به نام خدا
ویژهنامهٔ شهادت امام صادق علیهالسلام 🏴
السلام علیک يا ابا صالح المهدی🖤
مولا جان!
شهادت امام صادق علیهالسلام را به شما و دوستانتان تسلیت عرض میکنم.
ای آرزوی همهٔ انبیا و اولیا!
امام صادق علیهالسلام در فراقتان با شما نجوایی داشته که دلهای عاشقان را به جوش و خروش و منتظران را به تفکر وا میدارد!
سَدیر صیرفی میگوید:
من و مفضل و ابوبصیر و ابان بن تغلب بر امام صادق علیه السلام وارد شدیم. دیدیم بر خاکها نشسته لباسی مویین بر تن؛ مانند پدر فرزند از دست داده مینالد و میگرید در حالی که اشکهایش بر گونههای مبارکش میریخت.
چنین ندبه میکند:
سرورم! غیبت تو خواب را از دیدگانم ربوده؛ خاطرم را پریشان ساخته آرامش دلم را از من سلب نموده است.
سرورم! غیبت تو مصیبتهای مرا به مصیبتهای دردناکِ همیشگی متصل ساخته است.(۱)
📚 ۱. کمال الدین ۲: ۳۵۳.
«اللَّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیّکَ الفَرَج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤السلام علیک یا جعفربنمحمدالصادق (ع)
🖤سهم شما 5 صلوات هدیه به آقا امام جعفر صادق علیهالسلام🕊🥀
بسم الله الرحمن الرحیم
#کرامات امام جعفرصادق علیه السلام
#باطل کردن سحر ساحران
محمد بن سنان می گوید: منصور دوانیقی لعنه الله علیه هفتاد مرد از شهر کابل را فراخواند
او با وعده های بسیار آن ها را تحریک کرد تا با انجام سحرهای خود امامجعفر صادق علیه السلام را مبهوت و مقهور خود سازند. ساحران به مجلسی که منصور دوانیده لعنه الله علیه فراهم کرده بود رفتند و انواع صورت ها از جمله صورت های شیر را به تصویر کشیدند تا هر بیننده ای را سحر کنند.
منصور لعنه الله علیه بر تخت خود نشست و تاج خود را بر سرگذاشت و به دربان خود دستور داد که امام جعفرصادق علیه السلام را وارد سازند. وقتی امام علیه السلام وارد شد، نگاهی به آن ها کرد و دست به دعا برداشت و دعایی خواند که برخی از الفاظ آن شنیده می شد و قسمتی را هم به طور آهسته خواند، سپس فرمود: وای بر شما(ساحران) به خدا قسم سحر شما را باطل خواهم نمود. سپس با صدای بلند فرمود: ای شیرها آن ها را ببلعید، پس هر شیری به ساحری که او را درست کرده بود حمله کرد و او را بلعید. منصور دوانیقی لعنه الله علیه بهت زده از تخت خود بر زمین افتاد و با ترس می گفت: ای ابا عبدالله ای جعفر بن محمد! مرا ببخش دیگر چنین کاری نخواهم کرد، حضرت هم به او مهلت داد. بعد منصور دوانیقی از امام علیه السلام درخواست کرد، شیرها ساحرانی را که خورده بودندبرگردانند. امام صادق علیه السلام فرمود: اگر عصای موسی آنچه را بلعیده بود برمی گرداند، این شیرها نیز چنین می کردند.
منابع :
مدیند المعاجز، علامه بحرانی، ج۵، ص ۲۴۶
دلائل الامامة طبری ص ۲۹۸
اختصاص، شیخ مفید، ص۲۴۶
#صلوات ختم کنید
#اللهم عجل لولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم
#کرامات امام جعفر صادق علیه السلام
#سو قصد منصور دوانیقی لعنه الله علیه به ساحت ملکوتی امام جعفر صادق علیه السلام و ادامه روایت ...
از محمد بن عبیدالله اسكندرى روایت مى كند كه گفت:
« من از ندیمان و خواص منصور دوانیقى لعنه الله علیه و صاحب سرّ او بودم، روزى به منصور وارد شدم دیدیم غمگین است و آه مى كشد، گفتم: این تفكّر و اندوه براى چیست؟ گفت: صد نفر از اولاد فاطمه (علیها السلام) را كشتم، و آقا و پیشواى آنها باقى مانده است، گفتم: آن سید و امام كیست؟ گفت: جعفر بن محمد الصادق....
راوی گوید گفتم، او مردى است كه عبادتِ خدا او را منحل كرده، و او به خدا مشغول است، و این اشتغال او را از طلب مُلك و خلافت باز داشته است.
