سلام_صبحگاهی به #امام_حسین_ع
از دل برد ملال سلام علی الحسین
دیباچه ی کمال سلام علی الحسین
دست ادب به سینه پس از هر نماز صبح
گویم به شور و حال:سلام علی الحسین
آغاز کار عشق مگر نیست یک سلام ؟
زیباترین مثال سلام علی الحسین
با یک سلام روح تو پرواز می کند
می بخشدت دو بال سلام علی الحسین
گرم طواف در حرم او فرشتگان
گویند لایزال:سلام علی الحسین
با قطره قطره قطره ی خود عرض میکند
هر چشمه ی زلال:سلام علی الحسین
شعر «کمیل» را به ارادت بخوان که گفت
در پرده ی خیال سلام علی الحسین
#کمیل_کاشانی
🌷دوشنبه های امام حسنی🌷
توسل به امام حسن مجتبی (ع)
تـو ای عـزیـز فـاطـمـه ، درد مـنـو دوا بکــن
امـیـد شیعــیـان هــمـه ، رهـایـم از بـلا بکـن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
تو را قسـم به مادرت ، به تشـنه لب برادرت
بـه قــاســم دلاورت ، چاره ی غصه ها بکن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
ببـین که بی بال و پـرم ، اسـیـر درد پیـکـرم
مـونـده بـه در چشـم تـرم ، در امـیـدو وا بکن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
تـویـی امـام مـجـتـبـی ، وصـی پـاک مـرتـضی
عـزیـز دخت مصطـفی ، نظـر به این گـدا بکن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
تـو را بـه حـرمـت عـلـی ، هـمـون امـام اولــی
خـالـیـه دسـت مـن ولـی ، شـفـاعـت مـرا بکـن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
تـو را به بانگ یاربـت ، به ناله های هر شبت
بـه اشـک پـاک زیـنـبـت ، از آتـشـم رهـا بکـن
حاجتمو روا بکن ، حاجتمو روا بکن
سلااااام،،، محبین آل الله
🌤صبح زیباتون بخیرو سلامتی
ان شاءالله
☀️روزتان امام حسنی ع
🌹🌹
هر دوشنبه #فاطمه
میخواند این را در بقیع
از #حسین انگشتر و
از تو #حرم غارت شده...
#دوشنبه_های_حسنی
🌹🌹
مدح و مرثیه امیرالمومنین علی علیه السلام
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤💐💐💐💐💐💐💐💐💐
ای که توحید از وجودت یافته تمثال ها
در نبوت احمدی و ، در امامت آل ها
نور تو دیدند، چون خورشید، حتی کورها
مدح تو خواندند، چون آیات، حتی لال ها
در فصاحت پیش تو صف بسته قدهای الف
در بلاغت نزد تو خم گشته قد دال ها
کن تلاوت (ما لها) را تا زمین بشناسدت
معنی (انسان) تویی در سوره ی (زلزال)ها
جامه ی جنگ تو بی پشت است و در وقت نبرد
هیچ کس چون تو نکرد از مرگ استقبال ها
سنگ بستن بر شکم سهم تو گشته از جهان
داغ شد دست عقیل از سهم بیت المال ها
جامه های پر بها تر را به قنبر داده ای
تا وجود اطهرت ، عریان شد از آمال ها
در نمازت تیر از پای تو بیرون میکشند
در نمازت تیغ بر فرقت زند دجال ها
تو به سجده رفتی و شمشیر پشتت سجده رفت
رب کعبه رستگارت دید در آن حال ها
گفتی از غیرت اگر مردی بمیرد عیب نیست
وقتی از پای زنی غارت شود خلخال ها
غیرت اللهی و حق داند که بر تو چه گذشت
از غلاف تیغ و... از رنگ کبود بال ها
ای که بخشیدی به سائل خاتم خود را ببین
کربلا تکرار شد این قصه در گودال ها
#
#شهادت_حضرت_علی ع
@majmaozakerine
حیف مولا مردم عالم تو را نشناختند
دم زدند از تو ولی یکدم تو را نشناختند
رهبر افلاکی و از خاکیان خاکی تری
هم ملائک هم بنی آدم تو را نشناختند
با تو قومی محرم و قومی دگر نامحرمند
ای عجب نامحرم و محرم تو را نشناختند
هم به تخت جاه، هم ویرانه، هم دامان چاه
هم به شادی هم به موج غم تو را نشناختند
انبیا بودند از آدم همه در سایه ات
لیک جز پیغمبر خاتم تو را نشناختند
با وجود آنکه یک آن با تو نشکستند عهد
بوذر و مقداد و سلمان هم تو را نشناختند
تو حجر تو جان کعبه تو حیات زمزمی
هم حجر هم کعبه هم زمزم تو را نشناختند
عرشیان کز صبح خلقت با تو ساغر می زدند
فاش گفتم فاش می گویم تو را نشناختند
چون کتاب آسمانی حرمتت شد پایمال
ای یگانه آیت محکم تو را نشناختند
با دو دسته بسته می بردند سوی مسجدت
گوئی آنجا بودم و دیدم تو را نشناختند
چون فقیری کو تو را دشنام داد و نان گرفت
ای علی جان مردم عالم تو را نشناختند
در کنار خانه ات بر همسرت سیلی زدند
ای فدای غربتت گردم تو را نشناختند
ای شجاعت از تو تا صبح قیامت سر فراز
ای قدت از هجر زهرا خم تو را نشناختند
بارها در نخل میثم دوستان کردند سیر
حیف کآخرهمچنان «میثم» تورا نشناختند.
