eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
630 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه پیغمبر.ص....mp3
9.57M
✌️✌️روضه پیغمبر(ص) پیغمبر،روضه امام حسن.ع. مداح..حاج آرمین غلامی العلما، کرمانشاه شنبه،۱۸ شهریور 🔴 حداکثری ☝️ 👇👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم 🤞🤞متن روضه شهادت حضرت رسول اکرم ص بامداحی..حاج آرمین غلامی 🎙سبک: همه جا بروم به بهانه تو گشته صاحب عزا دخت خیرالبشر در فراق پدر در غم دو پسر ابتاه ابتاه ابتاه گوید یا حسن یا حسن یا رضا گوید رحلت حضرت خاتم الانبیاست اول غربت سیدالاوصیاست آسمان گشته خیمه ی ماتم خواجه ی عالم رفته از عالم .. نبی در بستر و زهرا کنارش عزیز قلب او شد بی قرارش بگوید دخترم کمتر نوا کن برای رفتن بابا دعا کن شب رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و شب یتیمی جهان اسلام است. امشب همه ی جهان اسلام عزادار و در واقع مصیبت دیده اند . از همه بیشتر ، بر تنها یادگارش زهرای مرضیه سلام الله علیها سخت بود. بر امیرالمؤمنین علیه السلام و بر نوادگان پیغمبر علیهم السلام ، حسن و حسین علیهما السلام و زینب کبری سلام الله علیها و ام کلثوم سلام الله علیها سخت بود. چون یک اُنس عجیبی بین پیغمبر صلی الله علیه و آله و فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بود. فاطمه ی زهرا پنج سال داشت که مادرش را از دست داد. فاطمه برای پیغمبر هم دختری کرد و هم مادری. پیامبر اکرم خطاب به فاطمه می فرمود:اُم ابیها؛ تو مادر من هستی. یک روز شخصی در کنار مسجدالحرام شکمبه ای روی پیغمبر انداخت، بدن و لباس آن حضرت قدری کثیف شد،پیامبر منزل آمدند{ پیغمبر خیلی رئوف بود،خیلی صبور بود،خیلی مهربان بود،همه ی آنها را با این جرم هایشان بخشید} فاطمه ی زهرا همین که این وضع را مشاهده کرد بلافاصله پدر را تطهیر کرد،لباسی برای او آورد. پیغمبر لباسش را عوض کرد و فرمود:انت اُمّ ابیها؛ تو مادر پدرت هستی. پیامبر این تعبیر را چند جا به کار برده است. روزی که پیغمبر مدینه بود و فاطمه را نمی دید به او خیلی سخت می گذشت، حتماً باید زهرا را می دید. پدر و دختر خیلی ارتباط شان با هم صمیمی بود؛خانه شان نزدیک هم بود حتی بعد از ازدواج،رفت و آمد می کردند. اما این دو سه روزی که پیغمبر حالش خوب نبود دیگر فاطمه خانه ی خودش نرفت،خانه ی پیامبر ماند. نوشته اند همین که پیامبر حالش بد می شد و رنگش تغییر می کرد؛ زهرا گریه می کرد و می فرمود: وَاکَرْباهُ لِکَرْبِکَ یا اَبَتاهْ؛( آه وفغان ازرنج ومصیبت تو ای پدرجان) ۱ همین که پیغمبر متأثر می شد، اشک فاطمه جاری می گشت. خیلی این پدر و دختر صمیمی بودند. با این ارتباط وسیعی که با هم داشتند. فاطمه امشب و فردا از بالای سر بابا تکان نخورد، نشسته بود و صورت بابا را نگاه می کرد{ یا بقیه الله، ان شاءالله یک شب ِ بیست و هشتم، مدینه ی منوّره عرض ارادت کنیم} فاطمه ی زهرا،امیر المؤمنین،امام حسن و حسین علیهم السلام همگی دور پیغمبر بودند. در نهج البلاغه آمده است:امیرالمؤمنین فرمود: لَقَد قُبِضَ رسولُ اللهِ و اَنَّ رأسَهُ علی صَدری؛۲ پیامبر در حالی جان دادن که سرش روی سینه ی من بود. در حالی جان داد که سرش را به سینه چسبانده بودم، در این حالت از دنیا رفت.