eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 ✍شاعر:قاسم نعمتی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آسمون عزاداره ابر گریه می باره وقت ماتم یاره دل ها بی قراره آقامون دور از وطنه اسیر رنج و محنه2وای وای وای مادرش بر سر میزنه میگه حسین بی کفنه2وای وای وای غریب مادر یا حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ این منم گدای تو یار اشنای تو گریه میکنم یاد کرب و بلای تو خون تو رگهام یا حسین سید و مولام یا حسین وای وای وای از دستای با کرمت شیش گوشه میخوام یا حسین وای وای وای غریب مادر یا حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بین کوفه بی یاور یک امیر بی لشگر ناله میزنه دلبر با یک دل مضطر بر سر دارم چه کنم؟ یاری ندارم چه کنم؟ وای وای وای شرمنده مادرتم چاره ندارم چه کنم؟ وای وای وای غریب مادر یا حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اهل این زمین پستن در به روی من بستن با کمال نامردی حرمتم شکستن خاک عزا به سر من شکسته بال و پر من وای وای وای بی سر شده غرق به خون در کوچه ها پیکر من وای وای وای غریب مادر یا حسین
🏴 🏴 ✍شاعر:یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب) سبک: ای سِمَتِ نوکریت.... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سفیر شاه شهدا، السلام یا مسلم ابن عقیل حق تو شد کوفه ادا ،السلام يا مسلم ابن عقیل در ره دین شدی فدا، السلام یا مسلم ابن عقیل زیارتت پر از پیام خدا به روح پاک تو سلام خدا یا سفیر الحسین(۲) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حضرت مسلم به تو و ،به تمام زائرانت سلام بر حرم و به پرچم و ، به همه سینه زنانت سلام به قطره قطره خون تو ، به دو طفل نازنینت سلام بوی حسین می‌رسد از بوی تو حضرت صدیقه دعا گوی تو یا سفیر الحسین(۲) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حج تو و منای تو، بر سر دارالاماره بوَد مروه ی تو صفای تو، تشنگی با لبِ پاره بوَد سلام بر امام خود ،با دو چشم و با اشاره بوَد دو چشم تو زمزم احساس بود به یاد بی دستی عباس بود یا سفیر الحسین(۲)
🏴 🏴 ✍شاعر:علی اکبر اسفندیار ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حسین جان داغ مادرراتوهم دیدی منم دیدم اگرهجرپیمبرراتوهم دیدی منم دیدم شبی که مسجدکوفه پدردرخون خود غلتید غم جانسوزحیدر راتوهم دیدی منم دیدم جگرهای حسن آنشب درون تشت یادت هست میان خون شناورراتوهم دیدی منم دیدم چوعزم کربلاکردی برایت همسفربودم غم گلهای پرپرراتوهم دیدی منم دیدم میان یک عبابردی جوان اِرباً اِربایت تن صدچاک اکبرراتوهم دیدی منم دیدم درآن هنگامه ای که دست عباست زتن افتاد اگرداغ برادر راتوهم دیدی منم دیدم گمان هرگزنمی کردم که اصغرتشنه برگردد اگراین مرغ بی سرراتوهم دیدی منم دیدم تورا باضربه های ناجوانمردانه می کُشتند درآن سواشک مادرراتوهم دیدی منم دیدم به هنگامی که قرآن خوانده ای و خیزران خوردی ز طفلان دیدۀ تر راتوهم دیدی منم دیدم برادر معجر ما پرچم پیروزی ما بود زسرهاحفظ معجرراتوهم دیدی منم دیدم کناررأس خونینت رقیه عاقبت دِق کرد تن بی جان دخترراتوهم دیدی منم دیدم غُل وزنجیربرزین العبادت گریه می کردند اگررنجیده پیکرراتوهم دیدی منم دیدم خجالت کرده آبم پیش زنهامی زدندما را جسارتهای بی مَر راتوهم دیدی منم دیدم حسین جان تاکه صحبت ازکنیزی شد دگرمُردم شماتتهای کافررا توهم دیدی منم دیدم تورادرکربلاکشتندمرادرشام، اَمان از شام پریشان حال خواهرراتوهم دیدی منم دیدم میان این همه غمهاحسین داغ توپیرم کرد به مَحمل می زدم سرراتوهم دیدی منم دیدم شرارآه جانسوزم فتاده در دل «مداح» که بردلهازدآذرراتوهم دیدی منم دیدم
🏴 🏴 ✍شاعر:علی اکبر اسفندیار ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ برادر رنج بی مَر را تو هم دیدی منم دیدم به دل داغ پیمبر را تو هم دیدی منم دیدم زبعد داغ جانسوز پیمبر نیلی از سیلی رخ زیبای مادر را تو هم دیدی منم دیدم چو مادر بود پشت در تو هم بودی منم بودم فشار ضربت در را تو هم دیدی منم دیدم ز تیغ زاده ملجم به خون آغشته در بستر سر ساقی کوثر را تو هم دیدی منم دیدم حسن را پاره پاره شد جگر از سوده الله رخ سبز برادر را تو هم دیدی منم دیدم در این سحرای ماتم خیز و عالم سوز در یک روز شکوفه نخل باور را تو هم دیدی منم دیدم الا ای باغبان باغ از باد خزان پرپر گل و سرو سنوبر را توهم دیدی منم دیدم تو خواندی سوره انا فتحنا را منم خواندم تن گلگون اکبر را تو هم دیدی منم دیدم کنار نعش قاسم گریه ها کردی منم کردم شکسته لعل و گوهر را تو همدیدی منم دیدم کنار علقمه لب تشنه غلطان در میان خون اگر جسم برادر را تو هم دیدی منم دیدم ز تیغ حرمله ای زینت دوش نبی از کین دریده حلق اصغررا تو هم دیدی منم دیدم ولی اینک میان ما و تو فرغی است در سودا وگرنه رنج بی حد را تو هم دیدی منم دیدم به سودای تو سر را میزنم بر چوبه محمل که گویی غرق خون سر را تو هم دیدی منم دید شاعر:؟؟ بانوای:کربلایی علی اکبراسفندیار
🏴 🏴 ✍شاعر:علی اکبر اسفندیار ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ رفتم از کنارت با دو دست بسته آمدم به کویت با سر شکسته برادر حسینم     برادر حسینم رفتم از سر کویت منزل به منزل تو به روی نیزه من سوار محمل لحظه ای نمی شد دلم ازتو غافل شیرازه ی قلبم از غمت گسسته برادر حسینم     برادر حسینم ای عزیز زهرا جان من فدایت ای فدای رأس از بدن جدایت خیز وتا بگویم شرح غم برایت روشنای قلبم ای مه خجسته برادر حسینم     برادر حسینم مهربان بـرادر بیا جـان مـن باش چون گذشته میر کاروان من باش من ز ره رسیدم میزبان من باش بین غبار غربت بر سرم نشسته برادر حسینم     برادر حسینم آتش فراقت می کشد زبانه بهرت آوردم از این سفر نشانه جسم خودکبود از ضرب تازیانه شدم از فراقت بیقرار و خسته برادر حسینم     برادر حسینم یا حسین فدایت ای که سر نداری اربعین رسیـدم بهـر سـوگـواری تـا ابـد کند خـواهرت بی قـراری دل شکسته«مداح»به ماتم نشسته برادر حسینم     برادر حسینم
🏴 🏴 ✍شاعر:علی اکبر اسفندیار ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آه و ای دشت بلا دل به عشقت مبتلا من گلی گم کرده ام کوحسینم ، کربلا؟ بگو کجاخفته عزیزم نور عینم کجا باید گیرم به بَر قبرحسینم من که از داغ فراقش می سوزم بی حسینم تیره گردیده روزم چهل روزه داغش شرر زد بردل من چهل روزه که رفته بر بادحاصل من اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای ای عزیز برادرم یادگار مادرم دوری تو تا ابد شد دریغا باورم اگرچه قدم خم شد واز پا نشستم برادرجان از داغ دوریت شکستم ای حسین بس کرده اند آسی مرا من یقین دارم که نشناسی مرا برادرجان من زینبم همسنگر تو همانکه بودم مثل مادر در بَرِ تو اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای یا قَتیلَ اَلعَبَرات جان زینب به فدات کارمن بوده حسین روز وشب گریه برات چه جانگدازه داغ تو مُردم برادر فقط چهل روزخون دل خوردم برادر درد دوری تو جانم را گرفت ای برادر جان توانم راگرفت بدون تو هرگز نخواهم زنده باشم حسین جان بی رویت زغم آکنده باشم اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای در میان زندگی دیده ام درماندگی نیست دردی یا اخا بدتر از شرمندگی هرآنچه می خواهی بِپُرس از کاروانت ولی مَپُرس از دختر شیرین زبانت گرچه هر جا یار دلجویت شدم عاقبت شرمنده ی رویت شدم حلالم کن شرمنده ام از آستانت نیاوردم همراه خود رقیه جانت اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای اَمان ای دل وای