#شهادت_امیرالمومنین
#استادسازگار
@majmaozakerine
غزل مرثیه شهادت حضرتِ علی ( ع)🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
بگیر ای مرگ عالم را در آغوش
که از فرق علی خون می زند جوش
متاب ای مه متاب ای مه که امشب
چراغ عمر مولا گشته خاموش
به جز سجّاده و محراب خونین
به هر جا بنگرم باشد سیه پوش
در و دیوار مسجد را مشوئید
مبادا تا شود این خون فراموش
چه سان باور کنم مرگ علی را
گمانم باز مولا رفته از هوش
سزای آن همه خوبی همین بود
که خون در سجده ریزد از سر و روش
کجا رفت آن که رنج عالمی را
چو قوت مستمندان برد بر دوش
صدای واعلیا واعلیا
رسد امشب زهر ویرانه بر گوش
چو اطفال یتیم کوفه (میثم)
گرفته زانوی ماتم در آغوش
حاج غلامرضا سازگار
@majmaozakerine
4_5861879830684893458.mp3
1.64M
#مناجات_با_خدا ﷻ
در سینه مانده آهم، خیلی دلم گرفته
خسته از اشتباهم، خیلی دلم گرفته
بر نفس خود اسیرم، از شرم سر به زیرم
از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته
خیلی مرا صدا کرد، آخر خودش حیا کرد
شرمنده از الٰهم، خیلی دلم گرفته
در بندگی ضعیفم، شیطان شده حریفم
گمراه بین راهم، خیلی دلم گرفته
نامحرمان به لبخند، اشک مرا گرفتند
خشکیده شد نگاهم، خیلی دلم گرفته
وقتی اطاعتم رفت، دوران عزتم رفت
درمانده قعر چاهم، خیلی دلم گرفته
شاه نجف امیدم، دیشب به خواب دیدم
ایوان طلای شاهم، خیلی دلم گرفته
تشنه شدم دوباره، دلتنگ و بی قرارِ
ارباب و قتلگاهم، خیلی دلم گرفته
یک سو سه ساله افتاد، خواهر به ناله افتاد:
برخیز ای پناهم خیلی دلم گرفته
بعد از علیِ اکبر، بعد از تو ای برادر
در بند یک سپاهم، خیلی دلم گرفته
من می روم اسیری، جای کفن حصیری
شاید شود فراهم، خیلی دلم گرفته
#شاعر:
محمد_جواد_شیرازی
@majmaozakerine
کانال متن و اشعار کربلایی حسین طاهری
نام مداحی:آسمان را به روی تخته ی در می بردند
🎤🎤سبک:زمینه🎤🎤
....................................
آسمان را به روی تخته ی در می بردند
تاج سر بود که باید رویِ سر می بردند
سرو سامان همه بی سر و بی سامان بود
پا به یک سوی سر از یک طرف آویزان بود
وای غریب آقام غریب آقام غریب آقام...
او درست است که یک همدم و غمخوار نداشت
بدنش روی دری بود که مسمار نداشت
جگرش پاره شد اما به دل تشت نریخت
عضو عضو بدنش هر طرف دشت نریخت
بود زندای و در مجلس اغیار نرفت
همره اهل و عیالش سر بازار نرفت
وای غریب آقام غریب آقام غریب آقام
آسمان را به روی تخته ی در می برند
تاج سر بود که باید رویِ سر می بردند
کسی از دور به پیشانیه او سنگ نزد
گرگ درنده به پیراهن او چنگ نزد
کنج زندان خبر از بزم می و جام نبود
دخترش ثانیه ای در ملاء عام نبود
وای غریب آقام غریب آقام غریب آقام
آسمان را به روی تخته ی در می بردند
تاج سر بود که باید رویِ سر می بردند
سر سجاده و در حال سجودش نزدند
هردو دستش به تنش بود و عمودش نزدند
تن او ماند روی خاک ولی چاک نشد
تیغ خونین شده با پیراهنش پاک نشد
بود مظلوم ولی هفت کفن داشت به تن
گریه می کر به جسمی که نشد غسل و کفن
....................................
