eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
افتاده تو گودال دارو ندار من داره می‌خنده شمر ب اشکهای من کاشکی تموم میشد این جنگ و این جنجال می‌بره شمر سرو پیش چشای من
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ ⚫️🕯⚫️🕯⚫️🕯 😭 🥀 🖤 رفت زیر سم مرکب پیکرش الفاتحه ریختند از هر طرف دور و برش الفاتحه حمد و توحیدی بخوانید ای عزیزان حسین زیر و رو شد آیه‌های کوثرش الفاتحه یک طرف پیراهنی که یادگار مادر است یک طرف انگشت با انگشترش.. الفاتحه هرکه هرچه خواست از گودال با خود برد و بعد شمر آمد تازه بالای سرش الفاتحه خنجرش را با سر شمشیر خولی تیز کرد بعد رفت آرام سوی حنجرش الفاتحه کاش میشد لااقل از رو به رو ذبحش کند پشت و رو شد پیش چشم مادرش الفاتحه زینب آنجایی که رفتی روی نیزه جان سپرد یکصدا شادی روح خواهرش الفاتحه 🥀 ⚫️🕯⚫️🕯⚫️🕯 ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
❣﷽❣ 🖤💔❣🖤💔❣🖤 💔❣🖤💔❣ ❣💔🖤 ❣ 🖤ایکه دلهاهمه ازداغ غمت غمگین.است 🖤ایکه ازخون توصحراى بلا.رنگین است 🖤نـرود یـاد لب تشنـه ات از خـاطره ها 🖤هرکه را مى نگرم ازغم توغمگین است 💔❣ بر نـام حُسینْ و کَربَلایش صَلَواتْ ❤️❣ بر نام ابوالفَضْل و وَفایَشْ صَلَواتْ 💔❣ براَهْلِ حَرَمْ به حَقِّ زَهرا» صَلَواتْ ❤️❣ بـر جمله ی یـاوران مـُولا صَلَواتْ. سلام و عرض ادب خدمت اعضای محترم کانال و فرارسیدن 🖤حضرت.اباعبدالله.الحسین.علیه.السلام 🖤برعاشقان حسینی تسلیت و تعزیت باد التماس دعا
چقد حࢪف تو این جملہ ست ؛ وَ الوِتْرَ المَوْتُورِ ﮼تك و تنھـا ماند!💔 😭😭
🩸باید سه دسته بشویم تا او را از پای در بیاوریم … عده‌ای شمشیر و نیزه … عده‌ای تیر … عده‌ای هم سنگ و آتش … در نقل‌ها آمده است: 🥀 آنچنان سیدالشهداء علیه‌السلام مثل یک شیر غضبناک در دل میدان می‌جنگید که شمر ملعون با مشاهده این مبارزهٔ بی‌بدیل ، به نزد عمر بن سعد ملعون آمد و گفت: 📋 أيُّهَا الْأميرُ إنَّ هٰذا الرَّجُلَ يُفنينا عَن آخِرنا مُبارِزَةً! ▪️ای امیر ! این مرد از اول تا آخر ما را با مبارزه تن به تن از بین خواهد برد. 🥀 عمر گفت: چه کنیم؟ شمر گفت: 📋 نَتَفَرَّقُ عَلَيْهِ ثَلاثَ فِرَقٍ: فِرقَةٌ بِالنِّبالِ و السِّهامِ، و فِرقَةٌ بِالسُّيُوفِ و الرِّماحِ، و فِرقَةٌ بِالنَّارِ و الْحِجارَةِ، نُعَجِّلُ عَلَيْهِ ▪️باید سه دسته بشویم؛ عده‌ای تیر بیاندازند؛ عده‌ای با شمشیر و نیزه او را بزنند؛ عده‌ای نیز، پاره‌های آتش و سنگ به سمت او پرتاب کنند ؛ و بر او باید شتاب کنیم. 📋 فَجَعَلوا يَرشُقونَهُ بِالسِّهامِ، و يَطعَنونَهُ بِالرِّماحِ... ▪️پس تیرها را به سمت امام علیه‌السلام پرتاب می‌کردند و با نیزه‌ها به او ضربه می‌زدند. 