eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روضه دفتری
77.8K
اربعین امام حسین سبک: راس تو میرود بالای نیزه ها ای خاک کربلا ای خانه ی محن با من بگو کجاست قبر امام من ای سرزمین غم ای خاک لاله گون با من بگو چه شد آن جسم غرق خون ای حسینم ای حسینم ای ضیائهر دوعینم اینجا دم غروب در بین گریه ها با تازیانه من از تو شدم جدا بار دگر اخا من را صدا بزن گم کرده ام تو را ای پاره پاره تن ای حسینم..... باور نمیکنم هستم کنار تو دستم رسیده بر خاک مزار تو با اشک دیده ام خاک تو تر کنم حاشا که من دگر بی تو سفر کنم ای حسینم...... ای بی کفن چنین با تو روا نبود آیا به کربلا جز بوریا نبود غسل تن تو شد با خون حنجرت آب مزار توست از اشک خواهرت ای حسینم.... میثم مومنی نژاد
هدایت شده از روضه دفتری
93.6K
اربعین امام حسین علیه السلام نوحه سنتی ای پاره پاره تن ای سر بریده از رنج اسارت ، زینب رسیده کند زیارت قبر ثارالله یا صاحب الزمان آجرک الله اینجا با خون دل وضو گرفتم بوسه از رگهای گلو گرفتم من در طواف و کعبه ، قتلگاه یا صاحب الزمان آجرک الله ای باغبان ز من از لاله مپرس از شام ویران و سه ساله مپرس در ویران جان داد با حال جانکاه یا صاحب الزمان آجرک الله میثم مومنی نژاد
هدایت شده از روضه دفتری
زیارت امام حسین علیه السلام فراغت ، همچو لاله پرپرم کرد وصالت شمع سان خاکسترم کرد دوباره اربعینت اومد از راه (غم عشقت بیابون پرورم کرد) 🥀🖤🥀 هزاران دل ز هر سو، سوی هم بود هزاران گل ، ولی همبوی هم بود نجف تا کربلا .... یک بی نهایت دو تا آیینه رو در روی هم بود 🥀🖤🥀🖤🥀 به هر خاکی که دل سر زد، بهشت است تمام "رفت یا آمد" بهشت است نجف تا کربلا تنها مسیری است که آنجا "مبدا و مقصد" بهشت است 🥀🖤🥀 زیارت نجف با گریه نوشت .... با چه حالی میرفت آن توبه سرشت.... با چه حالی میرفت در وقت جدایی از نجف ، فهمیدم آدم ز بهشت.... با چه حالی میرفت (میتوان بجای واژه "نجف" از کلمه "حرم"استفاده کرد و برای زیارت ائمه دیگر هم این رباعی را خواند) 🥀🖤🥀 دل شیعه ی آفتاب باشد، چه خوش است مست از نفس گلاب باشد چه خوش است زائر به نجف که میرسد، می فهمد ماهی که میان آب باشد چه خوش است 🥀🖤🥀 موجم ، به سوی کناره بر میگردم با یک بغل از ستاره بر میگردم ای آرزوی همیشه ، در شهر نجف جا مانده دلم ، دوباره بر میگردم 🥀🖤🥀 نگاه از زائر خود بر نداری ز گریه نوحه ای بهتر نداری زیارت نامه ی بالای سر را کجا باید بخوانم ، سر نداری یا صاحب الزمان طریق کربلا این راه دعا راه ظهور دین است این جاده ی اَمن و جاده ی آمین است پیداست که یک قدم فقط مانده به صبح معنای پیاده رفتن ما این است میثم مومنی نژاد
-1805246719_996332720.mp3
2.41M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه ( شور ) اربعین حسینی سبکِ من رفیق زیاد دارم ..... کوله بستم امّا باز .... از قافله جا موندم بسته شد پرِ پرواز وای از دلِ وامونده‌َم چوبِ گناهایِ .... یه ساله‌َ‌مو خوردم آقا غلط کردم قلبتو آزردم اللهمَّ ارزُقنا کربلا همراهِ خیلِ سینه‌زن‌ها در رکابِ مهدیِ زهرا کربلا کربلا کربلا /۴/ موکِب ندارم امّا .... دل که دارم آقاجون جایی واسه من وا کُن بینِ این همه مهمون می‌رسه به گوشِ ....‌ دلم هَلاٰبیٖکُم هم گندم خوردم هم دیدم دستِ مردم خاطراتِ نابِ سفرم می‌گذره از پیشِ نظرم چند تا ستون مونده تا حرم کربلا  کربلا  کربلا /۴/
