eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
366 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• * روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• هر کسی تنهاست ذکرش میشود تنها حسین هر کسی گم می شود را میکند پیدا حسین *اگه راه گم کردی بگو حسین .. اگه گم شدی تو این دنیا بگو حسین ..* دستگیری می کند از عاشقِ بی دست و پا می نشاند نوکرِ آلوده را بالا حسین *کجایِ عالم ارباب اینجوری پیدا میشه که نوکرش این همه خطا ، اشتباه ، بعدم تو خونش راهش بده .. تازه صدِر جلسه بشونتش تازه بغلش کنه نوازشش کنه .. کجای عالم اینجوریِ ..* بر کسی دل بسته ام که دل نبسته بر کسی از همه دل کنده ام در این جهان الا حسین کار من گریه است از بدو تولد تا ابد خیر دیگر که ندیدم من از این دنیا حسین *خیلی خوب گریه کنید .. انقدر محرم ها بیاد و بره زیر خروار ها خاک باشیم .. انقدر محرم ها بیاد ببینم همه عالم دارن میگن حسین تو نمیتونی بگی .. انقدر محرم ها بیاد و بره دستام تو کفن بسته باشه .. فرقی هم نمیکنه هر کی باشه حسرت میخوره .. حتی حبیب هم حسرت میخوره .. حبیب با اون مقام فرمود : فقط یه خواسته دارم برگردم دنیا بگم حسین .. بیام تو مجلسِ حسین براش گریه کنم .. حالا منو تو رو اینجا آوردن ..حیفه به خدا ..* بارها گفتم نمی بخشد ولی بخشید و گفت بارِ آفت خورده ات را میخرد یک جا حسین سیزده نورِ خدا را دوست دارم مثلِ هم چون که میدانم در آنها هست استثنا حسین فکرِ دیدارِ خدا بودم که بین روضه ها وقت یا الله آمد بر زبانم یا حسین هم امامت هم قیامت هم شفاعت میکند روزِ محشر هم بیاید کار دارم با حسین *میدونی روز محشر چطوری میشه ؟ یهو میبینی تو اون وانفسا تو اون صحرا یه صدایی میاد : غَضُّوا أَبْصَارَكُمْ .. چشماتون و ببندید ناموس خدا میخواد وارد محشر بشه .. همه سرهارو پایین میندازند بی بی دو عالم میخواد بیاد رد بشه .. بعضی روایات نوشته امام حسن افسار این مرکب و گرفته ، که حضرت زهرا سلام الله روش نشسته میاد یه گوشه از عرش یهو از یه گوشه ای یه آقایِ بی سری وارد محشر میشه بی بی سوال میکنه حسن جان این آقایِ بی سری که وارد محشر شده کیه ؟ امام حسن جواب میده مادر جان ، میخواد برا همه اهلِ محشر روضه بخونه .. هَذَا حُسَيْنٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ ...* هم امامت هم قیامت هم شفاعت میکند روزِ محشر هم بیاید کار دارم با حسین من فدای دختری که در خرابه بود و گفت با همان لکنت به سختی چند تا بابا حسین خورده ام از این و آن مشت و لگد حالا بگو من شدم پیرتر یا مادرت زهرا حسین .. *من از سادات معذرت میخوام .. سادات شاید نتونن این حرف و تحمل کنن .. بگم صدا ناله ت بلند شه .. یه وقت یه مرد زمین می افته .. یه وقت هم یه زن زمین می افته ...* دست عدو بزرگتر از صورت من است .. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
Babolharam Narimani Shab3.mp3
3.26M
|⇦• * #قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈ @majmaozakerine
Babolharam Narimani shab_.mp3
2.94M
|⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• ↶ @majmaozakerine
|⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• اون شب از رویِ اون ناقه تویِ راه بینِ اون صحرا بازی می کردم افتادم انقدر غصه نخور بابا .. غصه نخور بابا تویِ راه بینِ اون صحرا یکی دستش تو تاریکی به گونه ام خورده چیزی نیست .. هیچکس نمیدونه بپرس از عمه میدونه یکی از من یه گوشواره امانت برده چیزی نیست بابا .. موهای سرت سوخت .. همچین که این سرُ از تو طبق می خواست برداره یهو از دستش رها شدُ افتاد .. گفت بابا میبینی بازوهام طاقت نداره .. از بس با تازیانه به این بازوهام زدن .. یه وقت یه مرد زمین می افته ، (آدم که دختردار باشه میفهمه) مرد زمین می افته بلند میشه .. زود یاعلی میگه پامیشه .. اما زن با مرد فرق داره ، زن وقتی زمین می