eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
607 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
937 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
لعنت به شمر و امّ‌الفضل که نگذاشتند جرعه آبی به یک لب‌تشنه در گودالِ قتلگاه و یک لب‌تشنه در کنج حجرهٔ بغداد، برسد... در نَقلی آمده است: وقتی که زهر در بدن شریف امام جواد علیه‌السلام، تشنگیِ فراوانی را به بار آورد و حضرت تقاضای آب نمود، امّ‌الفضل در را به روی امام علیه‌السلام بست تا صدای «العطش» آن حضرت به گوش احدی نرسد. 🔻در خانه کنیزکی صدای ناله‌های تشنگیِ إمام علیه‌السلام را شنید و دلش سوخت. ظرفی را آب کرد و به سمت حجره امام علیه‌السلام راه افتاد؛ اما امّ‌الفضل ملعونه در بین راه ظرف آب را از دستش گرفت و بر زمین ریخت. 📚منهاج البيان، ص١٨٢. ✍ یا جواد الائمه... مثل جدّت لحظهٔ آخر تنت بی‌تاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد... ▪️این مصیبت، دل را به همان ساعتی می‌کشاند که هلال بن نافع گوید: رفتم تا لحظات آخر عمر امام حسین علیه‌السلام را ببینم؛ به گودال قتلگاه رفتم. متوجه شدم لب‌های او تکان می‌خورَد؛ گوش فرادادم تا بشنوم چه می‌گوید؛ طرز گفتار او از فرط تشنگی و ضعف، قابل شنیدن نبود. نزدیکتر رفتم؛ خوب که گوش فرا دادم ،شنیدم که می‌گوید: مُنُّوا عَلَی ٱبْنِ مُصطَفیٰ بِشَربَةٍ مِنَ الْماءِ ▪️با جرعه‌ای آب بر پسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله منّت گذارید! اُسقونی شَربَةً مِنَ الْماءِ لَقَد نَشَفَت کَبِدی مِنَ الظَماءِ ▪️مرا جرعه‌ای آب دهید که جگرم از تشنگی، آتش گرفته است. هلال گوید: این جمله مرا تکان داد؛ دلم سوخت؛ رفتم ظرفی را پر از آب کردم و برگشتم. وقتی رسیدم، دیدم که شمر از گودال قتلگاه بیرون می‌آید اما لباسش را جمع کرده است. گفت: ای هلال! کجا میروی و آب برای که می‌بری؟ گفتم: برای فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله. گفت: ای‌هلال‌! زحمت مکش؛ من او را سیراب کردم؛ ناگهان دامنش را کنار زد و سر بریده سیدالشهداء علیه‌السلام بیرون آورد و جلوی من گرفت... 📚الوقایع والحوادث، ج۳ ص۲۱۲
هدایت شده از [﷽‌عَٰٰٖٖٖمَّٰٰٰٖٖٖٖٖاٰٖرِٰٰٰٖٖٖیْٰٰٰٰٖٖٖٖٖوٰٰٖٖٖنْٰٰٰٖٖؒ🌕]
9.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایی اشکم دراومد🥺 نگید برا پول میرن🚶‍♂💔
📋 (ع) (س) (ع) @majnon1396 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ یاده زهرامیکند دلبندودلدار ه رضا آقا امام جواد هی دست به زمین میزد، امام رضا هم نشسته. می‌فرمود: بیچاره‌شون میکنم، میکشمشون، میسوزونمشون، خاکسترشونو به باد میدم... امام رضا فرمود چی داری میگی پسرم؟! کیا رو میگی؟ گفت: آخه من جوونم، مادرم هم جوون بوده... اونایی که جلوی مادرمو تو کوچه گرفتن‌و میگم، آخه مادرم باردار بوده... یازهرا.... بر زمین ای زاده ی زهرا چرا افتاده ای روی خاک هجره از زهره جفا افتاده ای آن زن قاتل به اشک دیدگانت خنده کرد بس که نالیدی تو از صوت ونوا افتاده ای دست وپا درپیش قاتل میزدی .اوخنده کرد درمیان هجره ات بی کس زپا افتاده ای ماند جسم تو سه روزی زیر نور آفتاب بر روی خاشاک وخاک بام ها افتاد ه ای همچوجدت استخوانهایت همه بشکسته شد نیمه شب از پشت بام خانه ها. افتاده ای مردم این شهر گویابی خبر ازتوشدند درمیان کوچه ها ابن الرضا افتاد ه ای بهر دیدار پسر چشم انتظاری میکند تابیاید هادی از در.ازنوا افتاده ای یکی از کنیزا تا صدای مظلومیت آقارو شنید، ظرف آبی برداشت، گفت براش آب ببرم، این که داره میمیره، بذار حداقل راحت‌تر جون بکَنه. تو راه که داشت میرفت، اون نانجیبه ام‌الفضل بی حیا جلوشو گرفت، گفت کجا داری میری؟ _مگه نمیشنوی صدای العطش آقارو. گف: به توچه!؟ اصلا ظرف آب‌و بده من. ظرف آب‌و زد زمین آب‌ها رو زمین ریخت یهو صدا زد کنیزا و همه رو جمع کرد گفت: کف بزنید، هلهله کنید، کسی صدای این آقارو نشنوه.... تصور کن آقای من و تو کف حجره افتاده هی داره میگه جگرم، بیرون حجره یه عده دورتادور هی دارن کف میزنن، هلهله میکنن... (یاد چی افتادی؟!) اینجا یه جوون بود داشت جون میداد بعضیا هلهله میکردن... یه جوونم کربلا من سراغ دارم... تا ارباب من و تو اومد، دید یه عده دارن کف میزنن، یه عده دارن هلهله میکنن... حسین..... ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحیم گوییاچندکنیز دور و برت رقصیدند برتمسخرکردنت دوره سرت رقصیدند یک نفرنیست که آید بره دلداری تو این کنیزان جلوی چشم ترت رقصیدند اثر زهر چنان است که آبت کرده زنده بودی زچه بر گرده سرت رقصیدند این جماعت که تورا اذیت وآزار دهند باز شرمی ننمودند وبرت رقصیدند مثل جدت زچه رو بی کس وتنها شده ای همگی جمع شدند ومحضرت رقصیدند سرت افتاده وکس زیر پرت رانگرفت گرده گفتاره بدون اثرت رقصیدند رنگ رخساره ی تو زردشد از زهرجفا شب تاریک به گرده قمرت رقصیدند کنج این هجره مزن بال وپر‌ .ای مرغک عشق که اسیری و همه گرده سرت رقصیدند پاره های جگرت پخش شده درخانه لشگری دور تن مختصرت رقصیدند گفت (مجنون )دم آخر که به لب داشت حسین آن کنیزان همگی دور و برت رقصیدند
بسم الله الرحمن الرحیم سالروز (ع) و زهرا (س) زمین به شوق شکوفاشدن مهیاشد چه اتفاق قشنگی میان دنیاشد دو دست فاطمه در دست مرتضی باشد. غدیر دوم خم گوییا که بر پاشد شعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)... @majnon1396  
بسم الله الرحمن الرحیم اشک غربت زسر،چشم ترت ریخته است وقت پرواز شده بال و پرت ریخته است زهرکینه بخداوند امانت ندهد یک نفر نیست کمی آب به دستت بدهد همسرت بود ولی برسرتو کف میزد اوبرخص آمده وگرده شما دف میزد... بین آن هجره . زنت بود که سویت ندوید دست و پا میزدی و کسی بدادت نرسید پیش قاتل سر خود رابه دره هجره مکوب اکه بدادت نرسدهیچ کسی دلبر خوب درمیان هجره ای وجگرت می ریزد نیشخنداست که ظالم به سرت می ریزد چقدر آب شدی ظرف دوساعت آقا نای رفتن تونداری ازچه افتادی ز پا
بسم الله الرحمن الرحیم دلم از بیوفایی هاشکسته شدم از زهرقاتل زار وخسته میان هجره میسوزد تن من الهی زهر برجانم نشسته ____ دمی که تکیه بر دیوار دادی تکانی برتن تبدار دادی نبخشدحق تو را ای. ام نافضل مرا درخانه ام آزار دادی _________ عجب نامهربانی داشتی تو چه زهری برجگربگذاشتی تو گل عمر مرا پرپر نمودی جدایی رابه دل پنداشتی تو __________ سیاهی در بره مهتاب رفته تمام پیکره تو آب رفته چو افتادی زبام خانه ارباب شکسته استخوانت تاب رفته __________ جگرپاره تنت از درد میسوخت لب خشکت ز آهی سرد میسوخت کسی درهجره یاری ات نمی کرد به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
یا جوادالائمه ع.. ای اهل زمین ، اهل سما مست جواد است جبریل امین نوکر دربست جواد است ازبعده رضا سلطنت ازآن که باشد شاهنشهی کل قوا دست جواد است مجنون کرمانشاهی
وصال حیدرویارش مبارک وصال یاس ودلدارش مبارک از الطاف وعنایات الهی رسیده حق به حقدارش مبارک فرارسیدن سالروز پیوند مبارک حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س)بر شما خوبان مبارک 💞 💞
بسم الله الرحمن الرحیم سالروز (ع) و زهرا (س) بی تاب شدن تاب نگاه زهراست رخسارعلی باب نگاه زهراست امشب که شب وصال زهرا باشد در دیده ی او خواب نگاه زهراست شعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)... @majnon1396  
بسم الله الرحمن الرحیم سالروز (ع) و زهرا (س) مژده وصالی بر سرور حیدری هاست.. دیدار آن ناهیدها ومشتری هاست گویند درغرب است یک روز بهر عشاق امروز ولنتاین تمام  علوی هاست. شعر..مجنون کرمانشاهی @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم تمام خاطراتش بودباعشق شُکوهِ معجزاتش بودباعشق خدا،جبریل، احمد،ساقدوشش تماماً سور و ساتَش بودباعشق غلامی(مجنون کرمانشاهی) @majnon1396