هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
@majnon1396
#اشعار
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#امام_حسین #مناجات_با_امام_حسین
شده ام برتوگرفتاراباعبدالله
روم ازعشق توبر داراباعبدالله
ناظر کارمن ازروز ازل بودی تو
بوده ام برتوهواداراباعبدالل
ه
همه ی عمر حواست به دلم بوده وبس
نشدم آلوده رفتاراباعبدالله
میکنم توبه به درگاه تو ای شاه کرم
شده ام خسته ز تکراراباعبدالله
گربدم اماتو آقامهربانی میکنی
گشته ام برتو بدهکاراباعبدالله
من خجالت زده ام کارنکردم به درت
بودم عمری به تو سرباراباعبدالله
کاش (مجنون)به در میکده ات جان بدهد
بر درت ناله کنم زاراباعبدالله
_آرمین غلامی(مجنون )
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
@majnon1396
#اشعار
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#امام_حسین #مناجات_با_امام_حسین
بوده ام من ز ازل چشم به دستان حسین
ریزه خوارم روز وشب من برسر خوان حسین
ای همه داراییم ، ای تیگه گاهم تا ابد
بيشتر از انتظار ماست،احسان حسین
حاتم طایی به پیش نوکرانت ذره است
خوش بحال آنکه امشب گشته مهمان حسین
کاش یکشب کربلا ساكن شوم تا زنده ام
کاش گردد این دل ديوانه دربان حسین
پشت هم آیدگدا،پشت گدا،پشت گدا
خلوتي هرگز ندارد خانه ی سلطان حسین
ميشود ازهردوعالم بی نیازاينجا گدا
سلطنت ها میکندريزه خور خوان حسین
رزق عالم میدهد بي آنكه بر رو آورد
هرکجا حس كرده ام الطاف پنهان حسین
مست مستم همچو (مجنون)برسرای لیلی ام
راضي ام،راضي از اين مستي به قرآن حسین
✋
✍آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
بسم الله الرحمن الرحیم
🔱 ✾✾═══════════✾✾🔱
یاصاحب الزمان.. عج..
من گدای هر شب این خانه ام
سائل بی چیز این کاشانه ام
مستمندی فارغ از الطاف غیر
همچو مرغی در میان لانه ام
من غریب آشنای هر شبم
مستمندی بر در میخانه ام
من گدای یوسف زهرا شدم
باده نوش جرعه پیمانه ام
من همانند پرستوئی غریب
پر زنان دنبال دام دانه ام
روح من ، در پیش تو جامانده است
من همان از کاروان جا مانده ام
عاشق گفتار یار مهدیم
من فدای رهبر فرزانه ام
ای وجودت باعث چرخ زمان
من به گرد شمع تو ، پروانه ام
کی تو آئی مهدی آل علی
من ز عشق روی تو دیوانه ام
بین که مجنون نالد از هجران تو
مهدیا از غیر تو بیگانه ام
شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠
🌸 👇👇👇👇👇👇
کانال اختصاصی اشعار
@majnon1396
https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
🔱 ✾✾═══════════✾✾🔱
💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠
ای غریبه ، این دلم منتظره
در بیابان بلا دربه دره
ای غریبه دل من بونه داره
میان شهر بلا لونه داره
آی غریبه کی می آئی ز سفر
بزنی به این گدا دوباره سر
قربون قامت افروخته تو
من فدای اون دل سوخته تو
کی می آئی ز سفر دلبر من
سوخته از عشق تو بال و پر من
آی غریبه دل من خونجگره
پی دیدار عزیز حیدره
آی غریبه ، میشه از سفر بیای
یه بیارم شده از این گذر بیای
دیگه دل از غم تو پاره شده
گدای دیونه بیچاره شده
آقا جون همسفری با دل من
آقا جون توئی همه حاصل من
آقا جون یک نظری کن به گدا
یه بارم شده من و بزن صدا
آقا جون ببین که آلوده دلم
عشق تو سرشته با آب و گلم
آقا جون ببین که مستانه شدم
گرد چشمان تو پروانه شدم
📕شاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🌸 👇👇👇👇👇👇
کانال اختصاصی اشعار جدید
@majnon1396
#اشعار
https://telegram.me/joinchat/BLyiyzwCdbN4o2vuMYL3ZA
🌸
■☆■☆■☆■☆■☆■☆■☆■ ■☆■☆■☆■☆■☆■☆■
📋 #روضه_امام_جواد (ع)
#متن_روضه
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
#_شهادت_امام_جواد_ع
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاده زهرامیکند دلبندودلدار ه رضا
آقا امام جواد هی دست به زمین میزد، امام رضا هم نشسته.
میفرمود: بیچارهشون میکنم، میکشمشون، میسوزونمشون، خاکسترشونو به باد میدم...
امام رضا فرمود چی داری میگی پسرم؟! کیا رو میگی؟
گفت: آخه من جوونم، مادرم هم جوون بوده...
اونایی که جلوی مادرمو تو کوچه گرفتنو میگم، آخه مادرم باردار بوده...
یازهرا....
بر زمین ای زاده ی زهرا چرا افتاده ای
روی خاک هجره از زهره جفا افتاده ای
آن زن قاتل به اشک دیدگانت خنده کرد
بس که نالیدی تو از صوت ونوا افتاده ای
دست وپا درپیش قاتل میزدی .اوخنده کرد
درمیان هجره ات بی کس زپا افتاده ای
ماند جسم تو سه روزی زیر نور آفتاب
بر روی خاشاک وخاک بام ها افتاد ه ای
همچوجدت استخوانهایت همه بشکسته شد
نیمه شب از پشت بام خانه ها. افتاده ای
مردم این شهر گویابی خبر ازتوشدند
درمیان کوچه ها ابن الرضا افتاد ه ای
بهر دیدار پسر چشم انتظاری میکند
تابیاید هادی از در.ازنوا افتاده ای
یکی از کنیزا تا صدای مظلومیت آقارو شنید، ظرف آبی برداشت، گفت براش آب ببرم، این که داره میمیره، بذار حداقل راحتتر جون بکَنه.
تو راه که داشت میرفت، اون نانجیبه امالفضل بی حیا جلوشو گرفت، گفت کجا داری میری؟
_مگه نمیشنوی صدای العطش آقارو.
گف: به توچه!؟ اصلا ظرف آبو بده من. ظرف آبو زد زمین آبها رو زمین ریخت
یهو صدا زد کنیزا و همه رو جمع کرد گفت: کف بزنید، هلهله کنید، کسی صدای این آقارو نشنوه....
تصور کن آقای من و تو کف حجره افتاده هی داره میگه جگرم، بیرون حجره یه عده دورتادور هی دارن کف میزنن، هلهله میکنن...
(یاد چی افتادی؟!)
اینجا یه جوون بود داشت جون میداد بعضیا هلهله میکردن...
یه جوونم کربلا من سراغ دارم...
تا ارباب من و تو اومد، دید یه عده دارن کف میزنن، یه عده دارن هلهله میکنن...
حسین.....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