eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
👌 بند اول: غریبمو توی زندونم رسیده به لب هام جونم از درد و غمام روز و شب خَلِّصنی یا رب میخونم چاهارده ساله که اسیرم اسیره غل و زنجیرم اینقده شکنجم دادن دیگه میدونم میمیرم دیگه خدایا نا ندارم جایی توی دنیا ندارم دل تنگم برا خونوادم ساحلمو دریا ندارم وای دلم ، میسوزه تمومه بدنم وای دلم ، کرده کارشو سم تو تنم مظلوممو موسی بن جعفرم من مظلوممو غریب مادرم من 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بند دوم: رسیده لحظه های آخر افتادم به روی بستر از شرره زهر میخونم کجایی مادر وای مادر خیلی خرابه حال و روزم نگامو به در میدوزم میگم رضا جانم بابا کجایی دارم میسوزم از بس که تو زندون زدنم درد میکنه کلِّ بدنم لِه شده همه استخونام هِی خون میاد از تو دهنم وای دلم ، خون میباره این چشمِ ترم وای دلم ، آه ای خدایا وای جیگرم مظلوممو موسی بن جعفرم من مظلوممو غریب مادرم من 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بند سوم: این دمِ آخری میبارم یه غمی تو سینه دارم با گریه غمِ جدم رو روضشو به یاد میارم یه سری به روی نیزه ها یه پیکری تو قتلگا جلوی چشِ خواهرش ذره ذره شد واویلا ندادن امون به پیرَنِش با هر چی که بود میزدنش یکی با سنگ و یکی عصا یکی با نیزه تو دهنش وای دلم ، میده یاده جدم عذابم وای دلم ، میسوزمو خیلی بی تابم وای حسین ای غریب هر دو عالمین 🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩 🎵📝: (طاها تحقیقی)
زمینه امام کاظم(ع) -(گدای خونۀ آقا موسی بن جعفرم...) روضۀ خونگی گداى خونۀ آقا موسى‌بن‌جعفرم دردم دوا می‌شه، تا كه اسمش رو مى‌برم روضۀ خونگی، برکت خانوادمه بیرق روضه‌مون، چادرسیاهِ مادرم اى خاطرات شیرینِ زندگیم مشکل‌گشای اجدادم از قدیم بابُ الحوائجِ اِلی الله، ای کریم یاد اشک روی گونه‌های مادر توى مشكلاتم مى‌خونم با باور «نَحنُ فِی اَمانِ موسى‌بن‌جعفر» «نَحنُ فِی اَمانِ موسى‌بن‌جعفر» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو ابر رحمتى، تو آسمون قلب من خورشید عزتى، هم ظاهراً هم باطناً تو سر پناهمى، بهشت عالم حرمت نور ولايتى، نور دل ابالحسن اى خادم درگاه تو جبرئیل آب سقاخونه‌ت آب سلسبیل به ضریح نگاه تو بستم دخیل آبرو به من می‌دی تو روز محشر اى دعاى خیر تو پناه نوكر «نَحنُ فِی اَمانِ موسى‌بن‌جعفر» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ كبوتر دلم، پر زده سمت كاظمین ره‌توشۀ منه، اشكاى جارى از دو عین سلام اولم، اَلسلامُ عَلَى الرّضا سلام آخرم، اَلسلامُ عَلَى الحُسین «حَلیف السَّجدَةِ الطّویلة» اى غریب ذكر حسین حسین رو لب اَمَّن یُجیب زخم تنت روضه‌خونِ شیب‌الخضیب بهشت منه روضۀ شاه بى‌سر اعتقاد من بوده و هست تا آخر «نَحنُ فِی اَمانِ اولاد حیدر» شاعر: @majmaozakerine