91.7K
اربعین امام حسین علیه السلام سبک: راس تو میرود بالای نیزه ها (برای مسیر پیاده روی) دل زد به جاده ها دلداده ی حسین ای تشنه لب بنوش از باده ی حسین از خم اربعین پیمانه ها رسید بهر طواف گل پروانه ها رسید لبیک یاحسین...... دست فلک بود در دست کودکان پاهای خسته را می بوسد آسمان بر پای زائران گرد و غبار راه شد نسخه ی شفا شد سرمه ی نگاه لبیک یاحسین..... شانه به شانه اند دلهای آشنا در جاده ی بهشت در راه کربلا اینجا به هر قدم باشد ثواب حج باشد دعای ما تعجیل در فرج لبیک یا حسین میثم مومنی نژاد
82K
اربعین امام حسین علیه السلام زمزمه زمینه غم میزند صلا حی علی العزا فریاد کربلاست ابکی علی الحسین لبیک یا حسین می آید آسمان همپای کودکان پیری عصا زنان اشکش روان ز عین لبیک یا حسین خون می شود قلوب تنگ دل غروب گریم که خورده چوب لبهای "ثقلین" لبیک یا حسین راسش میان طشت در بین کوه و دشت خورشید نیزه گشت مولای مشرقین لبیک یا حسین میثم مومنی نژاد
12_2_Mahdi_Rasuli(Monajat_Ba_emem_Zaman)_(www.rasekhoon.net)(1).mp3
6.16M
مناجات امام زمان عجل الله فرجه شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد عزم دیدار مرا در نفس آخر کن عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن سهم من از تو فراق تو شده غم دارم منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن عاشق کرببلا، عاشق دیدار توأم هر دو را قسمت من حق شه بی سر کن کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است باز روضه تو نخوان، فکر دل مادر کن مادری کز تَه گودال صدا زد، ای شمر خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن... ...خنجرت را بکشی، حنجر من می سوزد فکر بد حالی من، نزد گل پرپر کن من نه، اصلاً تو بیا فکر حرم باش آخر فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن پیش زینب، به حسینم نزن اِنقدر لگد بدنش ریخت بِهم، رحم بر این پیکر کن فكر نیزه نکن و از سر او دست بکش لااقل قبل بریدن گلویش را تَر کن وقت غارت شده، رحمی تو به ناموس علی رحم بر خیمه و بر کودک و بر معجر کن عاقبت می رسد آن منتقم خون حسین صبر کن، فکر خودت شمر تو در محشر کن .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
➖➖➖➖➖➖➖➖ کربلامو از تو دارم مشهد تنها راه چارم گوهرشاد و سقاخونت باز رام دادی، توی خونت از تو دورم، امام رضا! کاری کن واسه این گدا می‌گن امضاش دست توئه دلتنگم واسه کربلا (دوسِت دارم امام رضا)۳ وقتی دلم غرق آهه مشهد واسم تنها راهه دادی بازم اذن پابوس دوسِت دارم سلطان طوس! گفتی آقا میای سه جا تنهام نگذار امام رضا می‌مونم چشم به راه تو وقت مرگم خودت بیا (دوسِت دارم امام رضا)۳ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
267K
حضرت زینب علیها السلام ............. ..... خاطرات کربلات خیمگاه و قتلگات از دلم در نمیره تشنگیات تار می دیده وای من هر دوچشات 🥀 دوباره بقلبم اتیش میزنه دل من داره برات جون میکنه یا حسین غریب مادر (3) ............. خنجر و رگای حنجر من و ناله های مادر یادمه با چکمه رو سینت پرید خنجر کندش و حنجرت کشید 🥀دوباره بقلبم اتیش میزنه دل من داره حسین جون میکنه یا حسین غریب مادر (3) ............... دل من خیلی اشوبه امون از تیر سه شعبه لحظه ی افتادنت از روی زین بمیرم با صورت افتادی زمین 🥀دوباره بقلبم اتیش میزنه دل من داره حسین جون میکنه یا حسین غریب مادر (3) ............... ..... موسوی خورشیدی https://eitaa.com/seyydmshmodmoosavii
❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام) اولین وفعال ترین گروه درایتا👌 باحضور اساتید وشاعران گرامی ✔️برای مجالس محرم امسال 🔹درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه دارید روی لینک بزن وارد گروه شوید👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac 📣📣📣📣📣 https://rubika.ir/maajmaozakerine در روبیکا👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻 وبی شکیب نوشتیم السلام علیک الی الحبیـب نوشتیم السلام علیک به انتظار‌ جوابیم صبحِ اولِ وقتـــ الی الغریب نوشتیم السلام علیک ♥️
🔵سلام امام زمانم✋ ابری ام، بارانی ام، حـال و هوایم خوب نیست چشمِ سر، خیس است امّا چشمِ دل، مرطوب نیست... طاقـت دوری ندارم، رحـم کن بر عاشقت صبر من مانند صبر حضرت ایّوب نیست سلامتی و فرج مولایمان صاحب الزمـــان عجل الله تعالی فرجه الشریف⚘️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تقویم شیعه🥀 ☀️ امروز: شمسی: جمعه - ۲۶ مرداد ۱۴۰۳ میلادی: Friday - 16 August 2024 قمری: الجمعة، 11 صفر 1446 🌹 امروز متعلق است به: 🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹لیلة الهریر در جنگ صفین، 38ه-ق 📆 روزشمار: ▪️9 روز تا اربعین حسینی ▪️17 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیه السلام ▪️19 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ▪️24 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام ▪️27 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ✅ با ما همراه شوید... ✨🍃✨✨
به هر بهانه دلم میل یار دارد و بس هوای دیدن روی نگار دارد و بس جوانیم شده رنگ خزان ز هجرانت به وصل روی تو عاشق بهار دارد و بس مزن به رویم اگر دست من شده خالی مکن گله که، غلامم شعار دارد و بس اگر زمانه به طعنه ردم کند غم نیست که نوکرت دو جهان با تو کار دارد و بس کرم نما و قدم رنجه کن در این دل ما که باغ ما دو روان چشمه سار دارد و بس تمام هستی من مایه سوز عشق تو شد ولی دوباره هوای قمار دارد و بس دگر به آینه ی دل تو را نمیبینم که صحن آینه گردوغبار دارد و بس خدا بدون رضایت مرا نمیخواهد گدا به نام کریم اعتبار دارد و بس زمین کرببلا وعده گاه نوکـر‌هاست که درحریم حسین دل، قرار دارد و بس : 💔 هر صبحِ جمعه ناحیه ها ندبه می‌کنند: می‌آید او که منتقم و دادخواهِ ماست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن روضه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم▪️▪️▪️▪️▪️ نبی در بستر و زهرا کنارش عزیز قلب او شد بی قرارش بگوید دخترم کمتر نوا کن برای رفتن بابا دعا کن شب رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و شب یتیمی جهان اسلام است. امشب همه ی جهان اسلام عزادار و در واقع مصیبت دیده اند . از همه بیشتر ، بر تنها یادگارش زهرای مرضیه سلام الله علیها سخت بود. بر امیرالمؤمنین علیه السلام و بر نوادگان پیغمبر علیهم السلام ، حسن و حسین علیهما السلام و زینب کبری سلام الله علیها و ام کلثوم سلام الله علیها سخت بود. چون یک اُنس عجیبی بین پیغمبر صلی الله علیه و آله و فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بود. فاطمه ی