پاره گریبان حسن میگردیم
همه جا رفته و گشتیم همین فهمیدیم
همه ی عمر در ایران حسن میگردیم
آرزو نیست رجز نیست یقینم این است
همه یک روز در ایوان حسن میگردیم
➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هرچقدر گریه کنم سیر نمیشم حسین جانم
من چهجوری از غم تو پیر نمیشم حسین جانم
حلالم کن اگه واسه غم تو نمردم
حلالم کن اگه کم برا تو غصه خوردم
حلالم کن، حلالم کن
من و واسه خودت نگهدار و نذار که برم جای دیگه
واسهی تو میخوام که بمیرم آقاجون مهم نیست کی چی میگه
(عزیزم حسین عزیزم عزیزم عزیزم حسین)۴
تا روضتو گوش میکنم داد میزنم حسین جانم
ای آقای تشنه لب بیکفنم حسین جانم
حلالم کن اگه مرحم زخمات نبودم
حلالم کن نوکر خوبی برات نبودم
حلالم کن، حلالم کن
تو رو خدا مراقبم باش که میخوام تو آغوش تو باشم
اجازه بده تا که زندهام محرم سیاهپوش تو باشم
عزیزم حسین عزیزم عزیزم عزیزم حسین...
****
هرآنچه بود گذشت از فضیلت شب قدر
نگاه ما به شب اول محرم تواست
➖➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
۴۸
(حضرت عبد الله ابن الحسن ع)
من که عبد اللهم،یتیم مجتبی
آمدم جان دهم،بهر خون خدا
ای عموجان عمو۲
بنگر عمه جان،عمو تنها شده
خونجگر غرق خون،بین اعدا شده
ای عموجان عمو۲
عمه جان از کرم،دست من کن رها
می روم سوی او،بهر من کن دعا
ای عموجان عمو۲
عمویم عمه جان،شده نقش زمین
عمو با سنگ کین،شد شکسته جبین
ای عموجان عمو۲
بر غریبی او،دیده گریان منم
بر گل فاطمه،دل پریشان منم
ای عموجان عمو۲
دشمن بی حیا،دست من را برید
بر عموی غریب،منم آخر شهید
ای عموجان عمو۲
با عموی غریب،گشته ام رو به رو
بی حیا حرمله،تیر زد بر گلو
ای عموجان عمو۲
شد گل فاطمه،جان من پر شرر
بهر یاری او،دست من شد سپر
ای عموجان عمو۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_همه_جا_کربلاست
#حضرت_عبد_الله_ابن_الحسن_ع
#عبدالله_بن_الحسن (ع)
پسر شیر کارزارم من
می دهم دست خود عمو را نه
عمه جان، لا افارق عمی
می دهم جان خویش، او را نه
کاسه ی دست من فدای سبو
لیک بشکستن سبو را نه
جنگ را گر توان تحمل کرد
خنجر و دشنه و گلو را نه
بنشستی به #تل_زینبیه
بنشینی به روبرو را نه
بر عدو جنگ و تاختن آری
در اسارت بگو مگو را نه
طاقت پیکر پر از زخمش
هست، شمر درنده خو را نه
تا نفس می کشی عمو هستم
ته گودال، جستجو را نه
باشم و دشمنی تو را بکشد؟
دست خود دادم آبرو را نه
هر بلایی که دیده ام کافیست
آتش و پنجه ها و مو را نه
یا چپاولگران پیکر تو
با طفیلان سودجو را نه
غرق خون دیدن محاسن تو
با نجاسات، شستشو را نه
#جواد_محمودآبادی
1403/04/20
#والله_لا_افارق_عمی