شور . قلب من با روضش مغمومه - @amirboroumand_channel | کربلایی امیر برومند.mp3
زمان:
حجم:
9.38M
❁﷽❁
#لطفا_برای_فرج_دعا_کنید
🎧 فایل صوتی👆
🎙بانوای: #کربلایی_امیر_برومند
↻ılı.lıllılı.ıllı.ılı.lıllılı.ıllı.ılı.lıll
━━━━●────────
⇆ㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ ↻
🎼سبک: #شور
🖊#حضرت_زهرا_فاطمیه_۱۴۰۲
◔͜͡◔عنوان:#قلبمنباروضهمغمومه
''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦
●قلبِ من با روضه ش مغمومه
این روایت از خود معصومه
جان فدای تو انسیة الحورا
امنا زهرا یا مظلومه
مظلومه مظلومه مظلومه ..
●حالِ من این دنیا آرومه
چون شفیعۀ فردا خانومه
حتی من تو قیامت میزنم داد
اهلِ عالم زهرا مظلومه۲
مظلومه مظلومه مظلومه ..
●عصمت تو به عالم معلومه
دشمنت تو قیامت محکومه
بین کوچه علی گفت نزنیدش
بی حیاها زهرا مظلومه
مظلومه مظلومه مظلومه ..
●من بمیرم حسنت مسمومه
سمت زینب پر چشم شومه
ته گودال حسینت افتاده
آخ بمیرم چقدر مظلومه
مظلومه مظلومه مظلومه ..
●چه بلایی سرت اومد آقا
میرسه صدایِ نالۀ زهرا
بی کفن شدی و غرقِ خونی
شیب الخضیب یا عریانا
✍›ـ تایپ:ya118C᭄
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
مادرم چادر تو سایه سرم
امید اول و آخرم
داری تو قلب علی حرم
فاطمه مادری کردی برا همه
خوب میدونم فاطمیه ها
برا خودش یه محرمه
مادرم سلام ای همه باورم سلام
همه جا پی مزارتم
ای مادر بی حرم سلام
سائلم همیشه لطف تو شاملم
وقتی رهام میکنن همه
به کرم تو خوشه دلم
محوری همه هستی حیدری
میدونی مست حسینتیم
گداتو کربلا میبری
نور هل اتی ذکر یا من اسمه دوا
پناه دل شکستمی ای مادر شاه کربلا
مادرم سلام ای همه باورم سلام
همه جا پی مزارتم
ای مادر بی حرم سلام
کربلا خونه اول نوکرا
گریه کن تو پیمبرا
سری تو از همه سرا
شاه من دلیل گریه و آه من
عشق تو راه نجات من
پرچم روضه پناه من
دلبرم حسین ذکر دم آخرم حسین
تنگه دوباره دل گدات
برای تو و حرم حسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از روضه دفتری
2. مبر ز خانه.mp3
زمان:
حجم:
6.59M
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
مبر ز خانه یِ حیدر
صدای گرمت را ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
4/9/1402
هدایت شده از روضه دفتری
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
مبر ز خانه یِ حیدر
صدای گرمت را
« علی » بگو ... شنوم
آن نوای گرمت را
ز چشم من ، مبری
خنده های گرمت را
بخوان دوباره نماز و
دعای گرمت را
قیام نیمه شبانت
عجب تماشائیست
در آسمان ، زِ قنوت تو
شور و غوغائیست
بتاب در دلِ
شبهای تارِ من « زهرا »
بمان برای همیشه
کنار من « زهرا »
ببین به حالِ
دل بیقرار من« زهرا »
اَنیسِ بیکَسی ام
غمگسارِ من « زهرا »
به پای سفره یِ خالی
زِ « نانِ » من ماندی
یه روز امیرالمومنین آمد توو خانه ، گفت : فاطمه جان ، آیا غذایی هست من چیزی بخورم ؟ حضرت عرضه داشت یا علی ، سه روزه توو خانه غذا نداریم ، ... فاطمه جان چرا به علی نگفتی ؟ عرضه داشت یا علی ، گفتم اگه بگم ، شاید نتونی غذا تهیه کنی ، خجالت بکشی ...