سبک واحد شهادت امام کاظم(ع)1399 -(قدم میزنم زیر بارون...) سبک: قدم میزنم زیر بارون بابغضِ دلو ، پایِ لرزون(چشم‌گریون) به یاد امامی که افتاد ، به زندون باید من مثه یک کبوتر برسم به جایی که دل شد مکدر برسم به زندون موسی بن جعفر برسم آه چقدزخمی شده/آه چه بی بال و پره وقتی سیلی میخوره /(به یاد مادره) (((((غریب امام کاظم)))))) نگهبان زندون چه پسته زده ساق پامو شکسته تو هر ساعتی تازیونه ، بدسته شکسته پاهامو شکسته سر من کبودیه بازوم ، مثه مادر من شده تازیونه غم دیگر من تازیونه میزنه/من که در تاب و تبم یاد اون خرابه و / (یاد عمه زینبم) (((((غریب امام کاظم)))))) دلم خسته از عالمینه زیارت برام نور عینه دلم تنگ ، واسه کربلایِ ، حسینه شده اسم تو آبروی دل من حرم هست فقط آرزوی دل من ضریحت آقا روبروی دل من خیلی وقته که آقا/دورم از کرب و بلا قسمتم کن اربعین/(بیام با رفقا) (سیدنا یا مولا " حبیبی یا ثارالله) شاعر:
مرثیه امام کاظم(ع) -(سلام حضرت دلدارم أیهاالکاظم..) سلام حضرتِ دلدارم اَیُّهَاالکاظم سلام حق به تو ای یارم اَیُّهَاالکاظم گدایت آمده مضطر دوباره اِرحمنی ای از ازل سر و سالارم اَیُّهَاالکاظم نشسته ام به امید نگاه پر مهرت غریقِ در محن و زارم اَیُّهَاالکاظم دوباره با نظری فاطمی عزیزالله تو باز کن گره از کارم اَیُّهَاالکاظم بیا به جانِ رضاجانتان پناهم باش ببین غریبُ گرفتارم اَیُّهَاالکاظم در این زمانه ی پُر جرم و دلفریبی ها بیا تو باش نگهدارم اَیُّهَاالکاظم مرا ردم نکن ای بابِ شهر حاجت ها اگرچه خادمِ سربارم اَیُّهَاالکاظم بدون تو به خداوند پوچِ محض هستم گُلِ همیشه بهارم اَیُّهَاالکاظم محبتت به خدا آبرو به من بخشید تویی دلیلِ وقارم اَیُّهَاالکاظم دلیلِ عاشقی ام عشقِ بی مثالَ ت شد شدی تو زینتِ اشعارم اَیُّهَاالکاظم خدا کند که شود خرجِ سفره ات آقا تمامِ دار و ندارم اَیُّهَاالکاظم رسیده فصل عزای تو ای گلِ زهرا ز ماتمِ تو عزادارم اَیُّهَاالکاظم روان شده ز غمت اشک چشم من آقا ببین که ابرِ بهارم اَیُّهَاالکاظم دوباره گوشه ی زندان جای تو گردید وخیمِ حالِ تو سردارم اَیُّهَاالکاظم اسیر ضربِ لگدها و ضربت سیلی شدی عزیز و نگارم اَیُّهَاالکاظم نمانده از بدنت بر سرت چه آمده است؟ بگو امامِ بزرگوارم اَیُّهَاالکاظم میان پنجه ی کُفّارِ ظالمِ افتادی دهد داغِ تو آزارم اَیُّهَاالکاظم شاعر:
1_57426861.mp3
4.28M
تموم جسم تو سیاه و خونی گناه تو چی بود که کنج زندونی روزای تو مثل شبات شده تیره چند سال که پاهات تو قل و زنجیره گوشه زندون شبانه روزش فقط دادن آزارش تو روزه بودی غروبا میشد تازیونه افطارت باب الحوائج موسی ابن جعفر مولا اونی که از داغت روونه اشکامه اونی که روز و شب شنیده دشنامه تو گوشه غربت از نفس افتادی رضا نبود پیشت وقتی که جون دادی همیشه آقا روی تن تو جای کبودی بوده اونی که هر شب شمارو میزد خودش یهودی بوده هنوز جای زنجیر رو دست و بازوته یه تخت پاره واسه تو تابوته موقع تشیعت عاشقاتون گریون شد آخرش آقا جسم تو گل بارون بمیرم آقا برا تنی که به زیر تیر و سنگه میون گودال کفن نداره سر لباسش جنگه غریب مادر حسین 🎤حاج محمدرضا_طاهری ◾️ شهادت_امام کاظم علیه السلام.