📋 فَجَعَلَ يَنزِعُ السَّهمَ بِيَدِهِ، و يَتَلَقَّىٰ الدَّمَ بِكَفَّيْهِ و يُخَضِّبُ بِهِ لِحيَتَهُ و رأسَهُ الشَّريف ▪️آن حضرت هم تیرها را با دست از بدن مطهرش در می‌آورد و کف دستش را پر از خون کرده و سر و صورتش را با آن خضاب می‌کرد و می‌فرمود: 📋 هٰكَذا ألقَىٰ رَبِّي، و ألقَىٰ جَدِّي، و أشكُو إلَيْهِ ما نُزِلَ بِي و خَرَّ صَريعاً مَغشيّاً عَلَيْهِ ▪️اینگونه پروردگارم را ملاقات می‌کنم؛ اینگونه جدم را می‌بینم و آنچه را که به سرم آوردند برایش شکایت می‌برم و در همین حال بی هوش بر روی زمین افتاد. 📚معالی السبطین، ج۲ ص۳۶؛ و وسيلة الدّارين، ص۳۲۱ ✍لشگریان خیره سر، چند نفر به یک نفر؟ فاطمه می‌کند نظر ، چند نفر به یک نفر؟ خواهر دل شکسته‌اش، همره دختران او زند به سینه و به سر، چند نفر به یک نفر؟ بین زمین و آسمان، جنت و عرش و کهکشان پر شده است این خبر: چند نفر به یک نفر؟ حور و ملک به زمزمه، وای غریب فاطمه حضرت خضر نوحه‌گر، چند نفر به یک نفر؟ آه و فغان مادرش ، به قلب سنگیِ شما مگر نمی‌کند اثر؟ چند نفر به یک نفر؟ یاد مدینه زنده شد‌، روضه‌ی رنج فاطمه که ناله زد به پشت در، چند نفر به یک نفر؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1124650937.mp3
3.3M
«إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون» | یآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِى إِلَى‏ رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً.. | خیلی دلم گرفته برایت "حسین".. 😭😭😭😭😭😭
چند نفر آخر به استقبال یک تن می‌روند؟ سر جدا، انگشت جدا، پیکر جدا هر کسی قسمتی دارد...😭
هر چه تیر داشتند پرتاب کردند نیزه‌هایشان را به سمت او انداختند سنگ‌هایشان هم تمام شد حالا نوبت شمر شده ... 😭
بین یک گونی کهنه سر او را بردند ته گودال ولی پیکر ، او جا مانده 😭
سر و انگشتر و انگشت به غارت بردند پاره های بدن بی سر تو مانده و من 😭
شام غریبان بود شام دهم شام غریبان غریبانی غمین وزار وحیران شب بی غمگساری های زینب شب بغض وشب اشک یتیمان شب امن یجیب خیمه آمد درخشد زیر مه جسم شهیدان هجوم نانجیبان بر حرمها زنان وکودکان زآنها گریزان فرار کودکانی پابرهنه امان از تیزی خار مغیلان شب اول که زینب بی حسینست عزاداری کند بهر عزیزان شبی که آتشِ در خیمه هاشد برای بیکسان شمع شبستان شب نامردی وشام جسارت شب غارتگران نامسلمان چه سازد زینب اندر این شب تار به دنبال یتیمان در بیابان ندارد خواب امشب این عقیله به دل دارد غم‌های فراوان شعر:اسماعیل تقوایی
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 زینب بدشت کربلاناله زداست یا اَخا حسین به یاری ام بیا فریادیامحمدا ندیده ام من این چنین تنت فتاده بر زمین سرت به روی نیزه ها فریادیامحمدا کجاست مادرم حسین؟که بنگرد غریبی ام ناله زنم بی هوا فریادیامحمدا تورفته ای وخواهرت زغصه جان به لب شده میان داغدیده ها فریاد یا محمدا نوای کودکان هنوزبسوی نهرعلقمه عمو بیا عمو بیا فریاد یا محمدا برادر ودو دست اوکجافتاده برزمین؟ نشد ببینمش اخا فریاد یا محمدا دودختر عزیزتو به زیر بوته های خار حسین جان شدندفدا فریاد یا محمدا نه اکبر ونه اصغری نه قاسم وبرادری نمانده اند دگر بجا فریاد یا محمدا خولی وشمروحرمله به خنده طعنه میزنند آه ز ظلم بی حیا فریاد یا محمدا چه چاره ای کنم حسین تورازمن گرفته اند دگرشدیم زهم جدا فریاد یا محمدا دامن نازدانه ات گرفته آتش آه آه ناله زده یا ابتا فریاد یا محمدا کجاست اکبرت حسین که باردیگرعمه را کند سوار ناقه ها فریاد یا محمدا حسین ببین که بیتومن زغصه جان به لب شدم به جان مادرم بیا فریاد یا محمدا نمانده نای درگلوتاکه حسین حسین کنم تو خواهرت بزن صدا فریاد یا محمدا کنارنعش بی سرت به سینه وبه سر زنم چنان کنم عزا بپا فریاد یا محمدا عنایتی برادرم که همچو یاوران تو «مداح»هم شود فدا فریاد یامحمدا 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 دراین دریای خون درشوروشینم بـه دنبـال گل خـونین حسینم بمیرم که گلم بی برگ وبال است شمار زخم جسم او محال است دلم آتش گرفت از درد و داغش بگیـرم بیـن نیــزه هـا ســراغش من ازحالش نمیدانم که چون است همی دانم گل من غرق خون است گلی که می نمایم جستجویش تمــام کـربلا پُــر شـد ز بـویـش گل من عالمی را نورعین است گلم فرزند پیغمبر حسین است الهی ای حسین،خواهر فدایت صدایم کـن بـه قـربان صدایت به لـب آمـد ز دوری تـو جــانم بـدنبالت ببیـن هــر سـو روانـم حسین جانم ز دوری تو ای داد ببین زینب به هِق هِق کردن افتاد نفس بنـد آمـده بیـن آه آهم کجا افتاده ای  ای تکیه گاهم دلم خواهد درآغوشت بگیرم سرم رو سینه ات باشد بمیرم ز خیمه تا به اینجا را دویدم صدایم کن حسین دیگر بُریدم صدایم کن رسد بوی تن تو دلم شد تنگ خواهر گفتن تو فقـط یکـبار دیـگر گــو اُخَــیَّه بخوان سوی خودت بایک اِلَیَّ فدای تو شوم ای نور دیده صدایم کن ز رگهـای بُـریده دگـر بند دلـم را پـاره کـردند مرا با کُشتنت بیچاره کردند چه با تو کرده اند ای نوردیـده؟ تو را زینب هنوز بی سر ندیده الهـی کــور مـی بــودم بــرادر نمی دیدم تو رادرخاک بی سر حسین جانم ببخشا خواهرت را کمی دیر آمدم بردند سرت را کجا بـوده گمانم وقت پیـری تو بر نیزه روی من هم اسیری کنــار پیـکر تــو ای بــرادر رسیده بر مشامم بوی مادر اگر مادر کنارت امشب آمد بگو که جان زینب بر لب آمد بگو که تازیانه خورد زینب هزاران بار اینجا مُرد زینب بگو من چون کنم بی نورعینم نخواهم زندگی را بی حسینم بگو«مداح» باسوز دل و درد که هجران حسین بیچاره ام کرد 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 تاکه تورفتی ای حسین آتیش زدند به خیمه ها رفته بسوی آسمان ازکودکانت ناله ها ای یارِدیرینه بیازینب پریشون مانده است زینب پریشون اندراین شام غریبون مانده است جان برادر جان بیادیگربه مشکل خورده ام بی تو برادرجان حسین یک خواهر دل مُرده ام ناله ی کودکان توفقط پدرپدر شده بیاکه آتیش دلم زغصه شعله ورشده بیاکه مانده ام غریب بنگرکه مستاصل شدم هم پاسبان خیمه وروضه خونِ مقتل شدم بجان مادرم حسین خیلی دلم تنگ برات قرآن بخوان قرآن بخوان خواهر بقربان صدات تاکه تورفتی از برم رقیه لرزیده تنش نبودی ببینی حسین آتیش گرفته دامنش تاکه تورفتی دشمنات به زخم من نمک زدن چشم تو روکه دوردیدن بچه هاتو کتک زدن دیگر زداغ توحسین من روبه پیری میروم تنها شدم ای همسفردارم اسیری میروم غریب حسین غریب حسین «4» 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 آندم که خیمه هادرآذرداشت می سوخت ازهُرم آن قلب پیمبرداشت می سوخت گل های باغ فاطمه پژمرده بودند درزیربوته هادودخترداشت میسوخت قرآن زینب بی ورق افتاده بر خاک بسم اله ویاسین وکوثرداشت می سوخت وقتی که باخنجربه جان حنجر افتاد ازتشنگی رگهای حنجرداشت می سوخت گودال نوحه خواندوزینب سینه می زد ازسوزآن جسم مطهرداشت میسوخت گرچه حسین درزیرخنجردست وپازد درگوشهٔ گودال مادرداشت میسوخت آن سرکه جایش بودروی قلب زینب برنیزه تاکه دید دیگرداشت میسوخت هر یک به دردی مبتلا بودند عزیزان زینب زهجران برادرداشت میسوخت دیگرچه گویم من که مرکبهاچه کردند باضرب نعل تازه پیکرداشت میسوخت پشت حسین گرچه شکست ازداغ عباس اماحسین ازداغ اکبرداشت میسوخت وقتی که آب آزاد شد نالیده زینب یادحسین افتاده خواهرداشت می سوخت طفل حسین تا آب از بهر پدر برد وقتی پدررادیدبی سرداشت میسوخت از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام بیش ازهمه زینب مکرر داشت می سوخت وقتی ز دلتنگیِ زینب گفت «مداح» ابیات می نالید ودفترداشت میسوخت 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀 کِجه دَری تِه مِه مظلوم برار؟ بَوینی مِه گرفتاری و مه زار گمون نکردمه در سنِ پیری اینجوری بَوِرن مِره اسیری برار بَوین خواخرِ غریبی ره اسیری بُوردِن وغم نصیبی ره اسیری بُوردن من چَنّه زاره مه روزگار دیگه مثل شو تاره مـره بَـوردنه یهودی بازار برار مره زونه در بین انزار از داغ ته حسین دل تَش وِشِنه تِـه جـدایی دَره مـره کِشـنه گمون نَیّـه تِره بی سر بَوینم چِتی تِه سر ره نیزه سر بَوینم؟ تِه دردِ دوری بـرار مِـره وَسّـه دعا هاکن بَمیرم بَیمه خَسّه نِخوامه بی تِه دیگه زِنده باشم تَرسمه که تِه جا شرمنده باشم 🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭🥀 علی اکبراسفندیار«مداح»
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 بَدیمه سرزمین کربلا ره مصیبت و غم و درد و بِلاره بَدیمه کربلا ره غم وارسّه دَم بدَم وارش ماتم وارسّه بَدیمه شه حسین ره دَره خونّـه اِنـا لِله اِلَیهِ الــرّاجـعونّـه بَدیمه دَسِ گلچین ستمگر هرچی گل داشتمه هاکرده پرپر بَدیمه شمر ره چَنّه کینه داشته مِه پِرِ جا کینه شِه سینه داشته بِرار ره بَدیمه تَشنا و خَسّه زمین وآسمونّه دود  وینِسّه بَدیمه شه برا ره دَس و پا زو دیگه از کار بَکِته وِنِه بازو بَدیمه که حسین ره او نِدانه وِه با خشک گَلی نفس