افته خجالت میکشه .. قبل از اینکه بلند بشه از زیر چادر دورش و نگاه میکنه مردی ، نامحرمی ندیده باشه .. اما بازم طاقت داره بلند بشه از زمین ، اما یه وقت یه دختر کوچیک زمین می افته .. دختر وقتی زمین می افته از جا بلند نمیشه تا بابا نیاد بغلش کنه تا بابا نیاد بوسش کنه نوازشش کنه بلند نمیشه .. تازه هی میگه پاهام خیلی درد میکنه بابا .. همچین که از ناقه زمین افتاد گفت حالا بابام میاد بلندم میکنه از دور دید یه سیاهی داره میاد .. گفت حتما بابامه .. تا اومد جلو دید نه باباش نیست خدا لعنتش کنه دید زجرُ .. تا دید این دختر زیر لب داره میگه یا زهرا .. یا زهرا .. گفت حالا که میگی یا زهرا یه کاری باهات بکنم که مثل مادر بزرگت بشی که دیگه جلو من نام زهرا رو نبری ... آنچنان با چکمه به پهلویِ این دختر زد ...* من که بعد از تو به کوهِ دردها برخورده ام از یتیمی خسته ام از زندگی سر خورده ام دخترت وقتِ وداعت از عطش بیهوش شد زهر دوریِ تو را با دیدۀ تر خورده ام دست سنگین یک طرف انگشترش هم یک طرف با تمام خواهرانم مشت بر سر خورده ام صحبت از مسمار اینجا نیست اما چکمه هست با همین پهلو چنان زهرای بر در خورده ام زیر چشمم را ببین خیلی ورم کرده پدر بی هوا سیلیِ محکم مثلِ مادر خورده ام حرف هایِ عمه خیلی سخت بر من میرسد گوشِ من سنگین شده از بس مکرر خورده ام هر طرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت گاه از این ور خورده ام گاهی از آن ور خورده ام بابا .. پشت خرابه دخترکی کج نشسته بود میخواست تا که ادای مرا در بیاورد ..
|⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• دو تامون لبامون پر از خونِ موهام مثلِ موهات پریشونِ حالا مثلِ تو یه دندونه شکسته دارم دوتامون موهامون پر از دوده قراره جدایی مگه بوده یتیمی برا من هنوز زوده سنی ندارم حق داری نشناسی ، موهام سفید شده این روزا لرزشِ ، دستام شدید شده از بینِ دخترا ، من خسته تر شدم زودتر بیا بریم ، که دردسر شدم .. نمی‌پرسم انگشترت چی شد نپرسی ازم معجرت چی شد ببین قسمت دخترت چی شد توی خرابه تو شام صد دفعه کربلا دیدم بلا دیدی بابا بلا دیدم سرت رو تو طشت طلا دیدم حالم خرابه امشب بیا خودم ، مادر بشم برات خاکا رو پاک کنم ، از صورت و لبات حالا که اومدی ، بیشتر پیشم بمون لبهاتُ می‌بوسم ، قرآن برام بخون سرِ روی نیزه ،بابام میشی ؟! همون مهربون که میخوام میشی ؟! تو هم‌بازی این روزام میشی ؟! می‌بینی تنهام خیال کن نریخته موهای من ببین سالمه ابروهای من دیگه خسته نیست زانوهای من بشین روپاهام من فرض میکنم ، آغوش داریُ من رو تو آغوشِ ، گرمت میذاریُ تو فرض کن منم ، گوشواره دارمُ اصلاً نگاه نکن این ، گوش پاره‌مُ *همچین که این سرُ گذاشت رو پاهاش .. سرُ بغل کرد .. بابا یادته شبا میومدم رو پاهات میخوابیدم .. برام لالایی میخوندی .. برام قصه تعریف میکردی .. حالا منم پاهامُ دراز میکنم سرتو رو پاهام ‌میذارم .. میخوام برات لالایی بخونم .. لالا لالا ، گلم لالا .. بابایِ خوشگلم لالا .. اینقد با باباش حرف زد ، راوی میگه یه مرتبه دیدم از موها شروع کرد هی نوازش می‌کرد .. همه جارو یکی یکی سوال می‌کرد: بابا ؛ موهات چرا سوخته؟! (کوتاه کنم روضه رو) همچین که رسید به این لب‌ها گفت : بابا دیگه از این ‌نمیگذرم .. موهات سوخته بود حرف نزدم ..پیشونیت شکسته بود حرف نزدم ...( نوشتن صورت هجده زخم کاری داشته) از همه گذشتم ، ولی از این نمیگذرم بابا .. آخه همه‌ی این زخمایی که تو صورتت هست ، تو سرت هست من ندیدم ، نمیدونم کجا این زخما پیش اومده برات .. اما بابا دیروز یه صحنه‌ای دیدم باور نمی‌کردم ، حالا فهمیدم چی شده .. حالا که من اونجا بودم این صحنه رو دیدم منم خودمو مثل تو میکنم (چی؟!) دیروز می‌دیدم چوب یزید بالا میره، دستای عمه‌م بالا می‌رفت ، چوب که پایین میومد قدم نمیرسید ببینم به کجا میخوره ..حالا فهمیدم اون نامرد با این لبهات چیکار کرده ... ای حسین ...
