eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ابن جعفر عشقت ای موسی ابن جعفر دردلم جا دارد مهرتواینهمه دیوانه و شیدا دارد حضرت شاه که نام کرمت در دو سرا این قدر پیش خدا رتبهٔ اعلا دارد کيستی کزاثر کشتن تو خیل ملک اشک خون در حرم عالم بالا دارد درسیه چاله تنت بود که میخورد لگد صبر تو در بر نامردتماشا دارد استخوانهای سر پای تو راخردنموده سندی ناله ی بی اثرت جلوه زیبا دارد کيستی نام تو در سلسلهٔ عرش خدا این همه از غم تو داغ مُعَزّا دارد 🔸شاعر: آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) _______
بسم الله الرحمن الرحیم ابن جعفر قلم بنویس تقدیر ی دراین عالم این چنین افتاد کسی که صاحب عرش است، ای وای بر زمین افتاد خدا یا ساق پاهایش چراینگونه بشکسته که حتی اشک ازآن دیدۀ روح‌الامین افتاد به زندان ‌خواست از رخسارۀ خود پرده بردارد که ناگه تازیانه برسر وبر آستین افتاد زمین افتاده دلداری که او معشوق عالم بود به زندان یوسفی دردست نامرد اینچنین افتاد نمیدانم چه رخ داده ، که دستی میرودبالا به ضرب تازیان دیدم که آن حق‌الیقین افتاد به جز عشق تو در اینپهنۀ تاریخ عشقی نیست که بر انگشتر پیغمبران نقش نگین افتاد به جز تو نیست دستاویز محکم در دل طوفان دراین زندان دردآور ببین حبل‌المتین افتاد مرا تا آن سیه چال غمت راهی کن و بگذار که بعد از ناله های تو غمی بر ما چنین افتاد بیا در بیت‌بیت شعرهایم دستگیری کن ازآن ضرب لگدآقاتن تو برزمین افتاد مزن سندی ملعون بر، سر وروی حبیب ما به زندان ناگهان پور امیرالمؤمنین افتاد شاعر- آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
ابن جعفرعلیه السلام 🔹 به زندان پیرمردی دستِ بسته سرش راسندی شاهک شكسته اگرچه سر به‌ زیر... لیکن سرافراز به زندان بلا از پا نشسته به ظاهر،گراسیر ظالمان است شده اوزین اسارتها خجسته نداردباک ازاین مردک پست خطرها درکمین اونشسته به روی صورتش شلاق میخورد که ساق پای اوازهم گسسته 📝 # شاعر غلامی_(مجنون کرمانشاهی) 👉
بسم ‌الله الرحمن الرحیم موسی ابن جعفر _س_شهادت بین گودالی به زندان ،مقتلم تحریر شد غربت موسی ابن جعفر یک به یک تفسیر شد من غریبم درمیان این همه دیواره ها ماجرای غربت من بود عالم گیر شد درمیان این سیه چاله ، شدم مدفون خاک تازه خواب اذیت وآزاره من تعبیر شد پینه هایِ لایِ انگشتانِ من را دیده ای ؟ ای دل آرامم کجایی چونکه بابت پیر شد در میان این لباس کهنه در زندان غم ماجرای رفتن من مثل یک تصویر شد من غریبم که به زیر دست و پا افتاده ام مثل آیینه تنم پاشیده و تکثیر شد بین گودال سیه من رابه شلاقی زدند کف زد ندو این صدای ناله بی تاثیر شد پیکر من زیر ضرب تازیان وا شد زهم پیکر من زخمی از جای غل و زنجیر شد بُرده او عمامه وسجاده از زیرم کشید وای گیسویم اسیرِ پنجه ی تقدیر شد آنقدر زدتاکه افتادم به زیر دست وپا خواستم دستم بگیرم زیرِ این سر دیر شد میروم بارفتنم راحت ازاین زندان شوم دختر تازه جوانم درعزایم پیر شد شاعر غلامی_(مجنون کرمانشاهی) 👉
بسم ‌الله الرحمن الرحیم موسی ابن جعفر _س_شهادت به دیدن پدرت آی ، كه ديدنش سخت است به آن امید يقيننا بريدنش سخت است تني كه پابشود پاكشيدنش سخت است صداي ناله بابت شنيدنش سخت است اگرچه سخت تنت را ولي کتک میخورد به جرم دوستی بر علي کتک میخورد رسیدمردک وبرتوچه تيغ مي زد به روی پیکره تو نارفيق مي زد و بوسه گاهِ تنت را دقيق می زد عميق ضربه زده پس عميق مي زد پرنده ای كه چنین بال را به هم زده است صداي اوست که گودال را به هم زده است بیارضابنگر، لحظه هاي اخر را خدا بخير كند حالت مضطر را يكي بگيرد از آن دور چشم مادر را به تازیانه کبودکرده مردکی سر را به روی خاک زلف كمند است ساعتي ديگر تنی به خون چه بلند است ساعتي ديگر زدندبرتنش آنقدر که سرش افتاد به ضربه های مداوم پیکرش افتاد کبوتربشکسته پری ،پرش افتاد شروع کار قتال ازدل آخرش افتاد فتاده دروسط این سیاه چاله کسی دگرنمانده خدایا زدلبرم نفسی سیاه چاله نگر ، بوی سیب می آید که مادری به کنار حبیب می آید نوای ناله ی زهرا عجیب می آید که آخرین پسرش عنقریب می آید به روی تخته چوبی بود تن مولا به روی دست غلامان تنی شده پیدا شاعر غلامی_(مجنون کرمانشاهی) 👉
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️♻️♻️♻️♻️♻️ باضرب پایی دنده های توبهم ریخت وقت نمازسجاده های توبهم ریخت آن بد دهن ،آن بی ادب حرف بدی زد دیدم تن درد آشنای توبهم ریخت بازو،کمر،سر ،هرکجای تو کبوداست بدتر زهرجا ساقِ پای توبهم ریخت جا باز کرده حلقه ی زیر گلویت با هر تکان ،راهِ صدای توبهم ریخت با پا تنت روی زمین مالید و رد شد چون چادر خاکی عبای توبهم ریخت چون جد خوددر جایِ گودی گیر کردی باپایِ سنگین دنده های توبهم ریخت واشد ترک های لبانت با سره پا ارثیة کرب وبلای توبهم ریخت افتاده ای برِ تخته ای پاره توآقا دیدم که اعضایِ جدای توبهم ریخت در آن سیه چاله تنت رامیکشیدند برکشتنت دربین زندان می دویدند -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👉
بسم الله الرحمن الرحیم ابن جعفر عشقت ای موسی ابن جعفر دردلم جا دارد مهرتواینهمه دیوانه و شیدا دارد حضرت شاه که نام کرمت در دو سرا این قدر پیش خدا رتبهٔ اعلا دارد کيستی کزاثر کشتن تو خیل ملک اشک خون در حرم عالم بالا دارد درسیه چاله تنت بود که میخورد لگد صبر تو در بر نامردتماشا دارد استخوانهای سر پای تو راخردنموده سندی ناله ی بی اثرت جلوه زیبا دارد کيستی نام تو در سلسلهٔ عرش خدا این همه از غم تو داغ مُعَزّا دارد 🔸شاعر: آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) _______
بسم الله الرحمن الرحیم باتوشروع سال ما،باب الحوائج گریان توهستم شها،باب الحوائج مهرت به روی سینه ها،باب الحوائج نالیده ام من زین عزا،باب الحوائج سال نواست ودیده ام داردتمنا گریان توگردیده ،ای شمس دل آرا شور عبادات منی،درسال تحویل نور سماوات منی،درسال تحویل معنی حاجات منی درسال تحویل اوج مباهات منی درسال تخویل عمری به عشقت قلب خود راپروراندم بر ما نظر کردی و از عشق تو خواندم باب الحوائج خانه ات آباده آباد کاره منه وامانده بازم بر تو افتاد ازدست دل،ازدست دیده آه و فریاد دنیای بی توداده مولاعقل بر باد هرگزنکردم برگناهم اعترافی آیاشودگردم شبیه بُشر حافی خلوت نشین بزم عرفان با خدایی روح مناجات شبانه در دعایی وقت عبادت مست ذکر ربنایی درسجده هایت از همه عالم جدایی زندانیان مشتاق ذکر یا مجیرت در کنج بالانشین هستی و شدعالم اسیرت موسای طورشیعیان تونوربودی در کنج زندان ها میان طور بودی دُرّ  ولایت هستی و مستور بودی عمر زاهل خانواده دور بودی گویا رضا دلتنگ دیدار تو باشد یک عمرمعصومه هوادارتوباشد در دل خیال آمدن هایت نباشد حرفی دگر اندرسخن هایت نباشد حتی رمق در پا شدن هایت نباشد شکوه براین بر هم زدن هایت نباشد یک گوشه غرق جلوه های دوست مانده از توفقط یک استخوان و پوست مانده دلخسته ای مولا از آن زندان سندی دربندی ،ای آقا از آن زندان سندی خون شد دل طاهااز آن زندان سندی خون می چکد از