پیغمبر در خانه غسل داده شد،کفن شد،ولی تشییع نشد،در همان خانه ی خودش به خاک سپرده شد.اَنس بن مالک می گوید: وقتی پیغمبر را به خاک سپردیم،سنگ لحد را چیدیم و قبر را پوشاندیم، من از حجره بیرون آمدم،دیدم یک خانم کنار دیوار ایستاده و گریه می کند. از صدای گریه اش فهمیدم فاطمه است. شب بود،تاریک بود،جلو آمد،عرض کرد:اَنَس پیغمبر را به خاک سپردید؟ عرض کردم بله خانم. فرمود:چه طور طاقت آوردید جسم پیغمبر را زیر خاک کنید؟! چه طور گُل مرا زیر گِل قرار دادید؟ چطور خاک بر بدنش فشاندید؟۳ اتاق را خلوت کردیم، فاطمه وارد اتاق شد، فرمود: بابا بلند شو، دخترت تنها مانده است. صُبَّتْ عَلَیَّ مصائِبُ لَو اَنَّها صُبَّتْ عَلَی الاَیّام صِرْنَ لَیالِیا۴ بابا، روز ِ فاطمه شب شد. بابا،خوشی فاطمه تمام شد.بابا،احترام فاطمه پایان پذیرفت.بابا بلند شو ببین آماده شده اند به خانه ی دخترت حمله کنند.بابا بلند شو ببین دخترت تنها مانده.یا فاطمه الزهراء طاقت نیاوردی بر بدن بابا خاک بریزند.شما را احترام کردند. وارد اتاق شدی کنار قبر پیامبر اشک ریختی.اما نبودی ببینی چگونه جلوی چشم قاسم بن الحسن،جنازه ی بابا را تیر باران کردند! به خدا امام حسن غریب است.امام غریب زیست و غریب مُرد.امروز هم قبرش زائر ندارد.یا فاطمهالزهرا،جلوی چشم صغیرهایش بدن را تیر باران کردند. فاطمه جان،طاقت نیاوردی خاک بر بدن بابا بریزند. شما هم یک دختری و دختر اباعبدالله هم یک دختر است. وارد قتلگاه شد،دید بابا سر در بدن ندارد،بدن قطعه قطعه،خودش را روی بدن بابا انداخت. خانم شما را کنار قبر بابا آزاد گذاشتند که اشک بریزید،گریه کنید،اما دختر اباعبدالله را با تازیانه از بدن بابا جدا کردند!
🤞🤞۱-مستدرک ج۲،ص۴۵۱،بحارالانوارج۲۲،ص۴۵۸،منتهی الآمال،ص۱۴۸ ۲-نهج البلاغه،خطبه۱۹۷،غررالحکم،ص۱۲۰،ح۲۱۰۳ ۳-سوگنامه آل محمد،ص۲۳ ۴-بحارالانوار،ج۷۹،ص۱۰۶؛مناقب ج۱،ص۲۴۲؛مسکن الفؤاد،ص۱۱۲ منبع کتاب مقتل” روضه های  استاد رفیعی ” ص۱۵-۱۳ یه عالمه گریه به روضه بدهکارم تا خوب نشه زخمات دست بر نمیدارم سردم نکنی…طردم نکنی ◾️عزیزم حسین…عزیزم عزیزم عزیزم . ..حاج آرمین غلامی روضه پیغمبر.ص.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعرامام رضا.ع.mp3
2.3M