Babolharam Narimani shab shab3_2.mp3
2.84M
|⇦• * #قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• @majmaozakerine
سلام(بخوانیدوارسال کنید): از درد بی حساب سرم را گرفته ام با اشک، زخم بال و پرم را گرفته ام از صبح تا غروب نشسته ام یکی یکی این خارهای موی سرم را گرفته ام دردم زیاد بود طبیبم جواب کرد یعنی اجازه سفرم را گرفته ام مانند من ز ناقه نیفتاده هیچکس اینجا فقط منم کمرم را گرفته ام آیینه نیست تا که ببینم جمال خویش در چشمهای تو خبرم را گرفته ام تصمیم من گرفته شده پس مرا ببر امروز از خودم نظرم را گرفته ام خوشحال بودنم ز سر اتفاق نیست از دست این و آن پدرم را گرفته ام امشب به رسم ام ابیهایی ای پدر از دست گرگها پسرم را گرفته ام خیلی تلاش کرده ام از دست بچه ها این چند موی مختصرم را گرفته ام این شهر را به پای تو ویرانه میکنم مثل خلیل ها تبرم را گرفته ام علی اکبر لطیفیان ╰════•🍁•════╯
4_5926841017763365347.mp3
9.12M
▪️روضه جانسوز حضرت رقیه(سلام الله علیها) 🎤حجت الاسلام 🎤حاج محمود 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
مداحی آنلاین - عاشقان حرم موکب به موکب - مهدی رسولی.mp3
7.94M
🔳 #واحد #فارسی #ترکی #اربعین 🌴عاشقان حرم موکب به موکب 🌴میرود با دم لبیک زینب 🎤مهدی #رسولی 🏴https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
▪️🎤‍سینه زنی ...سبک با نوای کاروان 🏴🏴🏴🏴🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🏴🏴🏴🏴 میرسد بوی حسین میروم سوی حسین(2) زوار کوی تو شور و نوا دارد این کاروان عزم کرب و بلا دارد یابن الزهرا یا حسین(2) ➖➖➖➖➖➖➖➖ با همه شور و نوا از نجف تا کربلا(2) موکب به موکب ما سوی تومی آئیم پای پیاده تا کوی تو می آئیم یابن الزهرا یا حسین(2) ➖➖➖➖➖➖➖➖ بر لب ما زمزمه یا حسین فاطمه (2) در راه تو مولا ما جان به کف داریم اذن دخولت را ما از نجف داریم یابن الزهرا یا حسین(2) ➖➖➖➖➖➖➖➖ حج ما کویت بود قبله ام سویت بود(2) حجاج این وادی خونین پر و بال است حاجی این صحـرا بی سر به گودال است یابن الزهرا یا حسین (2) ➖➖➖➖➖➖➖➖ جان به قربانت کنم یاد طفلانت کنم(2) مولا نظر کن بر این آه سرد من ای خاک زوارت درمان درد من یابن الزهرا یا حسین (2) حق پرست(غریب) 🏴🏴🏴➖➖➖➖🏴🏴🏴🏴 یاحسین @majmaozakerine
توی خرابه هر شب منتظرت نشستم الان چند شبه بابا که چشمامو نبستم تا یه صدا شنیدم دنبال تو دویدم بیا ببین که مثل مادر تو خمیدم . از تو می پرسم اما عمه جواب نمیده از وقتی رفتی میدون هیچ کی تو رو ندیده خودت گفتی که ما رو به مهمونی می بری یه عالمه النگو برای من میخری کشون کشون می بردن با پای زخمی ما رو عمه با گریه می شست زخمای دست و پامو . خودم دیدم با نیزه سر عمومو بردن جلو چشای خیسم با مشک آب می خوردن . یه مرد زشت و اخمو دنبال من می دوید من و کتک میزد و گوشواره مو می کشید . دخترکای شامی اشکامو در میارن من دوسشون ندارم ادامو در میارن دور منو می گیرن میگن موهات سفیده اونا نمی دونن که چشای من چی دیده با دست و پای بسته ما رو به کاخ بردن خودم دیدم سرت رو میون تشت آوردن با خیزران میزدن روی لبای بسته ت خودم دیدم که افتاد دندونای شکسته ت @majmaozakerine 🏴_______________
