eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
مَن عاشِقانه هایِ خودم را دوشَنبه ها با یاحَسَن به "فاطِمه" تَقدیم می کُنَم
🍀📖 تقویم شیعه🍀 ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۰۱ خرداد ۱۴۰۲ میلادی: Monday - 22 May 2023 قمری: الإثنين، 2 ذو القعدة 1444 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️9 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام ▪️28 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️35 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️37 روز تا روز عرفه ▪️38 روز تا عید سعید قربان
بمان حضرت پور خیرالنسا بمان یادگار شه لا فتی بمان علت ناله ی مجتبی بمان بین مروه، میان منا به جان عقیله، تو حاجی نیا نیا اشک سهم بصر میشود نیا کربلا پر خطر میشود دعای بلا بی اثر میشود کنون کوفه پر از خبر میشود: امیرم ز کعبه رسد کربلا (به جان عقیله، تو حاجی نیا) همین ها که حرف از شما میزنند بدان پشت پا بر وفا میزنند همه سنگ سوی خدا میزنند همه از قفا بی هوا میزنند زیادند این مردم بی حیا (به جان عقیله، تو حاجی نیا) ز وقتی که بر حق جسارت شده علی کشتن انگار عادت شده به نام علی باز اهانت شده نی و خنجر و تیغ غارت شده علی های خود را رسانی کجا؟ (به جان عقیله، تو حاجی نیا) همه اهل بیت شما با وقار همه روی دوش ملائک سوار همه پاک و سرمست، دور از غبار همه دختران، حوریه، چون بهار به گوش رقیه رسد ناسزا (به جان عقیله، تو حاجی نیا) ➖➖➖➖➖➖➖
چرا گشته قلبم دوباره حزین؟ چرا دشمنت آمده در کمین؟ چرا راه را بسته اند این چنین؟ مدینه چه خوب است ای نازنین هراسانم از محنت این زمین برادر بیا ترک صحرا کنیم چرا باید امروز و فردا کنیم؟ روا نیست ما خیمه برپا کنیم بیا فکر گل های زهرا کنیم چه حالی شده خواهر تو! ببین (هراسانم از محنت این زمین) عجب لاله هایی! چه والا مقام بُود کاروان پر ز حیدرمرام همه قدسیان، کاروان را غلام در اینجا خوشی ها ندارد دوام نیفتد زمین شیر ام البنین؟ (هراسانم از محنت این زمین) تو هستی که هستیم ما محترم بیا کم نکن سایه ات از سرم پر از اضطرابم، پناه حرم! نیاید نباشی دمی در برم الهی نگویی که هل من معین... (هراسانم از محنت این زمین) نگاهی نما دشمن و لشگرش نگاهی نما اصغر و مادرش نگاهی نما دختر و معجرش بلا در بلا در بلا، آخرش منم روی محمل، تو نیزه نشین (هراسانم از محنت این زمین ➖➖➖➖➖➖➖
بیا داغ تو کرده مویم سپید بیا که سه ساله ز عالم برید بیا دخترت مثل مادر خمید بیا تا عدو نام من را شنید دگر جان من بر لبانم رسید اگر سوخته مو، فدایت پدر و بشکسته پهلو، فدایت پدر من و درد زانو، فدایت پدر من و چشم کم سو، فدایت پدر دلم بر تماشات دارد امید (دگر جان من بر لبانم رسید) نبودی به زخمم نمک میزدند لگد بر تنِ پُر ترک میزدند نگویم چگونه کتک میزدند بدان سخت بر دخترک میزدند نگویم چگونه ز گوشم کشید... (دگر جان من بر لبانم رسید) از آن دم که خوردم به دیوار شام ندانی چه دیدم ز آزار شام تمسخر، جسارت، و اغیار شام چه ترسیده بودم که بازار شام یکی تا مرا دید گفت از خرید (دگر جان من بر لبانم رسید) چه سخت است لکنت زبان دارم و تنی پر ورم، نیمه جان دارم و بهاری نه. حالا خزان دارم و ولی یاد آرام جان دارم و چرا گشته ای ای پدر ناپدید؟ (دگر جان من بر لبانم رسید) ➖➖➖➖➖➖➖
