هدیه به حضرت زینب صلوات شب دوم ورودی شور یا زمینه و واحد صدای الا مون میاد مادری قد کمون میاد اینجا کربلاس حسین که داره بوی خون میاد دست خودم نیست غم رو غم میریزه و حال من و اینجا به هم می ریزه و اشکای من باهر قدم می ریزه و وای داداش مه پاره این حرم داره می دونی تو گهواره این حرم داره می دونی تو شیر خواره این حرم‌ داره می دونی تو وای دادش لبه تو می شه عطشان تنه تو می شه عریان می افته پیکر تو زیر پای سواران وای داداش با پرت من چی کار کنم با سرت من‌ چی کار کنم وقتی میاد قتگاه مادرت من چی کار کنم تو هستی من که عزت خوبی دارم‌ تو هستی من که شوکت خوبی دارم تو هستی من امنیت خوبی دارم وای داداش بری می بندن دستامو طناب حسین بری می شه حال دلم خراب حسین بری می رم تو مجلس شراب حسین وای داداش لبه تو می شه عطشان تنه تو می شه عریان می افته پیکر تو زیر پا ی سواران رضا نصابی

نوحه شب دوم ورودیه

هدیه به حضرت زینب صلوات شور یا زمینه یا واحد شب چهارم طفلان زینب تو نور جهانتابی از کوثر تو سیرابی نطق تو حیدریه با زهر اتو یک قابی هر چی که داری در نظر اوردی و به همراهت دو شیر نر اوردی و دو پهلوون با جگر اوردی و یا زینب به همراه خودت اوردی لشگرت تا که بشن فداییه برادرت قسم می دی حسین و جون مادرت یازینب تو رو به حق مادر تو رو به حق حیدر بخر گلام و داداش نگو تو نه به خواهر اه اه اه غریب یا زینب به معرکه پر زدن دل رو به خطر زدن رفتن به هر طرفی یا دست یا که سر زدن به ضربه های حیدری شون مرحبا به نعره های صفدری شون مرحبا به گفته های مادری شون مرحبا یا زینب به رزمشون می گه علمدار مرحبا مادرشون میگه هزار بار مرحبا به رزمشون می گه علمدار مرحبا دوتا دلاور هستند دوتا برادر هستند دوتا یل بی بدل از نسل حیدر هستند اه اه اه غریب یا زینب انگاری غوغا شده قتگاه بلوا شده دوبدن غرق خون‌ لگد زیر پا شده یه بی حیا نیزه به پهلوشون می زد یه بی حیا با تیغ به بازوشون می زد یه بی حیا پنجه به گیسوشون می زد یا زینب یکی داره جوشن و خود را می کنه یکی داره زره رو از جا می کنه یکی داره پیرهن و یکجا می کنه یا زینب دوتا سپر افتاد ه دوتا قمر افتاده دوتا تن غرق خون روخاک دو سر افتاده اه اه اه غریب یا زینب رضا نصابی

حضرت زینب شب چهارم نوحه زمینه

هدیه به حضرت عبدالله ابن حسن صلوات شور یا زمینه و واحد شب پنجم هستم اشنای تو خاک زیر پای تو عبدا اللهی و کریم هستم من گدای تو انگاری المثنای مجتبایی وقتی می جنگی انگاری مرتضایی تو اخرین شهید دشت بلایی عبدالله تو هستی روح و روونه عمو حسین تو هستی وصله ی جوونه عمو حسین تو هستی دل نگرونه عمو حسین عبدالله کریم ابن کریمی رفیقم از قدیمی تو اسمون قلبم شبیه یا کریمی اه اه اه عبدالله این ارث از پدر داری خیلی تو جگر داری کی ترس از نبرد و رزم کی ترس از خطر داری دیدی تو از دور شیب تند گودال و دیدی عمو رو که می شه لگد مال و دیدی عمو رو می ره وقتی از حال و عبدالله گفتی رها کن عمه جون دست من و ببین تو گودال همه ی هست من و بزار برام رها کن این دست من و عبدالله رو به عمو کردی تو با خون وضو کردی تو نگاه به مشت نامرد نگاه به مو کردی تو اه اه اه عبدالله رضا نصابی

نوحه عبدالله ابن حسن شب پنجم نوحه زمینه

هدیه به حضرت قاسم صلوات زمینه یا شور یا واحد شب ۶ محرم‌ سر دار نوجوونه من‌ قاسم پهلوونه‌ من مثل اکبری برام ای روح و روونه من همیشه در یاد منی ابن الکریم شاخه ی شمشاد منی ابن الکریم تو تازه داماد منی ابن الکریم ای قاسم ماه شب تار منی ابن الکریم تو مشکلات یا رمنی ابن اکریم یارو هوادار منی ابن الکریم ای قاسم چقد شکل حسنی امید قلبه منی می شه قیامت قاسم به معرکه می زنی اه اه اه یا قاسم‌ تو داغ عظما شدی لاله ی صحرا شدی به زیر سم مرکبا هم قد با سقا شدی شکسته شد بال و پرت پیشه چشام نیزه زدن بر جگرت پیشه چشام ریختن یه لشگری سرت پیشه چشام وای یه جای سالمی نداری در بدن چقد به پیکر تو تیر و تیغ زدن تورو زدن با بقض و کینه ی حسن وای قاسم زخم زبون خردی تو و تازیون خردی تو چقد نیزه از دسته پیر و جوون خردی تو اه اه اه یا قاسم رضا نصابی

حضرت قاسم شب ششم نوحه زمینه

هدیه به حضرت رباب صلوات شور یا زمینه و واحد شب علی اصغر امشب ابر بارونم امشب دل پریشونم برای غمه علی امشب روضه می خونم دست به کمر گرفته مادر علی به روی دامنش داره سر علی خیره شده با بغض به حنجر علی یا اصغر خیره شده به موی چون‌ شبه علی تب می کنه از اتیشه تبه علی دست می کشه رو تاول لبه علی وا اصغر لالا لالایی اصعر. بخواب عزیز مادر الان میاد از دریا با مشک پر اب اور گرفته اضطراب رباب می کشه عذاب رباب شرمنده ی اصغره نداره که اب رباب اه اه اه لالایی اصغر داره چه سخت می گزره لحظه های اون بند نمیاد یه لحظه گریه های اون جایی دیگه نمی رسه صدای اون وای اصغر تو خیالش می بینه که قد کشیده علی شو تو لباس دومادی دیده پیشونیه گل پسرش رو بوسیده ولی همش خیاله همش خواب محاله می مونه اصغر زنده تو ذهنش این سواله اه اه اه لالایی اصغر پسرو نشون گرفت اصغرو رو نشون گرفت حرمله ی بی حیا حنجر رو نشون گرفت هدف گرفت قرص قمر و بی حیا هدف گرفت قلب پدر رو بی حیا هدف گرفت حلقه پسر رو بی حیا وا وی الله تیر سه شعبه رسید و سر و برید دیگه امید قلبه مادر و برید پیش حسین حنجر اصغرو برید وا وی الله غم تو هست کشنده سرت به پوستی بنده ببین داره حرمله به اشک من می خنده اه اه اه لالایی اصغر رضا نصابی

علی اصغر شب هفتم زمینه

هدیه به حضرت علی اکبر صلوات شور یا زمینه یا واحد شب علی اکبر نور چشم تر من شبه پیغمبر من ای دارو ندارمن علیه اکبر من خوش قد و بالای حرم ای پسرم قوته قلبه خواهرم ای پسرم نور دو چشمای ترم ای پسرم ای اکبر ایینه ی تمام قد پیمبری وقتی می جنگی انگاری که حیدری زحره ی دشمنای پست و می دری ای اکبر یل دلاوره من امید لشگر ه من عصای وقت پیریم علیه اکبر ه من اه اه اه علیه اکبر دیده های تر دارم داغی بر جگر دارم از روخاک تن تورو من چجوری بردارم در نظرم می زنی دست و پا علی ای ثمرم می زنی دست و پا علی ای پسرم می زنی دست و پا علی ای اکبر جایی نمونده واسه بوسیدنه تو گرگا دارن می درن پیروهنه تو ریختن به هم با نوک نیزه تنه تو وای اکبر تو دست و پا می زنی من و صدا می زنی نفس های اخر رو پیشه بابا می زنی اه اه اه علیه اکبر رضا نصابی

حضرت علی اکبر نوحه شب هشتم