صدف: حضرت رقیة دختر امام حسین(علیهماالسلام) - ۲ حضور در کربلا در منابع به حضور وی در کربلا تصریح نشده است. در برخی نسخه‌های کتاب الملهوف که از امام حسین(ع) جملاتی به بازماندگان خود گزارش شده از رقیه نام برده شده است؛ اما اشاره نشده که رقیه دختر امام حسین است.[۶].[یادداشت ۱] این احتمال وجود دارد که منظور از رقیه در این گزارش، رقیه دختر امام علی(ع) باشد.[۷] به خصوص اینکه اسم رقیه، در کنار دیگر خواهران امام حسین(ع) مانند ام کلثوم و زینب آمده و در برخی از نسخه‌های کتاب لهوف نیز این عبارت نیست.[۸] در ینابیع الموده با کمی تفاوت در همین عبارت نام رقیه در کنار نام دختران دیگر امام حسین(ع) آمده است.[۹] ماجرای درگذشت گفته شده است دختری سه یا چهار ساله همراه اسیران کربلا در شام بوده است. او شبی پدر را در خواب دید هنگامی که از خواب بیدار شد، بسیار گریه و بی‌تابی می‌کرد و پدرش را می‌خواست. یزید با شنیدن صدای گریه او، دستور داد سر امام حسین را نزد او ببرند. این دختر با دیدن این منظره ناراحتی‌اش بیشتر شد و به سبب همین ناراحتی درگذشت.[۱۰] ✅✅ ادامه دارد.... 🚩لبیک یاحسین علیه السلام🚩
صدف: حضرت رقیة دختر امام حسین(علیهماالسلام) - ۱ حرم حضرت رق یه در دمشق زادگاه- مدینه درگذشت صفر ۶۱ق آرامگاه شام، دمشق رقیه دختر خردسال امام حسین(ع) که در واقعه کربلا حضور داشت و همراه با کاروان اسرا به شام برده شد و در شام درگذشت. زیارتگاهی دردمشق به وی منسوب است. درباره اینکه آیا امام حسین(ع) چنین دختری داشته است یا نه و نیز درباره نام، چگونگی وفات و مزار منسوب به وی اختلاف‌نظر وجود دارد. محتویات ۱نام و نسب۲حضور در کربلا۳ماجرای درگذشت۳.۱گزارش‌ها۴مزار منسوب۵تردیدها۶سوگواری۷تک‌نگاری۸جستارهای وابسته۹پانویس۱۰منابع۱۱پیوند به بیرون نام و نسب رقیه فرزند امام حسین(ع) امام سوم شیعیان است. نام مادر او در منابع نیامده است. در برخی گزارش‌های نسب‌شناسی در میان دختران امام حسین(ع) نام برده شده است. ابن فُندُق بیهقی(م ۵۶۵ ق) در کتاب لباب الانساباز دختری به نام رقیه برای امام حسین(ع) در کنار فاطمه و سکینه یاد کرده است.[۱] ابن فندق در جای دیگر فاطمه، سکینه، زینب و ام کلثوم را دختران امام حسین ذکر می‌کند و می‌افزاید زینب و ام کلثوم در کودکی از دنیا رفتند.[۲]محمد بن طلحه شافعی (م ۶۵۲ ق) دختران امام را چهار تن دانسته و تنها از زینب، سکینه و فاطمه نام برده‌است و نام دختر چهارم را ذکر نکرده است.[۳] نجم الدین طبسی از گزارش ابن فندق و مطالب السئول به این نتیجه رسیده که نام دختر چهارم امام حسین(ع) رقیه و کنیه او ام‌کلثوم است.[۴] با این حال بیشتر منابع تاریخی دختری به نام رقیه برای امام ذکر نکرده‌اند؛ شیخ مفید تنها سکینه و فاطمه را به عنوان دختران امام حسین(ع) ذکر می‌کند.[۵] ✅✅ ادامه دارد ..... 🚩لبیک یاحسین علیه السلام🚩
🚩حضرت رقیة دختر امام حسین(علیهماالسلام) - ۷ كرامات حضرت رقيه (ع) از حضرت رقيه (ع) ومرقد مطهر آن حضرت،‌در طول تاريخ، كرامات متعددي بروز كرده است . در این مطلب توجه شما را به یک كرامت شگفت جلب مي‌كنيم: بگو چند جمله از مصيبت دخترم( رقيه) رابخواند مرحوم حاج ميرزا علي محدث زاده ( متوفاي محرم 1396 ه. ق)،‌ فرزند مرحوم محدث عالي مقام حاج شيخ عباس قمي رضوان الله تعالي عليها، از وعاظ وخطباي مشهور تهران بودند. ايشان مي‌فرمود: يكسال به بيماري وناراحتي حنجره وگرفتگي صدا مبتلا شده بودم،‌تا جايي كه منبر رفتن وسخنراني كردن براي من ممكن نبود . مسلم،‌ هر مريضي در چنين موقعي به