eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
366 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5801190950654971442.m4a
1.44M
زمينه ، لطمه زني فاطميه امام زمان و حضرت صديقه سلام الله عليهما الان كجاي عالم هستي فداي غربتت عزيزم اين شبا دوستْ دارم كنارت با هق هق تو اشك بريزم روضه خونا ميگن كه مادر تو كوچه ها تو رو صدا زد وقتي با صورت روو زمين خورد آخه ميگن كه بي هوا زد آه ، آه چهل نفر ، به يك نفر اونم جلو ، چشم پسر وَ جنينٍ اَسقَطوه يعني جوري زدنش كه محسن و انداختن رَفَسَ بِرِجْلِه يعني با مشت و لگد كارِ پهلوشو ساختن و ضلعِ دقّوه حرمت دخت پيمبر و اينا نشناختن واويلا واويلا،….. آه ، مادرم حتما الان كنارِ قبرِ مادره مظلومه ميشيني حتما هنوزم حال و روز خونه ي حيدر رو ميبيني داري ميبيني با چه زجري علي داره لحد ميذاره اين اولين شبِ كه زهرا ديگه درد پهلو نداره آه ، آه نيليِ هنوز ، كُل بدنش خون مُرده شده ، از بس زدنش فَسَفِقْتُ سَفْقَتاً يعني توي كوچه با دو دست سيلي زدنش جارَ دَمْ مِن فَمِها يعني جوري زدنش كه پره خون شد دهنش سَقَطَت علي التراب يعني زير دست و پا افتاده پيش حسنش واويلا واويلا،….. آه ، مادرم @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الهی برات بمیرم مادر...روایت داریم اهل بیت تاکید کردن...اگه کسی مریض شد زود بروید عیادتش...روحیه بهش بدید...خبر دادن گفتن زنای مدینه میخوان بیان ملاقات فاطمه...زنهای مدینه اومدن دور بستر بی‌بی رو گرفتن خانوم جان حالت چطوره...؟فرمود: بعد در و دیوار هر نفسی که میکشم خون تازه میاد...همیچی که زن های مدینه داشتن میرفتن...زینب اومد بدرقه کرد...همچین که بدرقه کرد در و بست دیدن زار زار گریه میکنه...حسن اومد جلو خواهرم چی شده گریه میکنی... گریه امونش نداد حرف بزنه...اما تا چشمش به حسین افتاد صدا زد داداش به تو میگم...زنای مدینه اومدن مادرو ملاقات کردن...خواهرجان باید خوشحال باشی اومدن عیادت کنن...یه نگاه کرد گفت داداش کاش نمیومدن...چرا عزیز دلم؟ گفت همچین که زنها میرفتن دم در...در گوشی بهم یه چیزای میگفتن...میگفتن دیگه زهرا رفتنیه...آخ مادر...آخ مادر... خیال کردی روضه برای ما روضه در و دیوار...اما برا فاطمه روضه در و دیوار نیست...روضش میدونی چیه* گردد اگرچه غرق به خون پای تا سرم به زان که بنگرم غم غربت به شوهرم مرگ من از فشار در و دیوار خانه نیست این غصه میکشد که غریب است شوهرم *آی ناله زنا...تا صدا در میومد میگفت فضه کمکم کن در و به روش باز کنم...خانوم جان...شما حالتون مساعد نیست...ما در رو باز میکنیم...میفرمود آخه علی غریبه...خودم در رو به روش باز میکنم... همچی که روزای اول...میگفت تا صدای در میومد...بی‌بی رو دستشو میگرفتیم می اومد جلوی در...در رو به روی علی باز میکرد....خوش اومدی آقای من...اما روزای آخر بلند میشد پنجه های پاش روی زمین کشیده میشد...دیگه ناروزای آخر بلند میشد پنجه های پاش روی زمین کشیده میشد...