شهادت امام کاظم(ع ) و گریز روضه به کربلا ◾️شهادت حضرت باب الحوائج ◾️امام کاظم (ع) با توجه حق روضه ادا شود تنم از تازیانه ات خسته ست آب گشته تمام پیکر من هر چقدر میزنی بزن اما ناسزا کم بگو به مادر من لگدوسیلی ارث مادر ماست وارث کوچه وارث فدکم وارث درد و رنج و مسمارم وارث سر به زیری و کتکم گیر افتاده ام به کنج قفس همچو جدم میان آن گودال ضرب هاخورد بر سر و رویم رفتم از هوش، رفته ام از حال روضه خوان گشته ام دراین زندان یاد جد غریبم افتادم بهر این روضه هر نفس یارب در قفس همچو مرغ جان دادم کربلا خولی و سنان با شمر تنی عریان چرا رها کردند کشته ی صبرگشته جَّدغریب زنده زنده سرش جدا کردند پسرم آمد و کفن آورد بعد مرگم کفن مهیا شد من بمیرم برای جسمی که کفنش خاک گرم صحرا شد لحظه ی دیدن رضا آمد دیده گریان اگر که کاظم بود روضه خواندوچنین بیان کرده بهردفنش حصیر لازم بود بوریا شد کفن در آن صحرا وای بر حال زار عمه ی من بعد از آن غارت حرم گردید رفت از کف قرار عمه ی من 😭😭😭😭 شاعر:
◻️🕊🌻🕊◻️ ☑️ امام کاظم علیه السلام 📜طوبي لِشيعَتِنا ألمُتِمَسِّكينَ بِحُبِّنا في غَيبَةِ قائِمِنا الثّابِتينَ عَلي مُوالاتِنا وَ البَرائَةِ مِن أعدائِنا اؤلئِكَ مِنّا وَ نَحنُ مِنهُم رَضوا بِنا أئمةِ وَ رَضينا بِهِم شيعَة وَ طوبی لَهُم . 📃خوشا به حال شیعیان ما که در غیبت قائم آل محمّد به دوستی ما متوسّل شده ، و بر محبت ما پایدار می مانند ◻️ و از دشمنان ما بیزاری می جویند ، آنها از ما و ما از ایشان هستیم ، آنها از پیشوایی ◻️ ما خشنودند و ما از پیروی آنان خرسندیم ، ◻️خوشا به حال آن ها . 🔘بحارالانوار جلد۵۱ صفحه ۱۵۱ ◻️🕊🌻🕊◻️
◻️🖤◻️ یا باب الحوائج ...🖤 شیعیانت آمـدنــد بــغــداد، بدنت روی دست ها گُم شـد؛ وای از عصــر روز عــاشـورا بـدنـی زیر دست و پـا گُـم شد... 😭
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
‍ هدیه به موسی ابن جعفر صلوات شور امام کاظم شعرو سبک رضا نصابی به نفس کربلایی سجاد کرمی سمته کاظمینتون پر میزنم در خونتون و من در میزنم رو نده ام از همه جاواومدم روبه تو موسی ابن جعفر میزنم دست خالی مو ببین پر کن از کرم اقا تنها از تو من می خوام سفر کربو بلا بمیرم برای غصه های تو برا بغضه خسته ی صدای تو بمیرم که در غل و زنجیر بوده یه عمره که اقا دست و پای تو عمری روی لب تو اسم شاه سر جدا گریونه چشمای تو از داغ کربو بلا بمیرم برای خواهر تو شاه خنجر تشنه و حنجر تو شاه دوازده ضربه زدو جدا میکرد ازقفا به سختی که سرتو شاه میدیدش از روی تل شنیدم که خواهرت چهل تا نعل رد شدن از پاره های بدنت رضا نصابی
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
علیه السلام بند1⃣ شبیه دونه ی زنجیر تو شده اشک چشمام یه بی حیا روز وشب بی امون به تو داده دشنام گریز روضه ی تو میرسه آخرش به الشام درسته مثل زینب شد تن تو هم کبود تو هم بودی اسیر دست یک قوم یهود شنیدی حرف بد اما کسی دورت نبود چی بگم ازاسارت و کوچه به کوچه اضطراب چی بگم از جسارت و زینب و مجلس شراب یا مظلوم یا موسی بن جعفر بند2⃣ غیر مصیبت و غم ندیدی توی این همه سال انگاری قتلگاه تو میخواد بشه این سیاه چال گریز روضه ی تو میرسه آخرش به گودال تو هم مثل حسین بودی غریب و بی پناه ولی زندون کجا و ازدحام قتلگاه تو رو زد یک نفر اما حسین و یک سپاه خنجر و تیر و سنگ و چوب شمرو سنان و حرمله از سر ظهری تا غروب میزدنش با حوصله یا مظلوم یا موسی بن جعفر بند3⃣ دیگه توونی نداری و می گیری دست به دیوار روضه های مدینه جلو چشم تو میشه تکرار گریز روضه ی تو میرسه آخرش به مسمار اگه تابوت برای تو شده یک تخته در ولی این در دیگه واست نداشته درد سر نموند از میخ در روی پر و بالت اثر صدای ضربه ی لگد به گوش آسمون رسید دیوار خونه گریه کرد از میخ در که خون چکید یا مظلوم یا موسی بن جعفر شعر و سبک: امیر آهمند ⛔️
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
‍ ‍ بازم من ✅بنداول زبانحال مستمع دلم خونه_چشام بارونه بازم من به تن دارم _دوباره رخت ماتم من ⚫️ گرفتاره _توهستم یا ابا السلطان(ع) عزاداره _توهستم یا ابا السلطان(ع) ⚫️ چهارده سال_ زندان بود جای تو اقا بستن زنجیر_به دست و پای تو اقا ⚫️ چهار ده سال _ازین زندون به اون زندون بمیرم که_نداره غصه هات پایون وغریب آقام غریب آقام 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بنددوم چهار ده سال _چه زجرایی کشیدی تو چهار ده سال _چه دشناما شنیدی تو ⚫️ چهار ده سال _اسیر طعنه و آزار چهار ده سال _سیلی خوردی جای افطار ⚫️ چهار ده سال کشیدی سختیا اقا چهار ده سال دیدی رنج ومصیبت ها ⚫️ بمیرم که _کسی نشنیدصدا ها تو شنیدم که_شکستن ساق پا هاتو 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅زبانحال امام کاظم غریبم من _اسیر این سیاه چالم غریبم من_میره تا آسمون نالم ⚫️ رضا جانم _کجایی هستی بابا رضا جانم_دارم میرم ازین دنیا ⚫️ خلاصم کن _خداوندا ازین زندان خلاصم کن_ازین زندان و زندان بان ⚫️ خلاصم کن_ازین درد و ازین هجرون خلاصم کن _خدا از ظلمای هارون غریب آقام غریب آقام 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بندچهارم گریزبه کربلا می سوزونه_ شرار زهر وجودم رو زده آتیش_ تموم تارو پودم رو 😭 می سوزم من _ به یاد لبهای سقا یادجدم_ بیاد روز عاشورا 😭 میسوزم من _به یاد راس بریده لب تشنه_ که عمه م اونو بوسیده 😭 می افتم من_به یاد لحظه ی اخر یاد عمه م _به یاد رگ های حنجر حسین جانم حسین جانم حسین جانم 💠💠💠3⃣7⃣1⃣💠💠💠 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ابوالفضل حسینی
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام) همراه باآموزش مداحی👌 اولین وفعال ترین گروه درایتا😍
🕊⚜️ مدح و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی⚜️ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ سلام امامان، سلام پیمبر به هفتم امام و نهم نور سرمد به باب الحوائج به موسی ابن جعفر دُرِ شش صدف گوهر هشت دریا سپهر فروزنده ی پنج اختر چراغِ دل و چشم آزاد مردان امام امامانِ عالم سراسر در آیینه ی طلعت اوست پیدا جلال و جمالِ خداوند اکبر دعائی به کویش به یک ختم قرآن سلامی به قبرش به صد حجّ برابر درود خداوند بر جسم و جانش زِ آغاز خلقت الی صبحِ محشر جلالِ خدا در وجودش مجسّم جمال نَبی در جمالش مُصوّر نسیمی که بر خیزد از کاظمینش زِ مُشک است بهتر زِعطر است خوشتر دل از مِهر آن جانِ عالم نگیرم بگیرند صد بار اگر از تنم سَر به هر سو کنم رو به هر جا نَهم پا دلم دور گلدسته هایش زَند پَر به موسی بن جعفر بِبَر عرض حاجت که موسی بن عمران به کویش زَند در کلامش به گفتار، گفتارِ قرآن عروجش به زندان، عروج پیمبر زمین و زمان از جمالش مزیّن جهان و جنان را دَمش روح پرور به باب الولایش مَلک را توسّل به حبل المتینش دو گیتی مُسخّر چنان گشته با دوست گرمِ مناجات که محو دعایش شده خَصم کافر دریغا چه بگذشت زیرِ شکنجه بر آن نجل زهرا زِ خصم ستمگر *آه امام ما را زدن* جراحات زنجیر و دلبند زهرا سیه چال زندان و فرزند حیدر چنان زیر زنجیر محو خدا بود که زنجیر می گفت الله اکبر دریغا که بر هیجده دختر او ملاقات یک تن نیامد میسّر بنالید ای دوستان بر غریبی که تابوت او بود از تخته ی دَر الا فاطمه گریه کن بهر بابا که روحش غریبانه زد از بدن پَر نه مونس نه همدل نه همره نه همدم نه یاور نه همسر نه دختر نه خواهر زبانش به ذکر خدا بود مشغول روانش به زهر جفا سوخت یکسر غریبی و هجران و حبس و شکنجه نبود این همه ظلم و بیداد باور بسوز ای دل آن گونه در ماتم او که از نخل «میثم» زند شعله ات سر *امامِ...معصومِ...چهارده سال از این زندان به اون زندان ..این زندان آخری زندانبانش یه یهودی بود ..چه کرد ...!!چه کرد ...!!یه روز یه رقاصه ای را آورد، یه رقاصه ی یهودی را آورد ..واردِ زندانِ موسی اِبن جعفر کرد..(با علمِ به اینکه امامِ معصومِ اینکار رو کرد ..)چون میدونست امام رو آزار میده ..بهش گفت پاداش خوبی میگیری ..تا میتونی شادی کن ،بزن و برقص ..رهاش کرد و از زندان بیرون رفت ..ساعتی بعد دید صدای ناله می آد…رفت ازلایِ روزنه های زندان نگاه کرد،دید این زن عبای موسی بن جعفر رو سرش هست سجده رفته "اَشهَد اَنَّ لا اِلهَ اِلّا الله "گریه میکنه میگه منو ببخش.. "آقاجان اون عبا رو روی سر منه،گنه کار هم بکش ......یا موسی ابن جعفر... ... یا باب الحوائج ..." ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
‍ 🍂🍁روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ شَهادت باب الحوائج آقا موسی ابنِ جَعفر علیه السلام_حاج مهدی رسولی🍁🍂 ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ ____ ↶توجه↷: جهت استفاده ، متون حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ____ مردی که نام دیگر او "آفتاب" است بین غل و زنجیر هم عالی جناب است * بریم کاظمین....