فكر معالجه مي‌افتد، من نيز به طبيبي متخصص و با تجربه مراجعه كردم. پس از معاينه معلوم شد بيماري من آن قدر شديد است كه بعضي از تارهاي صوتي از كارافتاده و فلج شده و اگر لاعلاج نباشد صعب العلاج است. طبيب معالج در ضمن نسخه‌اي كه نوشت دستور استراحت داد و گفت كه بايد چند ماه ازمنبر رفتن خودداري كنم وحتي با كسي حرف نزنم واگر چيزي بخواهم و يا مطلبي از زن و بچه‌ام انتظارداشته باشم آنها را بنويسم،‌تا در نتيجه استراحت مداوم واستعمال دارو، شايد سلامتي از دست رفته مجددا به من برگردد. البته صبر درمقابل چنين بيماري وحرف نزدن با مردم حتي با زن وبچه، خيلي سخت وطاقتفرساست،‌زيرا انسان بيشتر از هر چيز احتياج به گفت وشنود دارد و چطور مي‌شود چند ماه هيچ نگويم وحرفي نزنم وپيوسته در استراحت باشم ؟! آن هم معلوم نيست كه نتيجه چه باشد. برهمه روشن است كه با پيش آمدن چنين بيماري خطرناكي،‌چه حال اضطراري به بيماردست مي‌دهد اضطرار مي‌اندازد، اين حالت پريشاني است كه انسان اميدش از تمام چاره‌هاي بشري قطع شده و به ياد مقربان درگاه الهي مي‌افتد تا به وسيله آنها به درگاه خداوند متعال عرض حاجت كرده وا زدرياي بي‌پايان لطف خداوند بهره‌اي بگيرد. من هم باچنين پيش آمدي،‌ چاره‌اي جز توسل به ذيل عنايت حضرت امام حسين (ع) نداشتم . روزي بعد ازنماز ظهر وعصر،‌حال توسل به دست آمد وخيلي اشك ريختم وسالار شهيدان حضرت اباعبدالله (ع) راكه به وجود مقدس ايشان متوسل بودم مخاطب قرارداده گفتم : يا بن رسول الله، صبر درمقابل چنين بيماري براي من طاقتفرساست. علاوه بر اين من اهل منبرم و مردم ازمن انتظاردارند برايشان منبربروم. من از اول عمر تا به حال علي الدوام منبر رفته‌ام و از نوكران شما اهل بيتم،‌ حالا چه شده كه بايد يكباره از اين پست حساس براثر بيماري كنار باشم . ضمنا ماه مبارك رمضان نزديك است،‌دعوتها را چه كنم؟ آقا عنايتي بفرما تا خدا شفايم دهد. به دنبال اين توسل، طبق معمول كم كم خوابيدم. درعالم خواب،‌ خودم را در اطاق بزرگي ديدم كه نيمي ازآن منور وروشن بود وقسمت ديگر آن كمي تاريك. درآن قسمت كه روشن بود حضرت مولي الكونين امام حسين (ع ) را ديدم كه نشسته است . خيلي خوشحال وخوشوقت شدم و همان توسلي را كه در حال بيداري داشتم در حال رويا نيز پيداكردم . بنا كردم عرض حاجت نمودن،‌ ومخصوصا اصرار داشتم كه ماه مبارك رمضان نزديك است و من در مساجد متعدد دعوت شده‌ام،‌ولي با اين حال حنجره ا زكارافتاده چطور مي‌توانم منبر رفته وسخنراني نمايم وحال آنكه دكتر منع كرده كه حتي با بچه‌هاي خود نيز حرفي نزنم. چون خيلي الحال وتضرع وزاري داشتم،‌ حضرت اشاره به من كردو فرمود به آن آقا سيد كه دم درب نشسته بگو اشك بريزيد،‌ان شاءالله تعالي خوب مي‌شويد. من به درب اطاق نگاه كردم ديدم شوهر خواهرم آقاي حاج آقا مصطفي طباطبائي قمي كه از علما وخطبا و از ائمه جماعت تهران مي‌باشد نشسته است . امر آقا را به شخص نامبرده رساندم. ايشان مي‌خواست از ذكر مصيبت خودداري كند،‌حضرت سيد الشهدا(ع) فرمود روضه دخترم را بخوان. ايشان مشغول به ذكر مصيبت حضرت رقيه (ع) شد و من هم گريه مي‌كردم و اشك مي‌ريختم،‌ اما متاسفانه بچه‌هايم مرااز خواب بيدار كردند ومن هم با ناراحتي از خواب بيدار شدم ومتاسف ومتاثر بودم كه چرا از آن مجلس پرفيض محروم مانده‌ام،‌ ولي ديدن دوباره آن منظره عالي امكان نداشت. ✅✅ ادامه دارد ...... 🚩لبیک یاحسین علیه السلام🚩 @majmaozakerine
ف ابراهیم زاده: گریه بر سیدالشهدا (ع) افضل مستحبات و از نماز شب بالاتر است پدرم گریه بر سیدالشهدا علیه‌السلام را افضل مستحبات و حتی از نماز شب بالاتر می‌دانست. ایشان می‌گفت این حرف چیست که می‌گویند گریه یعنی چه؟ خیلی از انبیاء از خوف خدا بکاء داشته‌اند. آیا از شوق لقاء خدا بکاء نداشتند؟ گریه از شوق رسیدن به معشوق حقیقی عالم داشته‌اند. خود انبیاء برای امام حسین (ع) گریه می‌کردند. آنها وقتی عظمت کار امام حسین (ع) را درک کردند، اشکشان جاری شد و توسل پیدا کردند. این مسئله، تک بودن و عظمت کار امام حسین (ع) را نشان می‌دهد. پدرم می‌گفت: خیال می‌کنم گریه بر سیدالشهدا (ع) از افضل مستحبات باشد. گریه بر سیدالشهدا (ع) از همه مستحبات بالاتر است حتی از نماز شب! گریه، اذن دخول و محرم شدن انسان است پدرم می‌گفت: گریه، رابطه انسان با آن طرف عالم است. گریه، واسطه و رابطه است. وقتی که می‌خواهید وارد حرمی شوید و پا به حریمی بگذارید، طلب اجازه می‌کنید و اذن دخول می‌گیرید. می‌گویید یا خداوند وارد شوم؟ یا پیامبر وارد شوم؟ یا امام وارد شوم؟ در روایت است که اگر برای اذن دخول زیارت امام حسین (ع) اشک از چشمت جاری شد، بدان اجازه داده شده است. پس این اشک رابطه انسان با ماوراء است. این اشک یک نشانه است. یک رمز است. فقط یک اتفاق فیزیکی نیست. پدرم تأکید داشت خود گریه یک اذن و اجازه است. مثل چراغی است که روشن می‌شود و برای تو نشانه است. اگر اشکی آمد، علامت این است که به تو اذن داده‌اند. این عین عبارت آقاست. آیت‌الله بهجت، 50 سال هر هفته مراسم داشتند و خودشان جلوی در می‌نشستند مسئله روضه اباعبدلله (ع) اینقدر برای آیت‌الله بهجت مهم بود که حدود 40، 50 سال هرهفته مجلس داشتند و ایشان حاضر نبود به این سادگی این کار را ترک کند. حتی در حال مریضی اصرار داشت که این مجلس باید برقرار شود و اصرار داشت که خودش باید حضور داشته باشد. خیلی برایش مهم بود که از اول مجلس حضور داشته باشد. سالها این مجلس روضه در منزل ایشان بود و پدرم درها را باز می‌کرد و خودش دم در می‌نشست و برای هرکسی که وارد می‌شد، احترام می‌کرد. هیچ وقت اینگونه نبود که برای شخصیت خاصی بلند شود و برای همه این احترام را قائل می‌شد. استاد آیت‌الله بهجت پای سماور می‌نشست و در روضه سیدالشهدا علیه‌السلام چای می‌داد ایشان می‌گفت: استاد بزرگ ما، مرحوم غروی کمپانی (آیت الله کمپانی اصفهانی) که از لحاظ علمی در سطح بالایی بود، در مجالس روضه ابا عبدالله (ع) پای سماور می‌نشست و چای می‌داد. هر مجلسی برای هر امامی برگزار می‌کنید آخرش با امام حسین (ع) تمام کنید مطلب دیگری که پدرم در این روضه‌ها بر آن اصرار داشت این بود که مجلس به مناسبت هر امامی که برگزار شده بود، باید آخرش به امام حسین (ع) ختم می‌شد. ایشان تأکید می‌کرد امام حسین (ع) منشأ همه اینهاست و اینقدر بزرگ است که همه اینها به او متوسل می‌شدند. نه تنها امامان، بلکه قبل‌تر از آن پیامبران نیز به ایشان متوسل می‌شدند. این توسلات انسان را خدایی می‌کند سفارش پدرم همیشه این بود که خدا می‌داند این توسلات برای انسان چه می‌کند. این توسل برای انسان یک ارتباط است. چطور وقتی یک لامپ را به برق وصل می‌کنیم، نور می‌دهد. انسان اگر به اینها متوسل شود، اسباب وصل می‌شود. انسان وقتی به آنها متصل شود، انگار