گفت: یا محمد، مى دانم تو به امامت او قائل هستى، ولكن مُلك عقیم است، من قسم یاد كردم شب را به پایان نبرم مگر این كه از او فارغ شوم. جلادى را خواست، و گفت: چون اباعبدالله الصادق را حاضر كردم، و او را به سخن مشغول نمودم، كلاهم را كه از سرم برداشتم سر او را از بدن جدا كن. چون آن حضرت را احضار كرد، دیدم لبهاى حضرت به هم مى خورد، ندانستم چه چیز قرائت مى كند، و دیدم قصر منصور مانند كشتى در امواج دریا در حركت است، و منصور پابرهنه و سربرهنه در مقابل آن حضرت مى دوید، و دندانهایش به هم مى خورد، و اندامش مى لرزید، گاهى رنگش سرخ و گاهى زرد مى شد ; بازوى آن حضرت را گرفت و بر تخت نشاند، و خود مانند بنده در مقابل مولا نشست . بعد از سؤال و جواب، آن حضرت رفت، و منصور خوابید، و تا نصف شب از خواب بیدار نشد، و چون بیدار شد، گفت: از اینجا نرو، تا نمازِ فوت شده را قضا كنم، چون نمازش را خواند، رو به من كرد، و گفت: چون ابا عبدالله الصادق را حاضر كردم و به قتلش همّت كردم اژدهایى دیدم كه قصر مرا بین دو لب گرفت و به لسان عربى آشكار با من تكلم كرد، گفت: اى منصور خداى تعالى مرا فرستاده و امر كرده است كه اگر آسیبى به ابى عبدالله الصادق برسانى تو را و هر كس در خانه هست ببلعم. عقلم پرید، و بدنم لرزید. راوی می گوید به منصور گفتم: این عجیب نیست، نزد او اسماء و دعاهایى است كه اگر بر شب بخواند شب را روشن، و اگر بر روز بخواند روز را تیره و تار مى كند، و اگر بر امواج دریا بخواند موجها فرو نشیند »
منبع :
📚 بحار الانوار ، جلد۴۷ ، صفحه ۲۰۱
#صلوات ختم کنید
#اللهم عجل لولیک الفرج
مدح امام زمان.عج..۱.mp3
2.86M
.
#امام_زمان
#مناجات_مهدوی
زبانحال حضرت صادق با امام زمان علیهماالسلام😭
#مداح..حاج آرمین غلامی
گریز به روضه حضرت عباس علیه السلام
امام صادق علیه السلام فرمودند:
سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی و ضَیَّقَت عَلَیَّ مِهادی و ابتَزَّت عَنّی راحَةُ فُؤادی..😭
« ای آقای من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را ازمن سلب نموده است...
یابن الحسن، عزیز دلم، نور دیده ام
بنگر که رود اشک ز داغت چکیده ام
خواب مرا ربوده غم ِبی کسی تو
از غیبت تو کاسه ی خون شد دو دیده ام
هستم به یاد غربت ِصحرانشینی ات
وقتی که بین بستر خود آرمیده ام
هستم همیشه منتظر ِ انتقام تو
از دشمنان جفای زیادی کشیده ام
یک نیمه شب به خانه ی من دشمن آمده
از بی حیا، چقدر اهانت شنیده ام
خیس از عرق شدم وسط کوچه های درد
پای برهنه در پی مرکب دویده ام
خوردم زمین و رفت دلم بین علقمه
نزد عموی ِزخمی و در خون تپیده ام
گویا کنار علقمه چون جدّمان حسین
در حال لطمه، پیش دو دست بریده ام
گویا میان هلهله ی لشکر عدو
من هم ز دست های جدا بوسه چیده ام
ناله زد و سه شعبه کشید از میان چشم
گفت ای پناه خیمه ببین قدخمیده ام
برخیز! چاره ساز ِحرم، بی کسم نکن
بنگر بدون چاره کنارت رسیده ام
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
#روضه ونوحه حضرت صادق(ع)
#کرمانشاه
#عصرشنبه۱۵/ردیبهشت۱۴۰۳
#حسینیه مهرابی
#مداح.حاج _آرمین_ غلامی👇
مدح امام زمان.عج..۳.mp3
1.67M
.
#امام_زمان
#شهادت_امام_صادق علیه السلام
#مداح..حاج آرمین غلامی
تنها مقیم خاک غریبان ولی عصر
ای زائر دیار حبیبان ولی عصر
یک گوشه ی بقیع شده خیمه ی عزات
خاک بقیع، گِل شده از اشک ندبه هات
نه گنبدی ست تا که شود سایه ی سرت
نه گریه کن که لطمه زند پای منبرت
حرف از ضریح و مرمر پای مزار نیست
حق می دهم که چشم ترت را قرار نیست
با اشک ِ شرم، از تو نوشته چنین قلم
قبر رییس مذهب شیعه ست بی حرم
شیخ الائمه ای که هزاران بلا کشید
از کینه های دشمن ظالم شده شهید
از چه شده ست بی حرم وصحن و بارگاه
پیش مزار خاکی او روضه شد گناه
روضه برای حمله ی دشمن به خانه اش
شعله زدن به راز و نیاز شبانه اش
او را عدو بدون عبا برده با غضب
خیلی جفا کشیده از او نیمه های شب
او را کشانده روی زمین، خصم بی ادب
با ناسزای او شده هر لحظه جان به لب
در کوچه ها دویده و اشکش روان شده
با یاد داغ روز دوشنبه کمان شده
روز دوشنبه ای که به زهرا کتک زدند
بر زخم قلب حضرت حیدر نمک زدند
روز دوشنبه ای که حسن دید مادرش
افتاده بین کوچه و بشکسته یک پرش
کم کم گریز روضه شده کوچه های شام
ناموس اهل بیت و گذر بین ازدحام
بودند عمه ها سپر سنگ بغض بام
سنگی رسیدو نقش زمین شد سر امام
در بین کوچه قامت عمّه شده کمان
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
#روضه ونوحه حضرت صادق(ع)
#کرمانشاه
#عصرشنبه۱۵/ردیبهشت۱۴۰۳
#حسینیه مهرابی
#مداح.حاج _آرمین_ غلامی👇