به پای سفره یِ خالی
زِ « نانِ » من ماندی
در اوجِ غُصّه و غم
همزبان من ماندی
( امشب میخوام روضه رو از زبان امیرالمومنین برات بگم ، این چند بیت رو : )
از آن زمان
که دو دستت زِ کار افتاده
( الهی هر کسی توو خونه مریض میشه ، مادر مریض نشه ، مخصوصا مادری که بچه ی خُردسال داره ، هرکسی توو خونه بیمار بشه ، مادر پرستاری میکنه ، اما اگر مادر بیمار بشه ، همه هم پرستار بشن ، باز هم کُمیتِ خانه لَنگه ، ... فدای اون بچه هایی که چند روزه مادرشون دیگه نمیتونه از بستر بلند بشه ، دورِ مادر میگردند ... )
از آن زمان
که دو دستت زِ کار افتاده
تمام خانه ی من
از مِدار افتاده ؟
حسن ز داغِ رُخت
بیقرار افتاده
غریب و خسته
کنار تو ، زار افتاده
#فاطمه_جان
مگو که می روم و
می سپارمت به خدا
که تا به روز ابد
دوست دارمت ، به خدا
( امشب نباید کسی آروم باشه ، کسی نباید ساکت باشه ، امشب شب بی مادریِ همَمونه ، امشب باید زیر لب بگی : مادر ، مادر ، مادر ... )
مرا دوباره صدا کن
« اباالحسن » ، زهرا
سخن زِ درد جدایی
مزن به من ، « زهرا »
( نگو علی خداحافظ )
مگو که دخترِ تو
آورَد کفن « زهرا »
(یا فاطمه ... الهی اگه دختری بی مادر میشه ، دختر پنج ساله نباشه ، دختر چهار پنج ساله ، تازه نیاز به مادر داره ، دلش میخواد مادر بغلش بگیره ، مادر موهاشو شانه بزنه ... )
مگو که دخترِ تو
آورَد کفن « زهرا »
به پیشِ چشمِ غریبم
نفَس نزن « زهرا »
#شاعر_مجتبی_روشن_روان
این دستت رو بیار بالا داد بزن ، بگو مادر ، مادر ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
4/9/1402
هدایت شده از روضه دفتری
3. روضه.mp3
زمان:
حجم:
8.99M
هدایت شده از روضه دفتری
ها دیدند روز آخر ،
مادر از بستر بلند شد ،
داره کارهای خونه رو میکنه ،
گیسوان زینب رو شانه میزنه ،
لباسای بچه هارو عوض میکنه ...
مادرِ ما روز آخر
کارهای خانه کرد
لرزان ، اشک ریزان
مویِ ما را شانه کرد
کارهای بچه هاشو کرد ،
حسنین رو برد مسجد ،
کنار باباشون علی ،
فرمود عزیزای من اینجا بنشینید
برا من دعا کنید ،
دختراشو فرستاد خانه ی هاشمیان
آخه مادره ،
نمیخواد موقع جان دادنش
بچه ها ببینند ،
خودش توو خانه ماندو اسماء ، ...
از » حُنوطِ « پیغمبر )ص( ،
غسل کرد ، کفن پوشید ،
آمد توو اتاق ، توو بستر ،
گفت اسماء ، لحظاتی میخوابم
از خواب بیدار نشدم
بیا منو صدا بزن ،
اگه جوابتو ندادم غمگین نشو
من رفتم پیش بابام رسول اهلل ...
اسماء میگه قدم میزدم ، ...
)امشب برای غربت این مادر
باید داد بزنی ،
امشب برای غربت این مادر
باید فریاد بزنی (
اسماء ، من میخوابم
اگه صدا زدی ، جوابتو ندادم
به بابام رسول اهلل مُلحق شدم
اسماء میگه نگران بودم
قدم میزدم
پس از چنددقیقه ای
رفتم داخل حجره ،
صدا زدم یا بنتِ رسول اهلل
دیدم بی بی پارچه ای
روی صورتشون انداختند
» یَا قُرَّ ةَ عَینِ الرَّسوُل «
ای مادرِ حسن و حسین
دیدم بی بی جواب نمیده
پارچه رو از روی
صورت بی بی کنار زدم
دیدم بی بی از دنیا رفته ...
تاریخ نوشته اسماء خودش رو
روی بدنِ بی بی انداخت
هی صورتِ بی بی رو می بوسید
گریبان پاره کرد
هی صدا میزد :
بی بی جان غریب شدم
بی بی جان تنها شدم
بی بی جان سالم منو
به بابات رسول اهلل برسون ...
میگه یه مرتبه به خودم آمدم
گفتم االن اگه بچه ها برسند ،
جوابشون رو چی بدهم ؟
یه مرتبه دیدم
درب خانه باز شد ،
دیدم حسن دوید ،
حسین دوید ، گفتند اسماء
مادر ما کجاست ؟
نتونستم جواب بدهم ،
دیدم دویدند داخل حجره
دیدند مادر توو بستر خوابیده
گفتند اسماء الان موقع
خواب مادرِ ما نیست
گفتم عزیزان من
مادرتون خواب نیست
مادرتون ازدنیا رفته ، ...
وای وای وای ...
تصور کن یه آقازاده ی هفت ساله
یه آقازاده ی شش ساله
تا گفتند مادرتون از دنیا رفته
دیدم امام حسن خودش رو
انداخت روی بدن مادر ،
با این دستای کوچولوش
بدنِ مادر رو حرکت میده ،
) این هم برای اونهایی که
هنوز ناله شون رو
آزاد نکردند ،
بگم ابی عبداهلل چه کرد ؟ (
تاریخ نوشته ، حسینِ شش ساله
اومد پائینِ پای مادر ،
دیدند هی صورتشو
به کفِ پای مادر می ماله
هی صدا میزنه مادر
من حسینم ، ...
) یازهرا ، یازهرا ... (
» کَلِّمِینِی
قَبْلَ أَنْ یَتَصَدَّعَ قَلْبِی «
مادر با من حرف بزن
تا قلبم از کار نیفتاده ...هی میگه مادر با من حرف بزن ،
االن روح از بدن من
میره بیرون ، ...
اسماء میگه بی بی به من
سفارش کرده بود ،
اسماء اگه بچه هام اومدند
نگذاری زیاد کنار بسترم بمونند
اینا اگه زیاد بمونند می میرند
چه کار کنم خانوم ؟ ...
اینهارو بفرست مسجد
باباشون علی رو
خبر کنند بیاد ...
میگه زیر بغلِ بچه هارو گرفتم
مگه جدا میشدند از بدنِ مادر ؟
با اصرار والتماس ،
حسنین رو از کنار بدنِ مادر
جدا کردم ، گفتم عزیزای من
بروید مسجد
باباتون رو خبر کنید ، ...
این دوتا آقازاده با چشم گریان
) آخ جلوشون رو بگیر
بگو نرید مسجد ، علی غریبه ،
علی غریبه ، علی غریبه ... (
گریه کنان ، اشک ریزان ،
تا رسیدند به مسجد
اصحاب بلند شدند جلو اومدند
عزیزان پیغمبر
دارند گریه میکنند ،
امیرالمومنین بلند شد ،
عزیزان من ، چیه بابا ؟
چرا گریه میکنید ،
یک جمله گفتند ،
عکسُ العمل امیرالمومنین روبگم
تو هم امشب میخوام
انجام وظیفه کنی ،
تا گفتند بابا ، ...
بابا زود بیا مادرمون از دنیا رفت ،
تا این جمله رو گفتند ،
دیدند بابا با صورت زمین خورد ،
هر کجا نشستی بگو یازهرا ...
من که یکباره در از
قلعه ی خیبر کَنْدَم
داغِ زهرا ، به خدا
از نفَس انداخت مرا ...
شاعر : ژولیده نیشابوری
علی یِ خیبر ،
با صورت به زمین خورد ،
آب به صورت بابا زدند ،
یه دستشو حسن گرفت ،
یه دستشو حسین گرفت ،
بابارو آوردند ،
توو راه که می اومد
گریه میکرد و یه جمله میگفت ،
می گفت فاطمه جان :
» بِمَنِ الْعَزَاءُ «
دیگه با کی دلمو آرام کنم ؟
دیگه با چه کسی
خودم رو آرام کنم ؟ ...
یه جمله عرض کنم ،
بگم یاعلی ، یه خبر شنیدی
فاطمه از دنیا رفته ،
با صورت زمین خوردی ،
اما نبودی کربال ، ...
) به یاد همه شهدا ...
یازهرا ، یازهرا ... (
کربال حسین هم
بدنِ ارباً اربا دید ،
تا یک نگاه به بدنِ
ارباً اربای علی کرد ،
فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ
عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ «
از روی زین ،
روی زمین افتاد ...
هی با زانو راه میرفت ،
هی صدا میزد :
وَلَدی علی ...
) یا حسییین ... هر کجانشستی
به قصد فرج بگو : یا حسییین ...(
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💢۱۵ بلای وحشتناک نتیجه
بی اعتنایی به نماز💢
🍃🔆روزی حضرت زهرا(سلام الله علیها) کنار رسول خدا(ص) نشسته بودند🔆🍃.
🍃🌹حضرت فاطمه(س):
از پدر بزرگوارش پرسید: پدر جان، یا رسول الله! زنان و مردانى که نسبت به نماز بىاعتنا هستند و نماز را سبک مىشمارند، چه عواقبى را در پیش دارند؟
🍃💐رسول خدا(ص) فرمود:
فاطمه جان! هر کسى از مردان و زنان نمازش را سبک بشمارد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مىسازد:
🔷شش مورد در دنیا، سه مورد در وقت مرگ، و سه مورد آنها در قبر و سه مورد در قیامت زمانى که از قبر خارج شود.
🔻اما آن شش بلایى که در دنیا دامنگیرش مىشود:
1- خداوند برکت را از عمرش مىبرد.
2- خداوند برکت را از رزقش مىبرد.
3- خداوند عزوجل سیماى صالحین را از چهرهاش محو مىکند.
4- هر عملى که انجام مىدهد پاداش داده نمىشود.
5- دعایش به آسمان نمىرود.
6- بهرهاى از صالحین براى او نیست.
🔻 اما آن سه بلایى که هنگام مرگ گرفتارش خواهد شد:
1- ذلیل از دنیا مىرود.
2- هنگام مرگ در حال گرسنگى خواهد بود.
3- تشنه از دنیا خواهد رفت، اگر چه آب نهرهاى دنیا را به او بدهند.
🔻اما آن سه بلایى که در قبر دامنگیرش مىشود:
1- خداوند ملکى در قبر براى او مىگمارد تا او را زجر دهد.
2- قبرش براى او تنگ خواهد شد.
3- گرفتار ظلمت و تاریکى قبر خواهد شد.
♦️اما آن سه بلایى که در روز قیامت گرفتارش خواهد شد:
1- خداوند ملکى را موکل مىسازد تا او را با صورت بر زمین بکشد، در حالى که خلایق تماشا مىکنند.
2- محاسبه اعمالش به سختى انجام مىشود.
3- خدا به نظر لطف به او نمىنگرد و براى اوست عذاب همیشگى.
📗منبع: فلاح السائل 22
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین