# بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
#مصائب
ای عمه جان این ناله ها بشنیدنی بود
آه تمام گریه ها بشنیدنی بود
امشب به بابایم حسین کردم توسل
صوت شهیدکربلا بشنیدنی بود
استاد عُشاق حرم،هستم رقیه
غمهای داغ کربلا بشنیدنی بود
بانصفة معجر،بپوشاندم سرم را
زیراکه این حُجب وحیا بشنیدنی بود
مجنون نگوازدخترسلطان عالم
آن گریه های پرنوا بشنیدنی بود
آرمین غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
__________________________
# بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
#مصائب_
لب خشک توواین آب گوارا،دیدنی است
سرنازت به رویِ نیزة اعدا،دیدنی است
آمدی تاکه کنی داغ مرا،تازه پدر
آن ترک خوردگیِ گوشة لبها دیدنی است
یادداری بغلم کردی وهی بوسیدی
سرِتودربغل ،ای معنی رؤیا دیدنی است
چه بلائی به سرت آمده ای باباجان
حنجربریده ونیزة اعدا دیدنی است
توکه استاد مَنی،درهمة صبروبلا
دخترت دربین این گرگانِ صحرا دیدنی است
دل مجنون همه جاتنگِ غمِ رقیّه است
نازدانه ،غم تودراین بلایا دیدنی است
#شاعر آرمین غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
__________________________
**
# بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
#مصائب
ای گوشواره عرشِ مجید،آن سرت کجاست
سالارزینب آن همه ،دوروبرت کجاست
خشک است آن لب توزخمی است پیکرت
یارابگوکه ساقی آب آورت کجاست
رختِ تنت بگوکه چراخاکی است حسین
شاهابگوکه پیرهنِ پیکرت کجاست
سررازدم به محمل خود،زیرمقنعه
درمانِ درد وخون سرِخواهرت کجاست
دیدم حسین میانة محمل به دیدگان
باخواهرت بگو،علی اصغرت کجاست
خواندم نمازشب،به نشسته برابرت
ای باوفااذانِ علی اکبرت کجاست
ازداغ دوریت شده موهای من سفید
بامن بگو،امیددل خواهرت کجاست
مجنون مپرس شرح سفرنامة مرا
درکوفه وزشامِ بلا،دخترت کجاست
شاعر،آرمین غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
__________________________
روضه ی گودال قتلگاه
بنگریدازعرش پیغمبر به گودال آمده
دخترش صدیقۀ اطهر به گودال آمده
قدخمیده فاطمه باچشم گریان ناله زد
باسر بشکسته اش حیدر به گودال آمده
میزنددرگوشه ی مقتل حسینش دست وپا
بهردیدارحسین مادر به گودال آمده
زخم های پیکرش ازحد فزون تر گشته بود
قدخمیده سوره ی کوثر به گودال آمده
کیست اینجا زیرخنجرها بریده حنجرش
شمرملعون بهرآن حنجر به گودال آمده
تیرباران پیکر مجروح شاه عالم است
بهردیدارسری خواهربه گودال آمده
اینچنین خم گشته زینب در کنار علقمه
خواهر عباس نامآور به گودال آمده
بهرانگشتربریده ساربان انگشت او
فاتل خون علیاکبر به گودال آمده
شاه را دربین مقتل پاره پاره کرده اند
قاتل خون علیاصغر به گودال آمده
کاش(مجنون)درمیان روضه هایت جان دهد
قدخمیده نوکری مضطر به گودال آمده
#آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
-----------------------
تاوقت غارت کردنت چیزی نمانده
ازبردن پیراهنت چیزی نمانده
دیدم که بعده مرگ عباست شکستی
ازنیزه باران تنت چیزی نمانده
مجنون کرمانشاهی
چنین نوشته به مقتل .حسین راکشتند
فغان وناله بر آن روزگارتان میرفت
نوشته ظهر دهم شدشروع آه و نوا
مصیبت توچنین بود بر زبان میرفت
برای کشتن اصغر.سه تیر ه زهر آلود
سه بار حرمله هربار با کمان میرفت
ز صدر زین به گمانم که شاه افتاده
اگر غلط نکنم عرش در فغان میرفت
لهوف گفته که درعصر روزه عاشورا
بلند مرتبه ای خسته ، نیمه جان میرفت
چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی
برای کشتن تو گوییا سنان میرفت
چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی
به قصد حنجره ات شمر بی امان میرفت
چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی
میان هروله خواهر دوان دوان میرفت
به جسم پاره ی تو تیغ ونیزه ها میخورد
یکی به قصد تنت با عصازنان میرفت #ای_وای
چنین نوشته مقاتل. تنت به خاک افتاد
رسیدخولی و برکشتنت دوان میرفت
برای غارت انگشتر غنیمتی ات
چنان که غائله خوابید ساربان میرفت..
آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#قطعه
#روضه
جانم علی اصغر..ع
دربین هلهله. سره اصغر به نی زدند
نامردمان به دور سره نیزه .مِی زدند
ازپشت خیمه ها تن اوجا به جاشده
سرنیزه آمدوزتنش سرجدا شده
تاب وتوان زسینه ی اصغر رهاشده
دیدی سرش به گوشه خورجین فناشده
دیدی رباب نیزه به پهلو ی اصغرت
دیدی توجای زخم سرو روی اصغرت
آخر رباب زخم دلت رانمک زدند
یکسرتورابه شام وبه کوفه کتک زدند
📕📕.شعر..آرمین غلامی
..مجنون کرمانشاهی__
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
____________________________
#روضه_امام_حسین
بنویسیدتنى زيرلگدپیدابود
شمرملعون به روی سینه ی اوبا پا بود
بنویسید نگاه حرمله خيره بر اوست
که نگاه خسته اش به آسمان هاوا بود
بنویسیدميان لشكری بلوا شد
سره پیراهن كهنه بخدا دعوا بود
بنویسیدبراى ذبح سر آمده اند
شمر ملعون و سنان مقصدشان اینجا بود
بنویسیدکه غارت شده پیراهن او
مادری شاهداین واقعه در آنجا بود
به سرنعش حسین بود که آمدمادر
ناله زدفاطمه ،غش کردبه جسمی بی سر
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
_اشعار ناب حسین(ع)
گوشه ی چشم حسین، کار خدایی میکند
ﻟﻴﻠﺔ زلف خمش ،مارا هوایی میکند
عشق بازی جهان، از پیچ و تاب زلف اوست
ﻟﻴﻠت القدروثوابش، در حسابِ زلف اوست
آن صراطی که، زِ مو نازک تر است وپر زشین
در معاد عاشقان، يك تار مویت یاحسین
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#شعرناب امام حسین(ع)
مهمان سفره برسر خوان حسین خوش است
گرده سرای حضرت سلطان حسین خوش است
دلتنگ روی حضرت خورشید گشته ام
کنج سرای دلبر جانان حسین خوش است...
این چشمههای روشن اذکار دیدنی است
در این حریم، ذکر "حسین جان حسین خوش است...
صحن وسرای کرب وبلامستی آوراست
مستانگی زباده دوچندان حسین خوش است
جایی نمانده در دل ما جز هوای دوست
دیدار صحن حضرت سلطان حسین خوش است...
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)..
شب جمعه-اشعار مقتل-حضرت حسین (ع)
ِ نبض ِ زینب دگر ازهر ضربان افتاده
به رویِ خاک تن شاه جهان افتاده
همه در بُهت فرو رفته انداز هلهله ها
بدن دلبر زینب بی نشان افتاده
یک طرف جسم حسین در وسط گودال است
بین خیمه زینبش گریه کُنان افتاده
بین گودال حسین بی کس و بیجان شده بود
سوی او نیزه و شمشیر و کمان افتاده
برگریزانِ قدش در وسط گودال است
پیکرش وای که از بادِ خزان افتاده
لب خشکش شده تر وای ز خون بدنش
فک او رابشکستند و دهان افتاده
زیر پا له شده بود زیر ثم مرکبها
استخوانش بشکست وبی نشان افتاده
-آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
_اشعار امام حسین(ع)گودال....
به دست شمرمده اختيار گيسویت
گمانم کنم که بدستش بود سر مویت
به خنجری سرمویت به باد خواهد داد
عزيز! فاطمه ازدور میرسد بویت
برای کشتنت آمد که تا کندفتحی
نهاده برسرگودال ازقفا رویت
پناه خیمه ی من معجري هراسان است
مگر نمي شنوي هق هق فراسویت
به خواهرت تو دمی رحم كن! ز جا برخيز
شنیده ام که شکسته تمام زانویت
كنار داغ تو، داغ همه فراموش است
گرفته نیزه ی مردک شكاف پهلویت
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
-گودال قتلگاه
در زیر پای مرکب اعدا بهم مریز
خورشید خانواده ی زهرا، بهم مریز
چشم انتظاری من ه خواهر کفایت است
تنهاترین مسافر دنیا بهم مریز
شمروسنان سرازتن نازت ربوده اند
ای سربریده ی دل صحرابهم مریز
گویاکه چشم ودست وسرت جابجاشده
من که نمرده ام زبلایا بهم مریز
خاکی به سر کنم که تنت راکشیده اند
جسمی نمانده برتنت آقا بهم مریز
شال تورا ز گو دی گودال برده اند
غارت نموده پیکرت اعدا بهم مریز
حال وهوای خواهرتو دیدنی شده
ازمردنم میانه ی صحرا بهم مریز
آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#یـا_حسین
تمام اهل زمین سینہ ﭼﺎڪ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺍﺳﺖ
گدای روی مهت ای شہید بے ﺗﺎﺏ ﺍﺳﺖ
ﺩل گرفته ام عمری اسیرصحنت بود
نوای تشنگی ام ﺑﺎ ﺿﺮﯾﺢ ﺳﯿﺮﺍب ﺍﺳٺ
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
ڪلنا_فداڪ_یا_حسین_س
🔴اشعارناب حسینی..
تنورخولی...
تو در تنور افتاده ای تنها حسینم
گردد به دورت مادرت زهراحسینم
درپای عقدخودنوشتم باتوهستم
داری به همره زینب کبراحسینم
باورنمیکردم سرت درطشت بینم
یادرتنور خانه ی اعداحسینم
هرقدرهم خاکستری روی توباشد
من میشناسم روی ماهت راحسینم
میشویم ای خونین دهن باچادرخود
خون لبان وریشهایت راحسینم
ازپشت سر ذبحت نموده شمرملعون
افتاده ای بی سر دراین صحراحسینم
شیب الخضیبت کرده این قوم جفاکار
ازخون حناشدآن رخ زیباحسینم
خنده به حرفت میزد وآبت نداده
این نامسلمانان دراین صحراحسینم
گویا زن خولی برایت گریه میکرد
چیزی به اوهم کرده ای اعطاحسینم
📝.شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
..
..
🙏یازینب...
بنگر که خواهرت درکوفه شدغریب
شلاق کوفی ودستان پرعجیب
بنگر به خواهرت سیلی شد ه نصیب
انگشترتو دریک دست نانجیب
📝..شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
حسین جان..
سرتوبرفرازنیزه هابود
لبانت قاری طشت بود
سرت زخمی زسنگ کوفیان شد
سرت مجروح چوب خیزران بود
سرت از بهرمن دریای نور است
سرتوسوخته ی کنج تنوراست
لبانت بوسه گاه بوتراب است
سر توشاهدبزم شراب است
چودیدم نیزه ی روزخیانت
بدیدم جای چوبی برلبانت
عدومیزدمراباصدجسارت
ببین اموال مارا کرده غارت
تنت راپیش مامسلوب کردند
سرت آویزه بریک چوب کردند
طلای دختران غارت نمودند
ببین(مجنون)که معجر می ربودند
📝شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
ارباب
آیه ی والطور روی نیزه ای
قاری مشهور روی نیزه ای
قاریا آن منبر ورحلت کجاست
سوره ی مستور روی نیزه ای
دیده ی این شهر مبهوتت حسین
نور رب النور روی نیزه ای
نیزه ازخون گلویت مست شد
خوشه ی انگور روی نیزه ای
زینبم موسی صحرای غمت
شمس کوه طور روی نیزه ای
📝..شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🍀🌹سالار زینب...
آه ای سالار زینب...لشگرت پاشیده شد
پیکره عون و زهیر و جعفرت پاشیده شد
آه ای سالار زینب .بی سر افتادی چرا
دربره توپیکره آب آورت پاشیده شد
شدتنت آمال ضرب نیزه ها وتیرها
قامت آن دلربای اکبرت پاشیده شد
خیز ازجا وببین تنهابه کوفه میروم
قامت مانند سرو خواهرت پاشیده شد
کشتگان کربلا رایک به یک کردم نظر
بی تو دیگر ناز روی دخترت... پاشیده شد
ای رباب خسته دیگر پیش ما گریه مکن
ای عروس مادر من اصغرت پاشیده شد
زینب کبری به جسمت پیرهن پوشانده بود
دستباف یادگار مادرت پاشیده شد
یاد داری باسرشکم بدرقه کردم تو را
رفتی ودیدی که ناز خواهرت پاشیده شد
مثل جدم بودی وتنهاامید م یاحسین
وای من عمامه ی پیغمبرت پاشیده شد
آه(مجنون)درهوای کربلا دلها گرفت
دیدی ای ارباب غم .انگشترت... پاشیده شد
📕شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
..
✴اشعارامام حسین ع..⛔
شاه عشاق جهان کرببلایت عشق است
توتیاکردن خاکِ کفِ پایت عشق است
روضه ی خانگی ماهمه لطف زهراست
قندش از مادر تو مزه ی چایت عشق است
جان به راه روضه های توسپردن چه خوش است
ناله از ما زدن و مرثیه هایت عشق است
در رهت جامه دریدن شده کارم همه شب
دم گرفتن زغم وسوز ه نوایت عشق است
خوشم از اینکه شدم به روضه ها پاگیرت
ناله از داغ فراق کربلایت عشق است
مادرم شیربه اشک غم تو داده به من
گریه های پدرم دراین عزایت عشق است
چه شود پای پیاده به زیارت آیم
نیمه شب ناله در ایوانِ طلایت عشق است
باز (مجنون)حرم کرببلا دعوت شد
باز آقابخدا لطف وعطایت عشق است
📝آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)...
🔵🔵سلطان کربلا🔴🔴.....
🔴رجز زیبای محرم...
برهمه شاهان حسین فرمانرواست
حاکم کل جهان در کربلاست
..
سلطنت برکل شاهان میکند
شاه ما بر کل شاهان، پادشـاست
هرکه را داردجنونی مست اوست
جزحسین بر هر که می نازی خطاسـت
سلطنت باشدبه دستان حسین
بر همه شاهان حسین فرمانرواســت
هرچه میخواهی بیا از اوطلب،
این حسین سلطان ملک اولیاســـت
کل گنج عالمین در دست اوست
باب رحمت بعدحق دراو، رواســـــت
امپراطور است درعالم حسین
کیست او.هرچه از اوگویم رواســــت
هرچه سلطان است ای (مجنون )بدان
بر سرای این حسین جمله گداســــت..
📝.شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)....
🔴🔴🔴🔴🌋🌋🌋🔴🔴🔴..
✒مقتل شام ..
شدم از روز ازل حلقه به گوش دره تو
شده ازکوفه به شام بر سر نیزه سره تو
شدمعطل چقدر عمه ی سادات زینب
شدمعطل پشت دروازه ساعات زینب
بنگرشهر پر از هلهله گردیده به شام
نوبت آمدن قافله گردیده به شام
دلقکان دور و بر عمه ی ما رقصیدند
همه بر وضعیت لباس ما خندیدند
قافله آمده و وای چقدر آشفتند
شامیان خارجی ازبس که به زینب گفتند
پیش چشم عمه ها سنگ به سرها زده اند
حرف طعنه به خود زاده ی زهرا زده اند
.
📓شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)...
🔷🔷عشق است حسین ع..🔷
هست وبودم همه در ورطه ي غم بوده حسین
توزمجنون بگذرياد تو كم بوده حسین
میکندیاد رخت تا که از او در گذری
پی حسنت همه جا دست به قلم بوده حسین
همه ازلطف کم مادرتان بوده اگر
سائل خانه ات ارباب كرم بوده حسین
همه شب بر در این خانه مرا آوردی
تانگهدار بر این حفظ علم بوده حسین
آنقدر میزنم از عشق بر اين سينه وسر
چون فقط صاحب این وادی غم بوده حسین
تا دم مرگ فقط دم زتوارباب زدم
به هوای نوکرخود.هم قدم بوده حسین
توعنایت کرده ای تاکه نيفتم از پا
چون فقط صاحب این چشم ترم بوده حسین
گفت(مجنون)که حسین روي كمر دست گذاشت
در غم ساقی خود. با قد خم بوده حسین
📝شاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
..
🔴گودال قتلگاه..🔵🔵
باضربه ی خنجر ی سرم افتاده
باتیغه ی شمشیر پرم افتاده
تاقاتل وحشی سرمن را زقفا زد
دیدند که زهرا مادرم افتاده
شعر.مجنون کرمانشاهی..
****
اشعار اسارت_مقتل کوفه
ببین به کوفه به زخمِ دلم شرر زده اند
به بام خانه چنین سنگ بی خبر زده اند
ببین که کوفه به سمتم اشاره میکردند
به تازیانه مرا جایِ صد نفر زده اند
به کوچه هایِ بد کوفه سنگهاخوردم
به بام خانه مرا بین هر گذر زده اند
اسیره عده ای اوباش کوفه زینب شد
برادرم چه کنم حرف بد اگر زده اند
کمر نمانده برایم ز بس لگد خوردم
قرار شدبزنند باز بیشتر ... زده اند
تمام دلهره ی من ز شمر وخولی بود
فقط برای زدن آمدندوسر زده اند
تمام پای زنان آبله زده دیگر
مسیرکوفه مرا مردمانِ شر زده اند
مسير كوفه حواسم نگشت پرت کسی
دوچشممن به سر توست هر قدر زده اند
ببین که زاده ی مرجانه کرده ام رسوا
بپای نخل ستم ها ببین تبر زده اند
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)