شب هفدهم مناجات شب های ماه رمضان
@majmaozakerine
4_5996811592702887087.mp3
18.47M
[ زمینه- آسمان را به روی تخته در میبردند ]
- کربلایی حسین طاهری
- حسینیه فاطمه الزهرا (س)
@majmaozakerine
شب جان سوز نوزدهم ماه مبارک رمضان
علی علیه السلام در آخرین ماه رمضان عمر خویش، هر شب برای افطار به خانه یکی از فرزندانش رفت و شب نوزدهم به خانه دختر کوچکش، ام کلثوم آمد. ام کلثوم می گوید. «آن شب، پدرم به خانه من آمد. ابتدا به نماز ایستاد. برای افطار، سینی ای آوردم که تنها دو نان جو و یک ظرف شیر و کمی نمک در آن بود. پس از نماز به آن سینی نگریست و گفت: «دخترم! چرا دو نان خورش آورده ای، نمی دانی که من از رفتار پیغمبر پیروی می کنم؟ دخترم، در حلالِ دنیا حساب است و در حرامش عقاب، به خدا سوگند، تا یکی از این دو نان خورش را برنداری افطار نمی کنم». من ظرف شیر را به توصیه پدر برداشتم. او اندکی نان جو با نمک میل کرد. آنگاه شکر کرد و باز به نماز ایستاد. در آن شب، بسیار نماز می کرد و به درگاه خدا می نالید و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نگاه می کرد و سروه «یس» می خواند. سپیده دمان به آهنگ مسجد بیرون آمد در حالی که می گفت: «خدایا مرگ را بر من خجسته گردان.» دم در خانه، مرغابی هایی چند که در خانه داشتیم در آن سحرگاه پیش آمدند و بر سر راه او بانگ و ناله می کردند و پر می زدند. خواستم آنها را دور کنم، فرمود: «آنها را واگذار! صیحه گرانند، که در پی آنها نوحه گران خواهند بود.» آنگاه درباره آن مرغابی ها سفارش کرد [و فرمود]: دخترم! این پرندگان زبان بسته نمی توانند گرسنگی و تشنگی خود را اعلام کنند، یا از آنها مراقبت کن یا آزادشان ساز!
سپس امام در آن شب به مسجد آمد. قندیل های مسجد خاموش بود. در تاریکی، رکعتی چند نماز خواند. سپس دعای تعقیب خواند و دعا کرد. آنگاه سر بام و مأذنه مسجد برآمد و اذان گفت. آنگاه از مأذنه پایین آمد، در حالی که این شعر را زمزمه می کرد.
خَلّوَ سَبیلَ المُؤمِنِ الْمُجاهِدِ
>فِی اللهِ لا یعْبُدُ غَیرَ الوْاحِدِ
>وَ یوقِظِ الناسَ اِلی المَساجِد
«از سر راه این مؤمن مجاهد، (راه خدا ) کنار روید! او جز خدای یگانه کسی را نمی پرستد، او که مردمان را به هنگام صبح صادق، بیدار می کند، تا به مسجدها روند و نماز بخوانند».
آنگاه خفتگان را بیدار کرد. ابن ملجم نیز در میان مردم، خود را به خواب زده بود و به رو خفته بود، درحالی که شمشیری زهرآلود در زیر جامه پنهان داشت. چون امام به او رسید، فرمود: «این گونه مخسب! این خواب شیاطین است». سپس به محراب رفت و به نماز ایستاد چون سر از سجده رکعت اول نماز برداشت، ابن ملجم با شتاب پیش آمد و شمشیر سنگین و زهرآلودش را بر فرق امام فرو کوفت. علی علیه السلام در آن لحظه، با فرق خون آلود در محراب مسجد کوفه، تنها یک سخن گفت « فُزْتُ وَ رَبِّ الْکعبِه؛ به پروردگار کعبه سوگند که رستگار شدم».1
بی دلان را حیرت بسمل2 کند تلقین که نیست
غیر زیر سایه تیغ شهادت خواب خوش3
کم نشاطی نیست آزادی ازین وحشت سرا
زیر شمشیر شهادت رقص بسمل کرده ایم4
1. محمدرضا حکیمی، سرود جهشها، صص 78 ـ80.
2. بسمل: قربانی شدن، ذبح شدن.
3. دیوان صائب تبریزی، ج 2، ص 1010.
4. همان، ص 1151.
@majmaozakerine
سمت مسجد میرود امشب بدون فاطمه
سمت مسجد میرود آرام ،بی کوثر علی
جای زهرا خالی است ،آری اگر که زنده بود
مطمئنن راه را می بست زهرا بر علی
ابن ملجم لعنت الله علیه از پشت زد
چون که می دانست هستی تو یل خیبر علی
*
*آقا وارد مسجد شد ، یک یک همه خوابیده های در مسجد رو بیدار کرد ، میخواد بگه آی کسایی که اومدید مسجد ، علی بیدارتون کرده ، یا بر حق علی می جنگید یا با علی هستید ... یا با عملت شمشیر به علی میزنی ... همه خواب ها رو بیدار کرد ، حتی اون ملعونم بیدار کرد ، اشاره کرد به رو نخواب که این خواب شیاطینه ، خوابیده بود تا شمشیر معلوم نشد ، آقا ممنونتیم همه رو هر شب از اول ماه رمضان بیدارمون کردی ، شب نوزدهمم ما رو بیدار کردی آوردی در خونه خدا ... خوش به حال اونایی که از امشب دیگه دنبال امیر المومنین ، هر چی وسیله ی گناه دارن، میریزن بیرون ، خدا کلام منو اول در خودم موثر قرار بده بعد هم در این عزیزان ، یا امیرالمومنین ، یا امام المتقین ، یکم دیگه روضه بخونم گریه کنی ، بهترین اعمال امشب اینکه سلام بر حسین بدی یا بری کربلا ... به حق الحسین الهی العفو ...."