بسم الله الرحمن الرحیم 📋گرچه سنگ از همه بسیار در آنجا خورده صوت*شعر (ع) با نوای حاج آرمین غلامی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گرچه سنگ از همه بسیار در آنجا خورده نام مجنون به سر کوچه لیلا خورده عاشق از سرزنش مردم این کوچه مرنج قیمتى تر شده قالیچه اگر پا خورده آه بیچاره زلیخا چقدر حرف شنید چه کسى خون جگر مثل زلیخا خورده خواهشا از در این خانه بلندم نکنید مگر این کاسه ما حق کسى را خورده؟ خواهشا نامه ما را به خراسان بفرست خواهشا زود برو نامه ما تا خورده مثل آهوى بیابان به بیابان زده ام چون شنیدم گذرت باز به صحرا خورده من از اینجا بروم زود زمین مى‌افتم این گدا چیزى اگر خورده همینجا خورده به همه گفته‌ام این شاه که در این حرم است بیشتر از پسرش، غصه‌ی مارا خورده سنگفرش حرمت نام مرا کم دارد گوشه صحن تو سنگ لحدم جاخورده پسر فاطمه مردم گره دارند همه پسر فاطمه در کار گره‌ها خورده زیر هر کاشی تو حاجت امضا شده ایست روى هر کاشى تو مُهر مداوا خورده پهلویش مطمئنا پشت حرم درد گرفت هرکه اینجا قسم حضرت زهرا خورده کربلا رفتن ما را که خودت میدانى اربعین رفتنم از دست تو امضا خورده؟ امام رضا.ع. آرمین غلامی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کرمانشاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه امام رضا.ع....mp3
1.16M
بسم الله الرحمن الرحیم سینه_زنی_امام_رضا_ع حاج آرمین غلامی امام رضا(ع) یا انیس النفوس حضرت سلطان رضا ساکن ارض طوس شاه خراسان رضا می کنند عرشیان بر سر قبرت جلوس گشته ام زائرت حضرت شمس الشموس ای امام رئوف منشاء خیر و کرم دست خالی کسی نرفته از این حرم گرچه مولا بدم کی نمایی ردّم؟ ☑️یا رضا جان، یا رضا جان با هزاران امید آمده این نوکرت/کنیزت قسمت می دهم به غربت مادرت جان خیر النساء حاجتم کن روا ☑️یا رضا جان, یا رضا جان حاج آرمین غلامی امام رضا(ع)
نوحه امام حسن.ع.....mp3
2.48M
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ امام_حسن_مجتبی_ع ..حاج آرمین غلامی السـَّــلامُ علیــکَ ،  اَیُّهـَــا المجــتبــیٰ سبـــط پاک نبــی ای پســر مرتضــیٰ یا امــام حـــسن ، غـریب خـاک بقیع جـان ، فـدای تـو و تـربت پــاک بقیع ای  امیـــر کـــرم/ سایه ات بر سرم/ ای حسن جان(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای غــریب وطـن ، کشتـــهٔ زهـر جفـا شد نصیبــت جفا ز همســری بی وفـا شــــده از داغ تــو مدینــــه ماتمـسرا در بقیــع ، فاطمــه گرفتــه بـزم عــزا دارد این زمــزمه/ مـادرت  فاطـمـه / ای حسن جان(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ پاره پاره جـگــــر ، بنــد دل فاطمـــه زینب خسـته دل ، غـرقِ در این ماتمه ناله سر داده از غـربـت تو خواهـــرت تیر باران شـد از کین عدو ، پیکـــرت پـاره های جگـــر/ بر دلــم زد شــرر/ ای حسن جان(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یه روزی شیعیان برات می سازن حرم همگی جمـع میشــن به دورِ خوانِ کرم یه روزی ما میـشیـــم زائــر کـوی شما میشــه خاک بقیــــع شبیـهِ کـرب و بلا هـمـــهٔ  زائـــــرا / میخونن یکصدا / ای حسن جان(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ امام_حسن_مجتبی_ع ..