eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
630 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ 🔴 آیا «شمر» جانباز جنگ صفین و از یاران و شیعیان حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام بود و بعدها راهش عوض شد و قاتل سیدالشهدا علیه‌السلام شد؟! 🔸یکی از مطالبی که مدتهاست گفته می‌شود این است که شمر از جانبازان "جنگ‌صفین" و "شیعیان امیرالمومنین" بوده و بارها به حج رفته بود و از بس نماز خوانده بود پیشانی و زانوهایش پینه بسته بود و تمام تلاش نویسنده و گوینده مطلب این است که می‌خواهد طوری القاء کند که: آری امام حسین علیه‌السلام را شیعیان کشتند پس آی شیعیان مواظب باشید شمر نشوید!!! ✅ حال واقعیت چیست؟ مطلب از ۵ جهت مورد بررسی است: ❌ تولد شمر ❌ قبل از جنگ صفین ❌ حضور در جنگ صفین ❌ جانبازی در جنگ صفین ❌ بعد از جنگ صفین 1⃣- تولد شمر از طریق زنا ؛ در نحوه زنازادگى وى نقل شده که روزى مادر شمر که زن بُزچرانى بود و در بیابان به کار خود مشغول بود، از چوپانى که از کنار او مى‌گذشت تقاضاى آب کرد تا با آن رفع عطش کند. چوپان تقاضاى شیطانى خود را شرط دادن آب قرار داد و مادر شمر نیز پذیرفت و از این طریق نطفهٔ شمر منعقد شد! 📚بحارالانوار، ج۴۵ ص۵ و به این دلیل بود که در کربلا هم امام حسین علیه‌السلام شمر را پسرِ زن بزچران خطاب کرد و هم زهیربن‌قین علیه‌السلام خطاب به شمر گفت: ای فرزند زنی که بر پاشنه پایش ادرار می‌کند. (استعاره از زنی که در سن کم زنا کرده) 2⃣- شمر قبل از جنگ صفین؛ شمر از قبیلهٔ هوازن بود که پدر و قبیله‌اش مسلمان نمی‌شدند تا وقتی که از مسلمانان شکست خوردند و بعد اسلام آوردند! 3⃣- حضور شمر در جنگ صفین؛ حضور شمر در جنگ صفین به همراه قبیله‌اش هوازن و تیره‌اش بنی‌ضباب در جبههٔ امیرالمومنین علیه‌السلام قطعی است اما مساله انگیزهٔ حضور اوست! در زمان جنگ صفین، شمر از بزرگان قبیلهٔ خودش نبوده و به دستور بزرگان قبیله خودش که تصمیم گرفته اند در لشکر امیرالمومنین باشند، بر مبنای سنت قبیله گرایی مانند سایر مردان قبیله‌اش در جبههٔ امیرالمومنین علیه‌السلام قرار گرفته و با انگیزه‌های قومی قبیله‌ای در جنگ حضور داشته است. 👌شاید برای تان سوال باشد که مگر می شود؟ که باید گفت بله در عرب آن روزها سنت قبیله‌گرایی رواج زیادی داشته و نمونه‌اش شخصی به اسم قزمان بن حارث از افراد حاضر در جبهه رسول‌خدا در جنگ اُحد بود که وقتی در جنگ جراحت دید و در حال مرگ بود اطرافیانش گفتند: (ای قزمان تو امروز به امتحان و بلای سختی گرفتار شدی بنابراین بشارت باد تو را شهادت و باغ بهشت بر تو گوارا باد) قزمان جواب داد: باغی از بهشت؟ لب فرو بندید، شما گمان کرده‌اید که من به خاطر اسلام جنگیدم؟ نه، چنین نیست. من تنها برای قبیله‌ و خویشاوندانم جنگیدم! قزمان این را گفت و برای رهایی از رنج جراحت با بریدن رگهای پشت آرنج دست خود، خودکشی کرد و رسول‌خدا گفت او از اهل جهنم است. 4⃣- جانبازی شمر در جنگ صفین؛ روایت طبری و نصربن‌مزاحم از شمشیر خوردن صورت شمر در جنگ صفین قابل استناد نیست. زیرا روایت طبری مستقل نیست و همان روایت نصربن‌مزاحم است پس این روایت خبر واحد است و راوی خبر واحد جانبازی شمر اشخاصی هستند که یکی در کارنامه‌اش نوکری یزید را کرده است و دیگری نوکری خاندان عمر را. و برای شیعیان این روایات قابل پذیرش نیست. حتی در صورت پذیرش اینکه شمر در جنگ صفین جانباز شده باید بگوییم او جانباز سنت و دستور بزرگان قبیله خودش شده نه جانباز راه امام معصوم علیه‌السلام. 5⃣- شمر بعد از جنگ صفین؛ شمر بعد از صفین با معاویه بیعت کرد! در صورتی که بعد از صفین افراد دو دسته شدند یا به امیرالمومنین علیه‌السلام وفادار ماندند یا به خوارج پیوستند و هم با امیرالمومنین و هم با معاویه دشمنی کردند. اما شمر راه سوم را انتخاب کرد و با معاویه بیعت کرد و مأمور شد که شیعیان را بکشد که نمونه بارز آن کشتن حجربن‌عدی بود تا نشان دهد که از سر محبت به علی علیه‌السلام در صفین حضور نداشته! و بعدها هم که ماجرای کربلا را به وجود آورد! ❌❌❌ از تمام این مطالب اثبات می‌شود که شمر نه تنها شیعه و از جانبازان صفین نیست بلکه زنازاده‌ای است که از تولد تا مرگ دشمنی اهل‌بیت علیهم‌السلام را داشته است. و حج رفتن و نماز خواندن به تنهایی دلیل بر عاقبت به خیری نیست و حرامزاده ترین‌های تاریخ مانند شمر نماز گزار و حج گزار بوده‌اند و آنچه مهم است ولایت اهلبیت علیهم‌السلام است. هیچ محبّ و شیعه‌ای حاضر نیست امامش را بکشد و تمام دشمنان در کربلا غیرشیعه بودند./«سراج
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️گفتگوی امام سجاد (ع) با ابن زیاد در دارالاماره کوفه چگونه بود؟ 🔹 (لعنة الله علیه) در دارالاماره کوفه رو به (عليه السلام) كرد و پرسيد: «تو كيستى؟» حضرت پاسخ داد: «من على بن الحسين هستم». ابن زياد گفت: مگر على بن الحسين را خداوند (در كربلا) نكشت؟ (عليه السلام) فرمود: من برادرى به نام على بن الحسين داشتم كه مردم (ستمگر) او را به قتل رساندند. ابن زياد گفت: نه، او را خدا كشت! امام زین العابدین (عليه السلام) با استفاده از آيه ۴۲ سوره زمر فرمود: «أللهُ يَتَوَفَّى الاَْنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا؛ خداوند، جانها را به هنگام مرگشان مى گيرد». (يعنى هر چند خداوند، جان هر كس را هنگام مرگ مى ستاند، ولى برادرم را عده اى ستمكار به شهادت رساندند). ابن زياد كه از اين جواب دندان‌شكن خشمگين شده بود، گفت: تو با جرأت و جسارت پاسخ مرا مى دهى؟! هنوز در تو، توانايى پاسخگويى به من وجود دارد؟ او را ببريد و گردن بزنيد!! 🔹حضرت زينب كبرى (عليهاالسلام) چون چنين ديد، (عليه السلام) را در آغوش گرفت و خطاب به ابن زياد فرمود: بس است؛ هر چه خواستى از خون ما بر زمين ريختى. سپس افزود: «وَاللهِ لا اُفارِقُهُ، فَإِنْ قَتَلْتَهُ فَاقْتُلْني مَعَهُ؛ به خدا سوگند! از او جدا نخواهم شد، اگر مى خواهى او را بكشى، مرا نيز همراه او به قتل برسان». ابن زياد به حضرت زينب و امام سجاد (عليهما السلام) نگاهى انداخت و گفت: «عَجَباً لِلرَّحِمِ؛ شگفتا از مهر خويشاوندى!». سپس افزود: به خدا سوگند! گمان مى كنم اين زن دوست دارد با برادرزاده اش كشته شود. از او (على بن الحسين) درگذريد كه گمان مى كنم همين بيمارى براى درد و رنجش كافى است. [۱] 🔹سيد بن طاووس در كتابش پس از نقل ماجراى فوق (با مقدارى تفاوت) مى افزايد: (عليه السلام) رو به عمه اش كرد و فرمود: «عمه جان! تو آرام باش تا من با وى سخن بگويم». آنگاه رو به ابن زياد كرد و فرمود:  «أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُني يَابْنَ زِياد، أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ؛ اى پسر زياد! آيا ما را با قتل تهديد مى كنى؟ مگر نمى دانى كه كشته شدن [در راه خدا]، عادت [ديرين] ما و شهادت، مايه كرامت و افتخار ماست». پس از اين گفتگوها ابن زياد كه كاملا شكست خورده بود، دستور داد امام سجاد (عليه السلام) و همراهانش را در خانه اى كنار مسجد اسكان دهند. [۲] آيا با هيچ قلم و بيانى ممكن است ارزش و عظمت اين سخنان را در آن مجلس كه گروهى حاضر بودند ترسيم كرد؟ به يقين اين سخنان زبان به زبان مى گشت و سراسر كوفه را فرا گرفت و به بيرون آن نيز منتقل شد و تأثير خود را در داورى مردم درباره عظمت خاندان امیرالمؤمنین امام على (عليه السلام) و خباثت دشمنان آن گذاشت و بار ديگر بذر انقلاب را بر ضد آل اميه در همه جا پاشيد. پی نوشت ها؛ [۱] ارشاد مفيد، ص ۴۷۳ - ۴۷۴ و ملهوف (لهوف)، ص ۲۰۲ (با مقدارى تفاوت) همچنين رجوع كنيد به تاريخ طبرى، ج ۴، ص ۳۵۰ [۲] ملهوف (لهوف)، ص ۲۰۲ 📕عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، (زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى) ص ۵۷۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
۲۰روضه شب شهادت امام سجاد.ع..mp3
7.93M
شهادت امام سجاد(ع) بنی اسد مرشدنجف کرمانشاه دوم،یکشنبه مداح..حاج آرمین غلامی
31.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصویردهه اول محرم۱۴۰۲ ورزشگاه خاکسارکرمانشاه آرمین غلامی نوحه کردی،نوحه فارسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم مراسم دهه دوم محرم الحرام مداح آرمین غلامی زمان دو شنبه ۹مرداد وخواهران
🟢روایت شده از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: 🏴سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟حضرت در پاسخ فرمودند: الشام الشام الشام به روایت دیگر امام زین العابدین علیه السلام به نعمان بن مندر مدائنی فرمود:ای نعمان ندیدم مصیبتی را که شدیدتر باشد از آن زمانی که مارا وارد شام کردند زیرا در شام مصیبت بر ما وارد آوردند که از اول اسیری ، این چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود . ▪️۱ : در شام ماموران در حالی که شمشیرهای خود را برهنه و نیزه ها را استوار کرده بودند بر ما حمله می کردند و کعب نیزه بر ما می زندند و ما را در میان جمعیت اهل شام نگه می داشتند ، در حالی که ساز و طبل می زدند و شادی می کردند. ▪️۲ : سرهای شهدا را میان زنهای ما قرار دادند و سر عمویم عباس علیه السلام را در مقابل عمه هایم زینب و ام کلثوم علیهما السلام نگهداشتند و سر برادرم ، علی اکبر علیه السلام و سر پسر عمویم قاسم علیه السلام را در کجاوه ی خواهرانم سکینه و فاطمه علیهما السلام می آوردند و با سرها بازی می کردند  و چه بسیار سرها به زمین می افتاد و در میان دستها و پاهای ستوران قرار  میگرفت ▪️۳ : از بالای بام ها آتش و آب بر سر ما می ریختند . وقتی آتش به عمامه ام افتاد چون دستهایم را به گردنم بسته بودند ، نتوانستم آن را خاموش کنم ، پس عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید. ▪️۴ : از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب ما را با ساز و آواز در برابر چشم مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند : ای مردم !  بکشید اینها را که در اسلام هیچگونه احترامی ندارند. ▪️۵ : ما را از شتران پیاده کردند وبه یک ریسمان بستند. پس ما را از در خانه ی یهودی و نصاری عبور دادند و به آنها گفتند: اینها کسانی هستند که پدرانشان پدران شما را کشتند و خانه های آنها را ویران کردند. امروز شما تلافی کنید. ای نعمان تمام یهودیان و نصاریان هر چقدر خواستند از خاک و سنگ و چوب بسوی ما افکندند. ▪️۶ : ما را به بازار برده فروش ها بردند و خواستند ما را به جای غلامان و کنیزان بفروشند ، ولی خداوند این موضوع را برای آنها میسر نساخت. ▪️۷: ما را در مکانی منزل دادند ، که سقف نداشت روزها از گرما و شبها از سرما و گرسنگی و ترس از کشته شدن در عذاب بودیم! خدایا به مظلومیت اهل بیت عصمت و طهارت لباس ظهور را بر قامت مولای ما امام زمان ارواحنافداه هرچه زودتر بپوشان🤲🏻
سوال ۲۰۸ ❓متن پیام: وقتی هنوز هیچ صیحه ای از آسمان نیامده چرا الکی جمعه ها منتظر ظهور باشیم؟؟؟ اکثر روایات میگن باید اول علایم حتمی ظهور بیاد بعد خود ظهور. پس ما باید منتظر سفیانی باشیم؟!! یعنی بلا ✅ پاسخ : ظهور را بايد فرايندي دانست كه آخرين مرحله آن حاضر شدن حضرت مهدي(ع) در مسجد الحرام و به صورت آشكار مي‌باشد در حالي كه پرچم قيام و پيروزي را به اهتزاز در آورده است. 🔅 پس بايد هميشه منتظر ظهور بود شايد جامعه در متن خود آبستن رويداد‌هايي باشد كه ظهور نهايي را رقم مي‌زند. 🔆از اين رو در روايات داريم هر صبح و هر شب منتظر ظهور باشيد، زيرا ظهور ناگهاني است. گمان نبريد كه حركت جامعه به قدري شفاف و روشن است كه شما مي‌توانيد زمان ظهور را تخمين بزنيد و آن را نزديك يا دور بدانيد. 🔅انتظار براي ظهور امام زمان را نبايد به مانند انتظار آمدن يك مسافر در روز معيني پنداشت كه تنها در روز آمدنش آمادگي براي ستقبال و پذيرائيش داشت و در طول اين مدت به كار هاي روز مره و غيره مشغول بود. 🔆 در ادبيات ديني ما واژه انتظار فرج مفهومي بس ژرف و پر ارج دارد. گويي انتظار زيباترين و كامل‌ترين جلوه بندگي حق تعالي و نماد همه ابعاد دين داري در دوران پس از حضور است تا آن جا كه پيامبر اسلام(ص) فرمود: «برترين اعمال امت من انتظار فرج است.» نيز فرمود: منتظر فرج باشيد و از رحمت الهي نا اميد نشويد كه محبوب‌ترين كارها نزد خداي عزوجل، انتظار فرج است. 🔅بنابراين معلوم مي‌شود كه انتظار فرج و گشايش در امر كارهاي مربوط به ظهور مهدي (ع) از گران بهاترين تكاليف شرعي و مسئوليت‌هاي ديني است. اين آموزه‌ متعالي از اموري است كه صدها فعل و تاثير برتر و پرثمرتر دارد، به خصوص آن كه انتظار فرج در واقع مخالفت و ناراضي بودن به وضع موجود و تلاش اميدوارانه براي بهتر شدن شرايط در ساحات مختلف حيات مادي و معنوي است. 🔅انتظار فرج به همراه تلاش براي زمينه‌سازي ظهور، يك رويكرد بسيار متعالي است. عصر غيبت و دوران آخر الزمان آكنده از انواع فتنه‌ها و شرارت‌ها، ضلالت‌ها و مفاسد و مهالك است. ❗️در چنين جوي است كه انسان منتظر با پاي فشردن بر شاخص‌هاي حيات معقول انسان و ديني و اجراي حدود الهي و حق مدار ماندن و پرواي الهي داشتن و دست به چرب و شيرين دنيا نيالودن و از پرتگاه فتنه‌ها جستن و به دام بدعت‌ها و التقاط‌ها گرفتار نيامدن، بايد آمادگي خويش را براي ظهور فراهم آورد. 🔆 نتيجه آنكه انتظار كشيدن ظهور يك مصلح، در انسان آمادگي براي انجام كارهاي نيك و اصلاح گرايانه ايجاد مي‏كند. بنا بر اين بايد براي هميشه و هر هفته وهرروز آمادگي براي ظهور آن حضرت داشته باشيم. 🌐 منبع و مطالعه بیشتر ✅ پاسخ : خروج سُفْیانی یکی از پنج رویداد حتمی در آستانۀ ظهور حضرت مهدی (عج) است و در منطقه شام رخ می‌دهد. 🔅 بنابر روایتی از امام رضا(ع)، ظهور قائم، بدون خروج سفیانی رخ نخواهد داد. 🔅در روایاتی دیگر، سفیانی پس از ۹ ماه حکومت بر شام، به سمت مدینه لشکرکشی می‌کند و در جایی به نام بیداء، در زمین فرو می‌رود. ❗️سفیانی در روایات شیعه و سنی، از نوادگان ابوسفیان دانسته شده که چهره‌ای خون‌ریز و بی‌رحم دارد و مردم از دیدن او وحشت می‌کنند. نام‌های مختلفی از جمله عنبسة بن مرة برای وی ذکر شده است.
 از عاشورا تاظهـور غربال به سبک عاشورا بیش از هزار نفرتاشب عاشورا با امام حسین بودند ولی چون با او سنخيت روحی نداشتند، نتوانستند همراهش بمانند و رهایش کردند؟ هنگامه ی آزمایش کم هستند هلال بن نافع ها که بگویند: "به خدا قسم ما ملاقات پروردگار را ناخوشایند نمی دانیم و بر نيت و بصیرت خود پابرجاییم" کم هستند زهیرها که بگویند: "یابن رسول الله! به خدا قسم دوست دارم کشته شوم و بعد از آن دوباره زنده شوم تا هزار بار این اتفاق بیفتد اما خداوند کشته شدن را ازتو و اهل بیتت بردارد" امام صادق درباره یاران حضرت مهدی میفرماید: «بر امامت او استوار نمی ماند، مگر آنکه یقینش بسیار قوی و معرفتش نسبت به او صحیح باشد.» آری! اگر سنخیت بین امام و ماموم نباشد همراهی واقعی امکان پذیر نخواهد شدو عاقبت او را رها خواهند کرد! 📚 فرات تا فرات،جلد ١،ص١۴٨_۱۵