اَلا زین دوش پیمبر حسین بر عالم تویی سایه گستر حسین کنیزت منم ای برادر حسین دو گل های من نیز نوکر حسین اجازه بده جان مادر حسین شده رو بیاندازم و رد کنی؟ مرا راهی رفت و آمد کنی؟ چرا قلب خود را مردد کنی؟ سزا نیست با عاشقان بد کنی کن اما اگرهات کمتر حسین (اجازه بده جان مادر حسین) مراعات داغ دلم را نکن تو فکر من و بار غم را نکن دگر تنگ راه کرم را نکن تقاضای صاحب علم را نکن قمر کرده شان یک تکاور حسین (اجازه بده جان مادر حسین) بده بر یلانم زمان صعود ز وقتی شنیدند کوچه چه بود شنیدند پهلو و روی کبود شده قاتل جانشان یاد دود در و آتش و میخ و بستر حسین (اجازه بده جان مادر حسین) گمان میکنی در چه حالی شوند؟ خبردارِ بشکسته بالی شوند زن و دخترانت هلالی شوند اگر ناظر دود شالی شوند من و نیزه ای در برابر، حسین... (اجازه بده جان مادر حسین) ➖➖➖➖➖➖➖➖
تو را من کنون سرپرستم، بمان نگو از جهان دست شستم، بمان نبین دشمن بت پرستم، بمان ببین عمه را، دیده بستم، بمان (بده دست خود را به دستم، بمان) نگو که عدو میزنند و بمان نگو بر عمو میزنند و بمان نگو با وضو میزنند و بمان نگو بر گلو میزنند و بمان برای کمک تنگدستم، بمان (بده دست خود را به دستم، بمان) تو هم گر رَوی آسمان، مرد من! چه گویم دگر در جواب حسن نبین تکه تکه شده آن بدن هنوزش کمی مانده بر تن کفن (تو ماندی برایم که هستم، بمان بده دست خود را به دستم، بمان) می آیند گودال، جانم! نرو شود شاه پامال، جانم! نرو نشو بی پر و بال، جانم! نرو اگر رفتم از حال، جانم! نرو اگر روی تپه نشستم، بمان (بده دست خود را به دستم، بمان) تویی یادگار پیمبر، بمان شوی مثل قاسم تو پرپر، بمان چگونه بگویم؟ تو دیگر بمان بدانم نمی مانی آخر، بمان طناب دو دستت گسستم، بمان (بده دست خود را به دستم، بمان) ➖➖➖➖➖➖
شتابان شدی سوی خیرالعمل ز تو زنده شد خاطرات جمل انا ابن الحسن گفتی و در جدل حریفت نشد زور آن مرد یل شهادت برای تو مثل عسل دمار از حرامی درآورده ای حسن را به این لشگر آورده ای همه آرزویش برآورده ای به درگاه خالق سر آورده ای نشاندی به صف های دشمن گسل (شهادت برای تو مثل عسل) تو را یوسف من نظر کرده اند همه گرگ ها را خبر کرده اند تو را سنگ باران اگر کرده اند حسودند، با کینه سر کرده اند عسل میچکد گیرمت در بغل (شهادت برای تو مثل عسل) برای تو وقت وصال آمده تو را زندگانی محال آمده به پای دو ابرو هلال آمده بس است این قَدَر خون به بالا مده به پیشم چنین پا نکش لااقل (شهادت برای تو مثل عسل) چه قدی کشیدی! رشیدی گلم نگفتم نرو روسفیدی گلم تو را دوره کردند، دیدی گلم؟ تو هم مثل اکبر پریدی گلم ز کرب و بلا این بود ماحصل (شهادت برای تو مثل عسل) ➖➖➖➖➖➖➖
نشد قطره ای آب پیدا، گلم نبارد کمی آسمان ها، گلم کمی صبر کن رفته سقا، گلم بخواب ای گل ناز زیبا، گلم بخوابی چه خوب است، لالا گلم ببین مانده ام در دوراهی، علی نرو از برم! رو به راهی، علی؟! رَوَد دیدگانت سیاهی، علی نزن لب به لب مثل ماهی، علی عمویت نیامد ز دریا، گلم (بخوابی چه خوب است، لالا گلم) چه خاکی به سر آرم از کربلا؟ بس است این چنین گریه ی بی صدا تو باید بمانی برایم عصا بخند ای گلم، خنده ات جانفزا تو افتاده ای از تک و تا، گلم (بخوابی چه خوب است، لالا گلم) یکی نیست امروز با دیشبت! زمین گیرم از زخم های لبت چه بالاست انگار مادر تبت! تو را دید بابا ولی عاقبت شده باز شرمنده بابا، گلم (بخوابی چه خوب است، لالا گلم) الهی نبیند تو را حرمله مرا برده خوف و رجا حرمله چه میشد نبود ای خدا، حرمله؟ سه شعبه کند سر جدا، حرمله برد هستی ام را به یغما، گلم (بخوابی چه خوب است، لالا گلم) ➖➖➖➖➖➖➖
بده پلک خود را تکانی علی بده بر تن مرده جانی علی تو رعنا گل باغبانی علی نه اما دگر ناتوانی علی بعید است پیشم بمانی علی جوانی حیدر اذانی بگو شبیه پیمبر اذانی بگو ببین دیده ی تر اذانی بگو مرا کشتی اکبر اذانی بگو برای دل من اذانی علی... (بعید است پیشم بمانی علی) تو آماده بهر سفر گشته ای علی اصغری، مختصر گشته ای نکش پا زمین محتضر گشته ای عصای من خون جگر گشته ای ولی کو عصا؟ کو جوانی؟ علی (بعید است پیشم بمانی علی) اجازه بده تا دم رفتنت گذارم سری بر سر و گردنت نمانده کمی از نخ جوشنت شده پخش بر خاک صحرا تنت ز تو مانده هر جا نشانی علی (بعید است پیشم بمانی علی) قد پیر این قافله خم شده توان دو زانوی من کم شده صداهای خنده دمادم شده عبای کفن هم فراهم شده بده بر دل من امانی علی (بعید است پیشم بمانی علی) ➖➖➖➖➖➖➖
نگفتم به تو احتیاطی نما نگفتم حسودند ای دلربا نگفتم برو لیک خیلی بپا برادر مرا خوانده ای که بیا تو باید که دریابی ام یا اخا نگفتم بپا چشم و ابروی خود نگفتم نگه دار بازوی خود گرفتی چرا بین زانوی خود ته تیر را از مه روی خود اگر هست این کوه غمها روا؟ (تو باید که دریابی ام یا اخا) شکاف سرت را چه کارش کنم؟ دو بال و پرت را چه کارش کنم؟ تن اصغرت را چه کارش کنم؟ دل خواهرت را چه کارش کنم؟ تو عباس نه، عین و سینی و با (تو باید که دریابی ام یا اخا) علمدار! پشتم شکستی، بدان برای قد تا دعایی بخوان خداحافظ ای لشگرم! فی امان... بدون تو گرگند این روبهان گرفتارم ای ماه مشکل گشا (تو باید که دریابی ام یا اخا) بدون تو چاره نمیماند و به شب یک ستاره نمیماند و کسی بر نظاره نمیماند و دمی گوشواره نمیماند و پناه و امید حرم، ساقیا (تو باید که دریابی ام یا اخا) ➖➖➖➖➖➖➖
خداحافظی میکنی، نه؟ چه زود! تو که خوانده ای با تمام وجود مناجات العفو، بین سجود گسستی ز عمق دلم تار و پود چه میشد اگر صبح فردا نبود الهی بمیرم که ماندی غریب مرا می کشد این دل ناشکیب تو و لشگر کافر نانجیب ز حب علی آنچنان بی نصیب که شمر آمده با هزاران جنود (چه میشد اگر صبح فردا نبود) نرو، میخورد سنگ بر روی تو نرو، میرود چنگ در موی تو نرو، میخورد پا به پهلوی تو نرو، میخورد مشت ابروی تو می آید تبر بر دهانت فرود (چه میشد اگر صبح فردا نبود) چگونه ببینم که دعوا شده؟ سر غنچه ی بوسه ام وا شده سر شاه بر بر نیزه بالا شده سر غارت خیمه بلوا شده من و آتش و دامن و آه و دود (چه میشد اگر صبح فردا نبود) نباشی عدو خیره سر میشود دو چشمانشان خیره تر میشود و نو یاد دیوار و در میشود مرا تازیانه ثمر میشود نرو، میشود هر سر و تن کبود (چه میشد اگر صبح فردا نبود) ➖➖➖➖➖➖➖
mahmood-karimi-bebin-mitavani(128).mp3
6.23M
ادامه سبک های ده شب محرم هر ده شب به این سبک اجرا میشود ⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.. باز خواهم لاله ها را بو كنم ذكر يا اَللهُ ذكر هو كنم خواهم امشب يادي از ياران كنم ياد دريا، يادي از باران كنم هشت سال اين كشور ما جنگ شد خاك ما با لاله ها گلرنگ شد آن طرف شداد و قوم عاد بود اين طرف بابايي و صياد بود آن طرف ظلم و نفاق و كين بود اين طرف فضلي و زين الدين بود حاج همت اسوه ايثار بود حج او از فاو تا سومار بود آسماني ها همه پابندشان نام زهرا بود بر سربندشان ياد آن شب سوم خرداد بود يك صدا صحرا همه فرياد بود ياد آن روزي كه لرزان دهر بود روز آزادي خرمشهر بود تا كه فرمان از جماران داده شد لشگر و گردان حق آماده شد حمله اسلاميان آغاز شد ياعلي گفتيم و محور باز شد روز در چشمان دشمن شام بود حمله را بيت المقدس نام بود يك صدا صحرا همه تكبير بود پاي دشمن بسته در زنجير بود دشمن بعثي همه آواره بود بر سرش باراني از خمپاره بود آن كه خود بر حمله فرمان داده بود در جماران بر سر سجاده بود لعل لب چون بر تكلم باز كرد با دليران اين سخن آغاز كرد لطف حق دلهاي مارا شاد كرد شهر خرم را خدا آزاد كرد گشت دلها از پيامش منجلي رمز آن شب بود مولا ياعلي بايد اينجا با دلم سودا كنم يك سلامي بر جهان آرا كنم آن همه همسنگران يادش بخير نوحه آهنگران يادش بخير يوسف حق پرست(غريب)✍ برای شهدای آزادی خرمشهر صلوات بفرست .
‍ یادمه همیشه از خدا میخواستم که باشه نوکریام از روی اخلاص هدفم اینه یه روز بشم شبیه قهرمان زندگیم حضرت عباس رفقا اگه میخواین پسر فاطمه بشین باید تو زندگی مثه شهید علقمه بشین اباالفضل دلیری و بی همتایی اباالفضل عزیز دل زهرایی اباالفضل همه میدونن آقایی ... مدد یا سیدنا اباالفضل ... اونی که مریض میاره در خونت داره از عمق وجودش تورو باور همه حاجت میگیرن از سر سفرت حتی اون مسیحی و سنی و کافر باب الحوائجه آقام ، منم به درگهش غلام کِی میشه روبرو ضریش دست به سینه بدم سلام اباالفضل از بچگی مبتلاتم اباالفضل امیری و من گداتم اباالفضل خاک پای نوکراتم ... مدد یا سیدنا اباالفضل ... علم دین خدا رو دوش سقا میره سمت علقمه یکه و تنها دم خیمه چشم به راهشه رقیه تا که دست پُر بیاد از دل صحرا آخ بمیرم که شد قلم ، دستای صاحب علم خبر رسید به خیمه ها که بی مدافع شد حرم اباالفضل فدا سرت که آب نیست اباالفضل پاشو که وقت خواب نیست ... مدد یا سیدنا اباالفضل ... شاعر : ع @majmaozakerine