دیگه نا نداشت...همچی که علی اومد یه نگاه کرد گفت علی جان...یه سوال ازت دارم... بگو خانوم جان...علی جان شنیدم مردم مدینه سلامت نمیکنن...تو رو خدا حلالم کن...صدا زد زهرا جان علی سلام میده،مردم روشون رو برمیگردونن...آخ مادر... میدونی کی آدم میگه وای مادر...اون وقتی که نتونه کاری بکنه...علی رو دارن میبرن...زهرا اومد کمربند علی رو گرفت...آی آی آی... * میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمیزند از آن روزی که سیلی خورده ام دشوار میبینم به چشم نیمه باز خود جهان را تار میبینم *یه اشاره کنم؟ مادرجان یه سیلی خوردی راه کوچه رو گم کردی...حسن دستت رو گرفت...من بمیرم برا اون دختری که وسط بیابون...کتک خورد...هی میگفت عمو عباس کجایی ببینی رقیه رو کشتن...صدات میخوان برسه کربلا...بلند بگو حـــســـیـــن روزگار کاری کرد مادر ما بچه های قد و نیم قد داشت...اما دستشو آورد بالا...همین روضه ی منه نمیدونم میخوای چیکار کنی...همین مادر دست شکستش رو آورد بالا بچه هارو دور خودش جمع کرد...حسن جان حسین جان زینب جان...من دعا میکنم شما آمین بگید...همه گفتن الان مادر دعا میکنه...یه وقت دیدن صدا زد..."اللهمّ عجٌل وفاتی سریعاٰ"...خدا مرگ منو برسون...علامه ی امینی همین روضه رو در مشهد خوند...آیت الله العظمی میلانی بلند شد گفت آقای امینی...چرا حبیبه ی خدا تو سن جوانی از خدا طلب مرگ کرد..یه جواب داد...تا امروز هر وقت یادش می افتم زیر و رو میشم...یه نگاه کرد فرمود: آقای میلانی...آدمِ زنده پهلو میخواد...کسی که دنده هاش بشکنه نمیتونه راه بره...نمیتونه نفس بکشه...مادر ما دنده هاش خورد شده بود...وای مادر...وای مادر @majmaozakerine
47667_1397117184601_6131073.mp3
6.13M
روضه و توسل جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سیدمجیدبنی فاطمه_فاطمیه @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوبیتی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ▪️▪️▪️▪️▪️ ای از ازل به عرش خدا تاج “فاطمه” سیب بهشتی شب معراج “فاطمه” فردا که اختیارشفاعت به دست توست هستند انبیا به تو محتاج “فاطمه” ⚑⚑⚑ نور و کوثر نمی فهمیم ما قدر را آخر نمی فهمیم ما قدر زهرا را فقط حیدر شناخت یاس پرپر را نمی فهمیم ما ⚑⚑⚑ این صفای سینه هامان از صفای فاطمه است هر چه داریم و نداریم از عطای فاطمه است چادر خاکی او بر قلب ما هم نور داد باز هم در جان ما حال و هوای فاطمه است @majmaozakerine
دوبیتی حضرت زهرا سلام الله علیها ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بی سبب نیست که تو علت خلقت باشی توکه هم شأن علی، فاتح خیبر هستی نه فقط بر حسن و زینب و کلثوم و حسین فاطمه، بر همه ی خلق تو مادر هستی ⚑⚑⚑ ← دوبیتی در وصف حضرت زهرا → تو که در سینه خود سوره کوثر داری بوسه بر دست خود از لعل پیمبر داری تو همان سیب بهشتی که پیمبر بوئید دامنی چون گل ریحانه معطر داری ⚑⚑⚑ کیستی تو که خدایت به تماشا آمد نامت از عرش درخشید و ز بالا آمد کیستی تو که به یمن قدمت جبرائیل کوثر آورد و به پابوسی طاها آمد @majmaozakerine
یافاطِمَةُ الزَّهْراءُ ، یاقُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یاسَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا، إنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بكِ إِلى اللهِ، وَقَدَّمْناكِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یاوَجِیهةً عِنْدَ الله، اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللهِ به همان كس كه مَحرم ِ زهراست *یعنی علی* دل ِ من غرق ِ ماتم ِ زهراست گر مُحرم عزای زینب بود  فاطمیه مُحرم ِ زهراست آن چه در حشر هم نمی خشكد کوثر اشک نم نم ِ زهراست وآنچه شرح غمش بود بسیار *اونی كه نمیذاره اشك چشم ما تمام بشه اینه،اونی كه مارو بی قرار كرده اینه:* وآنچه شرح غمش بود بسیار زندگی كردن كم ِ زهراست طاق محراب و گنبد مسجد  یادگار قد خم ِ زهراست *** تو را دادند پاداش ِ حمایت كردن از رهبر كه بر بازوت نقش ِ افتخار افتاده ای مادر *دارم از یه خانم ِ هجده ساله حرف می زنم* چرا ره میروی و دست بر دیوار میگیری چرا حال تو اینگونه نزار افتاده ای مادر *اگه شهدا رو قسم بدیم بحق حضرت زهرا سلام الله علیها، یه جور دیگه نگات می كنند،می گفت:یه مدت كوتاهی بعد از عملیات كربلای5 خواب یكی از شهدا رو دیدم،به سرعت داشت از من دور می شد هر چی می گفتم بایست،نمی ایستاد،هر چی قسم می دادم نمی ایستاد، تنها چیزی كه به ذهنم رسید كه این شهید رو می تونه نگه داره این بود:فریاد زدم گفتم:جان فاطمه ی زهرا وایستا،تا اسم فاطمه اومد،میخ كوب شد ایستاد،رفتم جلو،گفت:بخدا قسم اگه نام فاطمه رو نمی بردی،نمی ایستادم،من حساس به نام مادرم هستم.آی شهدا جان فاطمه یه نگاهی به ما بكنید* نوازشهای دستت بر سر زینب کجا رفته بگو با من مگر دستت زکار افتاده ای مادر  *همه رو دور ِ بستر جمع كرد،دور سجاده جمع كرد، عزیزان ِ دلم، من دعا كنم شما آمین بگین، اول شروع كرد یكی یكی برا همسایه ها دعا كردن،همون همسایه هایی كه گفتند:علی به فاطمه بگو:یا شب گریه كنه یا روز گریه كنه، ما از گریه های فاطمه خسته شدیم.فاطمه شروع كرد دونه دونه همسایه ها رو دعا كردن،بعد شروع كرد برا خودش دعا كردن،اما ای كاش هیچ وقت خودش رو دعا نمی كرد، بچه ها دیدن یه دست رو بالا آورد،صدا زد: اللهم عجل وفاتی سریعا. خدا دیگه مرگ فاطمه را برسان. یه یازهرا بگو تمام فضای مجلس ِ ما رو برداره،با شهدا هم ناله بشیم،ناله بزن بگو یا زهرا.....*
😭😭 اشعار لطمه زنی_حسین(ع) با نوک نیزه ات بدنم را بهم نزن پیراهن وعبای تنم رابهم نزن گرپشت و رونموده ای اینجا تن مرا این فرم دست و پا زدنم رابهم نزن سالم نمانده جای دگر درتن حسین باپای خود دگر بدنم رابهم نزن دیگرتو ای سواره ی ولگرد نیزه دار این دکمه های پیرُهنم رابهم نزن غارت شده تمامی اعضای پیکرم این بوریا شده کفنم رابهم نزن _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ___________________/___ .
ادرکنی شب جمعه.... مردن برای دیدن روی حسین خوش است زنده شدن فقط سره کوی حسین خوش است صحن وسرای تو به تبرک گزیده ام اینجا به قطره آب وضوی حسین خوش است آخر فراق صحن شمامی کشد مرا تنهاشهادت سر کوی حسین خوش است اینجا رضایت تو رضای خدا بود گفتارحق به خلق نکوی حسین خوش است درمجلسی که عطر هوای روضه ی بپاست ماندن به یک تنفس بوی حسین خوش است حبل المتین من گره کار دست توست وابستگی به یک سر موی حسین خوش است مارابه ناله ها ی سحرآشنابکن ماندن به رازهای مگوی حسین خوش است آقا معارف تو و زهرا شنیدنی است زیرا زبان فاطمه گوی حسین خوش است دیدار کربلای تو ارباب چه دیدنیست مردن کنار تربت کوی حسین خوش است شبهای جمعه صحن وسرای تو دیدنی است بوسه به خاک وتربت و روی حسین خوش است عمری به سید الشهدا داده ام سلام این اشگ دیده ام به سبوی حسین خوش است (مجنون)شبی به یادتو جان گر دهد رواست زاری نیمه شب همه سوی حسین خوش است غلامی (مجنون)
_گودال _حضرت امام حسین(علیه السلام)... درسراشیبی گودال حسین راکُشتند دور از چشم همه یکه و تنها کُشتند پسر شیر خدا روی زمین افتاده زینت عرش خدارا بر ه زهرا کُشتند آخرین مرحله درگودی مقتل این بود ..خنجر از پُشت کشیدندوخدا را کُشتند به لبِ تشنه سرت گشت جدا ازبدنت بدنت رابه زیر مشت ولگدها کُشتند اینچنین راه رسیدن به تو را فهمیدند خولی وشمرتوراگوشه ی صحرا کُشتند تنت افتادبدست خولی وشمروسنان همچو گرگان تن توبرلبِ دریا کُشتند زینت دوش نبی دو سرا بودی،تو اکبرت را پیش چشم تو و طاها کُشتند ساقی آب آورت را پیش چشمان شما یاکه پیش دیده یِ زینب کبری کُشتند يك نفرمردنباشدكه كند ياري تو لشگری بی سر و پا خون خدا را کُشتند همه جاحرف تو وحرف تن پاره ی توست خولی وشمرتورایکه وتنها کُشتند _-آرمین غلامی(مجنون) التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب که ناله از لبت اُفتاده رو مَگیر بعد از سه ماه که تبت اُفتاده رو مَگیر دیدار تو اگرچه غم انگیز می‌شود بعد از سه ماه قسمتِ من نیز می‌شود دردِ عیال دارم و پیرم نموده‌اند سی و سه سال دارم و پیرم نموده‌اند این آشیانه  داغِ پرستو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود امروز فضه گفت که خانم وضو گرفت بعد از سه ماه خانه‌ی ما رنگ و بو گرفت گفتم که کار کم بکن اینجا عزیزِ من ممنونِ نان تازه ام  اما  عزیزِ من نان را بدونِ قوَت بازو نمی‌پزند نان را که با جراحت پهلو نمی‌پزند این خانه مدتیست که جارو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود اصرار می‌کنیم که نانی -کمی- بخور ای پلکِ نیمه باز تکانی -کمی-بخور رد تو از تنور به بستر هنوز هست زینب دوید گفت که مادر هنوز هست او دختر است حسرتِ آغوش می‌خورد این سینه‌ی شکسته-بمان-جوش می‌خورد دستت شکسته است که بالا نمی‌رود؟ این شانه‌ات چه دیده چرا جا نمی‌رود چشمِ تو نیز  بستن بازو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود یادم نرفته   تا  در خانه تو را زدند یادم نرفته   با  در خانه تو را زدند چشمِ علی شکستنِ اَبرو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود امشب چقدر پیشِ حسن سوخت دخترت امشب ببین که با سه کفن سوخت دخترت گفتی وصیتت دو سه بوسه به حنجر است گفتی لباسِ محسنِ تو قدِ اصغر است بس کن رباب دستِ خودت را تکان نده بر رویِ نیزه زخمِ گلو را نشان نده بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود سهمت دوباره خنده‌ی انظار می‌شود حسن لطفی @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خیلی دلم تنگه برام یه کاری کن دوری عذابم داد تو منو راهی کن من که میگم آقا فقیر و بیچاره ام ولی حرم میخواهم خیلی دوست دارم نمک سفره ات رو خوردم میدونم آبرو بردم بی تو خیلی بد آوردم یا حسین شاید مرگم رسید آقا چشمام شد نا امید آقا کربلا رو ندید آقا یا حسین حسین آقا جان ... بارون که میباره دلم عزاداره حرم شما رو آقا به یادم میاره دیشب که خواب دیدم که اربعین بازم تو راه مشایه خاطره میسازم تویی آب حیات آقا تویی رمز نجات آقا تو کشتی نجات آقا یا حسین @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 مقام نوکران حضرت زهرا «سلام الله علیها»... در روایت آمده است: وقتی حضرت فاطمه علیها السلام به شهادت رسید ، امّ ایمن سوگند خورد که در مدینه نماند؛ زیرا طاقت دیدن آن مواضع و محل‌هایی که حضرت فاطمه علیها السلام را در آنجا دیده بود نداشت. از مدینه خارج شد و به سوی مکّه حرکت کرد. در بین راه، آب او تمام شد و تشنگی شدیدی بر او غلبه کرد، پس دستان خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: یَا رَبِّ أَنَا خَادِمَةُ فَاطِمَةَ تَقْتُلُنِی عَطَشاً؟! ▪️ پروردگارا، من خادم حضرت فاطمه علیهاالسلام بودم. آیا می‌خواهی مرا به واسطۀ عطش و در حال تشنگی قبض روح کنی؟! در این حال خداوند متعال دلوی آب از آسمان برای او فرستاد. او از آن آب نوشید و هفت سال از آب و غذا بی نیاز گردید. به طوریکه مردم او را در روز بسیار گرم به دنبال کارهایی می‌فرستادند ولی هرگز تشنه نمی شد. 📚 خرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج۲، ص۵۳۰ @manbarmajma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ . 🎤 پناه قلب سوزانم حسین جانم، حسین جانم دلیل چشم گریانم حسین جانم، حسین جانم به یاد خشکی لب های تو هر لحظه می سوزم به یاد تو پریشانم حسین جانم، حسین جانم قرار قلب زار من، تویی دار و ندار من تویی آرامش جانم حسین جانم، حسین جانم تمام افتخار من همین باشد که با لطفت برایت دیده گریانم حسین جانم، حسین جانم تویی عشقم، تویی جانم، تو هستی دین و ایمانم بوَد نام تو درمانم، حسین جانم، حسین جانم به روی شانه ام سنگین شده بار گناهانم سراپا عیب و نقصانم، حسین جانم، حسین جانم در این تاریکی و ظلمت سرای بی کسی و غم تو هستی ماه تابانم حسین جانم، حسین جانم شکوه عشق پاک تو گرفته کل دنیا را الا سلطان خوبانم حسین جانم، حسین جانم فراق کربلا آخر مرا از پا می اندازد ز هجرانت پریشانم حسین جانم، حسین جانم مرا دعوت کن آقا جان شب جمعه حرم باشم ضریح توست درمانم حسین جانم، حسین جانم به یاد روضه های تو لب مشک است اشک من شبیه ابر بارانم حسین جانم، حسین جانم سر تو روی نیزه آیه ی کهف و رقیم می خواند الا قاری قرآنم حسین جانم، حسین جانم ✍ .┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا قتیل العبراة حسین  یا اسیر الکرباة حسین کشتی امن نجات حسین جان عالم به فدات حسین حسین آقام آقام آقام از غمت خونجگرم حسین سایه ات روی سرم حسین از سرم می گذرم حسین چون شهیدان حرم حسین حسین آقام آقام آقام برو پسر حسین دست علی به همراته برو همه میدونن جون حسین تو دستاته غوغا شده توی خیمه ها دلبرم برو مرحبا اکبرم بگو یا علی یار بهترینم علی ماه مه جبینم علی ای عصای پیری من داغت و نبینم علی یا علی علی ولدی پاشو نفس حسین بند به اون نفس هاته پاشو قمر حرم دل تنگ اون دو چشماته بیشتر از این نزن دست و پا پیشم روبروم داری جون میدی روبروم عزیز دلم بی تو خم شده کمرم تو بگو چجور پسرم  این تن جدای تو رو یک تنه حرم ببرم یا علی علی ولدی بگو چه جوری علی از مرکبت زمین خوردی بگو چی به سرت اومد جونم رو به لب آوردی پهلوی تو شکسته مثه مادرم شده خون دل خواهرم علی اکبرم نیزه ها به روی تنت خون شده همه بدنت من برات بمیرم علی بی هوا تو رو زدنت یا @majmaozakerine