زهرا پنج سال داشت که مادرش را از دست داد. فاطمه برای پیغمبر هم دختری کرد و هم مادری. پیامبر اکرم خطاب به فاطمه می فرمود:اُم ابیها؛ تو مادر من هستی. یک روز شخصی در کنار مسجدالحرام شکمبه ای روی پیغمبر انداخت، بدن و لباس آن حضرت قدری کثیف شد،پیامبر منزل آمدند{ پیغمبر خیلی رئوف بود،خیلی صبور بود،خیلی مهربان بود،همه ی آنها را با این جرم هایشان بخشید} فاطمه ی زهرا همین که این وضع را مشاهده کرد بلافاصله پدر را تطهیر کرد،لباسی برای او آورد. پیغمبر لباسش را عوض کرد و فرمود:انت اُمّ ابیها؛ تو مادر پدرت هستی. پیامبر این تعبیر را چند جا به کار برده است. روزی که پیغمبر مدینه بود و فاطمه را نمی دید به او خیلی سخت می گذشت، حتماً باید زهرا را می دید. پدر و دختر خیلی ارتباط شان با هم صمیمی بود؛خانه شان نزدیک هم بود حتی بعد از ازدواج،رفت و آمد می کردند. اما این دو سه روزی که پیغمبر حالش خوب نبود دیگر فاطمه خانه ی خودش نرفت،خانه ی پیامبر ماند. نوشته اند همین که پیامبر حالش بد می شد و رنگش تغییر می کرد؛ زهرا گریه می کرد و می فرمود: وَاکَرْباهُ لِکَرْبِکَ یا اَبَتاهْ؛( آه وفغان ازرنج ومصیبت تو ای پدرجان) ۱ همین که پیغمبر متأثر می شد، اشک فاطمه جاری می گشت. خیلی این پدر و دختر صمیمی بودند. با این ارتباط وسیعی که با هم داشتند. فاطمه امشب و فردا از بالای سر بابا تکان نخورد، نشسته بود و صورت بابا را نگاه می کرد{ یا بقیه الله، ان شاءالله یک شب ِ بیست و هشتم، مدینه ی منوّره عرض ارادت کنیم} فاطمه ی زهرا،امیر المؤمنین،امام حسن و حسین علیهم السلام همگی دور پیغمبر بودند. در نهج البلاغه آمده است:امیرالمؤمنین فرمود: لَقَد قُبِضَ رسولُ اللهِ و اَنَّ رأسَهُ علی صَدری؛۲ پیامبر در حالی جان دادن که سرش روی سینه ی من بود. در حالی جان داد که سرش را به سینه چسبانده بودم، در این حالت از دنیا رفت.پیغمبر در خانه غسل داده شد،کفن شد،ولی تشییع نشد،در همان خانه ی خودش به خاک سپرده شد.اَنس بن مالک می گوید: وقتی پیغمبر را به خاک سپردیم،سنگ لحد را چیدیم و قبر را پوشاندیم، من از حجره بیرون آمدم،دیدم یک خانم کنار دیوار ایستاده و گریه می کند. از صدای گریه اش فهمیدم فاطمه است. شب بود،تاریک بود،جلو آمد،عرض کرد:اَنَس پیغمبر را به خاک سپردید؟ عرض کردم بله خانم. فرمود:چه طور طاقت آوردید جسم پیغمبر را زیر خاک کنید؟! چه طور گُل مرا زیر گِل قرار دادید؟ چطور خاک بر بدنش فشاندید؟۳ اتاق را خلوت کردیم، فاطمه وارد اتاق شد، فرمود: بابا بلند شو، دخترت تنها مانده است. صُبَّتْ عَلَیَّ مصائِبُ لَو اَنَّها صُبَّتْ عَلَی الاَیّام صِرْنَ لَیالِیا۴ بابا، روز ِ فاطمه شب شد. بابا،خوشی فاطمه تمام شد.بابا،احترام فاطمه پایان پذیرفت.بابا بلند شو ببین آماده شده اند به خانه ی دخترت حمله کنند.بابا بلند شو ببین دخترت تنها مانده.یا فاطمه الزهراء طاقت نیاوردی بر بدن بابا خاک بریزند.شما را احترام کردند. وارد اتاق شدی کنار قبر پیامبر اشک ریختی.اما نبودی ببینی چگونه جلوی چشم قاسم بن الحسن،جنازه ی بابا را تیر باران کردند! به خدا امام حسن غریب است.امام غریب زیست و غریب مُرد.امروز هم قبرش زائر ندارد.یا فاطمهالزهرا،جلوی چشم صغیرهایش بدن را تیر باران کردند. فاطمه جان،طاقت نیاوردی خاک بر بدن بابا بریزند. شما هم یک دختری و دختر اباعبدالله هم یک دختر است. وارد قتلگاه شد،دید بابا سر در بدن ندارد،بدن قطعه قطعه،خودش را روی بدن بابا انداخت. خانم شما را کنار قبر بابا آزاد گذاشتند که اشک بریزید،گریه کنید،اما دختر اباعبدالله را با تازیانه از بدن بابا جدا کردند! @majmaozakerine س ۱-مستدرک ج۲،ص۴۵۱،بحارالانوارج۲۲،ص۴۵۸،منتهی الآمال،ص۱۴۸ ۲-نهج البلاغه،خطبه۱۹۷،غررالحکم،ص۱۲۰،ح۲۱۰۳