پا از آن زندان سندی گشتی اسیردشمن پست یهودی بنشسته بر رخساره تودست یهودی قاتل به زندان ظلم ها تکرار می کرد با ضرب سیلی روزه ات افطار می کرد آزاره تو آن مرد بی مقدار می کرد باضرب پا جسم تورا بیدار می کرد سندی شاهک آمدوبی هردلیلی باتازیانه می زند گاهی به سیلی باضرب پا ملعون تنت را جا به جا کرد آنقدرمیزدبرتنت تاکه رها کرد حاجات خود رابا زدنهایش روا کرد افتاد ی وچشمان تو یاد رضا کرد گفتی رضا جانم ببین بابا چه حالی است بابا بیا جای تو ومعصومه خالی است باتازیانه برتن محبوب میزد ای زهر خورده برتنت مضروب میزد قاتل تو را با تکه ای از چوب میزد درکنج زندان، تورا ای خوب میزد درکنج زندان بر زمین مانده تن تو امانشدغارت دگرپیراهن تو دربین صحرابی کفن جدشمابود در بین گرما پاره تن جدشمابود آقابدون پیرهن جدشمابود محو خدای خودشدن جدشمابود امشب عزادار شهید کاظمینم آغازسال نو، پریشان حسینم هرگزکسی با مرکب از رویت نرفته دست کسی هرگز به گیسویت نرفته سرنیزه ها مابین پهلویت نرفته هرگزسه شعبه روی بازویت نرفته گریان شدی بر قامتی که بر زمین خورد درعلقمه ساقی،عمود آهنین خورد
🔴 مظلومیت امام زمان ارواحنا فداه در بیان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام 🔵 داود بن کثیر رِقّی می گوید: 🌕 از امام موسی بن جعفر (ع) درباره صاحب این امر (یعنی امام زمان علیه السلام) پرسیدم؟ 🟢 حضرت فرمودند: ◾️ او رانده شده از میان مردم! بی کس! تنها! غریب! و غایب از خاندان خود! و خونخواه پدرش می باشد. 📚 کمال الدین ص ۳۶۱ ح ۴
بی جانم و جان می شود موسی ابن جعفر یا موسی ابن جعفر در جانم ایمان می شود موسی ابن جعفر یا موسی ابن جعفر یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر یا موسی ابن جعفر مشهد رضا قم فاطمه با این کریمان والی ایران می شود موسی ابن جعفر یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر یا موسی ابن جعفر یک قطره از دریای آقاییش این است یار فقیران می شود موسی ابن جعفر یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر یا موسی ابن جعفر باید که با پای برهنه رفت سویش وقتی که رضوان می شود موسی ابن جعفر یا موسی ابن جعفر یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر یا موسی ابن جعفر خشکیده ام باید بیفتم در مسیرش، ای آقا جانم بر تشنه باران میشود موسی ابن جعفر یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر جانم به لب آمد از این ماتم ز بس که زندان به زندان می شود موسی ابن جعفر آخ موسی ابن جعفر، وای موسی ابن جعفر، یا موسی ابن جعفر وقتی غل و زنجیر بر ساقش می افتد دردش دو چندان می شود موسی ابن جعفر آخ موسی ابن جعفر، وای موسی ابن جعفر، یا موسی ابن جعفر وقتی که می افتد میان سجده انگار در جامه پنهان میشود موسی ابن جعفر آخ موسی ابن جعفر، وای موسی ابن جعفر، یا موسی ابن جعفر حالا که زندانبان غرورش را شکسته داغش دوچندان می شود موسی ابن جعفر داغش فراوان می شود موسی ابن جعفر کارش فقط گریه است بر جد غریبش وقتی که عطشان می شود موسی ابن جعفر یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر یا موسی ابن جعفر ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می خوام یه کم روضه بخونم برات می خوام بگم چیکار کردن باهات رد زنجیر موند آقا روی پاهات کنج زندانی چه بلایی سرت آوردن خیلی تورو آزردن کفن برات آوردن و غصه برات خوردن با احترام بردن روی تنت نعلای تازه که نرفت آقا ای آه و واویلا ناموس تو نرفت میون گله ی گرگا ای آه و واویلا آقا غریبی اما به یاد شه بی حبیبی آقا غریبی اما همش یاد شیب الخضیبی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه خواهری روضه میخونه برات میخواد بگه از خشکی لبات بگه چیکار کردن با بچه هات خوش غیرتم بردن ماها رو میون اغیار آره بی علمدار هم صحبتم با خولی و شمر و سنان ناچار ای وای از اون بازار این دخترا با کتکِ زجر میشدن بیدار دادن مارو آزار چقد میبارید سنگ داداش از رو در و دیوار از مردم و انظار کوتاه نیومد،گفتم با ما راه بیا راه نیومد کوتاه نیومد،می گفت رقیه که بابا نیومد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روی لبات جای چیه خیرزان؟ انگشترت هست تو دست ساربان؟ سرت برای نیزه دار سایه بان من اومدم بالا سرت ای وای دیگه دیره شمر موتو میگیره یکی جلوی خولی نامرد و بگیره ای وای دیگه دیره پایین قتلگاه اخه شمر چقد آب میخورد خولی شراب میخورد از پیرمردا سنگ واسه کسب ثواب می خورد خولی شراب می خورد کار دعا نیست،این شمر از اینجا که بیرون بیا نیست کار دعا نیست،خولی هنوز ول کن ماجرا نیست ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ایشالا دست جمع،به شوروشین قرار ما یه شب تو کاظمین عمریه که هستیم ما به زیر دینت پر زده دلامون سوی کاظمینت خیلی دلامون شده تنگت،آقا آقا آقا آقا قربون او صحن قشنگت،آقا آقا آقا آقا باب الحوائج،موسی بن جعفر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زمون رفتنم،شده خدا کجایی پسرم،بیا رضا کنج زندون غم دست و پام و بستن با جسارت اینا قلبم و شکستن ذکر لبم خلصنی یارب،شده شده شده شده قرعه بنامم دیگه امشب،شده شده شده شده باب الحوائج،موسی بن جعفر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آقا جونم همه،آورده ان برای تو کفن،پشت کفن اما من بمیرم واسه اون آقایی که کفن نداشتش غیر بورایی وقتی که رو سینه ی تو،نشست نشست دل تموم گریه کن ها،شکست شکست ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ الهی بمیرم برات که تموم عمر تو تو زندون گذشت روزات پریشون گذشت با یه دل پر خون گذشت امان از این سرگذشت الهی بمیرم برات که دیگه به آخرین نفس میرسی تو اوج دلواپسی امان از این بی کسی امان از این سرگذشت غریبونه اوردنت،الهی،بمیرم غلام ها تو رو بردنت،الهی بمیرم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ الهی بمیرم برات که کسی نشد بمونه بالا سرت تو لحظه ی آخرت شکسته بال و پرت امام از سرگذشت الهی بمیرم برات تو رو تازیونه میزدن بی هوا دلت میره کربلا که بالای اون نیزه ها چه ها به این سرگذشت نمیمونه انگشتری،الهی،بمیرم داره میخونه مادری،الهی،بمیرم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان من به فدای حسین و کربلای حسین خودم اینجا دلم میون زائرای حسین جان من به فدای حسین و کربلای حسین خودم اینجا دلم میون زائرای حسین تحت قبه با گریه میمونم دستمو به ضریح میرسونم یک زیارت و روضه میخونم یا عزیز الله آقای عالمین دل من و هوای بین الحرمین هوایی زیارت الحسین آقای عالمین دل من و هوای بین الحرمین هوایی زیارت الحسین آقام آقام آقام حسین حسین حسین بهترین لحظات جوونیم با حسینو بس خوشترین نفس دم مردن یا حسینو بس با حسین همه ایل و تبار با حسین همه دار و ندارم ای خدا عجب آقایی دارم یا عزیز الله دیوانه ی حسین منم گدای بی نشانه ی حسین نمیروم ز خانه حسین آقام آقام آقام حسین حسین حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا