❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام)
اولین وفعال ترین گروه درایتا👌
🔹 برای محرم درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه......
داری
روی لینک بزن وارد گروهمون بشو⬇️
https://eitaa.com/joinchat/272171029C6a1afef11d
📣📣📣📣📣
⚘﷽⚘
#سلام_ارباب_خوبم
#صبحم_بنامتان
باز هم روز من و عرض ادب محضر یار
باسلامی برکت یافته روز و شب ما
أَلسلامُ عَلی مَن طَهَّره الجلیل
سلام بر آن کسی که رب جلیل او را مطهر گردانید...
«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
🌱#اللہمعجللولیڪالفرج 🌱
🌱⃟🌸๛
=====🍃🌺🍃=====
🌼 #جانم_امام_زمان_عج
تقصیر ماست
غیبت طولانی شما
بغض گلو گرفته پنهانی شما
بر شوره زار معصیتم
🌺گریه می کنم....
جانم فدای دیده بارانی شما
تعجیل در ظهور
🌺 #امام_زمان صلوات
🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🌷وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌼 اللهم عجل لولیک الفرج
🌱⃟🌸๛
=====🍃🌺🍃=====
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزشمار محرم ؛
۵روزمانده تا ماه عاشقی
شعراز کرب وبلا بگو بدانم چه خبر
۱۴۰۱/۱۱/۲۳ شماره ثبت ۶۲۹۸۷۳
این شعر رو به درخواست یکی از عزیزان گروه نوشتم امیدوارم خوشتون بیاد وامام حسین از ماقبول کنه
از کرب و بلا بگو بدانم چه خبر؟
از تشنه لب کشته به دامان پدر
از تشنگی و خستگی و گرمی دشت
از او که پی اب شد و باز نگشت
از قاسم و اکبر آن دو نوشاد جوان
از هرکه به دنبال حسین بود روان
از کرب و بلا بگو بدانم چه خبر؟
گردیده جدا از بدنی دیدم سر
دیگر تو چه دیده ای بگو راوی خون؟
انجا که ز خیمه گشت عباس برون
در کرب و بلا بگو مگر اب نبود ؟
خشکید لبان تشنگان بین دو رود
از کر ب و بلا بگو بدانم چه خبر
شش ماهه تشنه ئ بریده حنجر
از پیکر بی جان تو بگو کشته به دشت
از راس حسین و خیزران و لب و تشت
خاکم به سر از مصائب لیلا گو
هفتاد و دو کشته آه وا ویلا گو
از کرب و بلا بگو بدانم چه خبر
از حرمله و سه شعله و از حنجر
از تاب نیاوردن طفلان صغیر
از دختر دست دشمنان گشته اسیر
از غافله و سه ساله ئ مانده عقب
از گمشده خرابه ها در دل شب
از کرب وبلا بگو بدا نم چه خبر ؟
همراه خود اورده ای عون و جعفر؟
از تشنگی و صورت پر اشک بگو
از تیر بگو چشم بگو مشک بگو
عباس برای کودکان اب اورد ؟
از داغ حسین دخترش تاب اورد؟
از کرب و بلا بگو بدانم چه خبر ؟
برگشت بگو به خیمه ایا ؟ اکبر
ان پیکرصد پاره زمین چون افتاد
کس بود به بردندش حسین را امداد ؟
از شادی و از حرمله و هل هله ها
انان که نهادند غمی در دل ما
دیگر تو نگو شدم برایش بی تاب
در کرب و بلا قیمت جان قیمت اب
دیگر تو نگو شدم برایش بی تاب
ای کشته ی کربلا سلام ای ارباب
احمد صحرایی *کاش*
بقیه اشعار بنده رو در گوگل در شعر نو با نام بنده احمد صحرایی میتونید مطالعه کنید
شهدای گمنام
۱۴۰۱/۱۱/۲۴ شماره ثبت ۶۲۹۹۴۱
شعر تقدیم به روح شهدای گمنام آنها که در زمین گمنام ند ودر آسمانها مشهور
بوی جبهه بار دیگر بر مشام عاشقان
میرسد با استخوان هایی ز سمت دهلران
استخوان هایی که روزی ارزو ها داشتند
در زمین ماندند و پرچم را فراز افراشتند
عین خشک و دشت عباس و شلمچه شادگان
مانده در ذهن تمام بچه های پادگان
هر وجب از مرز های میهنم گلگون شده
تانک ها زنجیر هاشان از چه رو پر خون شده
جبهه سرخ از خون یاران جهان آرا شده
باز هم در خاک جبهه استخوان پیدا شده
خاک جبهه بوی هم رزمان گمنام شهید
ان ابر مردان که مادر جسم انها را ندید
باز پیدا شد شهیدی از شهیدان زیر خاک
پس چرا بر گردن او نیست ردی از پلاک
باز پیداشد شهیدی دست در پیکر نداشت
ان یکی دیدم که چون ارباب بی سر سر نداشت
چون گذر کردی به روی قبر های بی نشان
سنگ قبری را که حک شد نام گمنامی بر آن
چون گذر کردی به سنگ قبر گمنام شهید
هیچ تاریخ تولد روی ان چشمت ندید
جای آن مادر که چشمانش به راه
برسر ساجده شب را تا پگاه
جای آن مادر که بودش ارزو
نوجوانش را کند داماد او
جای آن مادر که فرزندش جوان
رفت سوی جبه ها حمدی بخوان
هیچ پرسیدی شهیدان ارزوها شان چه بود
از چه میرفتند زیر حجم اتش بین دود
بی گمان رفتند تا میهن بماند پایدار
تا رسد از نسل ما بر نسل دیگر یادگار
بیگمان رفتند تا میهن بماندسرفراز
حال بر خیز و برای یادگار ت چاره ساز
جبهه ی امروز ما سعی است و کار
کار دل سوزانه کردن بی شعار
جبهه ی امروز ما در خانه هاست
گوشی همراه و تبلت های ماست
گوشی همراه ما خود سنگر است
دشمنت هم بی گمان در سنگر است
دشمن اینجا در کمین نسل ماست
در گلویش عقده این سالهاست
دشمن اینجا در کمین نسل ماست
با تمام ضعف انها آشناست
در نقاب دوست دشمن صف به صف
کرده نسل نو جوانان را هدف
قصه ام از جبهه ها آمد کجا
بد اگر گفتم قضاوت باشما
.....
قصه باقی ماند و من عرض م تمام
السلام ای کشته گان با مقام
احمد صحرایی* کاش*
بقیه اشعار بنده رو با یه جستجو در گوگل بانام احمد صحرایی *کاش* میتونید بخونید
#مناجات_مهدوی_محرمی_جدید
#شب_اول_محرم
#ورودیه
#شهادت_حضرت_مسلم_علیه_السلام
ای آشناترین که غریب زمانه ای
هستی ِشیعیان تو چرا بی نشانه ای
جای تو نیست کوه و بیابان بیا به شهر
طاووس جنّت از چه تو بی آشیانه ای
هر روزه با گناه، دلت را شکسته ام
دارم همیشه وقت شکستن بهانه ای
حاجات من شنیده ای اما تمام عمر
نشنیده ای ز من سخن عاشقانه ای
گفتم بیا همیشه ولیکن نساختم
در سینه ام برای حضور تو خانه ای
صاحب عزا، دوباره محرّم رسیده است
سمت کدام مجلس روضه روانه ای
شاه غریب، فکر غریبی ِمسلمی
یاد جفای کوفه و اشک شبانه ای
بالای بام،ناله زده ای حسین نیا
تا که رقیّه ات نخورَد تازیانه ای
با خون حنجرم بنویسم میا حسین
ای آشناترین که غریب زمانه ای
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#مناجات_انتظار_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
شب هشتم محرم
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
تنها قرار دیده ی زهرا بیا دگر
ما را امام و رهبر و مولا بیا دگر
در پشت ابر ، نور هدایت دگر نمان
تنها نشان عالم بالا بیا دگر
در جمعه ی ظهور تو آقا فقط شود
زخم قلوب شیعه مداوا بیا دگر
حاضر که نیستی که بیایم به محضرت
عقده ز قلب غمزده بگشا بیا دگر
مقدور نیست دیدن تو با گناه من
بنگر که دیدنت شده رویا بیا دگر
ما را همیشه راز و نیاز شبانه ات
از هر گناه کرده مبرّا بیا دگر
تا کی درون خیمه ی خالی ز مستمع
هستی همیشه بی کس و تنها بیا دگر
صاحب عزای ماه محرم ،امام عصر
مجلس بدون تو شده برپا بیا دگر
بنگر گریز روضه به پایین ِ پا رسید
بین عزای اکبر لیلا بیا دگر
بنگر حسین آمده با حال احتضار
در جستجوی ثانی ِ طاها بیا دگر
قرآن پاره پاره ی جدّ غریب تو
افتاده در تمامی صحرا بیا دگر
صورت به صورت علی ِ اکبرش گذاشت
شد قامتش ز غُصّه ی او تا، بیا دگر
دشمن به آه جدّ تو خندیده وای من
او را چگونه داده تسلّی' بیا دگر
از داغ اکبرش شده گیسوی او سپید
جان داده بین هلهله گویا بیا دگر
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)