گفت غروب شد ، امشب نوبت من بود بابام مهمان من بود ، این آخرین مهمانی زینبه ، چون بعضی ها قائل به این هستند ، ام کلثوم هم زینب بوده ، یعنی زهرا یه دختر داشته ، هی نگاه کرد به صورت باباش ..." مغرب شد دید به نماز ایستاد ، اما هی میره تو صحن حیاط به آسمون نگاه میکنه ، دست میکشه به محاسنش ، بابا امشب که خونه ی ما نوبتت شده ، همش گریه می کنی ... تو منو کشتی بابا ... مادرم تو چهارسالگی منو کشت ، امشب چته بابا به من بگو ... اخه من زینبم ..." خودت گفتی ام المصائبم ، پیغمبر تو دو ، سه سالگی به من گفت تو ام المصائبی ، حضرت فرمود صبر کن زینب جان ...؛ گفت مناجات سر شبش تموم شد ، سفره پهن بود نشست کنار سفره ؛ دیدم هی به غذا نگاه می کنه (غذا چیه؟!!) یه طرف نان جو و کمی نمک ، خوب آقا پیر شده بود دیگه گفتم امشب عشقمه ، براش یه ذره شیر خریده بودم از پولی که داشتم ؛ یه کمی شیر خریدم سر سفره گذاشتم گفتم نون رو بزنه تو شیر بخوره . یه مقدار نگاه کرد به من گفت فقط سوال منو جواب بده ؛ گفت تا حالا دیدی بابات سر سفره ای بشینه که دو جور خورشت باشه؟! یعنی یه طرف شیر یه طرف نون و نمک " گفتم خوب بابا ؛ نون و نمک و آمدم بردارم ، گفت به جان زینب همینو بزار باشه شیر رو بردار ..." آقاجان خوب کاری نکردی ، شیری که زینب دخترت آورد نخوردی " اون وقت فردا شب ... سیصدتا یتیم با ظرف شیر میان ... باشه آقا ... لااقل دل زینبتو به دست می آوردی ... چی بگم ..." گفت یه لقمه خورد ، بقیه ی سفره رو جمع کن ببر ، مشغول نماز شد فهمیدم یه خبراییه امشب هیچ شبی اینطوری گریه نمی کرد ... هی داره نگاه به آسمان میکنه ، هی میگه *انا لله و انا الیه الراجعون ...*
*
عرش هم لرزید از فزت و رب الکعبه ات
داغدار فاطمه ، راحت شدی آخر ، علی ...
قاتلت شمشیر زهر آلود دشمن نیست نیست
قاتلت در اصل ، قنفذ بود و میخ در علی
@majmaozakerine
یا اباعبدالله الحسین
متن روضه شب 19 رمضان
شب 19 ماه مبارک رمضان
امشب سر سفره دخترش ماست گذاشت نمک و نون گذاشت - امسال روزهای قبلش هم روزه که میگرفت هر شب افطار یه روز میرفت خونه حسن یه روز خونه حسین - یه روز خونه زینب - یه روز خونه ام کلثوم- خونه بچه های فاطمه میرفت- امشب نوبت دختر کوچیکش بود- علی امشب عمدا رفت خونه دختر کوچیکش-آخه دل دختر کوچیکه نازک تره- تو یه طبق افطار باباشو گذاشت - باباش اروم گفت دخترم ماست رو بردار- عرض کرد بابا حالا امشب اومدی خونه ما اینقده خون بدل من نکن - امشب یجوری شدی بابا خیلی کم حرف میزنی- هی میری تو حیاط نگاه به آسمون میکنی - تو آسمون چی دیدی هی استرجاع میکنی - هی میگی انا لاالله و انا الیه راجعون...
خیلی دلش شور باباشو میزد- امشب هر کاری کرد بابا مسجد نره نتونست - کمربند به دستگیره در گیر کرد وا شد- علی خم شد کمربند رو بست- هر موقع برا علی نقشه کشیدند یکی کمربندش رو گرفته -ای کاش اون روز هم کمربندش باز می شد دست بی بی زهرا زودتر جدا میشد - حواسش به همه جا بود مرغابی ها جلوی پاشو گرفتن اومد بیرون بره گفت دخترکم مواظب اینا باش اینا زبون ندارن بگن گرسنمونه یا تشنمونه دخترم به موقع غذا بهشون بده
ملائکه جلوی راهش رو گرفتن
اومد تو مسجد اذان سحر رو گفت اومد همه رو بیدار کرد - این نامرد رو هم بیدار کرد- شروع کرد به نافله خواندن داره نافله میخونه یه وقت صدای ناله جبرئیل بلند شد الا یا اهل العالم قتل علی المرتضی
بی بی زینب اومد خدمت برادر عزیز دلم پاشو ببین مردم دارن چی میگن؟ دارن میگن علی رو کشتن
دوید اومد دید فرق بابا غرق در خونه - علی صدا زد حسنم نماز رو بخون
چه نمازی خوند امام حسن بابا غرق در خون کنار محراب افتاده
زیر بغلهای بابا رو گرفتن آروم آروم بردند به طرف خونه - نزدیکای خونه صدا زد حسنم حسینم زیر بغلهای منو رها کنید آخه دوست ندارم زینبم منو اینطور ببینه ...
موضوعات مرتبط : متن روضه ، حضرت علی (ع) ،
@majmaozakerine
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ...🔹
مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد
یک ظرف شیر بود ولی جز نمک نخورد
دختر به گریه گفت که مهمانِ من مرو
شالش گرفت حلقهی در : جانِ من مرو
پیش یتیمها پدری سر به زیر رفت
این بارِ آخر است که با ظرف شیر رفت
مسجد رسید روضهی خود را به پا کُنَد
مسجد رسید قاتل خود را صدا کند
تا ضربه خورد بغض پریشانیاش شکست
تا ضربه خورد صفحهی پیشانیاش شکست
جبریل پیشِ ضربهی او شهپرش گرفت
از بس شدید بود که زهرا سرش گرفت
اُفتاده است بر رویِ سجاده پیکرش
اُفتاده مثلِ فاطمهاش وای با سرش
محراب غرق آتش و سیلی و دود شد
سر ضربه خورد گوشهی چشمش کبود شد
خم شد گمان کنم که به دیوار خورده است
شاید به پهلویش نوکِ مسمار خورده است
خون میچکید از سر و روی و محاسنش
زهرا رسیده بود ، در آغوش محسنش
رویِ عبای سرخ ولی خانه میرود
چشم انتظار دارد علی خانه میرود
آهسته گفت آه عبا را رها کنید
زینب دَمِ در است مرا روی پا کنید
ماندم حسن که زیر بغلهاش را گرفت
یا باز چشم زینب کبراش را گرفت
اینبار شُکر که زینب عبا ندید
اینبار شکر که او بوریا ندید
حسن لطفی
#مرثیه_حضرت_علی_علیه السلام
#مرثیه_شب_نوزدهم_رمضان
@
شعرمناجات باامام زمان درشب قدر – علی صالحی
سفره دار خدا امام زمان
دگر امشب بیا امام زمان
شب قدر است هر کجا هستی
التماسِ دعا امام زمان
منکه امشب به یادِ تو هستم
یاد کن پس مرا امام زمان
دست بر دامنت اگر نرنم
بروم پس کجا؟ امام زمان
آمدم آشتی دهی من را
باخودت، با خدا امام زمان
کاش قرآن به سر بگیرم من
یک شبِ قدر با امام زمان
جای دوری نمی رود که کنی
گوشه چشمی به ما امام زمان
خوب شد در شبِ عزای علی
با تو هم هم صدا امام زمان
شبِ تقدیرِ من بیا بنویس
یک سفر کربلا امام زمان
شعرمناجات باامام زمان درشب قدر – رضا باقریان
امشب شب قدر و به لب اقرار دارم من
از معصیت ها یک دل بیمار دارم من
پرونده ای آلوده از کردار دارم من
در پیشگاه حضرت استغفار دارم من
از بنده ای گمراه، امشب دستگیری کن
آقا به اشک چشم زینب دستگیری کن
پایین گرفتم پیش تو روی سیاهم را
گم کرده بودم در کویر خشک راهم را
شرمنده ام تکرار کردم اشتباهم را
چشم انتظارم، پرده پوشی کن گناهم را
این شرمساری حاصل یک عمر عصیان است
ارحمنی ای رب کریم، حالم پریشان است
از هر که امشب آمده غم بیشتر دارم
زیرا شب قدر است و اشکی مختصر دارم
گرد و غبار معصیت را روی سر دارم
از کارهایم من خودم بهتر خبر دارم
اندازه ی یک عمر از من معصیت دیدی
لب وا نکرده، هر چه کردم را تو بخشیدی
این بزم را با مغفرت امشب مجلل کن
فعل بدِ من را به خوبی ها مبدل کن
کار مرا هم دست اربابم محول کن
روز قیامت لحظه ای من را معطل کن
شاید بیاید آنکه باید از نجف آید
بهر شفاعت باز شاه لوکشف آید
من را ببخشا جان آن آقا که مظلوم است
آن شیر مردی که ز حق خویش محروم است
دلتنگیِ زهرا ز رویش آه، معلوم است
یک امشبی که میهمان ام کلثوم است…
…گاهی خدا را زیر لب تنها صدا میزد
گاهی میان اشک، زهرا را صدا میزد
شعرمناجات باامام زمان درشب قدر – محمد علی بیابانی
بگیر تُو دستت سر و سامونم و
رها نکن حال پریشونم و
فدات بشم فقط یه بار نگام کن
منم وسط می ذارم این جونم و
من نمیخام وصله ناجور بشم
با کارام از تو انقدر دور بشم
اگه قراره که روت و نبینم
بهتره از همین الان کور بشم
نذار که تا ابد خجل بمونم
با پای لنگم توی گل بمونم
بذار سرم رو زیر پات بذارم
نذار که آرزو به دل بمونم
درد داریم بده دوای مارو
بیا و کم کن شر دشمنارو
میگن درای حرما رو بستن
دوباره وا کن راه کربلارو
برام همینکه روضه خونم بسه
همینکه گریه کن بمونم بسه
همینکه یک بار تا میگم حسین جان
مادرت از عرش بگه جونم بسه
میگن که هر هفته شب جمعه ها
روضه به پا میکنه تو کربلا
تو قتلگاه میگه غریب مادر
بمیره مادر که سرت شد جدا
@majmaozakerine
شعرمناجات باامام زمان درشب قدر – علیرضا بدیع
قرآن به سر گرفتم و گفتم : سلام عشق!
یعنی به جز حریم تو بر من حرام عشق
ترسم که در سماع کشانم قنوت را
آن جا که قبله گاه تو باشی، امام : عشق !
با خون وضو بگیر و دو رکعت غزل بخوان
آن دم که اذن می دهد از روی بام عشق
از رکعت نخست در افتاده ام به شک
در سجده کفر گفته ام و در قیام عشق
سی پاره ی حضور تو را چله بسته ایم
قرآن به سر بگیر و بگو : والسلام عشق !
مداحی آنلاین - منو می شناسه یه عالم به جنونم - جواد مقدم.mp3
4.18M
⏯ #شور احساسی
🍃منو می شناسه یه عالم به جنونم
🍃 عشق تو عمریه که بسته به جونم
🎤 #جواد_مقدم
✳️متن كامل قرآن به سر گذاشتن در شب قدر_ استاد حجت الاسلام میرزامحمدی_قسمت اول✳️
*قرآن ها رو باز کنیدمقابل صورت، امشب نمیدونم بچه های امیرالمومنین چه جوری احیا گرفتند،امشب آقامون کجاداره قرآن سر میگیره؟*
ای پادشه خوبان،(داد از غم تنهایی3)
دل بی تو به جان آمد(وقت است که باز آیی3)
*یه سلام بدم هرجای عالم که هست دعاگومون باشه*"السلام علیک حین تقرا و تبین"الان داری کجا قرآن میخونی؟اگه صدای قرآن خوندنت رو مابشنویم ما بیچاره میشیم،علامه بحرالعلوم توحرم امیرالمومنین داشت زیارت میکرد،با اون هیبت وجلالت که مثل همیشه وارد حرم میشدشاگردان دورش حلقه میزدند،قدم هاشو آهسته آهسته برمیداشت،با کمال ادب و تواضع؛یه وقت دیدند علامه از خود بی خود شد،داره میاد سمت ضریح،اما به جای اذن دخول داره این شعرو زمزمه میکنه:
چه خوش است صوت قرآن،زتو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن،سخن خدا شنیدن
اون قده بی قراری کرد،حالش منقلب شد، کسی جرات نداره سوالی کنه،فردا بعضی از نزدیکانش پرسیدن آقاشما هرشب بااین آداب وارد حرم میشدید دیشب چرا این سخنو گفتیدفرمود:داشتم زیارت میکردم یه وقت دیدم امام زمان داره زیارت میکنه،کنار ضریح امیرالمومنین داره قرآن میخونه*
"السلام علیک حین تقرا و تبین"
شب قدر مال توئه آقا"السلام علیک حین تحمد و تستغفر"الان اگه دست خوشگلشو بالا بیاره،برا تک تک ما استغفار کنه بسه"قرآن ها رو باز کنید مقابل صورت،فقط خدا میدونه امشب ارباب ماچقدر گریه کرد،فقط خدا میدونه زینب امشب چقدر ناله زد،بابا تو رییس حکومت این شهر بودی واین بلا رو به سرت آوردن،فهمیدی چی گفتم؟!فردا اگه اینا بچه یتیم ببینند چه میکنند*" اللهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ وَفِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُوَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى*این قسم هارو دادی چی میخوای؟!أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ"شب اول دهه سومه،پیغمبر(ص) فرمود:ماه رمضون آخرش عتق من الناره؛حضرت موسی علی نبینا و آله علیه و علیهم السلام پرسید"الهی ارید نجاة من النار...مگه نخواندی"اجرنا من النار یا مجیر"مگه این شبا جوشن کبیر نخوندی؟همش پیامش اینه اسم مارو در زمره ی آزاد شده ها بنویس،این پیغمبر اولوالعزم پرسید:خدایا راه نجات از دوزخ چیه؟ندا اومد کدش اینه"استغفر فی لیلة القدر،نسخه ی نجات ازآتش مال کسیه که شب قدر بیاد درخونم استغفار کنه؛اینجا دستور عرض حاجت داد؛یه بار دیگه زن و مرد همه با هم بگیم:الهی العفو ...قرآن ها راروی سر میگذاریم:
"اللهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَبِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَأَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ" ده مرتبه همه باهم"بک یا الله"جل جلاله و عظم شانه،فرمود"ولو انهم اذظلمو انفسهم جائوک،ای پیغمبر اگر گنهکارا نزد تو اومدن"استغفرو الله واستغفرهم الرسول"تو براشون استغفار کنی"لوجدو الله توابا رحیما"من اونا رو میبخشم میخوایم خدارو به رحمة للعالمین قسم بدیم،ده مرتبه"بمحمد (ص)"ده مرتبه خدارو به صاحب امشب قسم بدیم،اون آقاییکه پیغمبر فرمود"انا لا استغنی منک فی الدنیا و الاخره"دنیا و آخرت من از تو بی نیاز نیستم علی جان،جایی که پیغمبر این جوری بفرماید،ما چی بگیم؟!ان شاالله وعده ی هممون ایوان نجف،ده مرتبه"بعلی...صلوات الله وسلامه علیه"بدن بابارو میون قبر گذاشت امام حسن بالای سر و کنار زد دید انبیاء اولوالعزم آمدن به استقبال بابا،پایین پا رومثل همیشه ابی عبدالله کنار زد دید چهار زن بهشتی بامادرش فاطمه اومدن،ده مرتبه"بفاطمه(س)"ده مرتبه باهم "بالحسن سلام الله علیه" کریم اهلبیت،پیغمبر فرمود:هر کی بر حسنم گریه کنه قیامت گریان نیست،ده مرتبه"بالحسین سلام الله علیه"همه براش گریه کردند؛ده مرتبه "بعلی بن الحسین سلام الله علیه" ده مرتبه"بمحمدبن علی سلام الله علیه" آخرین امام بقیعه،ان شاالله با نابودی وهابیت شیعه بریم مدینه بقیع رو با مژه جارو کنیم"بجعفر بن محمد،بموسی بن جعفر،بعلی بن موسی،بمحمدبن علی،بعلی بن محمد،بالحسن بن علی،آخرین قسمه،کلید همه ی حوائج به دست امام زمانه؛معلوم نیست شب بیست و سوم اجل مهلتت بده یانه،اقا داره دونه دونمون رو میبینه حوائج دونه دونمونو خبر داره،با همین اشک چشمت بگو همه رو دعا کن،مردم مظلوم یمن،اونایی که نتونستن امشب بیان،بیمار بودن،حتی میخوام بگم دلتو دریا کنی،گنهکارایی که امشب جای دیگه رفتن رو تو دعاشون کن بگو آقا اگه بدونن اینجا چه خبره میان،ده مرتبه"بالحجه"
@majmaozakerine
☘✨☘
✅ اهمیت شب قدر ✅
شب قدر از استثنايي ترين شب سال است. شبي است كه اتفاقات عجيبي در آن رخ ميدهد. اين سه شب مبهم است كه مردم بتوانند از اين سه شب استفاده كنند. در خانه خدا بيشتر زحمت بكشند. خداوند مرحوم سيد بن طاووس را رحمت كند. ايشان ميفرمودند: اگر كسي به شما بگويد: در اين يك متر مربع جا گنجي هست، شما تمام آن زمين را از جا ميكنيد. گفته شده: در يكي از اين سه شب گنجي است، كه بايد به آن دست پيدا كرد. در امم قبلي و به انبياي قبلي هم شب قدر داده شده بود. يعني از ابتداي خلقت زمين شب قدر با همان فضيلت و ارزشهايش بوده است.
امام جواد(ع) فرمودند: خداوند متعال شب قدر را در اول خلقت دنيا قرار داده و اين شب از اول بوده است. خداوند از همان ابتدا پيغمبر و وصي او را هم خلق كرد و خلقتش را مقدر كرد. خدا در هر سال يك شبي را قرار داد كه جزئيات امور تبيين شود. بر معصوم آن زمان تقديرها عرضه شود.
در روايتي هست كه حضرت موسي از خداوند خواست كه من تقرب به تو را ميخواهم. «إِلَهِي أُرِيدُ قُرْبَكَ» خداوند به موسي فرمود: يا موسي! «قَالَ قُرْبِي لِمَنِ اسْتَيْقَظَ لَيْلَةَ الْقَدْر» (وسايلالشيعه/ج8/ص20) تقرب من براي كسي است كه شب قدر را درك كند. اين يك دسته از روايات است كه اينچنين بيان ميكنند. شب قدر از ابتدا بوده است.