حاج آرمین غلامی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مراسم 🏴🚩 ویژه برادران و خواهران 🧕🏻🧑‍💼 📍 کرمانشاه ••✾◆✾••••✾◆✾••••✾◆✾••••✾ انتشار جلسات صدقه جاریه هست 🆔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جدیدترین متن روضه رحلت پیامبر (محمد رسول الله) متن روضه رحلت پیامبر (مرگ پدر) حال رسول خدا(ص) بدتر شد، سرش را در دامن علی(ع) گذاشت و بی هوش گشت: زهرا(ع) به صورت نازنین پدر نگاه می کرد و اشک می ریخت و می فرمود: «آه به برکت وجود پدرم باران رحمت نازل می شد و دادرس یتیمان و پناه بیوه زنان بود.» صدای نالة زهرا به گوش پیامبر رسید، دیده گشود و با صدای ضعیف فرمود: دختر عزیزم! این آیه را بخوان: « وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ »1 از مرگ چاره ای نیست، چنانکه پیغمبران مردند من نیز خواهم مرد. اما چرا ملت هدف مرا تعقیب نمی کنند و قصد سقوط و عقب نشینی دارند؟! از شنیدن این سخن گر یة زهرا(ع) شدید تر شد. رسول خدا(ص) از احوال پریشان و چشم گریان دختر عزیزش منقلب شد، خواست او را تسلی دهد اما مگر به آسانی می توان او را آرام نمود. ناگاه فکری به خاطرش رسید، به فاطمه اشاره کرد نزدیک بیا. وقتی صورتش را نزدیک پدر برد آن حضرت راضی در گوش او گفت. حاضرین دیدند صورت فاطمه(ع) برافروخته شد و در همان ناراحتی تبسم کرد. از این تبسم نابهنگام تعجب نمودند. علت خنده را از خودش پرسیدند، فرمود: «تا پدرم زنده است رازش را فاش نمی کنم!» بعد از مرگ پدر آشکار ساخت و گفت: «پدرم در گوش من فرمود: فاطمه جان! مرگ تو نیز نزدیک است؛ تو اولین فردی هستی که به من ملحق خواهی شد.» «اَنَس» گوید: هنگامی که پیغمبر(ص) مریض بود فاطمه(ع) دست حسن و حسین را گرفت و به منزل پدر آمد، خودش را روی بدن آن حضرت افکند و سینه اش را به سینه او چسباند و شروع به گریه نمود. پیامبر اکرم(ص) فرمود: فاطمه جان! گریه نکن و در مرگ من صورت مخراش، گیسوان پریشان نکن، واویلا مگو، و مجلس گریه و نوحه سرایی برایم نساز. سپس اشک رسول خدا(ص) جاری شد و فرمود: «خدایا اهلبیتم را به تو و مومنین می سپارم.»2 امام علی(ع) می فرماید: «با گریة زهرا(ع) اشک رسول خدا(ص) مانند باران جاری شد و محاسن شریفش را تر کرد، در حالی که از فاطمه جدا نمی شد و سر مبارکش روی سینة من قرار داشت، و حسن و حسین پاهایش را می بوسیدند و بلند بلند گریه می کردند.»3