به خدا متصل شده است. این توسلات انسان را خدایی می‌کند. نظر ایشان این بود که انسان هرچه می‌تواند در این زمینه کم نگذارد. لذا خود ایشان با آخرین توانش می‌آمد. وصیت‌نامه آیت الله بهجت درباره عزاداری برای امام حسین (ع) ایشان در وصیت‌نامه خود ذکر کردند که بعد از من از ثلث مانده‌هایم، مجلس عزا و روضه سید‌الشهدا (ع) را اقامه کنید. ایشان می‌گفت اگر من در عمرم 50 سال مراسم گرفتم، کم است و بعد از من شما باز هم برایم مراسم روضه اباعبدلله (ع) را بگیرید. زیارت عاشورا را هر روز با صد لعن و صد سلام می‌خواند آیت‌الله بهجت هر روز زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام می‌خواند و بارها می‌گفت: آقایی از خدا خواسته بود تا زیارت عاشورایش هیچ روزی ترک نشود حتی در روز مرگش. ایشان نمی‌گفت که این درخواست خود من است. در حالیکه ما می‌دیدم خودش هر روز این کار را می‌کرد. ایشان روز یکشنبه رحلت کرد. یک روز قبلش که شنبه بود، دیدم ایشان مشغول خواندن زیارت عاشورا شده بود و هنگامی که برای رفتن به درس جلوی در ایستاده بود، صد لعن و صد سلام را با تسبیح می‌شمرد. آن روز از همه روزها سرحال‌‌تر بود. شرکت در مجالس روضه سیدالشهدا (ع) تعظیم شعائر است یکی از کارهای ایشان این بود که در مراسم مختلفی که برای اباعبدلله (ع) گرفته می‌شد، به اندازه توانشان شرکت می‌کردند. از زمان قدیم که من بچه بودم، ایشان به شرکت در این مجالس التزام داشت. شرکت در مجالس این بزرگواران را عظمت بخشیدن به یاد و نام آنها می‌دانست. لذا
متن زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها ⬇️⬇️⬇️⬇️ 🌟بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرّحیم🌟 ِ اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْكِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، [اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ]، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْكُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الزَّكِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْكِ وَعَلى رُوحِكِ وَبَدَنِكِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَكِ وَمَاْواكِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِكِ وَاَجْدادِكِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِكِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ راحمین @majmaozakerine
تو این هوای شرجی از آب تو این هوای ابری از غم دوای دردم اشکه انگار 🎺🎷 دارم دوباره زنده میشم عشق حسینی شدنه گریه مناجات منه 🎺🎷 سینه زنی پر زدنه 🥁 کربلا کربلا کربلا کربلا 🥁 برای درد اگه دوا نیست دردا اگه یکی دو تا نیست 🎺🎷 دلم خوشه به خونه ی تو هیچ جا شبیه کربلا نیس 🎺🎷 من هوا خواه تو ام مبهوت درگاه تو ام مسافر راه تو ام 🥁 کربلا کربلا کربلا کربلا 🥁  با روسیاهیمان خریدی دلمو بس که مهربونی تا حالاشو خودت آوردی بقیشم خودت میدونی من طرفدار تو ام 🎺🎷 غلام دربار تو ام مال علمدار تو ام 🥁 یا حسین یا حسین 🥁 هرجا به هر هدف برم من تو دنیا هر طرف برم من آروم نمیگیرم تا اینکه 🎺🎷 یک کربلا نجف برم من شیعه ی حیدری ام 🎺🎷 عاشق این بر تری ام هلاک این نوکری ام 🥁 یا علی یا علی 🥁 @majmaozakerine
زشتیم و روسیاه، تو زیبا حساب کن اندک بضاعتیم، تو دارا حساب کن تلخیم و ناگوار، تو امّا ز روی مهر ما را به سان شهد گوارا حساب کن عمریست رنگ و بوی بیابان گرفته ایم ما را بیا و آبی دریا حساب کن مُشتی خراب بی سرو پا را به یک نظر در راه خویش بی سر و بی پا حساب کن این اشک های روضه ی جدت حسین را باران محو آتش فردا حساب کن یک عمر پای دست عمویت گریستیم ما را گدای حضرت سقا حساب کن در انتقام صورت نیلی فاطمه روی وفای ما گل زهرا حساب کن ما را برای مرقد زیبای مادرت آیینه کار و زرگر و بنّاحساب کن #محمد_حسین_رشیدی http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نگاهِ گریه داری داشت زینب چه گامِ استواری داشت زینب دلِ با اقتداری داشت زینب ببین چه اعتباری داشت زینب چهل منزل حسینِ مُنجلی شد گهی زهرا شد و گاهی علی شد ندیدم زینب کبری تر از این ندیدم زینت باباتر از این ندیدم دختر زهرا تر از این حسینی مذهبیُ غوغاتر از این اگر چه غصه دارد آه دارد به پایش خستگیِ راه دارد به گِردش آفتاب و ماه دارد به والله که ای والله دارد همین که با جلالت سر نداده به دستِ هیچ کس معجر نداده پس از آن که زمین را زیر و رو کرد سپاه کوفه را بی آبرو کرد به سمت کربلا خوشحال رو کرد کمی از خاک را برداشت بو کرد رسیدم کربلا ای داد ای داد حسین سر جدا ، ای داد ای داد چهل روز است گریانم حسین جان چو مویِ تو پریشانم حسین جان چهل روز است می خوانم حسین جان حسین جانم حسین جانم حسین جان تویی ذکر لبم الحمدلله حسینی مذهبم الحمدلله همین جا شیرخواره گریه می کرد ربابِ بی ستاره گریه می کرد گهی بر گاهواره گریه می کرد گهی بر مشکِ پاره گریه می کرد خدایا از چه طفلم دیر کرده؟ مرا بیچاره کرده ، پیر کرده ... همین جا دورِ اکبر را گرفتند زِ ما شبه پیمبر را گرفتند ولی از من دو دلبر را گرفتند هم اکبر هم برادر را گرفتند به تو گفتم که ای افتاده از پا ز جا بر خیز ور نه معجرم را ... همین جا بود که سقایِ ما رفت به سمتِ علقمه دریای ما رفت پناهِ عصمتِ کبرای ما رفت پی او گوشواره هایِ ما رفت ... فقط از علقمه یک مشک برگشت حسین بن علی با اشک برگشت همین جا بود که دل ها گرفتُ ... کسی رویِ تن تو جا گرفتُ ... سرت را یک کمی بالا گرفتُ ... و از پشتِ سرت سر را گرفتُ ... همین که بر گلویت خنجر آمد صدایِ نالۀ زهرا در آمد .... همین جا بود الف را دال کردند تنت را بارها پامال کردند ته گودال را گودال کردند تو را با سّم مرکب چال کردند اگر خواندم قلیلت علت این بود که یک تصویری از تو بر زمین بود تو ماندی و کبوتر رفت کوفه تو را کشتند و خواهر رفت کوفه خودم در راه و معجر رفت کوفه چه بهتر زودتر سر رفت کوفه و گر نه دردها می کشت ما را نگاه مردها می کشت ما را بهاری داشتم اما خزان شد قدی که داشتم بی تو کمان شد عقیق تو به دستِ ساربان شد طلایِ من نصیب کوفیان شد خبر داری مرا بازار بردند میان مجلس اغیار بردند همین جا بود افتادند تن ها همین جا بود غارت شد بدن ها تمامی کفن ها، پیرهن ها بدون تو کتک خوردند زن ها همین جا بود گیسو می کشیدند به هر سو دخترانت می دویدند همین جا بود تازیانه باب گردید رخ ما در کبودی قاب گردید ز خجلت خواهر تو آب گردید که معجر بعد تو نایاب گردید سکینه معجر از من خواست اما خودم هم بودم آن جا مثل آن ها ... ز جا برخیز غم خواری کن عباس دوباره خیمه را یاری کن عباس برای عزتم کاری کن عباس علم بردار علم داری کن عباس سکینه می کند زاری ابالفضل چه قبر کوچکی داری ابالفضل