بعضي از روايات ميگويد: شب قدر مخصوص امت پيغمبر و امت اسلامي است. پيغمبر اكرم فرمود: خداوند متعال به امت من ليلة القدري را داده كه به امتهاي قبلي داده نشده است. شايد بهترين جمع به اين است كه ليلة القدر را انبياء و اوصياي گذشته داشتند. يعني در واقع يك عمل اختصاصي و يك سري نزد انبياء بوده است. آنها اين شب را احيا ميداشتند و قدر ميداشتند. در رابطه با پيغمبر اكرم(ص) فرمود: به امت من داده شده است. يعني در واقع سر انبياء گذشته و عبادت خصوصي آنها براي اين امت عمومي شده است. چقدر ارزشمند است! عبادتي كه انبياء و اولياء اختصاصي انجام ميدادند، در اين امت به پاس اهلبيت و به يمن اهلبيت به امتشان داده شده است.
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
...@majmaozakerine
Moghadam-Shab22Ramazan1398[07].mp3
8.85M
▪️از روزای تقویم امسال هم نیمۀ شعبان هم اومد رد شد▪️
🎤 سبـک : شــور
🗓مراسم : شب 22 رمضان المبارک 1398
.
#شب_22_رمضان_1398
#شور #امام_زمان
#جواد_مقدم
از روزای تقویم امسال هم نیمۀ شعبان هم اومد رد شد
دوباره آقامو ندیدم من ، دوباره حال نوکرت بد شد
این روزا سهم عاشقای تو ندبه و ناله های ممتد شد
دوباره دلتنگ تواَم آقا ، دوباره حال نوکرت بد شد
بد شد واسم ، تیره ست دنیام
خلاصه میگم که منم آقامو میخوام
بارون بارون اشک چشمام
خلاصه میگم که منم آقامو میخوام
خیلی بیتابم به یاد عزیزم
هر چی که دارم به پاش بریزم
حالا دلتنگم برات یه دنیا
اَلعجل آقا به حق زهرا
... اَلعجل آقا به حق زهرا ، اَلعجل آقا به حق زهرا ...
خیلی دلم تنگه برام اونکه براش یه دنیا درد و دل دارم
بهش بگم کجایی یک عمره منتظر لحظه ی دیدارم
وقتی که پای ندبه میشینم به یاد غربت تو میبارم
منتقم خون خدا برگرد منتظر لحظه ی دیدارم
برگرد آقا خیلی تنهام
ناله ی هر شبم شده آقامو میخوام
روزم تاره مثل شبهام
ذکر روی لبم شده آقامو میخوام
من بیمار درد انتظارم
خیلی دلتنگم بیاد نگارم
چشمامون خیسه شبیه دریا
اَلعجل آقا به حق زهرا
... اَلعجل آقا به حق زهرا ، اَلعجل آقا به حق زهرا ...
وقتی تو روضۀ عموم عباس خودم میام و گریه کن میشم
من که تورو ندیدمت اما یه بار تو روضه ها بشین پیشم
دوباره روضه ی علمدارو میخونم و شبیه آتیشم
تورو به حق مادرت زهرا یه بار تو روضه ها بشین پیشم
اشک عمو دریده شد ای وای
دست عمو بریده شد ای وای
تا که علمدارو رو خاکا دید
قد حسین خیمده شد ای وای
آه ای علمدار حرم پاشو
ببین شکسته کمرم پاشو
انگار صدای مادرم اومد
تورو به حق مادرم پاشو
پاشو سقا زینب دق کرد
آب نمیخواد کسی فقط به خیمه برگرد
چشمش خونه ، سینه پر درد
آب نمیخواد کسی فقط به خیمه برگرد
رقیه محزون ، حسین عزادار
با گریه میگفت پاشو علمدار
دعای سینه زناته هر شب
اَلعجل آقا به حق زینب
... اَلعجل آقا به حق زینب ، اَلعجل آقا به حق زینب ...
دلم دوباره کربلا رفت و از غم غربت تو میناله
ملامتم نکن که دلخونم یه مادری هنوز تو گوداله
بدون تو دووم نمیارم اشک تو زینبو هراسون کرد
تا که دویدم طرف گودال گفتی به جون مادرم برگرد
تن غرق خون ، سر بی پیکر
الهی خواهرت بمیره ای برادر
تو رو نیزه ، من بی معجر
الهی خواهرت بمیره ای برادر
خیلی وقته نشنیدم صداتو
کاشکی میمردم منم برا تو
از وقتی رفتی شکستم ای وای
سالار زینب خدانگهدار
... سالار زینب خدانگهدار ، سالار زینب خدانگهدار ...
#امام_حسین
#حضرت_اباالفضل
#حضرت_مهدی
#شور
@majmaozakerine