◼️ یا رسول‌الله ! ‬ فلانی و فلانی مرا کشتند... ◼️ دمی که تیر سه شعبه مسموم به قلب شریفش می نشیند... سیدالشهدا علیه السلام تنهای تنها مشغول قتال بودند، فوقف ساعةً يستريح و قد ضعف عن القتال، فبينا هو واقف إذ أتاه حَجَرٌ، فوقع على جبهته، فسالت الدّماء من جبهته ▪️اندکی توقف کردند تا استراحتی کرده باشند در حالی که از قتال،ضعیف شده بود که ناگهان سنگی به طرف حضرت پرتاب شد که بر روی پیشانی مبارکش نشست و خون از آن جاری شد فأخذ الثّوب ليسمح عن جبهته فأتاه سهم محدّد مسموم له ثلاث شعب، فوقع في قلبه؛ فقال الحسين عليه السّلام: بسم اللّه و باللّه و على ملّة رسول اللّه ▪️پس امام علیه السلام با لباس، خون ها را از روی پیشانی پاک می کردند که ناگهان تیر سه شعبه مسمومی بر قلب شریف حضرت نشست. پس امام علیه السلام فرمود: بسم اللّه و باللّه و على ملّة رسول اللّه و رفع رأسه إلى السّماء، و قال: إلهي! إنّك تعلم أنّهم يقتلون رجلا ليس على وجه الأرض ابن نبيّ غيره ▪️و سر را به طرف آسمان بالا برد و فرمود:خدای من! تو میدانی که اینان مردی را دارند می کشند که غیر از او دیگر پسر پیغمبری برروی زمین نیست. ثمّ أخذ السّهم، و أخرجه من وراء ظهره، فانبعث الدّم كالميزاب.فوضع يده على الجرح، فلمّا امتلأت دما رمى بها إلى السّماء، فما رجع من ذلك قطرة ، و ما عرفت الحمرة في السّماء حتّى رمى الحسين بدمه إلى السّماء ▪️سپس تیر را گرفتند و از پشت سر آن را خارج کردند و خون مثل ناودان سرازیر شد. پس دست مبارک را روی زخم گذاشته و وقتی که از خون پر شد به طرف آسمان پرتاب کردند و از آن خون قطره ای دیگر به زمین برنگشت و هیچ گاه در آسمان سرخی ای دیده نشده بود تا اینکه سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام خون مبارکشان را به آسمان پرتاب کردند ثمّ وضع يده على الجرح ثانيا، فلمّا امتلأت لطخ بها رأسه و لحيته و قال: هكذا و اللّه أكون حتّى ألقى جدّي محمّدا، و أنا مخضوب بدمي، و أقول: يا رسول اللّه! قتلني فلان و فلان ▪️سپس برای بار دوم دست خود را پر از خون کردند و با آن سر و محاسن شریف خود را خضاب کردند و فرمودند : به خدا قسم همین‌گونه خواهم بود تا جدم رسول خدا صلی الله علیه و اله را ملاقات کنم در حالیکه به خون خود خضاب کرده ام و می‌گویم : ای رسول خدا! به درستی که فلانی و فلانی(عمر و ابوبکر) مرا کشتند. 📚مقتل الحسين خوارزمی ، ج۲/ص ۳۴ _______ ⬅️نکته اول :تعبیر "فلان و فلان" در روایات ما بسیار آمده که مراد، خلیفه اول و دوم می باشد ولی به جهت تقیّه، حضرات معصومین علیهم السلام بیان نفرمودند. ⬅️نکته دوم:اینکه حضرت می‌فرمایند:خلیفه اول و دوم مرا کشتنه اند در واقع ریشه و اساس واقع عاشورا را بیان فرمودند چراکه اگر این دو نفر حق امیرالمؤمنین علیه السلام را غصب نکرده و حکومت جور را بنا نمی‌کردند، هیچگاه نوبت به واقعه عاشورا نمی‌رسید.
❁﷽❁ تمام زندگے و هستےام فداے حسین چرا بمانم اگر نیستم براے حسین بگو بہ مرغ اجل روے بام ما منشین ڪه وهشت روز دگر مانده تا عزاے حسین ❤️ 🍂 @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا