#_روضه طفلان مسلم بن عقیل علیهم🤞🤞 السلام-مداح.حاج آرمین غلامی
اقایان عزیز! خدا قسمتتان کند به عراق بروید. وقتی می خواهید از بغداد به سمت کربلا بروید اگر نگاه کنید ، بین درخت های خرما دوتا گنبد کوچک پیداست. به راننده می گویید: اینجا کجاست؟ میگوید :قبر دوتا بچه های مسلم بن عقیل است. وقتی داخل حرمشان می شوی خدا شاهد است نه واعظ میخواهی نه زیارتنامه خوان ونه روضه خوان همین که پایت را داخل حرم این دوبچه می گذاری و دوتا قبر کوچک را پهلوی هم می بینی اتش میگیری. بعد از شهادت مسلم درکوفه وشهادت امام حسین(ع) اهل بیت را به کوفه اوردند. دوتا بچه های مسلم نزد شریح قاضی بودند. شریح با اینکه علیه حسین (ع) فتوای جهاد داده بود اما دوتا بچه های مسلم را لو نداد و انها را در خانه نگه داشت. اهل بیت(ع)وقتی به کوفه امدند، شریح با یک طرح دستی دوتا بچه ها را به زین العابدین(ع) رساند. نمی دانم این حرف را امشب بگویم یا نه؟ ای زن ومرد! نمی دانم خبر دارید یا نه؟ زینب(ع) را درکوفه دوازده روز به زندان بردند. بچه های فاطمه(ع) را دوازده روز به زندان بردند. نمی دانم مفتشین انها چطور فهمیدند که دوتا بچه بر اهل بیت(ع) اضافه شده است؟ انها فهمیدند که دوتا بچه در خانه شریح بوده اند وبه اقا زین العابدین (ع) تحویل داده شده اند. عبیدالله یک حساسیت عجیبی نسبت به مسلم بن عقیل و بچه هایش داشت. وقتی خواستند ال محمد(ص) را از زندان بیرون اورند، یک مأمور از طرف عبیدالله دم در زندان ایستاد و گفت: بچه و بزرگ باید خودشان را معرفی کنند تا من اسامی آنها را بنویسم. می خواست بچه های مسلم را پیدا کند. تمام زن ومرد اسامی اشان یادداشت شد. به این دو تا بچه که رسید، گفت: امیر، عبیدالله دستور داده که ما این دو تا بچه را نگه بداریم و باید همین جا بمانند. آقایان عزیز! یک دفعه صدای این دو بچه بلند شد که ای خدا! ما گوشه زندان چه کنیم؟ امام چهارم(ع) هر چه اصرار کرد تا این دو بچه هم همراه آنها بیاید فایده ای نداشت. برای این دو بچه یک زندان بان تعیین کردند. هر روز نزدیک غروب آفتاب فقط دو تا قرص نان جو برایشان می آوردند. برادر بزرگتر اسمش محمد است. یک روز صدا زد: داداش! اینها هر روز غذا را نزدیک غروب آفتاب می آورند خوب است روزها را روزه بگیریم. این بچه ها روزها را روزه می گرفتند. زندانی آنها یک سال به طول کشید. اواخر، یک پیرمرد که اسمش مشکور بود زندان بان آنها شد. یک روز بچه ها به این پیرمرد گفتند: پیرمرد! بگو بدانیم آیا تو پیغمبر اسلام (ص) را می شناسی؟ گفت: من مسلمانم او پیغمبر است، چطور نشناسمش؟ گفتند: بگو بدانیم آیا تو علی (ع) را می شناسی؟ گفت: او امام من است من چطور نشناسمش؟ گفتند : پیرمرد! بگو بدانیم آیا تو حسن را می شناسی؟ گفت: امام دوم من است. گفتند پیرمرد! بگو بدانیم تو حسین را می شناسی؟ گفت: آری امام سوم من است. خدا لعنت کند آنهایی را که پارسال حسین(ع) را کشتند. من مدتی است برای حسین(ع) دارم گریه می کنم. گفتند: پیرمرد! بگو بدانیم آیا مسلم بن عقیل را می شناسی؟ گفت: آری ، نماینده امام حسین(ع) بود. به کوفه آمد او را هم کشتند. پیرمرد گفت: اینها چه سوالی است که می کنی؟ برای چه اینها را از من می پرسید؟ یک وقت گفتند: آی پیرمرد! ما بچه های مسلم بن عقیل هستیم. آی غریب مسلم!...
پیرمرد گفت: آقا زاده ها! چرا زودتر خودتان را به من معرفی نکردید؟ در زندان باز است اگر می خواهید بروید آزادید. اگر هم می خواهید بمانید من غلام شما هستم. هر کار بگویید می کنم. گفتند: پیرمرد! اجاز بدهی ما برویم به خدا دلمان برای مادرمان تنگ شده است. صدا زد: آقا زاده ها! چشم من آزادتان می گذارم بروید. این کار برای من مسئولیت دارد، شاید کشته هم شوم اما این کار را می کنم. فقط یک لطفی بکنید الان می ترسم آزادتان کنم. می ترسم بروید و شما را دستگیر کنند. بگذارید شب شود آن وقت برودید. شب شد. زندان بان در زندان را باز کرد، گفت: دو سه ساعتی بچه ها در کوچه سرگردان بودند. تا بالاخره سر از فرات، کنار نخلها در آوردند. خسته شده بودند. نشستند سر به درخت خرما گذاشتند و خوابیدند. ای کاش آن شب آنجا نخوابیده بودند. صبح شد. زنهای عرب می آمدند از آنجا آب می بردند. کنیز حارث آمد کنار شریعه مشکش را آب کند دید دو تا بچه زیر درخت نشسته اند و دارند گریه می کنند. گفت: شما که هستید؟ گفتند: ما یتیمان مسلم هستیم. آنها را به خانه آورد. به زن حارث گفت: خانم! دو تا مهمان برایت آورده ام اما این مهمان ها خیلی قیمتی هستند. این مهمانها خیلی با ارزش هستند. گفت: از کجا پیدایشان کردی؟ کنیز جریان را گفت. این زن بچه ها را شست و شو داد. لباسهایشان را عوض کرد. گفت: آقازاده ها! من جای مادر شما هستم. مبادا غصه بخورید.👇👇
🤞🤞
آی آقازاده های مسلم! امشب لطفی کنید از خدا بخواهید تا خدا حوائج این مردم را که این جور دارند عاشقانه برای شما گریه می کنند برآورد. آی قرض دارها! امشب
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
زمینه امام زمان عج #مداح.حاج آرمین غلامی ای سلسله مو دل به خم موی تو بستم عمریست که من بر سر راه ت
صوت وسبک توسلات
امام عصر(عج)/
⏫⏫⏫⏫⏫⏫⏫
روضه قتلگاه،،،.mp3
11.74M
|⇦•زود راحتش کنید....
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده #شبِ_دهم_محرم
به نفسِ حاج آرمین غلامی
🏴🏴🏴
زود راحتش کنید
رو تنش پا نذاریدکمتر اذیتش کنید
پیراهنش رو نه!
میدونید کیه میخواید هتک حرمتش کنید
آی نامسلمونا!
باید اول بکشیدبعداً غارتش کنید
مظلوم بودی و
از آب فرات محروم بودی و
زنده بودی و
قلبت می تپید رگ هاتو برید
خنجر نمی بُره
هیچکسی قربونی رو تشنه سر نمیبره
هی ضربه میزنه
هیچکسی اینجوری سر از پیکر نمی بُره
انصافتون کجاست
هیچکی انگشتو واسه انگشتر نمی بُره
«حسین ... حسین»
↫『 پایگاهِ متنِ روضه』
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
صوت روضه قتلگاه
#نوحه ابالفضل(ع)
#جمعه۱۵ تیر۱۴۰۳
#حسینیه حجت الاسلام میرمعینی
#حاج آرمین غلامی👇👇
روضه قتلگاه،،،.mp3
11.74M
|⇦•زود راحتش کنید....
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده #شبِ_دهم_محرم
به نفسِ حاج آرمین غلامی
🏴🏴🏴
زود راحتش کنید
رو تنش پا نذاریدکمتر اذیتش کنید
پیراهنش رو نه!
میدونید کیه میخواید هتک حرمتش کنید
آی نامسلمونا!
باید اول بکشیدبعداً غارتش کنید
مظلوم بودی و
از آب فرات محروم بودی و
زنده بودی و
قلبت می تپید رگ هاتو برید
خنجر نمی بُره
هیچکسی قربونی رو تشنه سر نمیبره
هی ضربه میزنه
هیچکسی اینجوری سر از پیکر نمی بُره
انصافتون کجاست
هیچکی انگشتو واسه انگشتر نمی بُره
«حسین ... حسین»
↫『 پایگاهِ متنِ روضه』
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
صوت روضه قتلگاه
#نوحه ابالفضل(ع)
#جمعه۱۵ تیر۱۴۰۳
#حسینیه حجت الاسلام میرمعینی
#حاج آرمین غلامی👇👇
روضه قتلگاه،،،.mp3
11.74M
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده # مخصوص شبِ_شام_غریبان_محرم به نفسِ حاج آرمین غلامی
👇👇
🤞🤞
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده # مخصوص شبِ_شام_غریبان_محرم به نفسِ حاج آرمین غلامی
ثابت شده به گریه کنان منورش..
عزت فقط برای حسین است و نوکرش
طبق حدیث هرکه دراین داغ گریه کرد
آقا نشسته است دوزانو برابرش
آهی ز دل کشیدم و گریه حساب کرد
ریز و درشت ثبت شده بین دفترش
از پرچم عزای حسین دل نمیکنم
گوهر شناس چشم نپوشد ز گوهرش
من خاک بر سرم اگر این خاک کربلاست
هرکس که خاک پاش نشد خاک بر سرش
آن منبری که وقف عزای حسین نیست
چوب است چوب خشک نخوانید منبرش
تا نقد هست فکر نسیه نمیکنم
اول ز چای روضه بخور بعد کوثرش
منت سرمگذاشت و اینجا مرا کشاند
جایی که ایستاده دم در پیمبرش
شکر حسین میکنم آخر سپرده است
کار تمام گریه کنان را به دخترش
ما تربیت شدیم به دست رقیه اش
بیراه نیست گرکه بخوانیم مادرش
این روز ها رکوع و سجودش مصیبت است
از بس شکسته است همه جای پیکرش
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
هنگام قتلِ صبر تو صبرم تمام شد
*مگه چي ديد زينب؟ همين امروز...*
دیدم که جای آب، لبت نیزه میخُورَد
ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد
ای احترامِ واجبِ زینب، دَمِ غروب
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
بعد از عبورِ چکمه ی شمر از تنت حسین
صحبت ز نعل های سواره نظام شد
*يه كاري با بدنِ حسينش كردن، رسيد توي گودال قتلگاه، زينب از مدينه تا كربلا اين همه بلا ديده بود، مادر از دست داد، همه مراقب زينب بودن، باباش اميرالمومنين كه شمشير خورد به فرقش، زير بغل هاش رو گرفته بودن، تا رسيدن جلو در خانه، فرمود: حسنم! حسينم! من رو رها كنيد، ميخوام زينب من رو روي پاي خودم ببينه، دخترم من رو توي اين حال نبينه، باز هم مراعات زينب رو كردن، توي تشييع جنازه ي امام مجتبي نبردنش، عرب رسم نداشت زنها ببرن تشييع جنازه، زينب نبود ببينه جنازه ي برادرش تير باران شد، اما هر چي مدينه نديد، هر چي تو كوفه نديد، امروز اومد بالاي تَلِ زينبيه، اين نيزه ها رو كنار زد، اين شمشيرها رو كنار زد، چه كردن با اين بدن؟ با تعجب صدا زد: آيا تو حسينِ مني؟ يه كاري كرد هيچكي نكرده بود، يه كاري كرد هم دوست هم دشمن گريه كردن "فَاَبکت کلِّ عَدُوٍ و صَدِیق" بدنِ حسين رو جمع كرد، "فَنکَبَّت علیه" خودش رو انداخت رو بدن حسين، لبهاش رو گذاشت روي رگها، اي حسين!...
خدايا! به زينبِ كبري، به سخت ترين شبِ عُمرش، فرج امام زمان برسان، قلب نازنينش از ما و مجلس ما راضي كن، ياصاحب الزمان! ببخش برا جدتون كم گذاشتيم، ببخش نمرديم تو روضه، اي كاش حسين جان! تو روضه هات مي مرديم، تو روضه ي عاشورات مي مرديم، امشب آخرِ شب آب آزاد شد، زينب همه رو جمع كرد زيرِ خيمه ي نيم سوخته، ديد خيلي ها نيستن، دخترا نيستن، خواهرا نيستن، به زحمت هر كدوم رو پيدا كرد، بعضي ها جون داد بودن،
بعضي ها زخمي بودن، همه رو كه جمع كرد، از سكينه پرسيد رباب كجاست؟ گفت: عمه جان! رباب نشسته كنارِ آبِ فرات، داره با آب حرف ميزنه، بي بي زينب اومد كنارش نشست، گفت: رباب! تو بايد كمك من باشي، تو بايد همراه من باشي، ميبيني بچه ها زخمي شدن، مي بيني بچه ها تشنه هستند، گرسنه اند، صدا زد: زينب جان! دست رو دلم نذار، آب آزاد شده اما علي اصغرم نيست، كاش الان بغلش مي كردم... اي خدا به شيرخواره ي اباعبدالله، به اون خوني كه پاشيده شد به آسمان و يه قطره اش هم برنگشت، فرج امام زمانِ مارو برسان...
↫『 پایگاهِ متنِ روضه』
┅
صوت روضه قتلگاه
#نوحه ابالفضل(ع)
#جمعه۱۵ تیر۱۴۰۳
#حسینیه حجت الاسلام میرمعینی
#حاج آرمین غلامی👇👇
نوحه عباس....mp3
1.95M
(نوحه حضرت ابوالفضل ع)_شب تاسوعا
#مداح..حاج آرمین غلامی
من علمدار حسین
یار و غمخوار حسین
بر یوسف زهرا،همیشه حساسم
در کربلا ماه،مدینه عباسم
حسین حسین مولی۲
من گل گلزار دین
چون حسین حبل المتین
من نور چشمان،ام البنین هستم
از کودکی خود،دل بر حسین بستم
حسین حسین مولی۲
آمدم در کربلا
همره خون خدا
دیدم گل زهرا،در کربلا تنهاست
غریب این عالم،در بین دشمن هاست
حسین حسین مولی۲
یار محرومان منم
ساقی عطشان منم
شنیده در خیمه،العطش طفلان
روم که آب آرم،با دیده ی گریان
حسین حسین مولی۲
با همه شایستگی
آن همه دلبستگی
از خیمه ها با شور،رفتم که آرم آب
هنگام برگشتن،گردیده ام بی تاب
حسین حسین مولی۲
دیده تر گردیده ام
خونجگر گردیده ام
در بین ره از کین،دستم جدا گردید
با ضربه ی آهن،فرقم دو تا گردید
حسین حسین مولی۲
گفته ام ادرک اخا
آمده خون خدا
آمد گل زهرا،بر سر بالینم
بر او نگه کردم،با چشم خونینم
حسین حسین مولی۲
گشته ام نقش زمین
شد حسین من غمین
با ناله و آهش،کنار من بنشست
با دیدن رویم،دل حسین بشکست
حسین حسین مولی۲
گفت شاه عالمین
نور چشمانم حسین
با دیدنت عباس،قامت من خم شد
کنار جسم تو،صبر حسین کم شد
حسین حسین مولی۲
#سبک_با_نوای_کاروان
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
صوت روضه قتلگاه
#نوحه ابالفضل(ع)
#جمعه۱۵ تیر۱۴۰۳
#حسینیه حجت الاسلام میرمعینی
#حاج آرمین غلامی👇👇
نوحه عباس...۲.mp3
1.55M
(نوحه حضرت ابوالفضل ع)
#مداح..حاج آرمین غلامی
امید عالمینم عباس
فدایی حسینم عباس
می درخشم چو ماه تابان
حسین جان حسین جان حسین جان۳
گلی از گلستان دینم
شهید ظلم و جور و کینم
جان من در رهش شد قربان
حسین جان حسین جان حسین جان۳
گلی از گلستان دینم
شهید ظلم و جور و کینم
جان من در رهش شد قربان
حسین جان حسین جان حسین جان۳
گل گلشن خیر الناسم
عزیز حسین و عباسم
مانده ام من در عهد و پیمان
حسین جان حسین جان حسین جان۳
به راه عترت و قرآنم
کربلا ساقی طفلانم
می دهم کربلا امتحان
حسین جان حسین جان حسین جان۲
شنیدم العطش از طفلان
بدیدم سکینه پریشان
کودکان را بدیدم گریان
حسین جان حسین جان حسین جان۳
علقمه رفته آب آورم
غرق خون شد ز کین پیکرم
شدم در خون خود من غلتان
حسین جان حسین جان حسین جان۳
دو دست من ز تن جدا شد
فرق من از ستم دو تا شد
صدا کرده ام روح و ریحان
حسین جان حسین جان حسین جان۳
با عمود فرق من بشکستند
ز تیر کینه چشمم بستند
کنند گریه بهرم کودکان
حسین جان حسین جان حسین جان۳
تا حسین شنید ادرک اخا
غربت حسینم شد معنا
آمده او به اشک و افغان
حسین جان حسین جان حسین جان۲
فتاده پیکرم در صحرا
حسینم شد اسیر غم ها
زینب من شده پریشان
حسین جان حسین جان حسین جان۳
قامت حسین من خم شد
صبر او بعد داغم کم شد
نشسته کنار من نالان
حسین جان حسین جان حسین جان۳
#سبک_نسیمی_جانفزا_می_آید
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
صوت روضه قتلگاه
#نوحه ابالفضل(ع)
#جمعه۱۵ تیر۱۴۰۳
#حسینیه حجت الاسلام میرمعینی
#حاج آرمین غلامی👇👇
نوحه عباس...،،،،،،،،.mp3
2.63M
(نوحه حضرت ابوالفضل ع)
#مداح..حاج آرمین غلامی
هستم گلی از نسل(گلزار علی عباس)۲
بر دست من از رحمت(بوسه زده خیر الناس)۲
عباسم فرزند ام البنینم
جان مولی امیرالمؤمنینم
یا قمر العشیره ابوفاضل۲
از مادر خود درس(ایثار و وفا دارم)۲
سقای حرم هستم(هم میر و علمدارم)۲
من نور دیدگان زینبینم
من غلام خانه زاد حسینم
یا قمر العشیره ابوفاضل۲
با اذن خدا دارم(بر عالمیان احسان)۲
هر کس که سویم آید(دردش بشود درمان)۲
بین هاشمیان ماه تمامم
باب حاجات عالم گشته نامم
یا قمر العشیره ابوفاضل۲
بر اهل ولا تا حشر(من کعبه ی دل هایم)۲
در کرب و بلا یار و(همسنگر مولایم)۲
از تبار علی ولی اللهم
سردار و علمدار ثار اللهم
یا قمر العشیره ابوفاضل۲
پنجم گل آل آلله(باشد همه ی هستم)۲
در راه حسین افتاد(از پیکر من دستم)۲
نور دیدگان آل عبایم
جان نثار حسین خون خدایم
یا قمر العشیره ابوفاضل۲
با تیر ستم یاران(شد دیده ی من بسته)۲
از ظلم عدوی دین(فرقم شده بشکسته)
دستم افتاد از یسار و یمینم
با پیکر در خون نقش زمینم
یا قمر العشیره ابوفاضل۲
بنموده عدو بر من(ظلم و ستم و بیداد)۲
در راه امام خود(دست از بدنم افتاد)۲
آمده کنارم یوسف زهرا
ذکر حسین گشته آه و واویلا
یا قمر العشیره ابوفاضل۲
من عبد حسین هستم(ریزه خور زهرایم)۲
با پیکر بی دستم(در علقمه تنهایم)۲
قتلگاه من گردیده علقمه
دیده گریان من گشته فاطمه
یا قمر العشیره ابوفاضل۲
#سبک_زینب_زینب_زینب
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
صوت روضه قتلگاه
#نوحه ابالفضل(ع)
#جمعه۱۵ تیر۱۴۰۳
#حسینیه حجت الاسلام میرمعینی
#حاج آرمین غلامی👇👇
(نوحه حضرت ابوالفضل ع)
#مداح..حاج آرمین غلامی
هستم گلی از نسل(گلزار علی عباس)۲
بر دست من از رحمت(بوسه زده خیر الناس)۲
عباسم فرزند ام البنینم
جان مولی امیرالمؤمنینم
یا قمر العشیره ابوفاضل۲
از مادر خود درس(ایثار و وفا دارم)۲
سقای حرم هستم(هم میر و علمدارم)۲
من نور دیدگان زینبینم
من غلام خانه زاد حسینم
یا قمر العشیره ابوفاضل۲
با اذن خدا دارم(بر عالمیان احسان)۲
هر کس که سویم آید(دردش بشود درمان)۲
بین هاشمیان ماه تمامم
باب حاجات عالم گشته نامم
یا قمر العشیره ابوفاضل۲
بر اهل ولا تا حشر(من کعبه ی دل هایم)۲
در کرب و بلا یار و(همسنگر مولایم)۲
از تبار علی ولی اللهم
سردار و علمدار ثار اللهم
یا قمر العشیره ابوفاضل۲
پنجم گل آل آلله(باشد همه ی هستم)۲
در راه حسین افتاد(از پیکر من دستم)۲
نور دیدگان آل عبایم
جان نثار حسین خون خدایم
یا قمر العشیره ابوفاضل۲
با تیر ستم یاران(شد دیده ی من بسته)۲
از ظلم عدوی دین(فرقم شده بشکسته)
دستم افتاد از یسار و یمینم
با پیکر در خون نقش زمینم
یا قمر العشیره ابوفاضل۲
بنموده عدو بر من(ظلم و ستم و بیداد)۲
در راه امام خود(دست از بدنم افتاد)۲
آمده کنارم یوسف زهرا
ذکر حسین گشته آه و واویلا
یا قمر العشیره ابوفاضل۲
من عبد حسین هستم(ریزه خور زهرایم)۲
با پیکر بی دستم(در علقمه تنهایم)۲
قتلگاه من گردیده علقمه
دیده گریان من گشته فاطمه
یا قمر العشیره ابوفاضل۲
#سبک_زینب_زینب_زینب
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
صوت روضه قتلگاه
#نوحه ابالفضل(ع)
#جمعه۱۵ تیر۱۴۰۳
#حسینیه حجت الاسلام میرمعینی
#حاج آرمین غلامی👇👇