* _____________ تو كاظمین آقا، حاجتمو داده انگار دلم امشب، پنجره فولاده چه حرمی ،چه گنبدی حس می كنی، تو مشهدی زهرا می گه ،خوش اومدی كرمش، كرم امام رضاست حرمش ،حرم امام رضاست آقامون پدرِ امام رضاست _____________ مردی که نام دیگر او "آفتاب" است بین غل و زنجیر هم عالی جناب است حبل المتین ماست یک تار عبایش این مرد از نسل شریف بوتراب است پیداست از باب الحوائج بودن او هر کس از او چیزی بخواهد مستجاب است با یک سؤالش بشر حافی زیر و رو شد هر کس به پای او بیفتد کامیاب است *چقدر آدم ها رو عوض کرد، اومد دید داره از خونه صدای لهو و لعب میآد،صدا زد: دید کنیزی اومد دم در،صدا زد: کنیز! ببینم صاحب این خونه آزاده یا بنده است؟ گفت: نه آقا آزاده..این خونه و زندگی هم مال اونه،منم کنیزشم...گفت: معلومِ که آزاده،بنده بود که این جوری نمی شد... کنیز برگشت،بُشر یه نگاهی بهش کرد، چرا معطل کردی؟کجا بودی؟ گفت: ارباب این جوری شد،یه آقایی بیرون ازم سئوال کرد، صاحب این خونه آزاده یا بنده است؟.... تو چی گفتی؟ گفتم: آزاده....اون چی گفت؟... گفت: معلومِ که آزاده،بنده بود که این جوری نمی شد...تا اینو گفت،یهو بُشر بلند شد،میگن:پابرهنه اومد تو کوچه،پشت سر آقا دوید، انتهای کوچه رسید به موسی بن جعفر،خودش رو انداخت رو قدمهاش،گفت: موسی بن جعفر! اومدم بهت بگم،نه بنده ام....آقا منم بنده ی خدا کن آقا.....* چیز کمی که نیست ... آقا چارده سال زیر شکنجه ، کنج زندان در عذاب است نامرد ، زندان بان ، یهودی زاده ی شُوم دست و سر و پاهای آقا را چرا بست ؟! *یه مجلسی گذاشت هارون ، گفت: لباس تازه به موسی بن جعفر بپوشونید،آوردن آقارو تو مجلس،میوه و غذا جلوی آقا گذاشتن، همه اش نقشه بود، یه عده رو هم از بزرگان جمع کردن،خواست بهشون بگه:موسی بن جعفر احترام داره کی میگه زندان افتاده؟ همه جمع شدن،نگاه می کردن، موسی بن جعفر هم نشسته،یهو آقا شروع کرد حرف زدن،گفت: همه دروغِ...زد بهم نقشه ی اون نانجیب رو برگردوند آقا رو زندان،این سندیِ ملعون،این زندان بان یهودی،دَرِ زندون رو بست،شلاق و تازیانه را برداشت،گفت:چرا این کارو کردی؟ شروع کرد،اینقدر با این تازیانه به سر و صورت موسی بن جعفر زد.... "اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ"* زخمی که در زیر گلوی او شکفته یادآور زخم و غم طفل رباب است با این غل و زنجیر و لب های تَرَک دار تنها به یاد زینب و بزم شراب است ✍شاعر: علی اکبر لطیفیان *آقامون رو شهید کردن،از زندان بیرون آوردن،چهارتا حمال،بعضی ها میگن:روی نردبانی،بعضی ها میگن:روی لنگه ی در این بدنِ مبارک رو آوردن، یه عده هم افتاده بودن داشتن استشهاد جمع می کردن،می گفتند: بیایید بنویسید آقاتون به مرگ طبیعی از دنیا رفته،داشتن استشهاد جمع می کردن..... می دونی دلت رو میخوام کجا ببرم؟ میخوام بگم:بالای بدن دوتا آقا،دوتا امام، استشهاد جمع کردن،یکی موسی بن جعفرِ،اما یکی هم میدونید چه جوری بود؟ همه ریختن تو گودی ِ قتلگاه..دونه دونه دارن میگن چیکار کردیم، بنویس جایزه ی من اینجوریه....من نیزه زدم، من شمشیر زدم.....
•°💛 •° هر ڪسے یار ندارد به خودش مربوط است یارِ من باش حسین جان ، ڪه گداے تو منم💔 " السلام‌علیڪ‌یا‌حسین‌بن‌علۍ "✋🏻 🌤 🌱