نفس زو عطش وِنِه تِک و پِـه ره بَدوتِه خدا دونّـه مِه دل چَنّه بَسوته بَدیمه تَش بَهیته باغ احساس دیگه از علقمه نَگرسّه عباس حسین ره داغ اکبر داغ بَزوعه تیر بخردن اصغر داغ بَزوعه دیگه شمرهرچی داشته روهاکرده وِه مِه بِرار ره پُشتِ رو هاکرده بَدیمه بی رَمَق برار ره تَنّه نانجیب خنجرِ جا دَره زَنّه دوازده ضربه آه الله اکـبر جدا بَیّه برار ره تنِ جا سر نَهووِم دیگه شمر هاکرده چیکار اَنّه بَوِّم که داد دَر بِمو مِه مار نَزِن ای نانجیب حسین غریبه وِنِه دل پرِ درد و غم نَصیبه نزن ای نانجیب وه مار ندارنه غریبی دَکِتِه و یـار ندارنه برارِ بی رمق خواخِر تِه قِروون مِه قرآنِ  ورق خواخر تِه قِروون برار نَیّه تره یاری هاکنم دَم آخر تِه ور کاری هاکنم تِه غریبی ره«مداح»جار بَزوعِه تِـه مظلومی ی وسه زار بَزوعِه 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 علی اکبراسفندیار«مداح»
4_5828183836562820017.m4a
2.67M
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 مره چیکاربکته ای، برار تِه جا جدابَیمه خدادونّه حسین جان من خواخربی وفا نَیمه اگه تقدیر من اینه که دیگه بی برار باشم جانِ برار دعا هاکن که بی تِه زنـّه نواشم بدون ته مگه روزگارسربونه             داغ دوریِ ته موسه شَربونه ته هم مه عزیزِدل بی،وهم مه نازنین برار ته مارنداشتی ومن هم ته خواخربِیمه هم تِه مار ازمدینه تاکربلاحسین ته غصه خوار بِیمه نَدومّـه که تِوسّه خواخرِبَدیاکه خار بِیمه خوامه ته گَلیِ جا لاله بچینم              دیگه نخوامه فردا روزه بَوینم                    چنه ته اُستخون سینه وکَش وپَلی خورده هرچی که نیزه دَیـّه کربلاته تن فرو بُورده برارِ نازنینی داشتمه  هاکردنه پرپر حسین جان کاش که کور بِیبوم تا تِره ندیبوم بی سر ته بوردی خولی و حرمله بمونه              دنیبی بَوینی که مره بزونه 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴 ای دلِ بی تابِ جان برلب بنال امشب از درد و غم زینب بنال باید امشب خون بگرید دیدگان تـا کنند همـدردیِ رنجـیدگــان برشب شام غریبان حسین اشک خون باید بباریم ازدوعین امشب ای شام غریبان ناله کن چونکه ماندی بی شهیدان ناله کن هیچ دانی حال زینب ای فلک زیر بازویش بگیرید ای ملک وای بر من ای خدای عالمین زینب ازامشب دگر شدبی حسین کوهی ازغم دید زینب کم نبود شددلش چون صورت طفلان کبود سهم او غم،داغ،ماتم شد حسین قَدِ ماتم ازغمش خم شد حسین یک دلش آواره سوی قتلگاه یک دلش حیران میان خیمه گاه کیست زینب را کند یاری حسین خیز و بهر او نما کاری حسین خواهرت را داغ تو بیچاره کرد رشته ی تدبیر او را پاره کرد از ازل ما یار هم بودیم حسین یار وهم غمخوارهم بودیم حسین ای عزیز دردانه ی یاس کبود هیچ وقت زینب بدون تو نبود کو برادر؟ کو برادر زاده ام؟ حیف آنان رامن ازکف داده ام باورم شد بی برادر گشته ام بی کس وبی سایهٔ سرگشته ام ای برادر خوب می دانم حسین بی تو من زنده نمی مانم حسین گر چه دلتنگت شوم ای نور عین می روم تا شام خداحافظ حسین شرح احوال مرا«مداح» گفت گرچه با سوز دل و با آه گفت 🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
|⇦•عاشق شدن فقط.. و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيم "يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين" "يا رب الحُسين، بحق الحُسين، اِشف صدر الحُسين، بظهور الحُجُّة ، يا رب الحُجُّة، بحق الحُجُّة، اشف صدر الحُجُّة، بظهور الحُجُّة " ديگه از امشب بايد از اين عبارت و مقدمه شروع كنيم"سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور و لِسانِ الشَکور "... ديگه از امشب امان از دلِ زينب، شام غريبانِ، ساعتي قبل عمه ي امام زمان دست رو سرش گذاشت، الان من و تو هم دست رو سرمون بذاريم، آدمِ مصيبت ديده دست رو سر ميذاره"يا صاحب الزمان! اَلغوث اَلاَمان..." امام زمان بارها سفارش كردند: توي جلساتي كه برا عمه ام زينب گريه مي كنيد برا فرج من هم دعا كنيد...* دست خدا، دو دست علمدارِ زینب است قلب سلیم، یکسره بیمارِ زینب است شیعه تمام عمر گرفتارِ زینب است عاشق شدن فقط و فقط کارِ زینب است هر کس حسیني است، بدهکارِ زینب است زینب نبود، مُحرِم هیئت نمی‌شدیم گمراه می‌شدیم، هدایت نمی‌شدیم در کوی یار صاحبِ ‌قیمت نمی‌شدیم این زن نبود، مرد طریقت نمی‌شدیم اسلام تکیه داده به دیوارِ زینب است *كيه اين خانوم؟ امام سجاد خطاب به عمه جانش زينب فرمود:" أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَة‏"... همون زينبي كه ديشب ابي عبدالله بهش گفت: منو توي  نماز شبت دعا كن... امشب چه شبي است براي اين خانوم؟ ديشب عباس داشت، حسين داشت...* بعد از حسین روح دمید انقلاب را بر دوش خود نشاند غم بی‌حساب را زنده نمود نهضت ختمي مآب را محكم نمود عفتِ این زن حجاب را خورشید سربرهنه، عزادارِ زینب است *اين حجابي كه روي سر خواهران و مادران ماست، اين سرمايه يادگار كيه؟... زينب عفيفه اي است كه در راه عفتش/عباس مي دهد نخ معجر نمي دهد* سکان‌به‌دستِ کشتیِ در خون طپیده اوست آثار داغ‌عشق به پیکر رسيده اوست صبر از غمش مدام گریبان دریده اوست منظومه ي نگاه به رأس بريده اوست پر خون شده‌ست سینه اگر، زارِ زینب است *اين روضه اي كه امام زمان فرمودند:"  لأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما" اگه اشك هاي چشمم خشك بشه خون گريه ميكنم... همين روضه است، اين روضه خيلي سخته، ايني كه امام سجاد هي زد روي پاش گريه كرد، گفت: امان از اسارت... روضه روضه ي ناموسه، روضه روضه ي مُخدّراته، روضه ي اون خانومي است كه يحييِ مازني چهل سال همسايه ي ديوارِ به ديوارِ زينب كبري است تو مدينه، ميگه چهل سال همسايه ي زينب بودم، يه بار سايه اش رو نديدم، حتي صداش رو هم نشنيدم... روضه روضه ي اين خانومِ كه ميخواست بره سر قبر پيغمبر كوچه هارو تاريك ميكردن كسي نبينه ناموسه علي رو...* قامت کمان نمود که یارش بایستد تا که حسین دار و ندارش بایستد پرچم بلند کرد، شعارش بایستد حقش نبود شمر کنارش بایستد آیا اسیر لفظِ سزاوارِ زینب است؟! امیر عظیمی
و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ من زینب صبور تو بودم ولی حسین هنگام قتلِ صبر تو صبرم تمام شد *مگه چي ديد زينب؟ همين امروز...* دیدم که جای آب، لبت نیزه میخُورَد ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد ای احترامِ واجبِ زینب، دَمِ غروب عریان شدی و جسم تو بی احترام شد بعد از عبورِ چکمه ی شمر از تنت حسین صحبت ز نعل های سواره نظام شد *يه كاري با بدنِ حسينش كردن، رسيد توي گودال قتلگاه، زينب از مدينه تا كربلا اين همه بلا ديده بود، مادر از دست داد، همه مراقب زينب بودن، باباش اميرالمومنين كه شمشير خورد به فرقش، زير بغل هاش رو گرفته بودن، تا رسيدن جلو در خانه، فرمود: حسنم! حسينم! من رو رها كنيد، ميخوام زينب من رو روي پاي خودم ببينه، دخترم من رو توي اين حال نبينه، باز هم مراعات زينب رو كردن، توي تشييع جنازه ي امام مجتبي نبردنش، عرب رسم نداشت زنها ببرن تشييع جنازه، زينب نبود ببينه جنازه ي برادرش تير باران شد، اما هر چي مدينه نديد، هر چي تو كوفه نديد، امروز اومد بالاي تَلِ زينبيه، اين نيزه ها رو كنار زد، اين شمشيرها رو كنار زد، چه كردن با اين بدن؟ با تعجب صدا زد: آيا تو حسينِ مني؟ يه كاري كرد هيچكي نكرده بود، يه كاري كرد هم دوست هم دشمن گريه كردن "فَاَبکت کلِّ عَدُوٍ و صَدِیق" بدنِ حسين رو جمع كرد، "فَنکَبَّت علیه" خودش رو انداخت رو بدن حسين، لبهاش رو گذاشت روي رگها، اي حسين!... خدايا! به زينبِ كبري، به سخت ترين شبِ عُمرش، فرج امام زمان برسان، قلب نازنينش از ما و مجلس ما راضي كن، ياصاحب الزمان! ببخش برا جدتون كم گذاشتيم، ببخش نمرديم تو روضه، اي كاش حسين جان! تو روضه هات مي مرديم، تو روضه ي عاشورات مي مرديم، امشب آخرِ شب آب آزاد شد، زينب همه رو جمع كرد زيرِ خيمه ي نيم سوخته، ديد خيلي ها نيستن، دخترا نيستن، خواهرا نيستن، به زحمت هر كدوم رو پيدا كرد، بعضي ها جون داد بودن، بعضي ها زخمي بودن، همه رو كه جمع كرد، از سكينه پرسيد رباب كجاست؟ گفت: عمه جان! رباب نشسته كنارِ آبِ فرات، داره با آب حرف ميزنه، بي بي زينب اومد كنارش نشست، گفت: رباب! تو بايد كمك من باشي، تو بايد همراه من باشي، ميبيني بچه ها زخمي شدن، مي بيني بچه ها تشنه هستند، گرسنه اند، صدا زد: زينب جان! دست رو دلم نذار، آب آزاد شده اما علي اصغرم نيست، كاش الان بغلش مي كردم... اي خدا به شيرخواره ي اباعبدالله، به اون خوني كه پاشيده شد به آسمان و يه قطره اش هم برنگشت، فرج امام زمانِ مارو برسان...
Mirdamad 1402 shab11 a.mp3
36.81M
|⇦•عاشق شدن فقط.... و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