‍ صل علی سیدنا المصطفی🏴 خاتمه سلسله انبیاء😭😭😭 رحمت محض خدا بخشش بی انتها جان و دل مرتضی تاب و تب حضرت خیر النساء نام بلندش به لب مجتبی هستی خون خدا😭😭😭 ما کجا لطف زبانزد کجا دل کجا دلبر و دلدار سر آمد کجا تا نظر دوست بیفتد کجا سر کجا خاک قدمهای محمد کجا😭😭😭 گرچه دو عالم همه در دایره حیدر است گرچه علی از همه دنیا سر است یک تنه یک لشکر است🏴 فاتح بدر و جمل و خیبر است حضرت حیدر خودش گفته علی بنده پیغمبر است😭😭 سلام آقا رسول الله پناهم یا رسول الله تمام هستی زهرا رسول الله 😭😭😭 نگات مشکل گشایی کرد چشات کار خدایی کرد دلم رو گنبد خضرا هوایی کرد🏴 حرمت محبوب خداوند چه آسان شکست تا سر پیغمبر از سنگ حسودان شکست همدل زهرا و هم گوهر دندان شکست گرچه بلا پشت بلا می رسید😭😭😭 بار امانت به سر شانه خود می کشید دیده ی این دهر دگر مثل محمد ندید او که در این راه دین جان خودش را گذاشت🏴 بار سفر بست و رفت عترت و قرآن خودش را گذاشت 😭😭😭 چند صباحی گذشت کوچه پر از نعره مردم شد و صحبت آوردن هیزم شد و🏴 ناله زهرا وسط همهمه ها گم شد و آینه مصطفی زیر قدمها شکست 😭😭😭 چند صباحی گذشت بر سر سجاده خون بوتراب🏴 چهره اش از خون سرش شد خضاب با همه غصه و اندوه و غم بی حساب از قفس روزگار جان علی پر کشید😭😭😭 چند صباحی گذشت🏴 زهر گریبان حسن را گرفت قوت دستان حسن را گرفت آه ولی داغ همان کوچه ها جان حسن را گرفت😭😭😭 چند صباحی گذشت رفت غریبانه به میدان حسین با لب عطشان حسین🏴 بی کفن افتاد به آغوش بیابان حسین آه جدا شد سرش آه دل خواهرش اشک روان از نظر دخترش رفته به یغما همه پیکرش🏴 دست سیاهی ربود از سرش عمامه پیغمبرش😭😭😭 تک و تنها حسین تو در این صحرا حسین تو🏴 لب تشنه لب دریا حسین تو دل زینب به شور افتاد سرش از تن که دور افتاد🏴 سری که عاقبت کنج تنور افتاد حسین😭😭😭
‍ ⚫روضه_امام حسن مجتبی(ع)گریز اسرای دشت کربلا_حجت الاسلام پناهیان⚫️ ◾️🔲◾️ اومد امام حسن مجتبی(ع) رو دید تو مسجد النبی؛آشنا نبود اهل مدینه نبود،گفت:این آقا کیه؟چقدر تو دل بروئه،چه شخصیت جذابی داره،لااله الا الله...کاش معرفی نکرده بودند امام حسن رو...گفتند: این حسن بن علی بن ابی طالبِ،گفت:ها این پسر علیِ،من علی رو خودم ندیدم نفرینش بکنم،لعنش کنم،برم لعن و نفرین و ناسزام رو به پسرش بگم؛آخه نامرد تا الان داشتی تعریفش رو میکردی،چقدر قسی القلبی!اومد نشست روبرو امام حسن مجتبی؛نامرد سیر امام حسن رو ناسزا گفت؛کاش حضرت رو ناسزا میگفت؛شما هیئتی هستید میتونم همه ش رو براتون بگم؛اینقدر به باباش علی ناسزا گفت ... آقا امام حسن مجتبی چطور برخورد کرد؟فرمود:شما اهل اینجا نیستی، غریبی؟اهل شامی؟اصلا تعجب کرد؛آقا داره سوال جواب معمولی میکنه؛آقا فرمود خب اهل شام همه با ما اینطوری هستن؛اینجا جاو مکان که نداری؟رسم بود مردم که میرفتن مدینه زیارت،هتل و مسافرخونه که نبود؛هر کی خونه ش بزرگ تر بود بقیه رو جا میداد؛فرمود بیا بریم خونه ی من؛میگه همون موقع دوست داشتم زمین دهن باز کنه من رو ببلعه؛فرمود بریم،جا نداری؛من هی نگاش میکردم دلم میرفت؛اصلا نگاه به این نمیکرد که به ما چی گفتی!لحظه ی آخر اومدم بگم آقا،منو ببخش؛اصلا آقا نذاشت حرفم تموم بشه،فرمود:خب تو شام اینطوریه دیگه" خدا کنه این بچه ها و حضرت زینب رو شام نبرن"کوفه ببرن؛هر جای دیگه ببرن؛شام نبرن"وقتی امام زین العابدین تو شام فرمود من پسر پیغمبرم...آخه از اون اول که شام اومده تو جرگه ی اسلام،معاویه رو دیدن،به عنوان استاندار اونجا بوده؛اونم هی خودش رو جا زده به عنوان فامیل پیغمبر،گفتن مگه پیغمبر به غیر از معاویه و یزید و اینا فامیل دیگه ای هم داره؟! این جورینا مردم شام!جنگیدند با امیرالمومنین،چقدر معاویه سم پاشی کرده علیه حضرت،اصلا عجیبه,وقتی از امام زین العابدین پرسیدند کجا به شما سخت تر گذشت تو کل این مصائب؟فرموده باشند:امان از شام...شام" جاهای دیگه هرجا حضرت زینب با این بچه ها میرفتند بعضی از این جسارتا نمیشد؛همه میدونستن اینا بچه های پیغمبرن؛همه میدونستن اینا مسلمونن؛همه میدونستن بعضی رفتارا رو نباید با اینا بکنند،اینا برده نیستند خرید و فروش بشن؛اینا رو رعایت میکردند؛تو شام از این بی ادبی ها به دختر بچه های پیغمبر،به همسران اولیاء خدا خیلی کردن؛خیلی آتیش سوزوندن اهل شام‌‌‌...اون وقت الان میری تو شام،تو سوریه میگی مذهبتون چیه؟جالبه ها" الان که اوضاع به هم ریخته،ما بیست سال پیش رفته بودیم میگفتند ما نمیدونیم مذاهب سنی وشیعه،ما علوی هستیم؛ما فقط علی رو میشناسیم؛بابا شما مردم شامید کی دست شما رو گذاشت تو دست علی؟!میبرنت سر قبر یه دختر سه ساله؛وقتی علی بخواد قدرت نمایی بکنه این جوری وا؛حالا این اهلبیت،این بچه ها چطور اینا رو رام کردند؟! یه خبر کوچیک بدم" یکی ازسپاهیان یزید اومد گفت خدا لعنتت بکنه-خدا لعنتت بکنه رو من مثل تعزیه ها میگم-من میخوام یه حرفی بزنم اذیتم نکن،بذار حرف حق رو بزنم؛گفت:بگو کاریت ندارم؛تو این راه و نیمه راه هر چی بچه های حسین رو تازیانه زدیم یکیشون برنگشت یه کلمه حرف بد به ما بزنه،گریه کردند،زمین خوردند، باباشون رو صدا زدند،به دامن عمه پناه بردند اما حرف بد نزدند؛دل اهل شام رو بردند! آخرم وقتی اسرا آزاد شدند آقا زین العابدین صدا زد عمه جان زینب شما چه دستوری میدید؟چه کار کنیم؟زینب صدا زد عزیز برادرم ما تا به حال فرصت نکردیم گریه کنیم برای حسین،بگید یه سالنی به ما بدن از این خرابه دربیایم دوسه روز برای حسین گریه کنیم؛لااله الاالله...با همون گریه ها فتح کردند؛من که دلم نمیاد روضه ی حضرت رقیه رو بخونم میخوام از کنارش آرام عبور کنم؛یزید میگفت:اینا دارن شهر رو رو سر من خراب میکنند؛به زن و بچه خودش میگفت اینا شکست خورده اند گریه میکنند؛شما زن و بچه منید پیروز شدید برید با لباس فاخر بالاسرشون، دلشون رو بشکنید،کتک میزد همسرانش رو،برید این کارو بکنید، اینا میومدن با لباس فاخر کنار مجلس عزای زینب رد بشن،صدای گریه ی زینب و بچه های حسین رو میشنیدند،مینشستند خاک به سر خودشون میریختند لباس عزا میپوشیدند عزاداری میکردند؛هیئتیا اگر یه گریه کن بینتون نباشه چقدر قشنگ جاش رو خالی میکنید! جای اون سه ساله بین اینا خالیه،گاهی جای خالی این سه ساله رو به هم نشون میدن،اینقدر گریه میکنند...هرجورصلاح میدونی بایداسمشون دربیادکه بهشون وام بدیم نمیشه که. اسم درنیومده بشون بدیم حق ناس خوب نیست ماوامامونامیدیم ولی چون اعضامون کمند. دوماه. یه بار وام رامیدیم