eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
628 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
946 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من وجه اسارت۱.mp3
زمان: حجم: 2.75M
نوحه دیر راهب. .حاج آرمین غلامی سوم محرم۱۴۰۳_مسجدنظام العلما 🖤 زینب خونین جگر ،اندر اسارت می رود. با تمام اهل بیت ، منزل به منزل می‌رود. 🖤 هست همراهش زنان وطفلهای داغدار . بین آن نا محرمان،بر ناقه عریان سوار. 🖤 بود سرهای بریده،در جلوی کاروان. هر سری بر نیزه باشد،پیش چشم دختران. 🖤 ساز و سور نا طبل شادی ،می نوازند ظالمان . از برای کشتن سلطان دین،شاه جهان. 🖤 قافله را می برند ،در کوچه و بازارشان . تا به بینند هر اسیری،غل به گردن در فغان. 🖤 آمد از صومعه برون ،راهب بدید یک کاروان. هست هجده سر بریده،جمله بر نوک سنان. 🖤 بین سرها دید یک سر ،قاری قرآن بود. همچو نورانی وگو ،خورشیدو مه تابان بود. 🖤 گفت با شمر لعین ،این سر بده امشب به من. اجرتش را درهم ودینار، بر تو میدهم . 🖤 شمر د اد تحویل سر،بر راهب نیکو خصال. راهب آورد سر به صومعه ،خانه خود با ملال. 🖤 شستشو بنمود راهب،از سر پرخون او. چونکه مهمان آمده بهرش،عزیز است و نکو. 🖤 درد دل کرد راهب آن شب ،با سر از تن جدا. گفت بر گو کیستی،ای مظهر و نور خدا. 🖤 گفت ای راهب حسینم زاده پیغمبرم. نور چشم فاطمه،هم یادگار حیدر. 🖤 درزمین کربلالب تشنه جان دادم،بدان . تا شوم شافع به روز ،واپسین بر شیعیان . 🖤 شد مسلمان راهب وهم شیعه و،یارحسین از سر شب تا به صبح ،صحبت نمود با نور عین. 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا