ای آرامش مطلق به گردنم داری حق زندگی مو مدیونم فقط به همین بیرق امشب آغوشم گرمه فهمیدم پای پرچم وقتی گریه می کردم بغلم کردی محکم
تو آغوشت بهشت و حس کردم
یاد جون وحر عابس کردم
گفتم این حال ازمن نگیری
نذر زیارت وارث کردم
قلبم آروم میگیره با حسین
صل الله علیک یا حسین
بی تو محکوم دردیم
رو به کربلا کردیم
همه از حسینیم
به حسین برگردیم
نزاری روزگارم بی کربلا بگذره
سفر آخرتم چشمش به این سفره
به همین کربلا ها دلبستم
بیشتر بطلب خالیه دستم
رقیه ات واسطم باشه خوبه
که بگی اربعین من هم هستم
قلبم آروم میگیره با حسین
✍تایپ:کربلایی حسین افروز
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ای صلوات خدا
نور و صفات خدا
ای شده ممسوس به ذات خدا
آیت رب جلی
آینه دار علی
تو ولی اللهی و ابن ولی
بسم رب العلی علی اکبر سلام
همچو پیغمبری تو واجب الاحترام
ای پیمبر خصال
در جمال و کمال
ای علی جانم علی جانم علی جان
سِرِّ وصول خدا
رمز قبول خدا
آینه ی روی رسول خدا
جسم تو در خون طپید
قامت بابا خمیده
یا ایها شهید
✍تایپ:بسم رب الشهدا
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بمون بگم، واسه تو از داغ جوون بگم
از پیکر غرقِ به خون بگم، بمون بگم
علی چی شد؟ رفتی تا برگردی ولی نشد
دیدم که بین مقتلی چی شد
هلهله کردن، همه غوغا کردن
علیو آخر ارباً اربا کردن
پای عقیلهی بنی هاشم رو
به مجلس نی و شراب وا کردن
من آه کشیدم نمیدونی چی تو این راه کشیدم
چقدر نالهی اُماه کشیدم، من آه کشیدم
من بد شکستم،
تا بیام صد دفعه رو خاک نشستم
داره خون میچکه از روی دستم
من بد شکستم
نیزههای رو تنت دستامو برید
دستامو برید، دستامو برید
قاتلت روی سرم نعره میکشید
من دویدم، حرمله پشتم میدوید
پشتم میدوید، پشتم میدوید
پاشو داداش تورو به قرآن مجید
به همه رو زدم آخر، پاشو
دست به گیسو زدم آخر، پاشو
اومدم تا دم گودال، اما
دیدی زانو زدم آخر
جنگ و جدال شد
دیگه دیدن تو واسم خیال شد
تشنه بودی ولی ذبحت حلال شد
حرمت نذاشتن، لگدا واسه تو صورت نذاشتن
یه دقیقه تورو راحت نذاشتن
سنگایی که میزدن، خورده به سرم
دست من سپر شد و له شد سپرم
این بدن نداره غارت، پاشو
شمر نمیکشی خجالت، پاشو
مادرم اومده گودال، نامرد
بسه این همه جسارت
با یا رب یا رب کشتی مادرو
با مادر مادر کشتی خواهرو
با بیرحمی زد تیر آخرو، حسین جانم
آه ای مادر، من بمیرم
میکشی آه با فرود هر نیزه
من بمیرم، پشت هم زد
رو تنت با سرنیزه
ای حسین جان، ای حسین جان
ای حسین جانم جانم، ای حسین جان
دو خط احکام یادش بده، اسلام یادش بده
که بدونه تشنهلب سر نبره
منو عذاب میده، به من کباب میده
تورو صدا که میزنم، شمر جواب میده
نفسش باز بند اومده، ای زجر زجرش نده
بچه که بترسه، لکنت میگیره
بابامو بده
این سر که چوبش زدی شیشهی عمر منه
پاهاش ترک خورده، چوب فدک خورده
جلو چشای بچهها، خیلی کتک خورده
تنش سیاه، گریه به راه میده
مگه نشناختن تو رو
چشاتو وا کن از خیمه، به گودال اومده زینب
خمیدهتر، چقد مضطر، ولی حال اومده زینب
حسین جانم ...
یکی ته گودال، لباستو پرت کرد
شلوغیِ خیمه، حواستو پرت کرد
عذاب کردنت، منع آب کردنت
شبیه گندم ری آسیاب کردنت
تمومه حسین، رو به رومه حسین
زیر و رو شدی، پشت و رو شدی
چجوری با مادرت رو به رو شدی
بی هوا زدن، با عصا زدن
جلو خواهر تو با کف پا زدن
ای حسین من ...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمینه حضرت علی اکبر علیه السلام
.
بند اول :
.
ای ثمرم
تاج سرم
رفتی و شد
خاک عالم به سرم
.
کنار جسم تو
بلند شد فریادم
همه دیدن بابا
به زانو افتادم
.
بلند بلند خندیدن
بلند بلند گریه کردم
نفس بکش ای عزیزم
الهی دورت بگردم
.
علی علی الدنیا بعدک العفا
.
بند دوم :
.
قصه شده
جمع شدنت
کشته منو
بابا خون دهنت
.
تنت پخش صحرا
شدی ارباً اربا
عصای دست من
زمین خوردم بابا
.
نذار بخندن به حالم
بگن حسین خون جگر شد
نفس بکش ای عزیزم
نذار بگن بی پسر شد
.
علی علی الدنیا بعدک العفا
.
بند سوم :
.
تا خواهرم
حالمو دید
از خیمه تا
مقتل تو می دوید
.
ببین نامحرم ها
همه جمعن بابا
پاشو جون زینب
پاشو جون لیلا
.
تو عمه رو برگردون
خودم میام با جوونا
نفس بکش ای عزیزم
نفس بکش عمر بابا
.
علی علی الدنیا بعدک العفا
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مغلوب
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
872400339 (3).mp3
1.96M
بسماللهالرحمنالرحیم
زمینه حضرت علی اکبر علیه السلام
میلرزهدستام ، عصا میخوام
مرگمو من از ، خدا میخوام
یه دونه عبا کمه واست
جوونا بیاید ، عبا میخوام
از بین موت
از تو گلوت
خونِ لخته کشیدم
هی صدا زدم
ولدی علی
ذوق دشمنو دیدم
من بلند بلند
گریه کردمو
پیکر تورو چیدم
ولدیعلی ولدیعلی ولدیعلیاکبر
.
عمه رسیده علی اکبر
حالمو دیده علی اکبر
سایهی زینب رو تاحالا
کسی ندیده علی اکبر
نامرتبه بدنت چقد
مثل یک گل پرپر
دیدی آخرش
چش زدن تورو
کوفیا علیاکبر
پهلوی تو شد
مثه مادرم
فرق تو مثه حیدر
ولدیعلی ولدیعلی ولدی علیاکبر
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
زمینه حضرت علی اکبر ع
.
بند یک
.
علی اکبرم
میری از حرم
برو ولی آهسته
شدی تو از این دنیا
مثل پدر پیرت خسته
.
گفتم عصای پیری بابا میشی ، ولی نشد
گفتم قوت زانوی بابا میشی ، ولی نشد
.
ارباً اربا شدی
مثه دریا شدی
چه بلایی سرت اومده بابا
پخش صحرا شدی
.
ولدی یاولدی یاولدی علی اکبر
.
خون جگر شدم
بی پسر شدم
پر از علی شد صحرا
عبا بیارید جوونا
جمع کردن تو سخته بابا
.
انقد نیزه بهت خورده که غرق خونِ بدنت
مردم تا لخته خونو کشیدم بیرون از دهنت
.
ای یل خیمه ها
حیدر کربلا
پاشو و ببر فقط عمه رو از
بین نامحرما
.
ولدی یاولدی یاولدی علی اکبر
#زمینه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#شب_هشتم_محرم #حضرت_علی_اکبر
به پيش چشم پدر ناگهان پسر افتاد
همينكه خورد پسر بر زمين پدر افتاد
رسيد هلهله و خنده ها به گوش حسين
ميان معركه آقا به درد سر افتاد
مگر كه قول ندادي عصايِ من باشي؟
بلند شو پدر ِ پيرت از كمر افتاد
نگاه كن علي اكبر دمي به سمتِ حرم
ببين به عمه چه چشمانِ خيره سر افتاد
تو نخل بودي و دستي به پيكرت كه زدم
ز شاخه هاي تمام تنت ثمر افتاد
الا شبابِ بني هاشم از حرم آئيد
كه زانوانِ حسين از توان دگر افتاد
خبر رسيد به خيمه كه ارباً اربا شد
خبر رسيد كه ليلا از اين خبر افتاد
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
________________________🌹🌹🌹🌹🌹
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
مؤذن کربلا یوسف آل عبا
امیر و سرور دلیر و دلبر ستون لشکر حسین
خَلقاً و خُلقاً شِبهِ پیمبره علیِ اکبره حسین
شال خود را که بر کمر زد
سمت میدان عقاب پر زد
شیر صفدر علیِ اکبر
چنان که حیدر به درب خیبر زد
به قلب لشکر زد
تیغ ابروش شمشیره ذوالفقاره
مثل حیدر استاده کارزاره
کل میدون از قبل میمنه
تا بعد میسره با یک نگاش زیر و زِبَره
علی اکبر علی اکبر
****
علیٌ المرتضی شهنشه لافتی
امیر عالمه وصی خاتمه شفیع محشره علی
صاحب منبره یک تنه لشکره فاتح خیبره علی
در زمین محشری به پا شد
نوبت جنگ مرتضی شد
کل میدان شده هراسان
که شیر غُران ابوتراب
آمد چه با شتاب آمد
دست حیدر بازوی کردگاره
خشم حیدر پایان کارزاره
جنگ خندق واصل شد به دَرَک
عمر ابن عبدود حیدر وقتی که به معرکه زد
علی اکبر علی اکبر
****
صلابت مصطفی شجاعت مرتضی
نور وجودش بخشش و جودش رسیده از مجتبی
قدرت و عزمشه شیوه ی رزمشه شبیه خون خدا
با تَشَر سمت لشکر آمد
بانگ اَینَ المَفَر بر آمد
زد رجزخوان به قلب میدان
شبیه طوفان اَنَا ابنُ پیغمبر علیٌ الاکبر
لشکری رو کشته با یک اشاره
تا نقابو از چهره بر میداره
ضرب دستش مثل یه صاعقه
بر قلب دشمنه یک ضربه کافیه بزنه
علی اکبر علی اکبر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#شب_هشتم_محرم_۱۴۰۱
#هیئت_رایة_العباس "ع"
#زمینه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏷 #حضرت_علی_اکبر (ع)
سر ظهره؛ پاشو اذون بگو
اذون غروب عمر عمّههارو
بیا خورشید! رو خیمهها بتاب
نرو؛ یه نگاه کن، اشک دیدههارو
تو برگ اوّل پاییزی
که از اهل حرم میریزی
اذون بگو؛ اذون خزون خیمههارو
وای! حسرت به دل موندم عزیزم، برا صدات
وای! پلکی بزن یکبار دیگه برا بابات
همهی دشت مسحور عطر تو
رو دستام ،شکسته شیشهی گلابم
تکّهتکّه میافته روی خاک
کنارش میافته اشک مستجابم
فدای کاکل خونینت
نمیتونم بدم تسکینت
منو ببخش؛ نمونده برام یه قطره آبم
وای! حیف از تو و این رشحههای پیغمبری
وای! حیف از تو که تفسیر اللهاکبری
دست طوفان، گلبرگ لاله رو
روی داغی زمین، پراکنده
پاشو بابا که قاتلت داره
به حال منه شکسته میخنده
ذبیحمو ببین، ابراهیم
ببین که پای عهد ایستادیم
ببین چطور رو دستم داره چشاشو میبنده
وای! قربانی ما رو نگا کن ای جبرئیل
وای! هذا علی اوّل قتیل از نسل خلیل
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
گفتم علی اکبرو/ دیدم جدا شدن حروف
روضه همین یه مصرعه/ فَقَطَّعوهُ بِالسُّیوف
اربا اربا
[با هر ضربه باباش میگفت آی پسرم ، با هر ضربه عمهاش میگفت ای وای برادرم...]
حسین تماشا میکنه
[باباهای که جوون از دست دادن میفهمن...]
حسین تماشا میکنه / زدن زمین امیدشو
داره میبینه روی خاک / اون قامت رشیدشو
اربا اربا
این همه شمشیر به تنش خوردن
چی به سر این بدن آوردن
[آی غیرتیا...]
اشک آقامونو درآوردن
حسین تنِ علی رو جمع کرده
قدش خمه چشاش پر از درده
حیرونه که چجوری برگرده
[آآآآآی ، بعضی از روضه خونا میگن اینجا زینب از خیمه ها بیرون دوید درسته ، اما میگن اومد به داد امام حسین رسید ، نه نه ، راوی میگه زینب از خیمه ها بیرون آمد ، وَ هیَ تُنَادِي وا أُخَيَّاهْ وَ ابْنَ أُخَيَّاهْ ، ای وای برادرم ای وای پسر برادرم ، وا ثَمَرَةَ فُؤادی ، ای میوهی دلم ، وَ جَاءَتْ حَتَّى أَكَبَّتْ عَلَيْهِ ، اومد روی بدن پاره پاره افتاد ، این آقا خودش داغ جوون دیده ، چکرد؟ ، فَأَخَذَ الْحُسَيْنُ ، زیر بازوهای خواهر رو گرفت ، فَرَدَّهَا إِلَى الْفُسْطَاطِ ، زینب رو روانهی خیمه ها کرد ، یه نگاه کرد دید توان نداره ، وَ أَقْبَلَ عَلی فِتیانِه ، برگشت سمت خیمه ها صدا زد يا فُتْيانَ بَنِي هاشِم إحْمِلُوا أَخاكُمْ ، جوانان بنی هاشم بیایید...
اینجا زینب از خیمه ها بیرون آمد راوی میگه من دیدم وَ هيَ تُنادي ، هی به سر میزد ، ساعتی نگذشت همون راوی میگه من میدیدم و مینوشتم ، یه اتفاقی گودی قتلگاه افتاد ، فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ دیدم زینب از خیمه ها بیرون آمد وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ ، میگه یادم نمیره زینب با یه قلب سوختهای با یه صدای محزون و خستهای شروع کرد ناله زدن ، فَأَبْكَتْ وَ اللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيق ، دست از بدنش کشیدن همه ایستادن های های براش گریه کردن ، زینب چی گفت؟ ، میگه صدا زد وا مُحمدا، هذا حُسینٌ بِالعَرا مُقَطَّعُ الأعضاء وَ بَناتُک السَّوایا...
آی اونایی که جایی برا دردِ دل کردن پیدا نمیکنید، آی اونایی که درست تشخیص میدید ، میگید درد دارم غصه دارم دلم پره ، میرم به آقام میگم چرا به دیگران بگم...
یه جملهای خواهرش گفت ، یه جمله ای گفت عجیبه ، همینطور که نوحه گری میکرد، میخوند برای برادرش ، ناله میزد ، فرمود بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى ، وقتی سره برادرمو بریدن دلش پُره غصه بود...
چی گفت امام حسین ، برگردیم کنار بدن علی...]
پاشو بیا با هم بریم خیمه...
[همه نوحه بخونن...]
پاشو بیا با هم بریم خیمه...
[حالا ما باید چی بگیم وقت این منظره رو تماشا میکنیم...]
سَیِّدَنَا الغَریب حسین جانم...
داری میبینی روبروت(۲)
میخوای بگی بابا ولی / بسته شده راه گلوت
بلند شو عزیزم(۲)
با گوشه عبا دارم/ خونو میگیرم از لبت
پاشو یه کاری کن علی/ رسیده عمه زینبت
بلند شو عزیزم(۲)
با یا علی بلند شو باباجون
به خیمهها از وسط میدون
هرجوری هس عمه رو برگردون
گریزِ روضه رفته اونجا که
میبینه زینب تن صد چاکِ
حسینو بی کفن روی خاک
سَیِّدَنَا الغَریب حسین جانم...
آآآآآی
شعیب و صالح و یحیی تو را گریسته اند(۲)
چقدر گریه کن کهنه کار داری تو
[به ما اجازه دادی این شبا بیاییم برات گریه کنیم ازت ممنونیم ، ما حالیمونه ما میفهمیم چقدر داری برامون آقایی میکنی وگرنه من کجا این روضه ها کجا؟ پناهم بده پناه عالمیان پناهم بده ، آقای من...]
تو همچو من سر کویت هزارها داری
ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد
حسییییین...
✍🏼تایپ : کربلایی محمد صادقی
(ملتمس دعای خیر)