⭐ بامهدی‌علیه‌السلام| ** 👈🏼 حضرت صادق علیه‌السلام فرمود: هر وقت خواستی از کتاب (قرآن) عزیز استخاره بگیری، بسم الله بگو و سپس بگو: إِنْ كَانَ فِي قَضَائِكَ وَقَدَرِكَ أَنْ تَمُنَّ عَلَى شِيعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ بِفَرَجِ وَلِيِّكَ وَحُجَّتِكَ عَلَى خَلْقِكَ‏ فَأَخْرِجْ‏ إِلَيْنَا آيَةً مِنْ كِتَابِكَ نَسْتَدِلُّ بِهَا عَلَى ذَلِكَ سپس مصحف را بگشا و شش ورق بشمار. در ورق هفتم، شش سطر بشمار و در آن (یعنی سطر هفتم) بنگر (و عمل کن). 📚 بحارالأنوار، ج‏۹۱، ص۲۴۶ ➖ مرحوم در «فتح الأبواب» می_نویسد: در کاظمین، بدر بن یعقوب مُقری اعجمی-رضوان خدا بر او باد- را دیدم و از طریقه تفأل به قرآن سؤال کردم. گفت: مصحف را در دست بگیر، و برای آنچه مقصودت هست دعا کن و سپس بگو: «اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ فِي قَضَائِكَ وَقَدَرِكَ أَنْ تَمُنَّ عَلَى أُمَّةِ نَبِيِّكَ بِظُهُورِ وَلِيِّكَ وَابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكَ، فَعَجِّلْ ذَلِكَ وَسَهِّلْهُ وَيَسِّرْهُ وَتَحَمَّلْهُ، وَأَخْرِجْ لِي آيَةً أَسْتَدِلُّ بِهَا عَلَى أَمْرٍ فَآتَمِرَ، أَوْ نَهْيٍ فَأَنْتَهِيَ، أَوْ مَا تُرِيدُ الْفَأْلَ فِيهِ فِي عَافِيَةٍ» سپس هفت برگ از قرآن را بشمار، در ورق هفتم، شش سطر بشمار و به آنچه در سطر هفتم آمده است، تفأّل بزن (و عمل کن). 📚 بحارالأنوار، ج‏۹۱، ص۲۴۲ به نقل از فتح الأبواب 💠 _کانال مطالب ناب در منبر در واتساپ شماره (2)_ 🆔
عمریه‌گریه‌توایوون‌حسن‌رویامه هرامام‌زاده‌میرم‌حسن‌جلوچشمامه.. حتی‌اجدادمنم‌سنگ‌مزاری‌دارن اما‌شاهی‌که‌هنوز‌بی‌حرمه‌آقامه..😔🥀
بسم الله الرحمن الرحیم 🌴🌴اشعار شهادت امام حسن المجتبی ع.. تنهاترین سردار. آخر. بر زمین خورد درهجره اش بایاده مادر.بر زمین خورد شدآب از زهرجفا .پاتاسر او درهجره ی دربسته باسر .برزمین خورد دل شوره ی زینب برای مجتبابود دیده چگونه پشت آن در .برزمین خورد پشت و پناه زینب کبرا حسن بود تنها امیدخانه آخر. برزمین خورد ای شاهده مظلومی زهرای اطهر تو دیده ای درکوچه مادر.بر زمین خورد 📕شاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷.
✒✒اشعار روضه فوق العاده ی امام حسن ع.. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 تیر ی نشسته بر بدنت .ایهالغریب شد دوخته کفن به تنت ایهالغریب پاره جگر چرابه تنت تیرخورده است خونی شده تن وکفنت ایهاالغریب. _____________ 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 در هجره چارچوب تنت خون شده حسن آقازگوش تا دهنت خون شده حسن اینگونه سوی این درخانه نگه مکن دیدم چگونه این بدنت خون شده حسن دیگرسکوت محض خودت راشکسته ای دیدم که قلب در محنت خون شده حسن گویادگر ردیف غزلهای غربتی حتی ردیف تَن تَ تَنَت خون شده حسن شد کاره گر دگربه تنت زهره قاتلت ازآب کوزه ای دهنت خون شده حسن گشته نظاره گر.به لبان توخواهرت با هر نفس نفس ، بدنت خون شده حسن زینب کناره تشت پرازخون نشسته بود آن دیدگان سینه زنت خون شده حسن (مجنون)بیاده کرببلا مجتبا گریست بایاده این عزا کفنت خون شده حسن. 📕📕شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ♻♻♻♻♻♻♻♻.
🌹اشعارشهادت کریم اهلبیت امام حسن مجتبی ع. .🍀 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🌹🍀 دعوت شدم به بزم عزای تویاحسن پرمیزند دلم به هوای تویاحسن عمری بپای بزم عزایت نشسته ام گریه گنم برای رضای تویاحسن من مجتباییم همه جا جارمیزنم سرزنده ام به فیض دعای تویاحسن ازکودکی به ذکر حسن خو گرفته ام هستم همیشه مرغ هوای تویاحسن میخانه بهشت من آن تربت بقیع است هستم همیشه مست ولای تویاحسن آقامنم غلام غلام سیاه تو هستم گدای کوی گدای تویاحسن از محرمت توزخم زبانها شنیده ای گریان شدم دوباره برای تویاحسن سجاده زیر پای تودشمن کشیده است (مجنون) فدای لطف وعطای تویاحسن. 📕.شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
اشعارشهادت کریم اهلبیت امام حسن مجتبی ع. .🍀 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🌹🍀 حسنی هستم وشرمنده ی روی حسنم حسنی هستم ومن بسته به موی حسنم حسنی هستم وباروی سیه آمده ام حسنی هستم وباموی سیه آمده ام گرگنهکارم وبد.آقا خریدارم تویی مقتدای این دل زار ودل افکارم تویی حسنی هستم وهستی تو صفای سینه ام غم مرگ توحسن گشته غم دیرینه ام حسنی هستم و(مجنون )درخانه ی عشق باده تنها گیرم ازساقی میخانه ی عشق . 📕.شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ✴✴✴✴✴✴✴✴✴✴.
بسم الله الرحمن الرحیم اشعارهفتم صفر 🌴🌴رجزفوق العاده ی امام حسن 🔘🔘🔘🔘◾◾◾◾◾🔘🔘 قلندرم که نمودم هوای کوی حسن زنم به سینه وبر سر به عشق روی حسن به یک کرشمه رُبودی توازحَریفان دل شدم اسیر کمندی چو زُلف و موی حسن گشادری توبروی گدای خانه ی خود که مست ِ می شدم ازباده ی سَبوی حسن به سوی خاک مزارت شبانه پر زده ام که گشته نرگس مَستانه مَست روی حسن ز فِیض آب زلالت که آبی ازدریاست کرم شده که شده قطره ایی ز جُوی حسن گدای صحن بقیع تو ام تمامی عمر نَفس نفس زدن من در آرزوی حسن هوایی توشدم چون مقیم کوی توام به اذن ِ ِحق بنشینم به. روبِروی حسن مراجنون توآقا گرفته تا دم مرگ گشوده مرغ دل من دوباره سوی حسن سلام مابرسان ای صبا به حضرت او شدم چو. زنده واِحیا زعطرو بوی حسن گدای درگه عشقم شدم اگر(مجنون) شدم چو مرغ سحرخوان به گفت و گوی حسن ✏✏شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐🌐 ...
بنوشت به دل نام تورا حضرت منان در حد قلم نیست که آیی توبه قرآن سلطانی و دست همه سوی تو دراز است نام توحسن زمزمه ی وقت نماز است گردیده به میخانه دلم باز روانه بر تیر نگاهت دل عشاق نشانه توجود وکرم به سینه ها داده ای امشب آقابه من خسته بهاداده ای امشب تو حج منی طوف حرم فقط نشانه است «مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه است» برعاشق دلخسته حسن قبله نمایی سلطان دلی وتو نشانی ز خدایی ای شیرجمل ای پسر ارشدحیدر ای عشق نبی ،دلبر ودلدارپیمبر بی تو همه بیراهه روند و پی بن بست «تا بوده حسن(ع) بوده و تا هست حسن(ع) هست» ای شیرجمل باتوقیامت شده بر پا دشمن به فرار است ازین قدرت مولا جنگ جمل وفتنه او راتو سرانجام دادی توبه لطف دم تیغت پی اسلام ای شیرحنین ذکرتو«یا فاتح» و «یا هو» نازم به تو و هیبت و این قدرت بازو... مقصودمن ازشیرحنین نام حسن بود آن یکه جوانمرد دلارام حسن بود ...درجنگ ز دستان عدویش سپر افتاد «درپیش حسن(ع) هرکه در افتاد ور افتاد» درهرنفس مانفسی غیر حسن(ع) نیست در دست علی دست کسی غیر حسن(ع)نیست شیرحرم حیدر کرار (ع)حسن بود حقّ است علی وحقدارحسن بود غلامی(مجنون کرمانشاهی) ________________ اشعار مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی):